تهران-ایرناپلاس- در چند سال اخیر همزمان با روزهای پایانی سال و با فرارسیدن چهارشنبه‌سوری، بسیاری از مردم دچار اضطراب و نگرانی می‌شوند. تا جایی كه ترس و وحشت جای شادی و نشاط را در كوی و معابر می‌گیرد، ترقه‌های صنعتی و خطرناك جای آتش را گرفته و چهارشنبه‌سوری را به چهارشنبه‌سوزی بدل كرده است.

چهارشنبه‌سوری یكی از جشن‌های ایرانی است كه در غروب سه‌شنبه، شبِ پیش از آخرین چهارشنبه اسفندماه به مناسب فرارسیدن نوروز برگزار می‌شود؛ رسمی كه مشخصه اصلی آن برافروختن و پریدن از روی آتش است كه مردم به‌صورت جمعی آن را جشن می‌گیرند.

**چهارشنبه‌سوری جشنی مردمی بوده است

فلسفه این جشن را جلال‌الدین كزاری، استاد ادبیات دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر برجسته ایرانی در زبان و ادب فارسی برای ایرناپلاس تشریح كرد. كزازی می‌گوید: چهارشنبه‌سوری در ادب پارسی و در آبشخورهای گوناگون دیگر بازتابی گسترده، مانند جشن‌هایی چون نوروز، سده، بهمن‌گان و مهرگان نداشته است. شاید این بازتاب اندك برمی‌گردد به اینكه این جشن بیشتر جشنی مردمی بوده است تا جشنی دیوانی و رسمی. چهارشنبه‌سوری جشنی است در پیوند با آیین نوروز. به سخنی دیگر ایرانیان با برگزاری این جشن به پیشواز جشن نوروز می‌روند. برترین نشانه این پیوند نیز در این ویژگی همچنان برجای مانده است كه چهارشنبه‌سوری جشن بزرگداشت آتش است.

وی ادامه داد: از سوی دیگر، این بزرگداشت را در جشن و آیین نوروز هم می‌توان یافت. یكی از خاستگاه‌های جشن و آیین نوروز به‌گونه‌ای كه در روزگاران سپسین برگزار شده است، رخدادی است كیهانی و گاهشمارانه كه آن را ترازمندی بهاری(اعتدال ربیعی) می‌نامیم. ترازمندی بهاری آن است كه در نخستین روز نوروز و بهار روز و شب همساز و هم‌تراز می‌شوند. از آن پس روز، گرما و روشنی می‌افزاید و شب از سرما و تیرگی فرو می‌كاهد. به سخنی دیگر جشنی است كه ایرانیان در آن نیرومندی و توان بسیارِ خورشید و چیرگی آن را گرامی می‌دارند.

**سرخی نشانه توانگری، زردی نماد تهیدستی

این استاد دانشگاه می‌گوید: آتش هم ناگفته پیداست از خورشید گسسته نیست. خورشید كانون گرما و روشنی است. از همین رو است كه هنوز ایرانیان در چهارشنبه‌سوری خرمن‌هایی از آتش می‌افروزند، از فراز آن می‌جهند و آن ترانه مردمی را می‌سرایند: «سرخی تو از من، زردی من از تو». سرخی و زردی رنگ‌هایی بنیادین‌اند كه هم در آتش به نمود می‌آیند هم در خورشید. ایرانیان با آن باژ(دعا) از آتش می‌خواهند كه سرخی خود را به آن‌ها ارزانی بدارد و زردی را از آن‌ها بستاند. در نمادشناسی ایرانی سرخی نشانه نیك‌بختی، توانگری و تندرستی است. در برابر زردی نماد تهیدستی، بینوایی، بیماری و نزاری است. در گذشته آتش را نه بر زمین، بر پشت‌بام كه برترین جای ساختمان است می‌افروختند. به‌گونه‌ای كه آتش دلِ تیرگی شب را می‌شكافته است. در شب‌های پیش از آغاز نوروز، آیین كهنِ جشنِ سال نو هنوز نزد پاره‌ای از تیره‌های ایرانی روایی دارد و همچنان به كار برده می‌شود. برای نمونه نزد كردها.

**چهارشنبه‌سوری، جشن ایران كهن است

كزازی با اشاره به ریشه‌های چهارشنبه‌سوری اضافه كرد: این جشن به ایران كهن بازمی‌گردد. پیوند چهارشنبه‌سوری با ستایش خورشید و گرما و روشنی در سامانه‌های باورشناختی ایرانی همواره ارجمند بوده و ارزش آیینی و باورشناختی داشته‌ است. در برابر سرما و تاریكی پدیده‌هایی بی‌شگون اهریمنی شمرده می‌شده‌اند. از همین روز كه آن ترازمندی بهاری خجسته‌ترین رخداد كیهانی و گاهشمارانه شمرده می‌شده است. جشن چهارشنبه‌سوری را گذشته از نوروز با جشن سده هم می‌توان سنجید. این جشن هم در ستایش گرما و روشنایی است و با نوروز بی پیوند نیست. 50 روز و شب مانده به نوروز جشن سده را برگزار می‌كرده‌اند. نام آن هم بر پایه دیدگاهی از همین نكته برخاسته است. زیرا 50 روز با 50 شب، در مجموع 100 شبانه روز را پدید می‌آورد. پیوند این سه جشن باستانی را با یكدیگر بدین‌گونه نیز می‌توان آشكار داشت.

