تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۵

تهران- ايرنا- آيت ‌الله سيد محمدرضا مدرسي مي گويد: انقلاب ‌هاي ديگر عمدتاً يا سياسي بوده، يا اقتصادي يا احياناً فرهنگي بوده ‌است و ابعاد مختلف را شامل نمي‌شود. اما انقلاب اسلامي در تمام ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مي‌خواهد تحول ايجاد كند.

شجاعت در فهم و قبول اشتباهات هميشه موجب رشد مي‌شود. خلاء نقد درون ‌گفتماني سازنده در اين 40 ساله هميشه احساس مي‌شود. تا نقد درون‌ گفتماني صورت بگيرد، عده‌اي به بهانه‌ هاي مختلف مي‌گويند دشمن داريم، دشمن شاد نكنيد و دشمن سوء استفاده مي‌كند. و اين بلاي همه‌گير مصلحت ‌انديشي ‌هاي شخصي براي نظام يكي از آسيب ‌هايي بوده كه همواره به انقلاب لطمه زده است. صدالبته مصلحت‌انديشي در امور كلان كشور امري عقلائي است و بايد لحاظ شود. اما جا به ‌جا كردن مصلحت با منفعت بحث ديگري است. افرادي كه به بهانه مصلحت و سوء استفاده نكردن دشمن سال ‌هاي سال عيوب بزرگ خود را بر نظام تحميل كردند و نقد درون‌ گفتماني را گاهاً با بازي كردن در زمين دشمن اشتباه گرفتند. گفت ‌وگوي زير نمونه‌اي از يك نقد درون ‌گفتماني صحيح است كه با يكي از فقهاي شوراي نگهبان انجام شده است. آيت ‌الله سيد محمدرضا مدرسي به آسيب ‌شناسي و نقد درون‌ گفتماني انقلاب 40 ساله‌ مان پرداخته است.

** در ابتدا يك آسيب ‌شناسي ‌اي داشته باشيم از انقلاب 40 ساله ‌مان. جمهوري ‌اسلامي با چه چالش ‌ها و آسيب ‌هايي در اين 40 ساله مواجه بوده‌ است؟
تمام انقلاب‌ها و از جمله انقلاب اسلامي ايران نياز به آسيب‌شناسي دقيق دارند. بررسي اين موضوع قطعاً نيازمند روزها و ماه‌ها زمان است. اما آنچه كه در اين مجال مي‌توان گفت اهم اموري‌ است كه شناخت و اصلاح آن‌ها، فوريت بيشتري دارد.
مهم‌ترين مسأله حفظ باور مسوولان و مردم نسبت به اهداف بزرگ انقلاب اسلامي ايران است. به نظر مي‌آيد در نوساناتي كه در طول اين 40 سال داشته‌ايم گاهي باورها و آرمان ‌هاي اوليه_ لااقل در اقشاري از مردم و مسوولان_ ضعيف مي‌شد. بايد از ضعيف شدن و سستي اين باورها جلوگيري كرد. مردم و مسوولان ما كماكان بايد بر اين عقيده استوار باشند كه تنها نسخه شفابخش و راه نجات همان اهداف و آرمان‌ هاي اصلي انقلاب است. واقعاً آنچه كه در انقلاب ما رخ داده‌ است كار بزرگي در مقياس تاريخ بشريت بوده‌است. ظاهراً در همه تاريخ جهان غير از نهضت‌ هاي پيامبران پديده‌اي مثل انقلاب اسلامي با اين وسعت و اهداف و عمق نداشته‌ايم.

دشمن سعي مي‌كند كه با تلقينات و شگردهايي كه به كار مي‌بندد، بزرگي انقلاب را محو كند تا آرمان‌هاي بزرگ انقلاب مورد فراموشي قرار گيرد. مهم اين است كه ما بتوانيم در مقابل تبليغات دشمن به يادآوري اين اهداف بزرگ برسيم.

