تهران- ایرنا- محمد مصدق سیاستمداری مصمم و ملی گرایی وطن پرست بود كه عزت و افتخار را به ملت ایران بازگرداند و با رهبری هوشمندانه خود نهضت ملی شدن صنعت نفت را در نبرد با سلطه بیگانگان و قطع دست مستبدان داخلی بر منابع كشور به پیروزی و موفقیت رساند اما در نهایت قربانی بزرگ عهدشكنان كژاندیش شد.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ «از آنچه برایم پیش آوردند هیچ تاسف ندارم و یقین دارم وظیفه تاریخی خود را تا سر حد امكان انجام داده ام. من به حس و عیان می بینم كه این نهالِ برومند از خلال تمام مشقت هایی كه امروز گریبان همه را گرفته به ثمر رسیده است و خواهد رسید. عمر من و شما و هر كسی چند صباحی دیر یا زود به پایان می رسد اما آنچه می ماند حیات و سرافرازی یك ملت مظلوم و ستمدیده است... از مردم رشید و عزیز ایران، زن و مرد تودیع می كنم و تاكید می نمایم كه در راه پرافتخاری كه قدم برداشته اند از هیچ حادثه ای نهراسند و یقیین بدانند كه خدا یار و مددكار آنها خواهد بود». این بخشی از سخنان نخست وزیری وطن پرست است كه با كودتایی ننگین به وسیله كشورهای بیگانه و عوامل مزدور داخلی سرنگون شد.

** تحصیل و ورود به عرصه سیاست
محمد مصدق كه در 10 سالگی پدر خود میرزا هدایت‌الله را از دست داده بود، پس از تحصیلات مقدماتی در تبریز به تهران آمد و در 1278 خورشیدی و در حالی كه 17 ساله بود توسط دایی اش عبدالحسین میرزا فرمانفرما به عنوان مستوفی خراسان انتخاب شد. وی با وجود سن كم بر كار خود تسلط یافت و توجه و علاقه عموم را جلب كرد.

در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای ملی به نمایندگی از طبقه اعیان و اشراف اصفهان انتخاب شد اما اعتبارنامه اش به ‌دلیل اینكه به 30 سال تمام نرسیده بود، رد شد. پس از آن برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و پس از مدتی برای اخذ درجه دكتری حقوق به سوییس رفت و پس از اتمام تحصیل به ایران بازگشت. تقدیر و سرنوشت این مبارز بر این بود كه در ایران به تمام پست‌ها و مشاغل حساسی كه یك چهره سیاسی می‌تواند برسد، دست یابد.

روزهای نخست ورود مصدق به ایران همزمان با كابینه مشیرالدوله بود. از این رو از وی برای تصدی مقام وزارت عدلیه (دادگستری) دعوت به عمل آمد. مصدق در پاییز 1299 خورشیدی به حكومت فارس منصوب شد و سپس به وزارت دارایی رسید. پس از این سمت در 1301 خورشیدی نیز در آذربایجان مشغول خدمت شد و مدتی بعد به دلیل مخالفت با حكومت مركزی استعفا كرد اما سال بعد وزیر امور خارجه ایران شد و در 1303 خورشیدی كه همزمان با آغاز دوره پنجم مجلس بود، به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد. همین طور در دوره ششم نیز دوباره به این سمت دست یافت.

وی پس از این دوره و به سبب دخالت دولت در انتخابات مجلس از سیاست كناره‌گیری كرد و تا 1320خورشیدی بارها زندانی و تبعید تا اینكه در دوره‌های چهاردهم و شانزدهم بار دیگر از طرف مردم تهران به عنوان نماینده مجلس انتخاب شد.

**ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری
مصدق برای احقاق حقوق مردم ایران «جبهه ملی» را تشكیل داد تا بتواند در راه مبارزه برای ملی كردن صنعت نفت ایران گام‌ بردارد كه سرانجام موفق شد در 29 اسفند 1329خورشیدی قانون ملی شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس سنا بگذراند.

وی در1330 خورشیدی با تكیه به رای اعتماد اكثر نمایندگان مجلس و برای به ثمر رساندن قانون ملی شدن صنعت نفت و نظارت هرچه بهتر بر انجام دادن امور، مقام نخست‌وزیری ایران را پذیرفت و در سخنانی كه از رادیو پخش شد، اعلام داشت: «تردید ندارم كه برای قبول این كار و بار گرانی كه به دوش گرفته ام از میان می روم. چون مزاج من متناسب با قبول چنین وظیفه مهمی نیست اما در راه شما جان چیز قابلی نیست و از صمیم قلب راضی هستم كه آن را فدای آسایش شما كنم».

