گروه اطلاع رساني بنابه رسالت خبري ايرنا، به عنوان خبرگزاري رسمي نظام، دولت و مردم، به منظور ايجاد پل ارتباطي در مسير گسترش آگاهي سازي، با مروري بر برجسته ترين گزارش هاي پايگاه هاي خبري داخلي در طول شبانه روز گذشته، گزيده اي از اين گزارش ها را انتخاب و منعكس كرده است.
** آغاز دوران اقتصاد بدون نفت؟
فرارو در گفت و گو با وحيد شقاقي شهري، اقتصاددان، نوشت: ايران در حال ورود به دوران اقتصاد بدون نفت است. زيرا حتي در سالهاي 90 و 91 هم وضعيت به اين شكل نبود و دولت وقت سعي داشت صادرات نفت ايران را تدريجي كاهش دهد و ما در بدترين حالت 700 هزار بشكه نفت ميفروختيم، اما الان دولت ترامپ به دنبال قطع يك باره فروش نفت ايران است.
اين اقتصاددان گفت: «يكي از تبعات ناشي از لغومعافيتهاي نفتي بر اقتصاد ايران كاهش درآمدهاي ريالي است. ما در بودجه يك و نيم ميليون بشكه صادرات نفت پيشبيني كرده بوديم و با اين وضعيت قطعا اين محقق نخواهد شد و من فكر ميكنم كه حداقل با 100 تا 130 هزار ميليارد تومان كسري بودجه مواجه خواهي شد. موضوع ديگر اين است كه تراز ارزي ما منفي است. ماجرا از اين قرار است كه در سال 97 ما 44 ميليارد دلار صادرات غيرنفتي داشتيم، اما از اين مبلغ حدود 10 ميليارد دلار ارز وارد اقتصاد ايران شده است. يعني در سال 97 حدود 37 ميليارد دلار از كسري ارزي متعلق به صادرات غيرنفتي بود. حالا اگر قرار باشد با وضعيت به وجود آمده ما در سال 98 هم با چنين رويكردي از سوي صادركنندگان غيرنفتي مواجه باشيم، وضعيت كشور بسيار بحراني خواهد شد. زيرا اين باعث ميشود بانك مركزي به ذخاير ارزي خود دست ببرد و اين بسيار خطرناك است.»
شقاقي شهري تحليلگر مسائل در خصوص شرايط اقتصاد ايران بعد از عدم تمديد معافيتهاي نفتي از سوي ايالات متحده آمريكا گفت: «ما قبل از اين كه معافيتها لغو شود، بين 800 تا يك ميليون سيصد هزار بشكه نفت صادر ميكرديم؛ لذا با تصميم اخير كاخ سفيد قطعا اين ميزان به شدت كاهش پيدا خواهد كرد. البته اينكه كشورهاي مورد نظر تا چه حد توانايي جايگزين كردن نفت خود به جاي نفت ايران را دارند يا اينكه چينيها و هنديها نهايتا تن به خواسته ايالات متحده ميدهند هم در اين معادله بسيار اهميت دارد. اما با همه اينها به نظر ميرسد كه ايران در حال ورود به دوران اقتصاد بدون نفت است. زيرا حتي در سالهاي 90 و 91 هم وضعيت به اين شكل نبود و دولت وقت سعي داشت صادرات نفت ايران را تدريجي كاهش دهد و ما در بدترين حالت 700 هزار بشكه نفت ميفروختيم، اما الان دولت ترامپ به دنبال قطع يك باره فروش نفت ايران است.»
كارشناس مسائل اقتصادي در پاسخ به اين سوال كه آيا احتمال دارد كه صادرات نفت ايران به صفر برسد، عنوان كرد: «اين مسئله به چند عامل بستگي دارد. اول اينكه بايد صبر كرد و ديد آيا چين و روسيه هم از اين تحريمها تبعيت ميكنند يا خير. زيرا به طور كلي از همان سالهاي قبل هم صادرات نفت به كشورهايي مثل ژاپن و كره بسيار كم بود. آنها حدود 100 تا 150 هزار بشكه در روز از ما نفت خريداري ميكردند. از طرف ديگر اين دو كشور هم همواره در تيم ايالات متحده بودند و اينجا هم به احتمال زياد با كاخ سفيد همراهي خواهند كرد؛ بنابراين الان اميد اصلي ايران كشورهايي مثل چين و هند هستند.»
اين استاد دانشگاه در خصوص راهكاري موجود براي كاهش فشارها بر اقتصاد ايران گفت: «حالا حاكميت دو راهكار دارد. يكي اين است كه صادركنندگان غيرنفتي را مجبور كند تمام دلارهاي حاصل از صادرات را وارد اقتصاد كشور كنند. زيرا بايد به نوعي اين درآمد ارزي از طريق صادرات غيرنفتي تامين شود. دومين راهكار اين است كه با توجه به اينكه درآمد ارزي ناشي از فروش نفت كاهش چشمگيري پيدا ميكند بايد به طور كامل به سمت درآمدهاي مالياتي برويم و دست به يك اصلاحات اساسي در باز توزيع ثروت بزنيم.»
شقاقي شهري در پايان افزود: «بسياري از شركتها و نهادها و واردكنندگان اساسي، ماليات پرداخت نميكنند و درآمدهاي مالياتي كشور بسيار محدود است. البته نميتوان اين مالياتها را از توده مردم دريافت كنيم كه آنها بيشترين فشار را از وضعيت موجود تحمل ميكنند. ما بايد پايههاي مالياتي جديد تعريف كنيم. واقعيت اين است كه در اقتصاد ايران ميتوان بيشتر از 300 هزار ميليارد تومان درآمد مالياتي داشت. اين درحالي است كه ما در حال حاضر نصف اين عدد را ماليات دريافت ميكنيم كه دقيقا ثروتمندان و ابرطبقهها ماليات خود را پرداخت نميكنند؛ لذا حاكميت بايد به اين سمت و سو برود كه جلوي فرارهاي مالياتي را بگيرد و پايههاي جديد تعريف كند.»
** چگونه تحريم پتروشيمي براي ايران ميتواند يك فرصت تاريخي باشد؟
پايگاه خبري «تابناك» در گفت وگو با علي رستمي، عضو سابق هيأت مديره شركت پتروشيمي جم، نوشت: «مارك دوبوويتز»، مدير «بنياد دفاع از دموكراسي» به اين پرسش پاسخ داده و از احتمال تحريم پتروشيمي ايران توسط ترامپ سخن گفته و در صفحه توييتر خود نوشته است: هدف بعدي: پتروشيمي جمهوري اسلامي ايران است. محصولات پتروشيمي ايران، 32 درصد از درآمد غير نفتي ايران را تشكيل ميدهند كه تقريبا معادل سالانه 14 ميليارد دلار است.
علي رستمي، در پاسخ به اين پرسش كه چقدر احتمال دارد دولتمردان آمريكا در دور بعدي تحريمها به سراغ تحريم صنعت پتروشيمي بروند، گفت: ببينيد صنعت پتروشيمي ما هم اكنون در تحريم است، ولي اينكه بخواهد همانند نفت يك وضعيت ويژهاي را آمريكاييها روي صنعت پتروشيمي و صادرات محصولات پتروشيمي ما اعمال كنند، به احتمال بسيار اين كار را انجام خواهند داد و اين پيش بيني وجود دارد كه گزينه بعدي آمريكاييها براي تشديد تحريمها عليه ايران، صنعت پتروشيمي باشد، چون هم جان بولتون و هم مايك پمپئو به دنبال اين هستند كه درآمدهاي ارزي ايران را كاهش داده و به صفر برسانند.
رستمي ادامه داد: اما موضوع تحريم صنعت پتروشيمي ايران در عين اينكه يك تهديد جدي ميتواند براي ايران باشد، ميتواند فرصت فوق العاده اي نيز براي صنعت پتروشيمي و صنايع پايين دستي پتروشيمي محسوب شود. همان گونه كه ميدانيد هم اكنون صنايع پايين دستي پتروشيمي ما به جهت ناتواني در تأمين مواد اوليه خود يا با ظرفيتهاي خالي مواجهند، يا تعطيل هستند و يا در حالت نيمه تعطيل به سر ميبرند. اگر ما بتوانيم مواد اوليه را به صنايع پايين دستي برسانيم ديگر تحريمهاي آمريكا كارساز نخواهد بود و به عبارت بهتر تحريمهاي صنعت پتروشيمي توسط آمريكاييها را دور خواهيم زد. به جهت اينكه كشورهاي همسايه ما به شدت به محصولات پايين دستي پتروشيمي نيازمند هستند، بنابراين صادرات اين محصولات به كشورهاي همسايه از دسترس تحريمهاي آمريكا خارج خواهد بود.