** عده‌اي علت ضعف باورهاي مردم و برخي مسوولان را در اين مي‌دانند كه حوزه علميه و نظام اسلامي كارآمدي لازم را در اين 40 ساله نداشته است. تحليل حضرت ‌عالي چيست؟
بهترين راه ارزيابي انقلاب در رسيدن به اهدافش، مقايسه با ساير انقلاب‌هاي جهان است و توجه به همه شرايط و معيارهايي كه حاكم بر آن‌ ها بوده است. بايد بررسي كنيم كه آيا انقلاب در همه اهداف سياسي،اجتماعي،فرهنگي، اقتصادي و نظامي خود نسبت به ساير انقلاب‌ها پيشرفت لازم را داشته يا ضعيف‌تر عمل كرده؟

نتيجه اين بررسي به نظر بنده اين‌ گونه‌ است: انقلاب اسلامي به‌‌رغم تمام فشارهايي كه تحمل كرده است، در بيشتر زمينه‌ها از ساير انقلاب‌هايي كه در جهان رخ داده موفق‌تر عمل كرده است دشمني‌هايي كه عليه كشورمان رخ داده‌است اگر بر هر كشور ديگري تحميل مي‌شد، كمر آن كشور را مي‌شكست و به زانو در مي‌آورد. اين كه با وجود اين مشكلات انقلاب توانسته است اهداف خود را جلو ببرد و دشمن را عقب براند دليل بر كارايي و موفقيت نظام جمهوري اسلامي‌ است.

** وجه تمايز انقلاب ‌مان نسبت به ساير انقلاب ‌ها چيست؟
انقلاب ‌هاي ديگر عمدتاً يا سياسي بوده، يا اقتصادي يا احياناً فرهنگي بوده ‌است و ابعاد مختلف را شامل نمي‌شود. اما انقلاب اسلامي در تمام ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مي‌خواهد تحول ايجاد كند. اين انقلاب ريشه در اعماق اعتقادات مردم داشته است. اين انقلاب حاصل آرزوي نسل‌هاي متوالي است كه با عقايد صحيح اسلامي و مخصوصاً مكتب تشيع سر كرده بودند تا روزي حكومتي علوي تحقق يابد. اين آرزوهاي متراكم در انقلاب اسلامي متبلور شد و نظامي پديد آمد كه هيچ نظامي هرگز چنين پشتوانه‌اي و چنين اهداف بلندي نداشت.
در انقلاب اسلامي، صرفاً نمي‌خواستيم از جهت سياسي وضعيت را تغيير بدهيم. بلكه هدف‌مان اصلاح انقلابي تمام عقب‌ماندگي‌ها در تمامي ابعاد بود. از سياسي و اقتصادي گرفته تا علمي و نظامي و غيره... . اين انقلابي بود كه همه در آغاز به آن معتقد بودند. حتي كساني كه دين يا مذهب ديگري داشتند به اين انقلاب و آرمان‌هايش باور داشتند. همان‌طور كه در رفراندوم حدود 98 درصدي شاهد آن بوديم.
شما قانون اساسي كشورمان را با ساير كشورها مقايسه كنيد. متوجه مي‌شويد كه چه قانون اساسي جامع‌نگر با اهداف بسيار والايي داريم. چنين انقلابي با چنين اهداف و
قانون اساسي در هيچ كجاي دنيا شناخته شده نيست. در طول تاريخ هم خبري از نمونه آن نيست. بله؛‌ شايد در طول تاريخ برخي حكومت‌ها و نظامات به اين نوع انقلاب نزديك شده باشند ولي به اين حد نرسيده‌اند.

البته خب قانون اساسي كشورمان كه در ابتدا از
قانون اساسي فرانسه و كشوري ديگر وام گرفته شد.
نه خير،‌ اساس قانون اساسي‌مان از اسلام نشأت مي‌گيرد؛ اما از آنجا كه ولايت فقيه و نظام اسلامي از همه روش‌هاي عقلائي كه مفيد و كارايي داشته باشد استفاده مي‌كند، ممكن است
در برخي موارد از قانون كشور ديگري وام گرفته باشيم. اگر برخي روش‌ها در دنياي امروز مورد استفاده قرار مي‌گيرد و سازگار با ارزش‌هاي ما باشد چه اشكالي دارد ما هم از آن‌ها استفاده كنيم؟ ممكن است كه در ابتدا از برخي قوانين كشورها استفاده كرده باشند اما در ادامه توسط مجتهدين و دانشمندان بزرگ و درجه يك كاملاً اصلاح شد. نظير چنين قانون اساسي در جاي ديگر وجود ندارد. ملاحظه بفرماييد در قانون اساسي در عين اينكه ولايت فقيه در رأس است در عين حال تفكيك قوا هم وجود دارد،...

