اگر شناخت درستي از عوامل تشكيلدهنده مسائل يك وزارتخانه و يا سازمان وجود نداشته باشد و يا درك مناسبي از نوع تعامل عوامل وجود نداشته باشد، خطاي در تحليل به وجود ميآيد كه منجر به خطاي شناختي ميشود.
از آنجا كه آموزش و پرورش، اين روزها دغدغه فرهنگيان و رسانههاي مرتبط است اين نهاد را به عنوان موضوع يادداشت قرار ميدهم و معتقدم با اندك تغييري در تحليل، بسياري از مسائل را با اين تفسير ميتوان، فهم كرد.
الف- اگر پول بيشتري به آموزش و پرورش بدهيم، بخش عمدهاي از مشكلات حل ميشود به عبارتي بين افزايش بودجه و حل مشكلات ارتباط مستقيم وجود دارد. اين ارتباط مستقيم، گزينه غالب بر اذهان مرتبط است. من ميخواهم آن را زير سوال ببرم و در اين مسير، مثالهاي عملياتي ميزنم.
- فكر حاكم بر صدر تا ذيل آموزش و پرورش، مديريت هزينهاي تا مديريت منابع
مديري كه نگرش هزينهاي دارد، حل مشكلات را منوط به تامين هزينه و بودجه فعاليتها ميكند و اگر در تامين آن اختلالي پيش آيد يا دولت توان تامين آن را نداشته باشد، نقش منتقد دلسوز به خود ميگيرد و با تمسك به نمودارها و جداول ميگويد راز پيشرفت فلان كشور، تخصيص بودجه بيشتر از سوي دولت است و آه و ناله سر داده و مسابقه انتقاد ميگذارد. در مقابل، مديري كه مديريت منابع ميكند، تمركز بيشتري بر منابع موجود دارد تا تامين بودجه. مديري كه منابع موجود را ميشناسد و پيشرفت و توسعه را هدف خود ميداند، بيشتر عملگرا است و اتفاقا به اهداف بهتر و سريعتر ميرسد. حال و روزهاي اين روز مدارس را ببينيد. از يك طرف، طرحهايي مثل تعالي مديريت و تدبير اجرا ميشود و مديران براي اثبات فعاليت خود در اين زمينه و كسب امتيازات لازم، مستندسازي ميكنند اما چگونه. به كرات مشاهده كردهام، مديراني كه هزاران برگ كاغذ مصرف ميكنند تا اثبات كنند فعاليت چشمگيري داشتهاند و اتفاقا هر كس پُر و پيمانتر و حرفهاييتر عمل كرده باشد، معمولا نفر برتر منطقه و استان ميشود.
اين نوع مديريت از صدر تا ذيل، هزينهاي است. اصلا مشخص نيست هدف اين طرحها، افزايش كيفيت است يا صرف هزينههاي كلان. به هيچ عنوان نميتوان پذيرفت كه اين طرحها باعث افزايش كيفيت شده است. وقتي بيش از ٩٥ درصد شركتكنندگان در كنكور ٩٧، درس تخصصي را زير ٣٠ درصد تست ميزنند و همين وضعيت در ساير دروس قابل مشاهده است و در مباحث تربيتي هم انتقادات وزير فعلي بر كاهش كيفيت است، كدام عقل سليم اين طرحها را كيفي ميداند.
مدير هزينهاي، تعريفش از كيفيت متفاوت است. يكي از مديران ستادي روزي در جمعي ميگفت، راهاندازي كسبوكار و دانشآموز كارآفرين كار سختي نيست و در مدح سوابق خود ميگفت، در رويدادهاي سه روزه، توانسته دهها كسبوكار راه بيندازد و وقتي خواستم نه سه تا بلكه فقط نام يكي از آن كسبوكارها را بگويد، عاجز ماند.
اصلا چرا راه دورتر برويم آيا با تاليف يك كتاب كارآفريني در متوسطه دوم با چند ده ميليارد هزينه از تاليف تا تدريس، دانشآموزان كارآفرين شدهاند يا اينكه در اكثر مدارس، اين كتاب اصلا تدريس نميشود و همين سرنوشت و وضعيت كتاب انسان و محيط زيست است.
يا مثال ملموستر تاليف و تدريس كتب انگليسي و عربي است. آيا اساسا دانشآموزي با خواندن اين دو كتاب، ميتواند 10 جمله درست بگويد. چرا وقتي تعدادي از همين دانشآموزان به آموزشگاهها مراجعه ميكنند و در يك سال، بيشتر از ٧ سال ميآموزند صدها مثال از اين دست ميتوان زد كه نبودشان فايده بيشتري دارد تا بودنشان.