اين عضو سابق هيأت مديره شركت پتروشيمي جم در پاسخ به اين پرسش كه آيا توليدات صنعت پتروشيمي ما ويژگي خاصي داشته كه تحريم پذير نباشند و قدرت مانور در بازار جهاني را داشته باشيم گفت: خير، محصولات پتروشيمي ما خاص نيستند و به همين دليل احتمال تحريم شدن آنها بالاست. همچنين رقيب اصلي پتروشيمي ايران، شركت سابيك عربستان است كه هم اكنون ميزان توليدات آن فراتر از توليدات صنعت پتروشيمي ماست و در بازارهايي كه ما حضور داريم مانند بازار چين و تركيه، به شدت پا به پاي ما در حال حركت است و بعضاً با شيوه هايي، چون دامپينگ يا تحويل كالا با سرعت و سهولت و يا نرخ شكني به دنبال كسب سهم ما در اين بازارهاست و در نتيجه، همين شرايط امكان تحريم صنعت پتروشيمي ايران را افزايش داده است.
وي افزود: تنها نكته مهم در اين ميان اين است كه بايد دولتمردان ما از هم اكنون براي تشديد تحريمها عليه صنعت پتروشيمي ما برنامه ريزي داشته باشند، وگرنه اگر قرار باشد صبر كنند تا تحريمها اعمال شود و سپس اقدام كنند اين باعث خواهد شد كه چند ماهي صنعت پتروشيمي براي استفاده از محصولاتش بلاتكليف بماند.
اين فعال حوزه پتروشيمي گفت: ميزان صادرات محصولات پتروشيمي ما در سال گذشته حدود 14 ميليارد دلار بوده و با توجه به اينكه ميزان كل صادرات غيرنفتي ما در سال گذشته حدود 44 ميليارد دلار بوده است، ميتوان گفت: محصولات پتروشيمي ما حدود 32 درصد از كل صادرات غيرنفتي ما در سال گذشته را شامل ميشده است. حدود 70 درصد از محصولات پتروشيمي ما به كشور چين، نزديك به 20 درصد آن به تركيه و مابقي محصولات به ساير كشورها صادر ميشود.
** جلوي كسري بودجه را ميتوان گرفت؟؛ جلالپور: پرداخت 900 هزار ميليارد تومان يارانه پنهان متوقف شود
وبسايت خبري «خبرآنلاين» در گفت وگو با محسن جلال پور، نوشت: رييس سابق اتاق بازرگاني و صنايع و معادن ايران اظهار كرد: در يارانههاي مستتر و پوشيدهاي كه در حدود 900 هزار ميليارد تومان است، بايد تجديدنظر و قيمتها واقعي شود و اجازه دهيم در بازار، عرضه و تقاضا قيمتها را مشخص كند.
وي در پاسخ به اين پرسش كه در شرايط كنوني و با توجه به كاهش فروش درآمد نفت و برداشته شدن معافيتهاي نفتي، بهترين راهكار مديريت اقتصاد و جلوگيري از بحران كسري بودجه چيست؟ اظهار داشت: كسري بودجه، بحث بسيار قديمي و ريشهداري است و نيز برداشتن امكان معافيتها و عدم فروش ميزان نفت بر اين مشكل ميافزايد. در كل ابرچالش كنوني كشور، صندوقهاي بازنشستگي، كسري بودجه و ساختار بانكي است كه نظام اقتصادي كشور را از پاي در ميآورد و بايد براي اينها تدبيري انديشيد.
رييس سابق اتاق بازرگاني و صنايع و معادن ايران تصريح كرد: اقتصاد كشور از قبل از انقلاب برمبناي بودجه نفتي تنظيم شده است. مشكل اصلي اين است كه در فضاي جديد، آنچه كه در بودجه سال 1398 پيش بيني شده، نه در مالياتها و نه در بخش درآمد نفتي محقق نميشود و به نظر ميرسد كه ما هم گرفتار عدم فروش اين ميزان نفت و نيز گرفتار تبديل اين درآمد به اشتغال و درآمدزايي و كارايي هستيم تا بتوانيم در كشور رونق ايجاد و مالياتگيري كنيم. بر اين اساس پيشبيني من اين است كه بخش عمدهاي از درآمد بودجه امسال محقق نميشود.
وي عنوان كرد: اما راهكار مديريت اقتصاد و عبور از اين بحران چيست؟ من فكر ميكنم راهكار، بازگشت به يك وقايع و حقايقي است كه ما سالهاست از آن امتناع ميكنيم. امروز در بحث ارز و انرژي دچار اختلافنظر هستيم. يكي از بهترين كارهايي كه پيشنهاد ميشود، اين است كه يارانههاي پنهان را يا برداريم و يا اگر امكان برداشت يك باره نيست، به صورت تدريجي يارانههاي پنهان را كم كنيم.
وي درباره احتمال افزايش نرخ ارز نيز خاطرنشان كرد: اگر تدبير درستي در دولت و بانك مركزي اتفاق بيفتد، نرخ ارز بالا نمي رود. من شنيدم تصميم گرفتند ارز 4200 توماني را حذف كنند و همه ارزها را در يك سبد به صورت عرضه و تقاضا قرار گيرد. در اين شرايط من نه تنها احتمال افزايش نرخ ارز نميدهم، بلكه نرخ ارز كاهشي هم خواهد بود.
** فاتحانِ خشمگين آبهاي گِلآلود
وبسايت خبري «عصر ايران» در گزارش ميداني از وضعيت مردم مناطق سيلزده خوزستان، نوشت: ساخت سيلبندهاي انساني، پر كردن كيسههاي خاك توسط كودكان و سالخوردگان و صحنههاي خشم شهروندان هنگام مواجهه با مسئولان تنها گوشهاي از اين تراژدي بودند. به سمت اهواز كه راه ميافتم ميدانم كه اين گزارش بافت متفاوت تري نسبت به گزارشهاي قبلي دارد و احتمالا آنقدر سوژه براي نوشتن پيدا خواهم كرد كه براي جا دادنشان در حداكثر دو هزار كلمه، كارم به مشكل بخورد. همينطور هم ميشود!
* جاده دسترسي به پلدختر مسدود است!
نزديكترين و مناسبترين راه براي رسيدن به اهواز، آزادراه خرمآباد به انديمشك است. مسيري طولاني، كوهستاني و پر از تونل كه ميتوان رد سيلاب را در ارتفاعاتش پيدا كرد. انتهاي آزادراه و در نزديكي انديمشك هر بار كه تابلويي بزرگ ادامه مسير را نشان داده است، كنار آن تابلوي ديگري نصب كردهاند و نوشتهاند «جاده دسترسي به پلدختر مسدود است» دو شهر در مجاورت هم كه هر دو گرفتار سيل شدهاند و ديگر حتي دسترسي شان به هم نيز قطع شده است. با اين حال هركسي كه بخواهد از پلدختر به اهواز بيايد راهي ندارد جز آنكه دست به دامان بالگردهاي هلال احمر يا نهادهاي نظامي شود. اين مشكل براي خبرنگاران و عكاسان اعزامي به اين مناطق پررنگ تر است.
* جادهها زير بار سيلاب
به اهواز كه ميرسم بلافاصله به سمت حميديه، سوسنگرد و در نهايت بستان حركت ميكنم. هوا آفتابي است و دو طرف جاده منتهي به سوسنگرد را «آب» و «مردم» پوشاندهاند. آب جاده را پوشانده و از سمت راست جاده به طرف ديگر جاده حركت كرده تا زمينهاي كشاورزي را محو كند و با ايجاد حوضچههاي كوچكي در كنار مسير، كودكان گرمازده اهواز را به اين آب سرد مهمان كند.