مسأله همين است كه اصل تفكيك قوا هم از كشورهاي ديگر وام گرفته شده‌است. و يك نوع مدل حكومتي‌ است كه قبل از جمهوري اسلامي ايران
در كشورهاي بسياري حاكم بوده ‌است.
اولاً اين‌طوري نيست كه كلاً از خارج آمده باشد. ثانياً ممكن است از برخي روش‌هاي عقلائي كه در ساير نقاط جهان موجود است استفاده كنيم. مهم اين است طبق قانون اساسي
همه قوا تحت نظر ولايت فقيه بايد كار كنند. ولي اين سه قوه تا حدود بسيار زيادي مستقل هستند و در عين استقلال،
تحت نظارت رهبري يك هماهنگي‌اي با يكديگر دارند. اين روش كه يك عمود خيمه‌اي تحت عنوان ولايت فقيه وجود داشته باشد و اين سه قوه را انسجام دهد و مشكلات‌شان را با درايت و صلابت و اختياراتي كه دارد حل كند، در قانون اساسي هيچ كشوري ديده نمي‌شود. حداقل ما نمي‌شناسيم.
كما اينكه در بسياري از كشورهاي ديگر مي‌بينيد كه بر اثر ضعف قانون اساسي، به بن‌بست كشيده مي‌شوند. همين درگيري‌هاي اخير آمريكا بين رياست جمهوري و مجلس اين كشور را ببينيد. خب اين نوع بن‌بست‌ها در كشور ما وجود ندارد.

آسيب‌هاي ديگري كه انقلاب را تهديد مي‌كنند چيست؟
مردم ما در حال حاضر به واسطه فاصله زماني زياد نسبت به رژيم سابق، نكات فراواني را فراموش كرده‌اند. رژيمي كه چهل سال پيش ويران و به جاي آن جمهوري اسلامي برپا شد. و مردم كشورمان تنگناهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي را كه در سابق بود در موارد زيادي به فراموشي سپرده‌اند.
آن حساسيت قبلي‌اي كه به رژيم سابق داشتند الان ديگر ندارند. بالاخره انسان فراموشكار است. حتي كساني كه آن زمان را خودشان درك كرده‌اند با گذشت 40 سال كه زمان زيادي ا‌ست، ظلم‌ها و سختي‌هاي رژيم سابق را فراموش كرده‌اند؛ چه برسد به نسل‌هاي جديد كه اطلاعات دقيقي از فشارها و ظلم‌هاي رژيم سابق ندارد و طبيعتاً درك آن سختي‌ها برايشان ملموس نيست. اتفاق بزرگ انقلاب و شرايط جديد فرهنگي، سياسي، اقتصادي‌اي كه حاكم شده ‌است قابل مقايسه با قبل نيست.
پس يكي از آسيب‌هاي ما منقطع شدن از گذشته‌ است. اينكه ندانيم در كجا و در چه وضعيتي بوده‌ايم و الان در چه وضعيتي قرار داريم يك آسيب تلقي مي‌شود. قدر نعمت را كسي مي‌داند كه وضعيت سابق را بداند و درك كرده باشد و بايد نهايت سعي را براي شناساندن وضعيت سابق و تغييرات فراوان مثبت انجام دهيم.
آسيب ديگري كه در اين 40 سال با آن مواجه بوديم، البته هر نظامي با اين آسيب مواجه مي‌شود اين است كه: افرادي كه در مسند قدرت بودند خواسته يا ناخواسته در معرض وسوسه‌هاي شيطاني قرار گرفته‌اند. متأسفانه بعضي از مسوولان نظام اسلامي ايران از رده‌هاي بالا تا پائين، لااقل در برخي از برهه‌ها گرفتار اين وسوسه‌هاي شيطاني شده‌اند. حتي براي توجيه كج‌روي‌هاي خودشان حاضر شدند از برخي ارزش‌هاي انقلاب كوتاه بيايند و در برخي موارد هم دست به تحريف اين ارزش‌ها بزنند. اين آسيب بزرگي‌ است كه
در انقلاب‌مان رخ داده‌است. اين مسأله در تاريخ هم سابقه دارد. در طول تاريخ حتي برخي كساني كه خودشان دست به انقلاب زده بودند بعد از اينكه به قدرت رسيدند، به انحراف كشيده شدند.

