سنندج - ایرنا - هفته نامه خبر كردستان، در شماره پنج به تاریخ روز یكشنبه چهاردهم بهمن خود در مطلبی با عنوان زخم حاشیه نشینی بر چهره زیبای سنندج به قلم سید مسعود حبیبی به این پدیده اجتماعی از نگاه جامعه شناسی پرداخته است.

در این یادداشت آمده است: حاشیه نشینی پدیده اجتماعی - فضایی است كه در آن فرد یا گروهی از اجتماع به طور ناخواسته در حاشیه سیستم های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اكولوژیكی قرار گرفته و از دسترسی به منابع، دارایی ها، خدمات، حق آزادی، انتخاب و توسعه ظرفیت ها محدود شده اند كه در نهایت منجر به فقر شدید می شود.
با این تعریف، حاشیه نشینی به مثابه یكی از چهره های بارز فقر شهری است كه از لحاظ فضای درون با مجاور شهرها به شكلی خودرو، فاقد مجوز ساختمان و برنامه رسمی شهرسازی با تجمعی از اقشار كم درآمد و سطح نازلی از كمیت و كیفیت زنگی شكل می گیرد و با عناوینی همچون حاشیه نشینی، اسكان غیر رسمی، سكونت گاههای خودرو و نابسامان و اجتماع های الونكی خوانده می شود.
عوامل متعددی را می توان برای پدیده حاشیه نشینی برشمرد از جمله مهم ترین این عوامل، تاثیر مهاجرت های روستایی بر شكل گیری و گسترش حاشیه نشینی است به گونه ای كه حاشیه نشینی با كاهش استاندارد های زیستی مناطق روستایی همبستگی مستقیم دارد .
پایین آمدن سطح دسترسی ها، رفاه و استانداردهای زیستی در مناطق روستایی موجب مهاجرت روستاییان به حاشیه شهرها شده است به گونه ای كه بخش بزرگ علت حاشیه نشینی مربوط به مهاجرت روستاییان شده یا به عبارتی رها شده از جامعه روستایی است.
افزایش شتابان جمعیت شهری و عدم توان متولیان شهری در تدارك مسكن و زیر ساخت های محیطی- بهداشتی و به تعبیری رشد جمعیت شهری فراتر از خدمات و زیر ساخت های شهری منجر به رانده شدن بخشی از جمعیت مهاجر و ساكن شهر به حاشیه اقتصادی- اجتماعی و محیطی شهر می شود و در نتیجه پدید حاشیه نشینی در چارچوب سكونتگاه های فقیر نشین یا غیر رسمی عینیت پیدا می كند.
پس حاشیه نشینی را می توان به عنوان یكی از تجلیات غم انگیز شهر نشینی سریع به حساب آورد.
در این راستا، از نظر «امانوئل كاستلز» شهرنشینی در كشورهای درحال توسعه با آهنگ شتابنده ای گسترش می یابد در حالی كه اشتغالات در حال مولد، تسهیلات زیر بنایی، فرهنگی-اجتماعی و فیزیكی برای جمعیت تازه وارد فراهم نیست؛ یا به طور نامتعادلی در اختیار بخش خاصی از جمعیت قرار گرفته است. سكونتگاه ها و مناطق نامتعارف از قبیل زاغه ها و آونك های حاشیه ای كه از طریق مهاجران تازه وارد و تهی دست برپا شده به شیوه خودرو و خودساز به وجود می آیند .
به همین خاطر او حاشیه نشینی را مولد نابرابری های اجتماعی - اقتصادی و شهرنشینی ناهمگون و انتقال فقر روستایی به فقر شهری میداند.
همانطور كه در تعریف حاشیه نشینی ذكر شد، حاشیه نشینی معضل ناخواسته و متاثر از شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه است كه عده ای به اجبار از جریان رسمی اقتصادی - اجتماعی شهر خارج شده و به دلیل عدم توان تامین مسكن از بازار رسمی بازار و مسكن، آن را در حاشیه شهر جایی كه مسكن قابل استطاعت به صورت غیر رسمی، قابل حصول است تامین می كنند.
دراین زمینه مدیریت شهری نیز به دلیل چالش های ساختاری و درون سازمانی خود و فقدان حكمروایی خوب شهری به ویژه عدم شفافیت مدیریت شهری پاسخگویی و توجه به رویكردهای مشاركت مردمی اعتماد سازی لازم بین مدیریت شهری و مردم ایجاد نشده است و به دلیل فاصله ایجاد شده مدیریت شهری نتوانسته از فرصت ها و مزیت های نسبی شهر به منظور شكوفایی اقتصاد شهر بهره لازم را ببرد و در نتیجه مشاغل غیر رسمی و به ویژه سكونتگاه های غیر رسمی مواجه شده است.
سرمایه های مقر جغرافیایی شهر از نظر وجود عناصر طبیعی مانند تپه ها، كوه ها و دریاچه ها كه در تعامل با مظاهر فرهنگ شهر همچون موسیقی صنایع دستی و هنر های تجسمی می تواند تاثیر عمده ای در شكوفایی شهر و كاهش حاشیه نشینی داشته باشد.
اولین اسكان های غیر رسمی شهر كه بیشتر در اطراف محلات قدیمی به ویژه شمال و غرب محله جورآباد و شرق محلات آغه زمان و چهارباغ گرفته اند، مربوط به سال های 45 و55 است كه عینیت آن در ساختار كالبدی شهر در اواخر این دوره به وضوح و روشنی بیشتری نمایان می شود.