* فقر؛ كبريتي در آتشِ نفت
به سوسنگرد ميرسم و به سمت چند روستا كه زمينهاي كشاورزي در آنها كاملا زير آب فرو رفته است، حركت ميكنم. «بُنده» «شاكريه» و «سبحانيه» سه روستايي هستند كه در مجاورت هم قرار دارند و سيل، ساكنانش را مجبور به ترك روستا كرده است. در ورودي اين سه روستا و ابتداي درياچه موقت، ايست بازرسي قرار دادهاند تا هم عبور و مرور به روستاها را كنترل كنند و هم جلوي اتفاقات احتمالي را بگيرند.
وقتي از بوميهاي منطقه ميپرسم اين جا قبلا چه بود، سراسيمه و پر از خشم جواب ميدهند: «اينا همه زمين كشاورزي ما بود. به خاطر اينكه سوسنگرد زير آب نره، آب رو آزاد كردن تو زميناي ما. همه زميناي ما زير آب رفت، امسال ديگه چيزي نداريم بخوريم.» تقريبا همه ميدانند كه قصه از چه قرار است و به اين خاطر بيش از حد خشمگيناند.
* جزيرهاي براي گريز
«بُنده» روستايي است كه حالا ساكنانش به جزيرهاي در اطرافش كوچ كردهاند تا شايد روزي براي خانههاي در آب فرورفتهشان فكري شود. پانزده خانوار در آن جزيره زندگي ميكنند كه اصلا وضعيت بهداشتي مناسبي ندارند. چادرهاي مسافرتي هلال احمر محل زندگيشان شده است و خودشان ميگويند باد هر شب اين چادرها را از جاي ميكَند. آنها به چادرهاي صحرايي و محكم نياز دارند اما خودشان ميگويند كه از آن چادرها به ما نرسيده است.
* سوسنگرد؛ جنگ را در سينه دارد
سوسنگرد هنوز زخميِ جنگ است و جز آفتاب قائمي كه بر سر مردمش ميتاباند نصيب ديگري ندارد. خيابانهاي خلوت سوسنگرد پر از مصالح و ضايعات نيمهكارهاي هستند كه گاه زني با چادر سياه از آنها ميگذرد.
* خشم كارون
كارون، رازآلودتر از اين است كه فقط به عنوان يك رودخانه در نظرش بگيريم. مردي كه در آن حوالي مغازهدار است ميگويد: «طي سالهاي متمادي تلاش كردند با گسترش پارك حاشيه كارون و كم كردن بستر رود، پارك را بزرگتر كنند و رود را عقبتر ببرند اما سيل هرچه رشته بودند را پنبه كرد.» به گفته او بعد از وقوع سيل بخش زيادي از فضاي سبز پارك حاشيه كارون و همچنين رستورانها و مراكز تفريحي كه ساخته شده بودند همه زير آب رفتند و اين منطقه گردشگري عملا تخريب شد. در ساير مناطق شهر و به خصوص در كمربنديهايي كه از رودخانه ميگذرند آب كارون بالا آمده و خيابانها را غرق آب كرده است. حالا اهواز مانده و خشم تنها رودخانهاش كه انگار دارد انتقام دردهاي چهل ساله، از جنگ تا سيل را از خيابانهاي پر زرق و برقش ميگيرد.
** آقاي رئيس! حاشيه نرويد، بگوييد بختآزمايي هست يا نيست؟
پايگاه خبري «عصر ايران» در اين گزارش آورده است: در پي سخنان مقام معظم رهبري و توجه دادن صدا و سيما و ديگر دستگاهها به پرهيز از ترويج روشهايي شبيه بختآزمايي به جاي ترويج فرهنگ كار و توليد و تلاش، رئيس سازمان صدا وسيما اين دستور را خطاب به اداره كل بازرگاني اين سازمان صادر كرده است: «با توجه به فرمايش مقام معظم رهبري (مدظله العالي) در مورد فرهنگ كار به مناسبت روز كارگر، نسبت به بروز و ظهور رسانهاي اسپانسرهايي كه مانع اين فضيلت هستند تجديد نظر كنيد.»
اين در حالي است كه پس از فتواي آيتالله مكارم شيرازي كه مسابقۀ «برنده باش» را مصداق قمار و حرام دانسته و تصريح كرده بودند برندگان بر جوايز دريافتي مالكيت ندارند، روابط عمومي شبكۀ سه به نقل از روابط عمومي مسابقه، سؤال را مخدوش دانسته و غير مستقيم فتوا را نپذيرفته بود.
آخر «بروز و ظهور رسانه ايِ اسپانسرهايي كه مانع فضيلت كار هستند» ديگر چگونه توصيفي است؟
سازندگان اين مسابقه، بستههاي 2500 توماني تا 20 هزار توماني را عرضه كردهاند كه متناسب با قيمت، 30 تا 1440 سؤال را به راحتي به دست ميآوريد. اگر همه 1440 سؤال را بيپاسخ بگذاريد نيز 28800 امتياز به دست ميآوريد و با خريد بستههاي بيشتري شانس بيشتري نسبت به ديگران خواهيد داشت. برگزاركنندگان روي همين بخش حساب كردهاند تا از اين طريق رقمي بسيار نجومي به دست آورند. آن «بروز و ظهور» كه آقاي علي عسگري گفته در واقع در اينجا بروز و ظهور پيدا مي كند!
** كاري ميكنيم كه عربستان به التماس بيفتد/ اگر عربستان بخواهد جاي نفت ايران را بگيرد، با آنها مقابله ميكنيم
«تابناك» در گفتوگو با هدايت الله خادمي عضو كميسيون انرژي مجلس، نوشت: پس از آنكه ترامپ معافيتهاي خريد نفت از ايران را لغو كرد، برخي كشورهاي منطقه، از جمله عربستان به شدت با اين موضوع همراهي كردند و حتي قول دادند تا كسري نفت بازار را جبران كرده و نفت مورد نياز كشورهايي كه از ايران نفت خريداري ميكنند، تأمين كنند.
اين موضوع در مجلس شوراي اسلامي با واكنشهايي همراه شده است و برخي نمايندگان مجلس بر اين اعتقاد هستند كه اين اقدام كشورهاي منطقه، در حكم جنايت عليه بشريت است و معنايي جز اعلام جنگ با ايران ندارد؛ بنابراين، ايران بايد اقدام متقابل با آنها انجام دهد تا اين كشورها را وادار كند تا از تصميم خود منصرف شده و اگر لازم باشد، درسي هم به آنها بدهند.
هدايت الله خادمي، عضو كميسيون انرژي مجلس در خصوص اين موضوع گفت: اين موضوع را بايد در دو زمينه بررسي كرد؛ بخش نخست، مربوط به خود ما و مديريت دروني ماست كه باعث شده تا امروز تحريمها اثرات بيشتري داشته باشند. اشتباه مديران ما اين بود كه صادرات ايران را تكمحصولي نگاه داشتند. دومين ايراد هم اين است كه روابط تجاري خود با شرق را از بين بردند و با برقراري ارتباط با كشورهاي غربي، خريداران سنتي خود را ـ كه در دوره تحريمهاي قبلي خريداران نفت ما بودند ـ از ميدان به در كردند.
وي ادامه داد: به هر حال روشهاي گوناگون وجود دارد؛ يا ما بايد در اين دنيا با روشهاي مسالمت آميز و دور زدن، نفت خود را بفروشيم و يا بايد به فكر راهكار ديگر باشيم. اگر عربستان بخواهد در اين ميان سوءاستفاده و جايگاه ايران را تصاحب كند، به معناي اعلام جنگ با ايران است. زماني كه عدهاي بخواهند كل بودجه يك ملت را قطع كنند تا نتواند دارو و مواد مورد نياز خود را تأمين كنند، اين يعني جنگ و ما نيز بايد اقدامات متناسب با آن انجام دهيم.
وي در پاسخ به اين كه آيا اقدامات نظامي مد نظر شماست يا نه، گفت: به هر حال، هنگامي كشوري در كشور ما خرابكاري ميكند، ما نميتوانيم در برابر آن ساكت باشيم، بلكه بايد در مقابل آن با ابزاري كه فعلا ميتوانيم استفاده كنيم، اقدام متقابل انجام دهيم. خلاصه آنكه بايد اين پيام را شفاف به عربستان داد كه ما تنگه هرمز را در مرحله اول نخواهيم بست و توليد را از آنها خواهيم گرفت.