مصداق اين كج‌روي‌ها را هم بيان بفرماييد.
مي‌بينيم افرادي را كه محكمات انقلاب‌اسلامي،‌ قانون اساسي و خون شهداء را زير پا گذاشته‌اند. و امكانات نامشروعي را در اختيار گرفته‌اند و حرف‌هاي ناپسندي را مي‌زنند و حتي در برخي موارد هم‌صدا با دشمنان اسلام و ملت شدند كه البته از ملت و نظام جواب محكم گرفتند.
آسيب بعدي تأثيرپذيري از موج‌هاي منفي تبليغاتي ا‌ست كه دشمنان عليه‌مان به راه انداخته‌اند. حتي ممكن است از داخل كشور هم صورت بگيرد. متأسفانه اين يكي از آسيب‌هايي است كه اتفاق افتاده‌است. گاهي در داخل است گاهي هم در خارج از كشور و گاهي هم تلفيقي از داخل و خارج است تا مسيرهاي مردم و مسوولان را در تصميم‌گيري‌هاي اقتصادي سياسي و فرهنگي تحت تأثير قرار دهند. مثلاً در زمينه مسائل اقتصادي در ابتداء انقلاب جرياناتي با اعتقادات غليظ سوسياليسم اقتصادي وجود داشت كه تحت تأثير جو قبل از انقلاب قرار داشتند. سوسياليست‌ها در ميان مردم عقايدشان را ترويج مي‌كردند، حتي عده‌اي از مذهبي‌ها هم فريب خوردند و از معيارهاي اصيل اسلامي فاصله گرفتند.
بعدها گرايش‌هاي اقتصادي ليبرالي در جامعه شكل گرفت. حتي كساني كه گرايشات سوسياليستي داشتند،‌ تبديل شدند به ليبرال‌هاي اقتصادي و به شدت در اين زمينه
رو به جلو حركت كردند. در اين زمينه به افراط روي آوردند و به خط اسلام حقيقي آسيب رساندند. بعدها شعار اعتدال مي‌دادند، حتي گاهي به اسم اعتدال، اعتدال هم ذبح شد. در مسائل اجتماعي هم اين‌چنين شد و مثلاً در حوزه جمعيت و فرزندآوري دچار نوسانات و افراط شديم و الان آسيب‌هايش در جامعه جاري است. آن اشتباهاتي كه در خصوص مسأله كاهش جمعيت و فرزندآوري انجام داديم الان در مسأله ازدواج و طلاق هم در جامعه مشكلاتي را به بار آورده است. بخشي از اين اشتباهات به خاطر موج‌هاي تبليغاتي بود كه حتي جنبه علمي به خود گرفته بود و باعث شد در حوزه جمعيت اشتباه تصميم بگيريم. قطعاً بايد در زمينه كاهش فرزندآوري هوشياري به خرج مي‌داديم و در مورد تلقينات سازمان‌هاي بين‌المللي و غير آن‌ها چشم بسته عمل نمي‌كرديم. در مسائل سياسي هم اين‌چنين است. نوسانات افراطي و تفريطي وجود دارد و الان در مسائل بين‌المللي و سياسي يك چالش داريم. يك چالش وادادگي و عدم اعتماد به نفس در برخي از مسوولان ما نسبت به دولت‌هاي استكباري وجود دارد.
متأسفانه دشمن در برخي جاها كم يا زياد تأثيرات منفي خودش را گذاشته است و تأسف بالاتر جايي‌ است كه عده‌اي متوجه نمي‌شوند كه تحت تأثير دشمن قرار گرفته‌اند، هر چند ملت و نظام قوي‌تر از آن‌ها هستند.