«سیدفرزاد هاشمی» اقتصاددان درباره اینكه ملی شدن صنعت نفت در چه شرایط سیاسی و اقتصادی صورت گرفت و چه عواملی در شكل گیری آن دخالت داشت، گفته است: «در سال های 1320 تا 1329 خورشیدی شرایط سیاسی ایران به دلیل تغییر حكومت از پهلوی اول به پهلوی دوم با شرایط متفاوتی روبرو بود. در این زمان بخش عمده نفت ایران با قراردادهای تازه به انگلیس عرضه می شد. به نظر می رسد در زمان رضاخان نیز یكی از علت های بركناری وی، لغو یك طرفه قراردادهای نفتی با این كشور به شمار می رفت زیرا او این قراردادها را قبول نداشت و با پاره كردن آن در برابر سفیر انگلیس در كاخ سعد آباد مخالفت خود را با واگذاری حق امتیاز بالاسری نفت اعلام كرد.

پس از انقلاب صنعتی موضوع نفت جایگاه ویژه ای در اقتصاد كشورها پیدا كرده بود و زمانی كه انتقال حكومت ایجاد شد، دولتمردان انگلیس تلاش كردند جایگاه خود را به زمان 1300 خورشیدی و دوره ای كه قراردادهای تالبوت و ... برای چاه های نفت ایران با حكومت قاجار بسته شده بود، بازگردانند. بنابراین از كنسرسیوم های نفتی استفاده كردند و از 1320 خورشیدی به بعد، ایران به طور تقریبی 50 درصد نفت را به این كشور داد و با واگذاری حق بالاسری استخراج نفت و كنسرسیوم های نفتی، نفع قابل توجهی را عاید آنان كرد.

از 1326 خورشیدی به بعد همزمان با برنامه اول توسعه ای ایران كه با عنوان «برنامه هفت ساله اول ملی»(برنامه توسعه ملی) از 1327 خورشیدی آغاز شد. مصدق و یاران وی به عنوان متولی این برنامه در نخستین اقدام، صنعت نفت را ملی كردند كه در جریان آن انگلیس از صنعت نفت ایران خارج و از پرداخت درآمدهای بالاسری به آنان جلوگیری شد. انگلیس از این موضوع در دادگاه لاهه شكایت كرد اما با حضور محمد مصدق به عنوان نخست وزیری در این دادگاه و دفاعیات وی، آنان به نفع ایران رای دادند و در نهایت ایران توانست از درآمدهای نفتی برای پیشبرد اهداف برنامه نخست توسعه بهره ببرد. به طور كلی این فضا را می توان زمان بحران اقتصادی و ناآرامی های سیاسی نامید.»

محمد مهدی عبد خدایی نیز در گفت وگو با ایرنا می گوید: «در اردیبهشت 1330 خورشیدی در روزنامه نبرد ملت به خط نواب صفوی نوشته شد هوالعزیز، حسین علاء زمامداری یك ملت مسلمان در خور لیاقت تو نیست فوراً بركناری خود را اعلام كنید، اعلا چهار روز بعد استعفا كرد. جمال امامی در مجلس پیشنهاد كرد كه مصدق نخست وزیر شود در حالی كه سید ضیاء طباطبایی نیز مدعی نخست وزیری بود. البته در آن زمان محمدرضا پهلوی از نظر فكری تا حدودی دموكرات بود و می خواست ببیند نظر مجلس درباره نخست وزیر چه فردی است بعد او را نخست وزیر كند. چون نظر مجلس روی مصدق بود و او نخست وزیر شد. البته به شرطی كه دوره نمایندگی 2 سال بود تا آخر دوره نخست وزیری، نماینده مجلس هم باشد چون اطمینان نداشت تا آخر دوره وكالتش نخست وزیر بماند.»

مصدق نخستین اقدام خود به عنوان نخست وزیری را اجرای طرح ملی شدن صنعت نفت دانست. از این رو به دنبال شكایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح شكایت مزبور در شورای امنیت سازمان ملل به نیویورك رفت و به دفاع از حقوق كشورمان پرداخت. سپس راهی دادگاه لاهه شد و در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت. او در بازگشت به كشور سفری نیز به مصر كرد و در آنجا مورد استقبال پر شكوه ملت مصر قرار گرفت.