** وقتي در شرايط جنگي باشيد، چپ و راست بيمعناست/ تصميمات زماني در چهارچوب «منافع ملي» است كه مبتني بر «خواست عمومي» باشد/ با راه دادن عدهاي خاص درون حاكميت به مفهوم درستي از منافع ملي نميرسيم/ همه ايرانيها بايد از حقوق مساوي برخوردار باشند
«تابناك»در گفتوگو با «عباس عبدي»، تحليلگر و روزنامه نگار اصلاح طلب، نوشت: شرايط كشور به دنبال تلاش هاي چند سال اخير آمريكايي ها براي تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي از حيث اقتصادي پرنوسان بوده است؛ روندي كه تلاش شده از آن براي دور كردن مردم از حاكميت و گروه هاي سياسي از يكديگر بهره گرفته شود و در نتيجه اين روند بزرگ ترين ضربه را به منافع ملي و عمومي مردم ايران وارد كنند. اين آسيب بزرگي است كه مهمترين اقدام و رويكرد در مقابل آن بايد فراگير شدن وحدت و توجه به خير و منفعت عمومي باشد.
«عباس عبدي»، تحليلگر و روزنامه نگار اصلاح طلب درباره چگونگي اجماع همه گروه هاي سياسي پيرامون منافع ملي، چيستي منفعت ملي ايران، متوليان منافع ملي، امكان انتشار سند امنيت و منافع ملي ايران با اجماع نهادهاي انتصابي و انتخابي و گفت و گو براي رسيدن به يك چهارچوب اجماعي براي منافع ملي اظهار داشت:
* سازماندهي براي اجماع همه گروه ها حول محور منافع ملي و خير عمومي در اين شرايط تا چه اندازه لازم است؟
خير عمومي و منافع ملي، موضوعي تاكتيكي و تعريف شده نيستند كه بشود براي تحقق آن سازماندهي يا نشست و گروه ها را پيرامون آن جمع كرد. در واقع اين نزديكي گروه ها به يكديگر است كه چنين مفهومي را شكل مي دهد، نه اينكه اين مفهوم پيشتر وجود دارد و حالا ما بايد بنشينيم و گروه ها و آدم ها را براي پذيرش آن سازماندهي كنيم. مثل اين نيست كه بگوييم مي خواهيم به مقصد معيني برويم و حالا بياييم و سازماندهي كنيم و ببينيم كه چگونه مي شود اين سفر را برويم؟ بايد گفت وگو كنيم تا مقصد روشن شود.
خود نيروها و گروه ها هنگامي كه با هم متحد بشوند، آنچه خواستشان هست و درباره آن به تفاهم مي رسند؛ همان خواست ملي، خير عمومي و منافع ملي و مقصد است. در حقيقت چيزي پيش از اين اراده و خواست عمومي به نام منافع ملي وجود ندارد كه نيروها و افراد را بخواهيم حول آن سازماندهي كنيم.
وي در ادامه افزود: ما هيچ گاه نمي توانيم با منشعب كردن، تجزيه و گروه گروه كردن مردم كه طي آن يك عده را تحويل بگيريم، عده اي ديگر را تحويل نگيريم، بخشي از مردم را درست و انقلابي بدانيم، بخشي ديگر را چنين تصور نكنيم، عده اي را در حكومت راه بدهيم و عده اي ديگر را نه و عده اي را به صفت افكار و عقايدشان تأييد صلاحيت و عده اي ديگر را رد صلاحيت كنيم، به مفهوم درستي از منافع ملي برسيم، چون مفهوم ملي شكل نميگيرد...
** از لحاظ زماني بهترين شرايط براي حذف صفر از واحد پولي فراهم است!
«تابناك»؛ در گفتوگو با محمد حسن نژاد، عضو كميسيون اقتصادي مجلس، نوشت: مدتي است، بار ديگر كاهش چهار صفر از پول ملي در دستور كار دولت قرار گرفته است؛ هرچند در سالهاي گذشته، اين موضوع بارها مطرح شده، هر بار به دلايل مختلف انجام نشده، ولي گويا دولت عزم خود را جزم كرده تا حذف صفر از پول ملي را انجام دهد.
محمد حسن نژاد، عضو كميسيون اقتصادي مجلس شوراي اسلامي اظهار داشت: به نظر من، حذف صفر از پول ملي در اوضاع كنوني، نه تنها امكان پذير است، بلكه الان در بهترين زمان براي اين كار هستيم و اگر دولت قصد دارد اين كار انجام دهد، هم اكنون موقعيت مناسبي است.
اين عضو كميسيون اقتصادي گفت: حذف صفرها از پول ـ چه در ايران و چه در خارج از كشور و هيچ جاي دنيا ـ نه تصميم اقتصادي است و نه اثر اقتصادي خاصي دارد. اگر كسي بگويد با حذف صفر ميتواند تورم را كنترل كند يا تغييرات اساسي در سيستم اقتصادي ايجاد كند، حرف بي خودي است. اين حرفها مبناي علمي ندارد، زماني كه پول كشوري در برابر ارزهاي خارجي بي ارزش ميشود، براي آنكه محاسبات راحتتر شود و قيمت گذاري در بازارها آبروريزي براي يك كشور به بار نياورد، صفر پول را حذف ميكنند. اين زياد هم هزينه ندارد، چون هر روز ما در بانك مركزي برخي از پولها را امحا و به جاي آن پول جديد چاپ ميكنيم.
اين نماينده ادامه داد: تغيير پول روي تورم و هيچ يك از شاخصهاي اقتصادي اثري ندارد. فرض كنيد الان يك راننده آژانس براي طي مسيري 35 هزار تومان ميگيرد، ولي در زبان محاوره 35 گفته ميشود. در واقع ما در مراودات روزمره چهار صفر را حذف كرده ايم و تنها در نوشتن از آن استفاده ميكنيم. از اين نظر، تنها در مراودات خارجي يك مقدار حرمت پول ملي حفظ خواهد شد؛ يعني ديگر احساس بي ارزش بودن پول ملي را نخواهيم داشت.
وي در پاسخ به اين كه بهتر نيست ابتدا ايران ريشههاي تورم و نقدينگي را حل كرده و سپس اقدام به كاهش صفر كند، گفت: اينها منافاتي با هم ندارند و ميشود همزمان هم صفر را كاهش داد و هم روي اين شاخصها كار كرد؛ بنابراين، ما هم اكنون بهترين شرايط را براي كاهش صفر از پول ملي داريم.
وي در پايان گفت: يكي از اشكالات عمده ما اين است كه ما زير پول نداريم، همه كشورهاي يك زير پول دارند كه در اقتصاد بسيار كارايي دارد، ولي ما آن را نداريم و تنها واحد پولي ما ريال است؛ اما اگر الان واحد پول تومان باشد، ميتواند ريال هم به عنوان زير پول كارايي خود را كسب كند.
** قانون اقدام متقابل در منطقه قابل اجراست/ ما پاسخ هر اقدام آمريكا را دندانشكن خواهيم داد
پايگاه خبري «تابناك» در گفتوگو با حسين نقوي حسيني، عضو كميسيون امنيت ملي مجلس، نوشت: چند وقت پيش ترامپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران را در ليست گروههاي تروريستي خود قرار داد؛ اما نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و شوراي عالي امنيت ملي ايران در اقدامي متقابل، ستاد فرماندهي مركزي آمريكا (سنت كام)، را به عنوان گروه تروريستي در منطقه معرفي كردند.
نمايندگان مجلس شوراي اسلامي براي اينكه اين اقدام قانوني، قابليت عملياتي شدن داشته باشد، آن را به صورت طرح دوفوريتي در دستور كار خود قرار دادند و هفته گذشته جزئيات آن را در مجلس به تصويب رساندند و براي بررسي به شوراي نگهبان ارسال كردند، شوراي نگهبان نيز مصوبه مجلس را عيناً پذيرفت و براي ابلاغ به رئيس مجلس ارسال كرد.
