به گزارش ايرنا، روزهاي باراني براي همه زيباست حتي آنهايي كه خسته و كلافه اند وقتي پا به زمين خيس مي گذارند آتش درونشان مي خوابد كاش نفسي تازه كنند و از زيبايي باران لذت ببرند.
روزهاي باراني در كوچه پس كوچه هاي قديمي زيباتر است، بوي كاهگل هاي باران خورده تا پنهان ترين پستوهاي مغز مي خزد و همه غبارهاي غم را با بازدمي عميق به بيرون مي راند.
كوچه هاي تنگ و باريك خيابان هاي قديمي بهترين جا براي خلوت كردن با باران است. در اين كوچه ها مي توان رد مهرباني را از قدم هاي پيرزني گرفت كه شتابان به سمت نانوايي مي رود، همين كه از كوچه باريك به سمت خيابان مي پيچد پايش در چاله اي پر از آب فرو مي رود ، نگاهي به دور و بر مي اندازد، چادر گلدارش را كمي جمع و جور مي كند، با اينكه پاهاي نحيفش از آب باران خيس شده اما خم به ابرو نمي آورد زير لب شكر خدايي مي گويد و رد مي شود.
يادش مي آيد اينها همان خيابان هايي است كه پيش از باران هيچ عيب و نقصي در آن ديده نمي شد اما باران دست اين چاله هاي خرد و كلان را رو كرده است.
بغض هاي به جا مانده در دل آسمان به يكباره قصد فرود كرده اند، پيرمردي چترش را باز مي كند اما بادي كه همراه باران است مجالي به چترش نمي دهد ، خودش را كنار ديوار مي كشد كمي زير سقف يك بالكن توقف مي كند ولي به راهش ادامه مي دهد باران جاي ايستادن نيست بايد رفت.
ترانه هاي دلنشين باران با صداي بوق ماشين ها در هم تنيده مي شود، مردي جوان كه مردم او را به نام پليس مي شناسند روي سكوي وسط يك چهارراه شلوغ ايستاده است. صداي سوتي كه به دهان گرفته خط اماني است براي آنهايي كه پشت چهارراه منتظرند و از شيشه هاي مه گرفته كورسوي چراغ سبز را مي بينند.
باران هم براي اين مردان هميشه بيدار تعطيلي ندارد، بايد هميشه ايستاده باشند حتي در آغوش باران تا كسي زمين گير خيابان هاي شلوغ نشود.
شهرزاد دختركي است كه زنگ آخر مدرسه را شنيده بي تاب چتر رنگي اش را باز مي كند و از مدرسه بيرون مي آيد دلش هواي «لي لي » كردن در اين هواي باراني را دارد اما مادر از دور صدايش مي زند « شهرزاد، شهرزاد خيس مي شوي بيا سوار ماشين! » ...
باران اين معجزه حيرت انگيز خداوند، معاني مختلفي به همراه دارد، گاهي ملايم و نم نم، فقط مي خواهد نوازش هاي خالق بي همتا را به ياد انسان بياورد، گاهي تند و پيوسته مي بارد انگار مقصدش همان دشت هاي تشنه كوير است. با اين حال باران هر چه باشد چه تند و چه آهسته زيباست بايد زير باران رفت و در آغوش خيس و سرد آن از ديدن زيبايي هاي خلقت لذت برد.
9893 * 6054
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۵
بيرجند - ايرنا - باران اين اتفاق زيباي آسماني بهانه اي است كه بايد بي پروا به آغوشش رفت و با خاطره هاي باراني ديداري تازه كرد حتي اگر كفش ها در چاله هاي پر آب فرو روند.