نخست وزیر دریافت كه پس از ملی شدن صنعت نفت باید در تغییر ساخت زیر سلطه دولت و سیاست های اقتصادی شتاب داشته باشد زیرا درغیر این صورت قانون ملی شدن صنعت نفت جز مُركبی خشك شده بر صفحه كاغذی بیش نخواهد بود و از محتوا خالی می شود. از این رو به خوبی واقف بود كه وابستگی دولت در بودجه خود به اقتصاد مسلط و وابستگی جامعه در اقتصاد خود به بودجه دولت، باعث وابستگی به كشورهای خارجی می شود به همین دلیل در مدت نخست وزیری خود كوشش كرد تا اقتصاد مصرف محور ایران را به اقتصادی تولید محور تبدیل كند و در آمدهای بودجه را به جای برداشت از چاه های نفت با مالیات به مثابه برداشت از تولید ملت جایگزین كند.

وی در این اندیشه بود كه مردم باید از تولید داخلی استفاده كنند، اوراق قرضه ملی را بخرند تا مملكت روی پای خود بایستد و حتی دولت بعضی از سفرهای خارجی و پرداخت ارز به مسافران، زائران مكه و عتبات را قطع كرد. در چنین شرایطی دشمنان نخست وزیر از پای ننشستند و علیه وی به توطئه دست زدند.

** سرنگونی به وسیله كودتا
در شرایطی كه مصدق دست دولت های بیگانه به خصوص انگلیس را از نفت ایران كوتاه كرده بود، طرح ریزی كودتای نظامی علیه وی آغاز شد. آمریكا و انگلیس، «كرمیت روزولت» رییس اداره خاور نزدیك سازمان اطلاعات مركزی آمریكا(سیا) را به عنوان فرماندهی عملیات انتخاب كردند. وی در 28 تیر 1332خورشیدی به تهران وارد شد و پس از دیدار با محمدرضا پهلوی و جلب نظر او فعالیت های خود را برای سرنگونی دولت آغاز كرد.

محمدرضا پهلوی نیز پس از آن رضایت خود را اعلام داشت و در ساعت 2 بامداد 25 مرداد 1332 خورشیدی، سرهنگ «نعمت‌الله نصیری» فرمانده گارد شاه، فرمان عزل محمد مصدق از نخست‌وزیری را در منزلش به وی ابلاغ كرد اما بلافاصله توقیف شد.

دولت مصدق در اعلامیه‌ای وقوع یك كودتای نظامی در تهران و خنثی شدن آن را اعلام و متعاقب این حادثه محمدرضا پهلوی از ایران فرار كرد اما سرویس های اطلاعاتی انگلیس و آمریكا با استفاده از ماشین تبلیغاتی خود برای تخریب وجهه سیاسی مصدق، رشوه دادن به برخی از نمایندگان وقت پارلمان ایران، سازماندهی نیروهای نظامی و به راه انداختن راهپیمایی‌ها و اعتراض های خیابانی در 28 مرداد 1332خورشیدی، دولت ملی را سرنگون كردند و «فضل‌الله زاهدی» به عنوان مجری طرح كودتا به جای مصدق نخست وزیر شد.

«داریوش رحمانیان» استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران درباره مصدق می گوید: نگاهی به حضور مصدق در عرصه سیاسی ایران از مجلس دوم تا بعد از كودتای 28 مرداد نشان می‌دهد كه وی حساب خودش را پر از سرمایه در ذهن ملت ایران كرده و در حافظه تاریخی ملت ایران جای گرفته بود. به طوری كه بعد یكی از اصلی‌ترین مخالفان و دشمنان مصدق، حسین مكی پیش از كودتای 28 مرداد و در سال 1323 وقتی مصدق در رد خواست شوروی در ارتباط با نفت شمال رویكرد جسورانه ‌ای انجام داد، كتابی با نام «مصدق و نطق ‌های تاریخی او» تدوین كرد.

همین كتاب مكی، سندی برای مدعای من در نقد روایت‌ هایی است كه می‌گویند مصدق بعد از اینكه از قدرت برافتاد و مظلوم واقع شد، به افسانه تبدیل شد! اما من با تكیه بر اسناد، رویكرد مصدق در تاریخ ایران می‌گویم مصدق چون قهرمان ملی شناخته شده بود، برآمد و تبدیل به مصدق و رهبر نهضت ملی شد.

**محاكمه و تبعید محمد مصدق
پیروزی كودتاچیان باعث شد تا مصدق و یارانش در 29 مرداد خود را به حكومت كودتا تسلیم كنند. نخست وزیر ایران در دادگاه نظامی با برملا كردن اسرار كودتای 25 و 28 مرداد 1332 خورشیدی چهره كودتاچیان را نزد جهانیان رسوا كرد و در برابر رییس دادگاه كه از او خواسته بود خود را معرفی كند، گفت: «من دكتر محمد مصدق، نخست‌وزیر قانونی ایران هستم و این سیاست خارجی استعمار و امپریالیسم و نوكران داخلی آنهاست كه مرا به این محكمه كشانده است». سرانجام پس از 35 جلسه دادگاه یك نتیجه ناعادلانه به دست آمد و آن محكومیت مصدق به سه سال حبس بود.