اكنون بعد از اين مصوبه، ايران و كشورهاي همپيمان ايران ميتوانند قانوني در منطقه با نيروهاي آمريكايي مقابله كنند؛ اما اين موضوع باعث برخي نگرانيها شده و عدهاي اعتقاد دارند كه در صورت تقابل با اين نيروها، احتمال شروع جنگ بين دو كشور زياد خواهد بود.
حسين نقوي حسيني عضو كميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي در خصوص اين موضوع اظهار داشت: در تحريمهاي گذشته امريكا و اقدامات متقابل مجلس، شايد يكي از مهمترين مصوباتي كه ايران ظرفيت و توانمندي بيشتري براي عملياتي كردن دارد، همين طرحي است كه اخيراً از سوي مجلس تصويب شد است. به دليل اينكه نيروهاي مستقر آمريكايي در منطقه در اين قانون هدف ما خواهند بود و از آنجايي كه نيروهايي آمريكايي در منطقه حضور و از توانمندي ما در منطقه اطلاع دارند و از آنجايي كه ما در منطقه توانمندي هاي لازم را داريم، مي توانيم اين قانون را عملياتي كنيم.
** خشمگينتر از گذشته شدهايم؟
پايگاه خبري تحليلي «انتخاب» در گفت و گو با مصطفي اقليما، مددكار اجتماعي و جامعهشناس، از افزايش نزاع ايرانيها در ماههاي اخير نوشت: آمارهاي سازمان پزشكي قانوني درباره نزاع كه بر اساس تعداد مراجعه به اين سازمان ثبت شده نشان ميدهد در سالهاي اخير، آمار دعوا و درگيري اگرچه كم نبوده اما رو به كاهش داشته، به طوري كه از عدد 607 هزار و 340 كه در سال 1392 در شهرهاي مختلف ايران ثبت شده، به عدد 589 هزار و 603 در سال 1393 رسيده و بعد از آن با ثبت آمار 564 هزار و 223 در سال 1394، 547 هزار و 021 در سال 1395 و عدد 544 هزار و 470 در سال 1396، روند نزولي را طي كرده. تا اين جاي كار يعني خوشحالي از كم شدن تعداد درگيريها، يعني نشانهاي براي كاهش عصبانيت و پرخاشگري. اما نكته قابل توجه در آمارهاي مربوط به نزاع، ميزان نزاعهاي ثبت شده بعد از سال 1396 است كه رو به افزايش داشته.
مصطفي اقليما، يكي از جامعهشناساني است كه ريشه بسياري از خشونتها و درگيريهاي اجتماعي را در مسائل اقتصادي ميداند. او در اين زمينه به انتخاب ميگويد: يكي از مولفههاي مهم در آسيبهاي اجتماعي، مساله اقتصاد است. وقتي بخواهيم جامعهاي را به نشاط برسانيم و از انواع آسيب اجتماعي دور كنيم، چارهاي نداريم جز اين كه وضع معيشت آنها را بهبود ببخشيم. من بارها گفتهام كه نشاط اجتماعي تنها با شعار و فرهنگسازي درست نميشود بلكه به مولفههاي واقعي در زندگي روزمره نياز دارد. وقتي اين مولفهها را نداريم، وقتي مردم هر روز براي كوچكترين هزينههاي زندگي تحت فشار هستند، چطور ميتوانيم انتظار داشته باشيم با همديگر با خوشرويي برخورد كنند؟ نميتوانيم مسائل اقتصادي را كنار بگذاريم و به مردم بگوييم به همديگر لبخند بزنيد. من معتقدم ريشه بسياري از درگيريهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي در دغدغههاي معيشت است و اگر مشكلات اقتصادي را برطرف نكنيم بايد منتظر افسردگي و پرخاشگريهاي بيشتر هم باشيم.
اين كارشناس اجتماعي تاكيد ميكند: وقتي با ورق زدن صفحات حوادث روزنامهها به موارد زياد طلاق و كودكآزاري و همسرآزاري و خشونت افراد در كوچه و خيابان عليه همديگر برميخوريم، خوب است صفحات اقتصادي روزنامهها را نيز ورق بزنيم و اخبار اقتصادي را پيگيري كنيم. افزايش قيمت سكه و طلا، افزايش قيمت ارز، گران شدن سادهترين اقلام زندگي رومزه، همه و همه مردم را كلافه ميكند، كساني كه مجبورند چند شغل داشته باشند و باز هم از نرخ تورم عقب بمانند، كساني كه هر روز خانههايشان كوچكتر ميشود و به نواحي دورافتادهتري از شهر ميرود، چطور قرار است به ورطه افسردگي و عصبانيت نيفتند؟
او با بيان اين كه عصبانيت و پرخاشگري در چنين شرايطي طبيعي است و نميتوان آن را انكار كرد، راهكار كاهش پرخاشگري را در بهبود وضعيت معيشت مردم ميداند و در عين حال معتقد است: يك اقدام مهم ديگر، كم كردن از تبعيضهاست. مردمي كه تبعيض احساس كنند، به خشم فروخوردهاي دچار ميشوند كه منتظر كوچكترين جرقه هستند خشمشان را بروز بدهند. تبعيضهاي جنسي، قومي، مذهبي، شهر و روستايي و تهراني و شهرستاني ميتواند به عصبانيت مردم دامن بزند. اينها همه زمينهساز خشونت در بعد اجتماعي است. ضمن اين كه جاي مراكز مشاوره و كلينيكهاي مشاوره خالي است، متاسفانه ميبينيم هزينه مراجعه به مشاوران و متخصصان سلامت روان بسيار بالا است و بسياري از مردم توان مراجعه به اين مراكز را ندارند در نتيجه مشكلات روحي آنها روي هم انباشته ميشود و به پرخاشگري در سطح خانواده و جامعه و حتي پرخاشگري عليه خود ميرسد.
ابراز نگراني اين جامعهشناس و ساير كارشناسان اجتماعي از تاثير منفي وضعيت نامناسب اقتصادي بر سلامت روان افراد جامعه در حالي است كه افزايش قيمتها همچنان ادامه دارد و اگرچه مسئولان از تلاش براي كاهش نرخ تورم و بهبود شاخصهاي اقتصادي در سال جديد ميگويند، اما جديدترين گزارش صندوق بينالمللي پول كه چند روز قبل منتشر شد، رشد اقتصادي ايران در سال 2019 را منفي 6 درصد پيشبيني كرده است.
** امكان يا امتناع بازنگري در قانون اساسي
وبسايت خبري «فرارو» گزارش داد: اگر چه طرح بازنگري قانون اساسي در فضاي عمومي مختص همين ده سال اخير بوده و حواشي سياسي و امنيتي ايجاد نميكند، ولي شايد طرح آن در دهههاي قبل رويكردي راديكال به شمار ميآمد. با اين وجود، ابهامات بسياري گريبانگير بازنگري قانون اساسي است؛ آيا بايد از بازنگري قانون اساسي حمايت كرد يا از آن گريخت، از سوي ديگر در صورت حمايت آيا بازنگري قانون اساسي، اصولا شدني است؟ چه اصولي از قانون اساسي بازنگري خواهند شد و رويكرد ما در اصلاحات قانوني چه خواهد بود؟ در اين مطلب به صورت اجمالي سعي در طرح برخي جوانب بازنگري قانون اساسي در ساختار حقوق اساسي ايران خواهيم داشت.
* اهميت قانون اساسي در حيات سياسي و اجتماعي
بر اساس نظريه حاكميت قانون، قانون اساسي در هرم حقوقي، در بالاترين جايگاه قانوني قرار دارد؛ بر اين اساس تمامي هنجارهاي حقوقي در كشور (اعم از قوانين و مقررات) بايد از آن تبعيت نمايند. دكتر ابوالحمد (از اساتيد برجسته حقوق عمومي در ايران) در پاسخ به اين سوال كه چرا قانوني بر ديگري برتري دارد به مبناي سياسي اشاره ميكند و دليل وجود چنين سلسله مراتبي را در ذات و ماهيت كشور- ملت ميداند كه از نظر ايشان مهمترين واقعيت سياسي جهان ما است. بر اين اساس'در داخل مرزهاي مشخص كه اين كشور- ملتها را از هم جدا ميسازد حاكميت ملي مستقر است و اصول و اعتقادات و آرمانهايي مردمي را كه در درون اين قالبها زندگي ميكنند براي زندگي مشترك درازمدت به هم پيوند ميدهد. اين اصول و اعتقادات ميتواند اعتقاد به دموكراسي، سوسياليسم، ليبراليسم، دين و مـذهب و يا تلفيقي از آنها باشد و قانون اساسي هر كشور مهمترين متن سياسي و حقوقي است كه اين اعتقادات و اصول را رسما بيان ميكند.