** در اين 40 سال متأسفانه نسبت به مقولاتي چون عدالت، فساد مالي، ثبات اقتصادي و بحث حجاب پيشرفت ‌هاي مناسبي حاصل نشده‌است. علت ضعف ما در اين حوزه چه بوده‌است؟
برخي از اين مواردي كه اشاره كرديد واقعيت‌هايي است كه با آن‌ها مواجه هستيم. البته همه اين نقاط ضعف كه اشاره كرديد به طور متناوب در طول 40سال بوده كه زمان زيادي ا‌ست؛ با وجود فشارهاي همه‌ جانبه ‌اي كه دشمنان قوي‌پنجه ما عليه ما انجام دادند، باز جامعه، مقاومت كرده و ان‌شاء الله كاستي‌ها جبران خواهد شد.

** در بحث فساد مالي و عدالت اجتماعي كه خب دشمن تأثيري نداشته است.
ضعف خودمان بوده ‌است. اگر اهداف و آرمان ‌هاي انقلاب فراموش شود شاهد اين كج‌روي‌ها هم خواهيم بود. وقتي ارزش‌هاي ليبرالي هدف برخي از مسوولان ما قرار مي‌گيرد و از ارزش‌هاي اسلام و انقلاب‌اسلامي چشم ‌پوشي مي‌كنند شاهد نتايج منفي در اهداف انقلاب مي‌شويم و نتيجه عكس حاصل مي‌شود و آسيب وسوسه‌هاي شيطاني براي كساني را كه در معرض قدرت قرار مي‌گيرند نيز نبايد فراموش كرد. عواملي كه ذكر كردم از فشار خارجي تا غفلت خودمان و فراموشي گذشته باعث مي‌شود پيشرفت لازم حاصل نشود.

** خب راهكار چيست؟
بايد هوشياري مسوولان و مردم را بالا ببريم. نظارت مردم بر مسوولان را بالا ببريم. يكي از آسيب ‌هاي مهم ديگر كه در ذهنم بود و قصد داشتم عرض كنم اين است كه نهادهاي نظارتي وظيفه خودشان را به نحو شايسته انجام نمي‌دهند. فرضاً مجلس شوراي اسلامي قدرت بزرگي در نظارت و اجرا شدن قانون دارد؛ حق تحقيق و تفحص دارد، حق سؤال و استيضاح دارد كه طبق اصل 90 قانون اساسي است. اما شاهد هستيم گاهي با مماشات و چشم ‌پوشي‌ها و رعايت برخي مصالح كه معلوم نيست واقعاً مصلحت هست يا منفعت شخصي و گروهي اتفاقات لازم صورت نمي‌پذيرد.
نتيجه هم اين مي‌شود كه در برهه‌هايي از زمان و در بعضي موارد كه لازم بود مجلس وارد شود، نشد. البته لازم هم نيست كه حتماً با سر و صدا و جنجال وارد برخي مسائل شوند كه سرو صدا و تنش در كشور ايجاد شود. خيلي آرام و با متانت مي‌توانستند به انجام وظايف خود بپردازند.

ديوان محاسبات در اختيار مجلس است. گزارش تفريغ بودجه مربوط به مجلس است. مجلس بايد از مسوولين پاسخ بخواهد و همچنين، بازرسي كل كشور از قوه‌قضاييه بايد براي حسن اجراي قوانين بر‌تمامي نهادها نظارت داشته باشد و تقريباً نهادهايي كه مي‌بايست بر آن‌ها نظارت صورت بگيرد استثناء ندارد. اين همه فسادهايي كه اتفاق افتاده‌ است ناشي از عدم حسن اجراي قوانين است.

يك مسأله ديگر كه از اول انقلاب تاكنون در بسياري از موارد با آن مواجه بوده‌ايم اين است كه دولت‌ها و رؤساي جمهوري كه رياست‌شان بر اساس قانون اساسي مشروعيت پيدا مي‌كند و آراء مردم و تنفيذ رهبري بر اساس قانون اساسي به آنان مشروعيت مي‌دهد. در آن قالب و شرايطي كه به آنها مشروعيت داده شده است، عمل نمي‌كنند.

متأسفانه بعد از اينكه به قدرت مي‌رسند فكر مي‌كنند صاحب اختيار مطلق هستند و حتي مي‌توانند آن پله‌اي را كه با آن بالا آمدند يعني قانون اساسي را ناديده بگيرند. در حالي كه نبايد اين‌گونه باشد. شما طبق قانون اساسي بالا آمديد و بايد آن را حفظ كنيد. نمايندگان مجلس بايد طبق قانون اساسي و قوانين مجلس و تحت اشراف رهبري به وظايفشان عمل كنند ولي در بسياري از موارد اين قانون‌پذيري وجود ندارد.