بیشترین دوره مهاجرپذیری شهر مربوط به فاصله زمانی سال های 55 تا 65است كه در اوج بحران های سیاسی - اجتماعی كشور به ویژه در استاد كردستان است .
رویداد های سیاسی اجتماعی اوایل انقلاب به مثابه عاملی در تسریع روند مهاجرت از یك سو و نبود نظارت كافی مدیریت شهری از سوی دیگر، منجر به گسترش سكونتگاههای غیر رسمی در دامنه و تپه های درون و برون شهری شده است.
متاثر از تغییرات ساختاری حاصل شده در این دوره جمعیت شهری 2 برابر شده و عینیت كالبدی آن را می توان در شكل گیری غفور، گلشن، عباس آباد، كانی كوزله، تقتقان، اسلام آباد و گردی گروال مورد توجه قرار داد، تداوم این روند در دهه های بعد منجر به پر شدن فاصله روستای اطراف سنندج با شهر مادر شد به نحوی كه در طول زمان خود این روستاها نیز با شهر ادغام شدند و این خود بستر بیشتری را برای سكونتگاه های غیر رسمی ایجاد كرده است.
از جمله این روستاها می توان به فرجه در شرق و حاجی آباد در غرب اشاره كرد؛ علاوه بر این به دلیل محدودیت های موجود در ساخت و ساز رسمی در محدوده شهر نوع دیگری از سكونتگاه های غیر رسمی در شهر سنندج نهادینه شده است كه عینیت كالبدی آن را در روستاهای لایه دوم با فاصله تقریبی پنج تا هفت كیلومتر مانند نایسر، آساوله، قار، دوشان، حسن آباد، گریزه، سوره زه، ننله و باباریز هستند.
با وجود اینكه تعدادی از آنها به محدوده شهر به عنوان نواحی منفصل شهری در سال 1389 اضافه شدند اما همچنان پذیرای مهاجرین درون و برون شهری هستند و ساخت و ساز در آنها اكثرا بی ضابطه و به صورت غیر رسمی ایجاد می شود.
این لایه از بافت سكونتگاههای غیر رسمی نواحی منفصل شهر با توجه به محدودیت های كالبدی شهر از نظر بستر مناسب تامین مسكن قابل استطاعت جمعیت مهاجر به منطقه و جمعیت كم برخوردار شهر گرانی زمین و مسكن هزینه های بالای احداث و بوروكراسی اداری در محدوده مصوب طرح های توسعه شهری شكل گرفته است كه قاعدتا روستاهای اطراف شهر به دلیل دافعه های ذكر شده در محدوده مصوب شهر و در مقابل جاذبه های موجود از نظر عدم حضور ساز و كار های مدیریتی شهر و قیمت پایین زمین و مسكن، موقعیت مناسبی برای مهاجرین و افراد كم برخوردار فراهم آورده است.
تفاوت عمده این نوع بافت ها با بافت سكونتگاه های غیر رسمی قبل و اوایل انقلاب در موقعیت مكانی استقرار و نوع مالكیت زمین های احداث شده است.
در نواحی منفصل معمولا اراضی كشاورزی با مالكیت بخش خصوصی تحت ساخت و ساز قرار گرفته است، البته در پاره ای از موارد باتوجه به عدم نظارت كافی دستگاه های اجرایی، اطراف روستاها و حتی حریم خطوط انتقال برق و گاز و مسیل ها نیز ساخت و ساز شده است.
باتوجه به انباشت شهری حاصل از عدم رعایت ضوابط و مقررات شهرسازی و تراكم منتج از آن، بیكاری بخش اعظم از خانوارها و ناهمگنی جمعیت ساكن، ضعیف شدن پیوند های فرهنگی سنتی و میزان پایبندی به آنها و فقدان نظارت های اجتماعی رسمی، امكان بروز بزهكاری اجتماعی در چنین سكونت گاه هایی بالاست.
امروزه باتوجه به تداوم روابط شهر روستا و گسترش ارتباطات زیر ساختی، تغییرات آب و هوایی و تاثیرات آن بر میزان بازدهی اراضی كشاورزی و عدم تحول همزمان زیر ساخت های كشاورزی و مدیریت بهینه آن دامنه مهاجرت های روستایی شدید تر شده و تبعات آن از نظر سكونتگاههای غیر رسمی شهر سنندج را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است.
با توجه به مطالعات انجام شده، سكونتگاه های غیر رسمی حدود18.2درصد از مساحت شهر و حدود 50 درصد از جمعیت شهر را به خود اختصاص داده است.
البته این آمار جمعیتی، تمامی سكونتگاههای غیر رسمی قبل و بعد از انقلاب و سكونتگاههایی را كه هم اكنون در محدوده رسمی شهر قرار گرفته اند، شامل می شود.
نكته قابل تامل دامنه گسترش این سكونتگاهها در ضلع شرقی سنندج است وهمان طوری كه عنوان شد به دلیل روستاهایی در امتداد رود قشلاق بستر و ماوایی برای سكونتگاه های غیر رسمی شهر شكل گرفته كه به نوعی هلال گسترش این نوع از سكونتگاهها را به وجود آورده است.
در طول زمان روستاها با شهر ادغام شدند واین بستر مناسبی برای پیدایش سكونتگاهای غیر رسمی ایجاد كرد.
منبع: هفته نامه خبر كردستان