* محتواي قانون اساسي
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در حال حاضر از يكصد و هفتاد و هفت اصل و در چهارده فصل تشكيل شده است. در يك دسته بندي كلي ميتوان احكام قانوني اساسي را در سه دسته گنجاند؛ دسته اول به شناسايي نهادها و تبيين وظايف آنها ميپردازد. اصول مربوط به رهبري، قواي مقننه، مجريه و قضاييه، صدا و سيما، شوراي عالي امنيت ملي و شوراها از جمله اين مواردند. از سوي ديگر تضمين حقوق و آزاديهاي فردي و اجتماعي از جمله مهمترين مفاد قانون اساسي به شمار ميرود كه بخش قابل توجه آن در فصل سوم قانون اساسي تحت عنوان حقوق ملت تبيين شده است.
در اين دسته شاهد چهار گروه از اصول هستيم؛ اصول مبتني بر آزادي، اصول مبتني بر مساوات و برابري، اصول مبتني بر امنيت و اصول مبتني بر حقوق اجتماعي و رفاهي. در دسته سوم قانون اساسي نيز شاهد برخي از موضوعات بنيادي و مهم در نظام سياسي ايران از جمله سياست خارجي، اقتصاد و امور مالي و بازنگري در قانون اساسي هستيم. تدقيق در موضوعات فوق بيانگر آن است كه توجه به قانون اساسي در تصميم گيري و تصميم سازي و انجام فعاليتهاي روزمره همگان در يك جامعه سياسي موثر ميباشد و ناگزير در تمامي مباحث فردي و جمعي بايد به بايستههاي آن توجه كنيم و از اصول و قواعد قانون اساسي تبعيت نماييم.
* امكان يا امتناع اصلاح قانون اساسي؟
براي اينكه امكان يا امتناع اصلاح قانون اساسي مورد توجه قرار گيرد بايد به چند نكته مهم توجه نمود. در ادبيات حقوق اساسي قوانين اساسي به قانون سخت و نرم تقسيم ميشوند. قانون اساسي نرم قوانين هستند كه امكان بازنگري در آن به صورت سهل تري پيش بيني شده و قانون اساسي سخت به مواردي ميگويند كه امكان بازنگري قانون اساسي يا نشدني است و يا با تشريفات سختگيرانه تري انجام ميشود. بر اين اساس و با نگاهي به قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ميتوان به اين نكته پي برد كه قانون اساسي در ايران از نوع سخت است چرا كه در برخي از اصول، بازنگري شدني نيست و اصلاح در ساير اصول صرفا در موارد ضروري و پس از طي تشريفات متعدد پيش بيني شده است.
** جمنا، شوراي وحدت يا جامعتين، كدام مجموعه محور اصولگرايي است؟
وبگاه خبري «خبرآنلاين» در گفت و گو با محسن كوهكن، نماينده اصولگراي مجلس، نوشت: نائب رئيس جبهه پيروان خط امام و رهبري در ميان مشكلات احزاب را عميقتر مي داند و معتقد است «تنها كاري كه هم اصلاحطلب و اصولگراي ميتوانند انجام دهند رسيدن به همگرايي است». پاي جمنا و شوراي وحدت هم به ميان آمد اما او تنها با گفتن اين جمله كه نبايد هيچ فرد و گروهي حذف شود راه رسيدن به يك همگرايي را حضور همه شخصيتها و احزاب تاثيرگذار در درون يك جريان اعلام كرد.
* امسال سال انتخابات است و همراه با بررسي قانون انتخابات بحث احزاب هم پررنگ شده، در جريان اصولگرايي كدام احزاب هستند كه ميتوانند به عنوان يك تكيهگاه در جريان راست محسوب شوند؟
- بنا بر دلايل مختلفي احزاب هنوز جايگاه خودش را در كشور پيدا نكردند، يك بخشي از آن مربوط به متوليان احزاب است. دليل اين حرف هم اين است آنها فعاليت حزبي ندارند. فعاليت حزبي به اين معنا كه به شكل مخروطي از طريق نقاط مختلف كشور كانونهاي حزبي ايجاد شود و فعاليت حزبي انجام گيرد. اگر چنين وضعيتي بود زمان انتخابات نيز به كار گرفته ميشد. حال متناسب با اينكه راس مخروط چقدر بدنه را قبول داشته باشد به آنها اختيار ميدهد. اگر بخواهيم بگوييم در شرايط فعلي كدام مجموعه سياسي دقيقا كار حزبي انجام ميدهد، فقط حزب موتلفه را ميشناسم كه بر اين مدار حركت ميكند. البته حزب موتلفه نيز به دليل مشكلات مالي نتوانسته دامنه فعاليتش را گسترش دهد. يك بخش ديگر مشكلات ساختاري است كه نميخواهم بگويم ايراد است چرا كه ميتواند به عنوان يك نيروي كنترل كننده حزب محسوب شود. مثلا در آمريكا يا كشورهاي غربي فرد چون ايدئولوژي خاصي ندارد يك حزب را قبول دارد و همين كه اين حزب فردي را معرفي ميكند برايش كفايت ميكند. يعني اگر حتي يك چوب را هم معرفي كرد به همان چوب راي ميدهد؛ اين در حالي است كه اينجا اين چنين نيست و ما در كشورمان با چيزي به نام تكليف سر و كار داريم. يعني فرد ميگويد درست است كه حزب اين فرد را معرفي كرده است اما من بر اساس شناختي كه در مورد اين آقا دارم آن را واجد شرايط نميدانم و فردا بايد جواب بدهم و به نوعي اينجا كاركرد حزب سخت تر است. البته اگر حزب دقيق كار كند و اطلاعات درستي داشته باشد تلاش ميكند ميزان چالش تصميم فردي در مقابل تصميم جمعي را به حداقل برساند.
مشكل ديگر اين است كه در فرهنگ ما كلمه مستقل، كلمه قشنگتري است تا اينكه فرد بگويد من طرفدار فلان حزب هستم بنابراين وقتي بخواهد مانوري بدهد ترجيح ميدهد بگويد من مستقل هستم. در حالي كه مستقل بودن يك افتخار نيست چراكه فرد ميتواند مستقل باشد اما درست عمل كند يا مستقل باشد و اشتباه عمل كند. وقتي فرد ميگويد من مستقل هستم و فلان مرامنامه را قبول ندارم اما مشيام اين است يعني هر فردي حتي تحت لواي مستقل بايد يك چارچوبي را براي خود معرفي كند و صرف يك جمله «من مستقل هستم» كفايت نميكند؛ ماهيت انتخابات سياسي است مگر ميشود سياسي نباشد اما در فرهنگ ما كلمه مستقل جايگاه خود را دارد و بار منفي ندارد. به عبارت ديگر شايد كارشناسها ديد خوبي نسبت به كلمه مستقل نداشته باشند اما عامه مردم معمولا از اينكه بگويند طرف حامي هيچ جناح و گروهي نيست استقبال ميكنند.
* امروز در بين اصلاحطلبها بحث شوراي عالي سياستگذاري مطرح است و در انتخابات قبل هم در ميان اصولگرايان جمنا مطرح بود، آيا جمنا ميتواند در انتخابات آينده محل اتكا باشد؟
اين تشكل ها عمدتا اوج فعاليتشان ايجاد همگرايي و هماهنگي ميان گروههاي همفكر است و به معناي اين نيست كه يك ساختار مشخصي را تعريف كنند و همه ناچار باشند در اين چارچوب گام بردارند. در دو جريان هم اين وضعيت وجود دارد. يعني اين تشكل ها نهايت كاري كه ميكنند اين است كه وجه افتراق را كم كنند و وجه اشتراك را بيشتر كنند براي يك هدف مشخص. به اعتقاد من تنها فرمولي كه هر دو جريان گريزي از آن ندارند اين است كه تا زماني كه هر دو جريان به لحاظ تشكيلاتي به يك حزب قدرتمند دست پيدا نكردهاند ماكسيمم كاري كه ميتوانند انجام دهند اين است كه يك همگرايي زير سقف جريان ايجاد كنند.