**این جشن یك رسم ملی است

اما چه شد كه این رسم ارزشمند باستانی جای خود را به این ترقه‌بازی داد؟ آیینی كه تبدیل به معضلی هر ساله شده و در طول یك هفته هزاران نفر در سراسر كشور مصدوم و گاهی جان خود را از دست می‌دهند؛ معضلی كه یك روز قبل از آن پلیس، اورژانس، هلال‌احمر، آتش‌نشانی و بیمارستان‌ها به حالت آماده باش درمی‌آیند.

علیرضا شریفی یزدی، جامعه‌شناس در این باره به ایرناپلاس توضیح می‌دهد: به‌غلط در بین ما جا افتاده كه گویی چهارشنبه‌سوری چون رفتاری است كه با آتش همراه است، به زرتشتی‌ها مربوط می‌شود. در حالی كه چنین نیست و ارتباط ارگانیكی با مباحث اعتقادی آن‌ها ندارد و اساساً یك رسم ملی است و نه یك رسم مذهبی. حتی خود زرتشتی‌ها خیلی اعتقادی به چهارشنبه‌سوری ندارند و آن را یك مراسم مذهبی نمی‌بینند.

**عنصر فرهنگی از جامعه پاك نمی‌شود

شریفی‌یزدی می‌گوید: متأسفانه در سال‌های اول انقلاب ما با این رسم یك برخورد سلبی داشتیم. فكر كردیم كه با اصول ما تقابل دارد. اول سعی كردند به‌نوعی تبیین كنند كه این یك خرافه است غافل از اینكه این بخشی از فرهنگ جامعه ماست. یك عنصر فرهنگی به‌راحتی از یك جامعه پاك نمی‌شود. در ادامه ما از قوه تبلیغات و قوه قهریه استفاده كردیم. این رسم كم‌كم از حالت آیینی تبدیل به جشن و سرور شد. تبدیل شد به تقابل مردم با آن‌هایی كه ذهنیت خوبی نسبت به آن نداشتند. در نتیجه این رسم به سمت یك مسیر انحرافی رفت. شما وقتی قرار است آتشی روشن كنید، این عمل در یك مكان فیزیكی انجام می‌گیرد و شما را می‌بینند اما وقتی آتش تبدیل به ترقه و نارنجك می‌شود كسی شما را نمی‌بیند و نمی‌توانند جلوی شما را بگیرند. در نتیجه می‌بینیم كه تمام شهر، میدان این اتفاق می‌شود.

**مكانی برای تخلیه انرژی نسل جوان نداریم

وی یكی از دلایل اصلی منحرف شدن این آیین را نپذیرفتن آن از سوی مدیران و مسئولان در جامعه عنوان كرد و افزود: وقتی به نیت پاك كردن این رسم با آن مواجهه كردند، نه تنها این اتفاق نیفتاد بلكه تبدیل به وضعیتی شد كه در حال حاضر می‌بینیم. نكته دوم این است كه ما درگاه‌های زیادی برای تخلیه انرژی نوجوانان و جوانانمان نداریم. برای مثال ورزشگاه‌ها یكی از این مراكز تخلیه است. آنجا داد می‌زنند، فریاد سرمی‌دهند، ناسزا می‌گویند و در نتیجه تخلیه می‌شوند. از نظر روانشناسی اجتماعی بخش زیادی از لذت ورزشگاه رفتن، تخلیه هیجان‌ است. در دنیا پیست‌های موتورسواری و آفرودها برای تخلیه انرژی مضاعف و متراكم نسل جوان تعبیه شده‌اند تا این هیجان به تعادل برسد. در جامعه ما به هر دلیلی به این مسئله پرداخته نمی‌شود. به همین دلیل برخی از مناسك مانند همین چهارشنبه‌سوری كه قبلاً بسیار صلح‌جویانه و طبیعی بود، تبدیل به یك معضل اجتماعی می‌شود.

**جامعه نیاز به هیجان و نشاط دارد

این جامعه‌شناس ادامه داد: بُعد بعدی ماجرا نشان از این دارد كه جامعه نیاز به هیجان و نشاط دارد كه این نشان می‌دهد كه ما سازوكار مناسبی را در این چهار دهه برای كاهش و تخلیه هیجانات به‌اندازه‌ای كه مورد نیاز جوانان است، تدارك ندیده‌ایم. ما تا زمانی كه به‌جای واژه «چهارشنبه‌سوری» در رسانه‌های رسمی‌مان از اصطلاح «چهارشنبه آخر سال» استفاده كنیم یا به‌جای «سیزده به در» اصطلاح «روز طبیعت» را به كار ببریم، شاهد این اتفاقات هستیم.

شریفی‌یزدی معتقد است در وهله نخست باید فلسفه چهارشنبه‌سوری را تبیین كنیم. در قدم بعدی مراكز تخلیه هیجان را در سطح كشور بیشتر كنیم. سوم اینكه شهرداری‌ها به كمك بیایند؛ یعنی مكان‌هایی را در نظر بگیرند كه افراد جامعه در آنجا مراسم برگزار كنند تا مشكلی را كه آفریده‌ایم، حل كنیم.

گزارش از آسو محمدی