متأسفانه اين قضايا ريشه ‌دار شده است. موارد تخلف از قوانين كم نيست. شما قانون را باز كنيد و ببينيد كه چه وظايفي به عهده رييس‌جمهوري و چه وظايفي به عهده نمايندگان مجلس هست؟ و ببينيد چه تعهداتي راجع به اسلام بايد داشته باشند، چه تعهدي راجع به مذهب رسمي بايد داشته باشند و چه تعهدي راجع به عدالت اجتماعي بايد داشته باشند؟

با مردمي كه دلسوزانه نه مزوّرانه انتقاد مي‌كنند چه عكس‌العملي انجام مي‌دهند؟ در مسائل اسلامي آيا به وظيفه خودشان عمل مي‌كنند؟ شاهد هستيم كه گاهي حرف‌هايي را مي‌زنند كه ضد اسلام است و خودشان را صاحب نظر در اسلام هم مي‌دانند.

طبق قانون اساسي احكامي كه فقهاي شوراي نگهبان بيان مي‌كنند بايد مورد توجه و عمل قرار گيرد. اما برخي افراد خودشان را بالاتر از فقهاي شوراي نگهبان و بالاتر از قانون اساسي مي‌دانند. حتي خودشان را بالاتر از امام خميني ره مي‌دانند. اگر نكته‌اي از امام؟ره؟ به آنها گوش‌زد شود، مي‌گويند امامره آن نكته را در آن برهه زماني گفته‌است نه براي الان. سنگ امام ره را به سينه مي‌زنند اما فرمايشات امام را يا تحريف مي‌كنند يا ابتر مي‌كنند.

** برخي از گروه ‌هاي سياسي براي اينكه ضعف ليست انتخاباتي ‌شان را پوشش دهند به انتقاد از نظارت استصوابي شوراي نگهبان مي‌پردازند.
اين بهانه اختصاص به گروه خاصي ندارد. كساني كه نفس مهذب ندارند و حاضر نيستند تسليم قانون و حق باشند اين حرف‌ها را مي‌زنند. مقابل شوراي نگهبان اين سخنان را به ميان مي‌آورند يا مقابل قوه قضاييه يا حتي در مقابل رهبري سخناني
مطرح مي‌كنند كه از روي اميال شخصي و نداشتن تهذيب نفس است.

طبع بشر اين‌چنين است كه در خيلي از موارد سركش است مگر عده‌اي كه مورد عنايت خداوند قرار گيرند و تقوا را رعايت كنند و از اين سركشي به دور باشند. وقتي كه اهداف و اميال و هوس‌هايش محقق نشود به جاي اينكه خود را مقصر بداند ديگران را مقصر مي‌داند. قانون اساسي در مورد رياست جمهوري تصريح دارد كه طبق شروط حدود 11 گانه صلاحيت داوطلبان بايد توسط شوراي نگهبان تأييد شود. در مورد مجلس شوراي اسلامي هم طبق قانون بايد تأييد صلاحيت داوطلبان توسط شوراي نگهبان صورت بگيرد.

** البته عمده انتقاد معترضين به شوراي نگهبان مربوط مي‌شود به بحث نظارت استصوابي،‌ علي‌الظاهر با اصل وجود نظارت مشكلي ندارند.
به هر حال هيچ كشور قانون ‌مندي وجود ندارد كه دروازه رياست جمهوري بازي داشته باشد تا هر بي‌سواد و با سواد با هر گرايش و انگيزه ‌اي داوطلب شود. هيچ جاي دنيا اين ‌گونه نيست كه در مجلس بر روي همه افراد باز باشد و بدون بررسي صلاحيت و داشتن شرايط بتوانند وارد انتخابات شوند.