* در اين ميان اشخاص چقدر نقش بازي ميكنند آيا ممكن است در جريان اصولگرايي محسنرضايي، قاليباف يا حدادعادل به محوري براي وحدت تبديل شوند؟
به نظرم اگر يك جريان سياسي بخواهد نتيجه خوبي از كارش بگيرد به هيچ عنوان هيچ فردي را با هر وزني كه هست نبايد حذف كند چون اينجا بحث همگرايي است.
** جنجال سكوها از كجا آغاز شد؟
تارنماي خبري تحليلي «پارسينه» در گزارش ميداني از حواشي مسابقه فوتبال در ورزشگاه آزادي، نوشت: ديدار حساس دو تيم پرسپوليس و سپاهان از هفته بيست و هفتم ليگ برتر هجدهم شب گذشته با تساوي بدون گل به پايان رسيد تا دو تيم مدعي عنوان قهرماني امتيازات را تقسيم كنند. در اين مسابقه اما حواشي روي سكوها آنقدر زياد بود كه شايد نتيجه اين ديدار فقط بخش كوچكي از اتفاقات ديشب باشد.
محمدكرم درآبادي در ارتباط تلفني با صدا و سيما در خصوص تعداد آسيب ديدگان درگيري پيش از مسابقه فوتبال پرسپوليس تهران و سپاهان اصفهان افزود: حاصل درگيري قبل از مسابقه ميان تماشاگران دو تيم در مجموع 295 نفر مصدوم داشت كه از اين تعداد 250 نفر درمان سرپايي و 45 نفر هم راهي بيمارستان شدند. همچنين يك هوادار پرسپوليس نيز به علت ايست قلبي در اواسط نيمه دوم جان خود را از دست داد.
اين مسابقه كه از ساعت 20:15 در ورزشگاه آزادي آغاز شد؛ با التهاب روي سكوها از ساعت 19 از سوي تماشاگران سپاهان به آشوب عجيبي كشيده شد. تماشاگران سپاهان كه بيش از 10 درصد ورزشگاه آزادي را در اختيار داشتند از ساعت 19 با كندن صندليها و پرتاب آنها به داخل زمين باعث شدند تا عكاسهاي خبري نتوانند مثل هميشه در جاي خود مستقر شوند. همچنين تماشاگران حامي سپاهان با حمله به سربازان نيروي انتظامي و پرت كردن يكي از همين سربازها از طبقه اول به داخل زمين، حادثه آفريدند.
طبق گفته شاهدان عيني و خبرنگاران مستقر در ورزشگاه آزادي تمامي اين حواشي كه از سوي هواداران سپاهان آغاز شده بود، پيش از استقرار هواداران پرسپوليس در طبقه دوم بالاي سر آنها بود و اينكه برخي سپاهانيها عقيده دارند از بالا اشيايي به سمت آنان پرتاب شده تا ساعت 20:15 كذب محض است.
با شروع بازي، تعداد نيروهاي يگان ويژه به طور چشمگيري افزايش يافت و آنها با دخالت فيزيكي خود، هواداران حاضر در ضلع جنوبي ورودي ورزشگاه را كه مختص طرفداران سپاهان بود، تخليه كنند. تماشاگران سپاهان هم به تدريج با گذشت زمان به جايگاههاي خود بازگشتند.
در پايان اين ديدار، سياوش يزداني بازيكن تيم فوتبال سپاهان در ميكسدزون ورزشگاه آزادي به تهديد هواداران پرسپوليس پرداخت و گفت: «به هواداران پرسپوليس تذكر ميدهم كه به اصفهان نيايند، چون خون بپا خواهد شد». باشگاه پرسپوليس نيز پس از اين مصاحبه از سياوش يزداني بابت تهديد هواداران اين تيم به كميته اخلاق و كميته انضباطي شكايت كرد.
** بحران خبر در ايران
سايت جامعه خبري تحليلي «الف» در اين گزارش آورده است: در چند دهه اخير توليد خبر رشد خيره كننده اي در كشور ما داشته است. بروز و ظهور فضاي مجازي و به ويژه شبكه هاي اجتماعي كه نيازمند هزينه فراوان چاپ، نشر و توزيع و مقيد به مكان خاصي نبودند، زمينه چنين رشدي را فراهم كرده است. البته اين فقط يك بخش موضوع و مساله مهم تر افزايش كشش و جذابيت و به عبارت بهتر عطش خبر در بين مردم بوده است. رقابت و توجه به توليد خبر را در اغلب سازمانها و نهادها با دهها و صدها خبرگزاري مثل ايسنا، ايكنا، ايلنا، آنا، ايپنا، برنا، حوزه، تقريب، شبستان و.... و حتي در حوزه داخلي خود صدا و سيما هم ميتوان ديد، در يك نشست خبري گاه لوگوهاي متعدد از اين سازمان مشاهده مي شود: خبرگزاري صدا و سيما، شبكه خبر، جام جم، باشگاه خبرنگاران، پرس تي وي، العالم، هيسپان، سحر و ...
اهميت خبررساني از ديد كانالها و شبكه هاي سرگرمي مجازي هم پوشيده نمانده و در بين مطالب سرگرم كننده، خبر و حواشي خبر به اطلاع مخاطبان ميرسد. گروههاي مجازي فاميلي و دوستانه نيز معمولا مملو از آخرين خبرها و حاشيهها است. آمار مشخصي از تعداد سايت هاي خبري فعال موجود نيست ولي آخرين بار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سال 1392 تعداد كل سايت هاي خبري را 72 هزار اعلام كرده بود. بر مبناي آخرين آمار سامانه جامع رسانههاي كشور در حال حاضر نزديك به 11 هزار رسانه چاپي و مجازي داراي مجوز در كشور فعاليت مي كنند.
فارغ از مساله بودجه كلاني كه به ويژه مراكز دولتي يا وابسته به كمك دولت خرج توليد خبر يا محتواي خبري به سليقه خود مي كنند، بايد در جستجوي علت هايي بود كه مردم ما را دچار عطش خبر كرده است، عطشي كه موجب شده سرمايه گذاران و دولت هاي خارجي غربي و عربي، به ويژه آنهايي كه بيدليل خرج نميكنند، سرمايه بسيار هنگفتي را صرف راه اندازي شبكههاي رنگارنگ فارسي زبان خبر و محتوا ساز كنند يا هسته هايي را براي توليد محتواي مجازي در شبكه هاي اجتماعي به كار گرفته و هر روز سيلي از مطالب تشتت برانگيز و تفرقه افكن را در اختيار مخاطبان قرار دهند.
حالا هر كدام از ما شايد عضو چندين كانال خبري و سرگرمي، دوست و خانوادگي باشيم، گوشي دستمان باشد و مرتب ببنيم و بخوانيم اما چند درصد از ما، مو را از ماست ميكشد و بين خطوط را ميخواند و به نيت و صحت توليد كننده محتوا دقت دارد؟ چند درصد طعمه را از غذاي واقعي تشخيص ميدهد؟ چند نفر با ديدن خبر 'فلان دارو كشنده شناخته شده، فورا به همه اطلاع دهيد' يا 'فلان بيمارستان بيماران سرطاني را رايگان درمان ميكند' يا 'فلان كودك گم شده با سرهنگ فلاني تماس بگيريد' و.... فكر مي كنيم كه اطلاعيه دارو را بايد وزارت بهداشت بدهد و خبر درمان رايگان بايد در سايت خود بيمارستان ديده شود يا درستي خبر كودك گم شده را اول بايد از منابع خبري معتبر تحقيق كرد؟ اينها مثالهاي واضح بودند، واي به حال شايعات سياسي كه فلاني خورد و برد و خيانت كرد و... كه در اين موارد فرد متهم شده اگر بند بند خودش را از هم جدا كند، باز عده اي دروغ بودن شايعه را باور نميكنند.