نخست وزیر ایران پس از دوران محكومیتش در مرداد 1335 خورشیدی از زندان ارتش آزاد شد اما او را به روستای احمدآباد تبعید كردند.

«علی ططری» رییس مركز اسناد مجلس شورای اسلامی با اشاره به اسناد منتشر شده وزارت امور خارجه آمریكا درباره كودتای 28 مرداد، به ایرنا می گوید: این كتاب یك هزار صفحه ‌ای از اسناد در واقع مجموعه دومی از گزارش ‌های مختلف رسمی دولتی آمریكا به شمار می رود كه شامل تحول های ملی شدن صنعت نفت، دولت مصدق و كودتای 28 مرداد 1332 خورشیدی می شود. در این مجموعه اسناد به روند «دگرگونی های داخلی، شكل گیری و آرایش نیروهای سیاسی و عناصر تاثیرگذار بر آن، روند تطور نگاه آمریكا و شریك انگلیسی آن، نقش دربار و شخص محمدرضا پهلوی در معادله های داخلی و خارجی، بن بست مذاكره های نفت و رسیدن به تصمیم‌گیری ‌ها در واشنگتن برای تغییر دولت مصدق و تلاش برای اعمال نفوذ بر این تحول ها و یارگیری در جناح ‌های داخلی» پرداخته شده است.

وی درباره نتیجه كودتای 28 مرداد 1332 خورشیدی گفت: در هنگام وقوع این كودتا جامعه ایران هنوز به پختگی و خرد جمعی نرسیده بود. از این رو كودتای 28 مرداد یكی از عوامل بستر ساز مبارزه های بعدی مردم ایران علیه حكومت پهلوی شد. محمدرضا پهلوی بعد از كودتا قدرتش زیاد شد و ساختار دیكتاتوری خود را تشدید كرد. همچنین از این زمان به بعد نفوذ آمریكا در ایران بیشتر شد و چتر حمایتی خود را بر سر حكومت پهلوی ایجاد كرد كه همین عوامل زمینه ساز به وجود آمدن نارضایتی در سطح وسیع جامعه شد.

هر چند بخشی از جامعه ایران با انجام دادن كودتای بیست و هشتم مرداد همراه شدند اما به تدریج عده زیادی از آنها به اشتباهات خود پی برده و سعی كردند در اتفاق های بعدی آن را جبران كنند.

**درگذشت محمد مصدق
پیشوای راستین نهضت ملی ایران كه در تبعید به سر می برد، سرانجام پس از یك دوره طولانی بیماری سرطان در 14 اسفند 1345 خورشیدی چشم از جهان فروبست تا ایران مردی وطن پرست و بیگانه ستیز را از دست داده باشد. مصدق وصیت كرد كه پیكرش را كنار كشته‌شدگان 30 تیر در آرامگاه ابن‌بابویه به خاك بسپارند اما با مخالفت رژیم پهلوی این اتفاق عملی نشد و پیكر این بزرگ مرد در یكی از اتاق‌های خانه‌اش در احمدآباد به خاك سپرده شد. در حالی كه رژیم پهلوی تا 1357خورشیدی اجازه برگزاری مراسم بزرگداشت برای مصدق نمی داد، در 15 اسفند همان سال و با پیروزی انقلاب اسلامی یكی از بزرگترین گردهمایی‌های سیاسی بر مزار وی در احمدآباد برگزار شد و آیت‌الله سیدمحمود طالقانی نیز سخنرانی كرد.

روزنامه اطلاعات در شماره‌‌ همان روز در توصیف این مراسم نوشت: «امروز ایران پس از 12 سال خون دل خوردن و خاموشی به خاطر عجز از برپایی مراسم تجلیل از شادروان دكتر محمد مصدق رهبر ملی خود باشكوهی خیره كننده یاد آن بزرگ مرد تاریخ مبارزات ضد استعماری ملل شرق را گرامی داشت. مراسم تجلیل از این ابرمرد چندان باشكوه بود كه بی‌شك پرتو پرجلالش قرون متمادی بر صفحات تاریخ جدید ایران پرتو خیره كننده‌ای داشت.»

پژوهشم**9370**2002**9131