** آينده انقلاب رو به رشد خواهد بود يا رو به استحاله‌ است؟
اگر مردم پاي كار بمانند با اين قانون اساسي و اين نظام پرتوان و رهبري‌اي كه داريم، آينده روشني را در پيش خواهيم داشت كه دشمنان را خوار خواهد كرد. اما براي برخي كه نمي‌توانند در خصوص انقلاب آينده روشني را پيش‌بيني كنند، كلامي از اميرالمؤمنين در نهج‌البلاغه براي‌شان مي‌آورم. حضرت مي‌فرمايند: اگر در حالتي قرار گرفتي كه امور مشتبه مي‌شود انتهاء و ابتداي آن امر را با يكديگر مقايسه كن و انتها را مثل ابتدا ببين.

ببينيد وقتي انقلاب به پيروزي رسيد دشمنان انقلاب گفتند نهايتاً تا چند ماه ديگر انقلاب سقوط مي‌كند و بعد مرتباً سال‌هاي سقوط انقلاب را تمديد كردند و گفتند فلان سال يا فلان سال سقوط خواهد كرد و تا الان انقلاب با قدرت به راه خود ادامه داده‌ است.
الحمدالله جمهوري اسلامي به‌رغم همه دشمني‌ها با قدرت و صلابت پيش رفت و حتي دشمن را خارج از مرزهاي خودمان عقب نشاند. طبق فرمايش اميرالمؤمنين همين روندي كه در گذشته داشتيم براي ادامه نيز مي‌توانيم تصور كنيم و ان ‌شاء الله با كسب تجربه‌ هايي كه مردم و مسوولين داشتند، نقايص را جبران كنند و راه‌هاي خودشان را ادامه دهند و آينده بهتري را رقم بزنند.

** باتوجه به اينكه عضو فقهاي شوراي نگهبان هستيد، سؤالاتي در خصوص اين شورا مطرح مي‌كنيم،‌ عده‌اي معتقدند برخي از بندهاي FATF با مباني فقهي ما مغايرت دارد. شورا چطور اين بندها را مورد بررسي قرار داده است؟
تمام بندهاي FATF در مجلس و شوراي نگهبان مورد بررسي قرار نمي‌گيرد، تنها بعضي از بندها در شورا مورد بررسي قرار مي‌گيرد. شوراي نگهبان هم وظيفه خودش را انجام داده است و نتايج را اعلام كرده ‌است. برخي از اشكالات رفع شده و برخي از اشكالات هم به مجمع تشخيص مصلحت نظام ارسال شده ‌است. اما آنچه كه مربوط به قانون‌گذاري نمي‌شود و از طريق دولت انجام مي‌شود متأسفانه شوراي نگهبان يا حتي مجمع تشخيص مصلحت وظيفه‌اي در اين زمينه ندارد. اين مسأله نيازمند هوشياري و صلابت مسوولان است. اگر بر فرض قانون 100 درصد درست و دقيق باشد اما مسوولين ما هوشيار و با صلابت نباشند دشمن سوءاستفاده خودش را مي‌كند و ما به مشكل بر مي‌خوريم. اما اگر قانون ضعف هم داشته باشد و مجري قانون هوشيار و با صلابت باشد و با سوءظن به دشمن نگاه كند، دشمن موفق نمي‌شود.

** نظر شوراي نگهبان در خصوص استاني شدن انتخابات چيست؟
هر زمان كه موعدش برسد اظهار نظرها صورت مي‌گيرد. فعلاً وقتش نرسيده است.

** آيا كاركرد هيأت نظارت در مجمع تشخيص با شوراي نگهبان مغايرت دارد؟
برخي اختيارات به هيأت نظارت از سوي مقام معظم رهبري داده شده‌است. در جايي كه هيأت نظارت اظهار نظر كند، معتبر است و شورا هم مي‌تواند اظهار نظر هيأت نظارت را موضوع حكم خود قرار دهد.

** رهبر انقلاب در ابلاغ سياست‌هاي كلي انتخابات وظايفي را براي شورا ابلاغ كرده‌است. شورا چه اقداماتي را انجام داده ‌است؟
بله اقداماتي صورت گرفته است و دستورالعملي هم مورد تصويب قرار گرفته است اما چون زمان زيادي از بررسي‌ها گذشته است الان حضور ذهن ندارم ولي در وقت نياز مورد استفاده قرار مي‌گيرد، ان‌شاءالله.

منبع: روزنامه صبح نو، 1397.12.11
گروه اطلاع رساني**9117**2002