در نهايت بايد همتي كرد و بدون محافظه كاري اطلاعرساني نمود، بايد فرهنگ سياسي را ارتقا داد و مردم را به اين باور رساند كه خبري پنهان نميماند كه آنها بخواهند از كاسه زهرآلود خارجيها بگيرند. هر چه ما نگوييم، آنها كه نميخواهيم صد برابرش را به اسم واقعيت به خورد مردم ميدهند، خوره اي كه به جان همه خواهد افتاد و در نهايت آنقدر فضاي دروغ و واقعيت مخدوش مي شود كه در جايي ديگر اكثريت مخاطبان هيچ چيز را باور نخواهند كرد.
** آيا هواداران فردوسيپور خطاي برنامه گلزار را علني كردند؟/گفت و گوي نامه نيوز با عضو شوراي نظارت بر صداوسيما
پايگاه خبري تحليلي «نامه نيوز» درگفت و گو با غلامرضا كاتب، عضو شوراي نظارت بر صداوسيما نوشت: دوقطبي گلزار-فردوسي پور از مراسم جشنواره جام جم شروع شد، زماني كه مردم به نفع برنامه 90 پيامك مي زدند اما آرا به حساب برنامه برنده باش ثبت مي شد. آن روز وزير ارتباطات وارد صحنه شد از يك تخلف در سامانه رأي گيري پرده برداشت و متأثر از اين افشاگري حق به حق دار رسيد. جايزه آراي مردمي به برنامه عادل فردوسي پور تعلق گرفت.
ماجرا به اينجا ختم نشد و فردوسي پور وقتي پشت تريبون رفت، حرف هاي كنايه آميزش به مدير جوان شبكه سه بسيار در فضاي مجازي به چشم آمد، در مقابل سخنان گلزار نيز از نقد كاربران شبكه هاي اجتماعي بي نصيب نماند. اين دو قطبي روز به روز پررنگتر شد و درنهايت رئيس شبكه سه حكم به پايين كشيدن كركره برنامه 90 داد. حالا اما برنده باش نيز گويا قرار است تعطيل شود. برخي مي گويند «هواداران فردوسي پور خطاي پنهان برنامه برنده باش را علني كردند» اما آيا اين طور است؟
غلامرضا كاتب درباره منع شرعي آيت الله مكارم شيرازي در برگزاري برنامه برنده باش به نامه نيوز گفت: با توجه به تأكيدات علما، تكليف است برنامه هايي كه شكل برد و باخت دارند و از مصاديق قمار به حساب مي آيند، صداوسيما جلوي آنها را بگيرد و نظارت كند كه ديگر شاهد تكرارشان در قالب هاي ديگر هم نباشيم.
وي درباره تأثير عدم شفافيت در درآمدزايي سامانه هاي «ستاره مربع» بر فراگير شدن استفاده از اين روش ها در برنامه هاي تلويزيوني، اظهار كرد: اين بحث هاي سليقه اي مديران است البته عوامل ديگر هم مي تواند نقش داشته باشد.
نماينده مردم گرمسار در مجلس شوراي اسلامي درباره اينكه گفته مي شود طرفداران عادل فردوسي پور موضوع برنامه برنده باش را با استفتاء از آيت الله مكارم شيرازي برجسته كردند و در واقع باعث و باني زير سئوال رفتن برنامه برنده باش طرفداران عادل فردوسي پور بودند، اظهار كرد: نمي دانم.
** محمود صادقي: لباس سپاه را روي سرم ميگذارم/دلواپس نيستم، اما ظريف توضيح دهد فايده ماندن در برجام چيست؟
پايگاه خبري تحليلي «نامه نيوز» در گفت و گو با محمود صادقي، عضو شوراي عالي سياستگذاري اصلاح طلبان، گفت: چهره هاي اصلاح طلب نيز دارند كم كم به خيل منتقدان برجام مي پيوندند. نمونه آنها محمود صادقي است. كسي كه در اوج دو قطبي برجاميان و نابرجاميان نامزد انتخابات مجلس دهم شد و به پارلمان راه يافت.
* شما توئيتي منتشر و اعلام كرديد «مي خواهيد از آقاي ظريف درباره چرايي ماندن در برجام سئوال كنيد». چنين موضعي را زماني دلواپسان داشتند و افرادي همچون آقاي كريمي قدوسي پيگيري مي كردند، چه طور شما در لباس يك اصلاح طلب اين رويكرد را دنبال مي كنيد؟
-ايراد من به اصل برجام نيست، گرچه به برخي بندهاي برجام نقد داشتم اما اصل آن را خوب مي دانم، مكرر از آن حمايت كردم و معتقدم برجام اراده كل نظام بود. البته بين من و دوستاني كه از آنها تعبير به دلواپس كرديد، مرز روشني وجود دارد چون آنها اصل توافق را زير سئوال مي برند و به آن انتقاد دارند. نقد امروز من در راستاي برجام است، به لحاظ حقوقي خود برجام پيش بيني كرده كه اگر طرف هاي ديگر در مقابل ايران تعهدات شان را نقض كنند، به طور متقابل ايران هم حق دارد پاسخ مناسب را از نظر حقوقي بدهد. ترامپ طبق قانون و حقوق بين الملل مكلف به ادامه اجراي تعهدات دولت آمريكا در قبال برجام بود اما اين تكليف قانوني را نقض كرد و ضمن خروج يكطرفه از برجام، كل دنيا به ويژه اروپايي ها را زير فشار گذاشته تا آنها را نيز با خود همراه سازد، بر همين اساس اروپايي ها نيز راه اندازي راهكار مالي را به تعويق مي اندازند. حالا جاي اين سئوال است كه اگر برجام توافقي برد-برد بود، اجراي تعهداتش نبايد فقط يكطرفه از جانب ايران باشد. البته برجام در مقطعي دو ساله آثار مثبت و گشايش هايي داشت و حق غني سازي هسته اي براي ايران به رسميت شناخت شد اما ما امروز بايد فوايد و زيان هاي ماندن در برجام را با توجه به عملكرد طرف هاي ديگر ارزيابي كنيم.
* گفته مي شود اگر ايران از برجام خارج شود، دوباره به ذيل فصل هفت منشور سازمان ملل بر مي گردد و دوباره موضوع تهديد جنگ به وجود خواهد آمد، فكر نمي كنيد كه به علت همين مسئله ايران در برجام مانده است؟
-من الان خواهان خروج از برجام نشدم بلكه از آقاي ظريف خواستار ارائه نتايج ارزيابي كارشناسي فوايد ماندن در برجام شدم كه براساس اين سوال آقاي ظريف بايد به كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس بيايد و توضيح دهد.
* برخي با اشاره به اين موضع و همچنين پوشيدن لباس سپاه مي گويند كه شما در حال چرخش سياسي هستيد تا در انتخابات تأييد صلاحيت شويد، پاسخ شما چيست؟
-(خنده) اينها حرفهاي توئيتري است كه برخي كاربران مطرح مي كنند و خودشان هم مي دانند اين حرف ها شوخي است. من و بسياري از اصلاح طلبان به منافع ملي وفادار بوديم و هستيم، لباس سپاه را دوران دفاع مقدس پوشيديم بنابراين پوشيدن لباس سپاه براي من يك نوستالژي و نماد عزت، شرف و آبرو است. علي رقم نقدهايي كه به سپاه دارم اما اين نقدها باعث نمي شود كه اجازه دهيم دولتي كه خودش تروريست پرور و حامي تروريسم است سپاه را كه نقش اصلي را در سركوب تروريسم در منطقه داشته متهم به تروريست بودن كند. من آن روزي كه لباس سپاه را مي پوشيدم به يكي از دوستان گفتم «من با كمال افتخار لباس سپاه را روي سرم مي گذارم». اگر وضعيتي پيش بيايد همان لباس بسيجي زمان جنگ را مي پوشم و به جبهه مي روم تا در مقابل دشمن متجاوز به ايستيم.
پژوهشم**1699**9131
تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۵
تهران- ايرنا- «آغاز دوران اقتصاد بدون نفت؟»، «چگونه تحريم پتروشيمي براي ايران ميتواند يك فرصت تاريخي باشد؟»، «جلوي كسري بودجه را ميتوان گرفت؟» و «فاتحانِ خشمگين آبهاي گِلآلود» از جمله مهمترين عناوين گزارش هاي رصد شده از تارنماهاي خبري داخل، در طول 72 ساعت گذشته است.