چرا هيچ وقت تمركز بر حذف امور زائد نداريم، آموزش و پرورش تا حد سرسامآوري پر از تناقض است. از محيط زيست ميگويد اما با مصرف بيش از اندازه كاغذ، آن را تخريب ميكند، از فناوري اطلاعات ميگويد و حتي كتابها تدريس ميشود و ميلياردها تومان صرف سامانههاي متعدد ميكند اما سازماني به شدت غير الكترونيك است ، اگر نگوييم مخالف آن است.
در پايان اين بخش، دو جمله و حواشي آن را مقايسه كنيد. رئيس جمهوري از گران بودن آموزش و پرورش انتقاد كرد و گفت سال آينده براي هر دانش آموز، ٤ ميليون تومان هزينه خواهد كرد. در همان ايام، معاون توسعه مديريت و پشتيباني وزارت آموزش و پرورش اعلام كرد ٥٠ هزار ابلاغ مشكلدار وجود دارد كه سابقه اجرايي بنده آن را تائيد ميكند، اما واكنشها را ببينيد، بنده فقط يك واكنش را به اين آمار ديدم اما تا دلتان بخواهد واكنشهاي منفي به سخنان رئيسجمهوري، در حالي كه فقط يك رقم اتلاف منابع اعلام شده كه رقمي حدود ١٥٠٠ ميليارد تومان مي شود. يعني اين همه ساختار براي اتلاف اين مقدار بودجه. چرا اين قدر واكنش به اين عدد، كم بود.
اين امر، بيانگر غلبه نگرش هزينهاي بر مديريت منابع است. در اين وضعيت، اتلاف و اسراف و تبذير چندان مهم نيست اما تخصيص كم بودجه در بدترين شرايط كشور، گناهي نابخشودني است.
ب- سرمايهگذاري در آموزش و پرورش، امري توسعهاي و مورد تاكيد مقام معظم رهبري است، پس بايد بودجه بيشتري به آن تخصيص يابد.
اين عبارت و شبيه آنها از جملاتي است كه بسيار مورد استفاده قرار ميگيرد و ربطي هم به اين دولت و آن دولت ندارد. دولتها هميشه از اين منظر، مورد انتقاد جدي بودهاند.
آيا سرمايهگذاري فقط تخصيص بودجه و منابع مالي است ؟
به نظر بنده، ايجاد شرايط زير از تخصيص منابع مالي مهمتر است.
١- محيط نهادي آموزش و پرورش: منظور، چارچوبهاي قانوني و اجرايي است كه اشخاص و ساختارها فعاليت ميكنند و هدف آن خلق ارزش است. يعني دو امر مهم است؛ ثبات چارچوبهاي قانوني و اهميت خلق ارزش.
در صورت فقدان اين شرايط ، تخصيص بيشتر منابع مالي برابر است با اتلاف آنها. آيا، شرايط حاكم بر آموزش و پرورش، واجد اين دو شرط هست؟
2- زيرساخت: زيرساختهاي توسعه يافته، تاثير فواصل را كم ميكند و دوردست و نزديك به مركز و ستاد از مزاياي سرمايه وارد شده به عدالت برخوردار ميشوند. آيا زيرساختهاي موجود، اين قابليت را دارد؟
3- ثبات محيط كلان: از جمله شرايط براي بهرهوري از منابع وارد شده است. آيا محيط آموزش و پرورش واجد اين شرايط است؟
٤- كارآيي بالا: اگر سيستم كارايي بالايي نداشته باشد، به همان ميزان، منابع مالي را نابود ميكند.
با مثالهايي كه قبلا آورديم، ميتوان فهميد كارآيي آموزشي و تربيتي اين نهاد، بسيار پايين است.
٥- توسعه منابع مالي: يعني منابع وارد شده به بخشهاي پربازده تخصيص يابد. آيا آموزش و پرورش، بخشهاي پربازده را ميشناسد، آيا در تخصيص منابع، پربازده بودن مهم است يا ارتباطات فرا سازماني و غير تخصصي؟
٦- آمادگي فناورانه: سرعت بالاي فناوري، باعث ارتقاي بهرهوري منابع ورودي ميشود، همان گونه كه قبلا آورده شد، آموزش و پرورش نگاه مثبت كاركردي به فناوري ندارد.
با توجه به نكات فوق، به نظر مي آيد آموزش و پرورش قبل از اينكه به بودجه بيشتر نياز داشته باشد، به اصلاح متدولوژيك در گام اول و اصلاح ساختاري در گام دوم نياز دارد.
* مدرس دانشگاه فرهنگيان و كارشناس آموزش و پرورش
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۲
تهران- ايرنا- يكي از نكات اصلي در حل مسائل دستگاههاي مختلف در هر جامعهاي، تحليل درست از وضعيت موجود است كه آن نيز تابعي از توان بالا در تجزيه و تركيب مسائل خواهد بود.