تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۲

تهران- ايرنا- جريان‌ها و جناح‌ هاي سياسي در ايران در آوردگاه‌هاي مختلف سياستي، فراز و فرودهاي بي‌شماري را در عرصه سياست تجربه كردند و مرور مواضع جريان‌هاي سياسي موجود در كشور نشان مي‌دهد كه چهره‌ها و شخصيت‌هاي منتسب به هر جناح با توجه به شرايط موجود رويكرد و تصميمات متفاوتي اتخاذ كرده‌اند.

سياستمداران جناحي در ايران در هر مقطعي با توجه به الزامات و پارامترهاي آن مقطع آرايش سياسي خود را تغيير مي‌دادند كه اين تغيير از يك اظهارنظر ساده تا چرخشي 180 درجه‌اي در مواضع، گستردگي داشت. در اين ميان اصلاح‌ طلبي و اصولگرايي را مي‌توان دو گفتمان اصلي در تاريخ فعاليت احزاب، تشكل ‌ها و چهره‌ هاي سياسي در تاريخ جمهوري اسلامي به شمار آورد.

معمولا در استانه انتخابات اين دو جريان‌ سياسي فعاليت‌هاي خود را فعال‌تر از گذشته از سر مي‌گيرند. نشست‌ها برگزار مي‌كنند، برنامه و مانيفست مي‌دهند، بين طيف‌هاي مختلف هركدام از جريان‌ها ائتلاف‌هايي صورت مي‌گيرد. اما با اينكه سال 98 ما انتخابات مجلس شوراي اسلامي را در پيش داريم تحرك خاصي در جريان ‌ها و احزاب سياسي در كشور ديده نمي‌شود. مي‌توان گفت بي‌رمقي در اين جريان‌ ها كاملا مشهود است.
حيات و شادابي يك جامعه را با شاخصه‌هايي چند مي‌توان سنجيد كه يكي از آنها فعاليت‌ها و تلاش‌ هاي سياسي سياست پيشگان و احزاب سياسي است.

جامعه پيراموني ما چندي است سياست را به فراموشي سپرده و تن به سكوت سياسي داده كه البته در درازمدت حتما خطرساز است. پرداختن به علل و عوامل وضع موجود را بايد به صاحب‌نظران امر سياست و تئوري پردازان دانش سياسي واگذاشت و ايشان هستند كه بايد پيگيري كنند اما به نظر مي‌رسد در گفتمان ‌سازي به يك بن‌بست رسيده‌اند.

براي مثال برخي از تئوريسين ‌هاي جريان اصلاح ‌طلب حرف از مشاركت مشروط مي‌زنند و مي‌گويند اگر چنين و چنان نشود عطاي انتخابات را به لقايش مي‌بخشيم. در مقابل جريان اصولگرا همچنان نتوانسته است به يك ائتلاف دروني بين طيف ‌هاي مختلف خود دست پيدا كند. در واقع ضعف گفتماني در جريان‌هاي سياسي امروز امري است كه بر كسي پوشيده نيست. همين امر باعث چنين بي‌تحركي و بي‌رمقي بين احزاب سياسي شده است. بايد توجه داشت تداوم ضعف گفتماني جريان‌ هاي سياسي كشور، فضا را به سمت ركود و بي‌تحركي پيش خواهد برد. در چنين شرايطي اصلاح‌ طلبان و اصولگرايان براي تاثيرگذاري بر معادلات كشور، چاره‌اي جز بازانديشي بر بنيان‌ هاي فكري و اصول كنشگري خود ندارند.

آگاهي به شرايط نامساوي اصلاح‌طلبان با اصولگرايان براي ورود به اركان سياسي و كنشگري در آن از يك سو و ترديد عمومي نسبت به كارآمدي ايده‌ها و برنامه‌هاي جريان‌هاي سياسي به تدبير چالش‌هاي كنوني كشور، فضايي از نااميدي و رخوت را در جامعه به وجود مي‌آورد. تداوم و تشديد اين شرايط، مشاركت عمومي و حيات سياسي كشور را در معرض آسيب قرار مي‌دهد و احتمال ظهور يك جريان سوم تندرو نگاه پوپوليستي در چنين شرايطي وجود دارد.

با وجود آنكه جريان ‌هاي سياسي اين ركود و رخوت را درك مي‌كنند و مي‌دانند ديگر نمي‌توان با اين فرمان جلو رفت. اما همچنان براي گذار از اين دوران چاره‌انديشي نكرده‌اند. در واقع نخبگان سياسي و تئوريسين‌هاي هركدام از اين جريان‌ها بايد به بازنگري در راهبردها و تاكتيك‌ هاي سياسي بپردازند و بازانديشي و اصلاح درون گفتماني داشته باشند.

چه اتفاقي افتاده است كه نخبگان سياسي و دانشگاهي دچار بي‌تحركي شده‌اند. عوامل بن‌بست گفتماني چه بوده است؟ چرا آنها در رويش و گفتمان جديد به بن‌بست رسيده‌اند؟ عواملي باعث فرسايش گفتماني در صحنه سياسي كشور شده است، كدامند؟ ابوالفضل شكوري، فعال سياسي اصلاح‌طلب در‌اين‌باره به «ابتكار» گفت: با توجه به شرايط كشور و همچنين واكنش‌هايي كه از سوي بدنه اجتماعي ديده مي‌شود كاملا مشخص است كه ديگر جريان‌هاي سياسي موجود در كشور با گفتمان سنتي نمي‌توانند نتيجه بگيرند و مشاركت سياسي در جامعه را بالا ببرند. واقعيت اين است كه امكان تكرار الگوهاي سنتي ديگر وجود ندارد.

** جابه ‌جايي مهره به جاي گردش نخبگان
اين فعال سياسي در ادامه افزود: به عقيده من جريان‌هاي سياسي در حال حاضر به يك بن ‌بست گفتماني رسيده‌اند كه در واقع يكسري عوامل و رخدادها در كشور باعث شده است كه نخبگان سياسي كم ‌تحرك شده و در واقع به بن ‌بست گفتماني برسند. يكي ازاين عوامل بحث تحريم و فشار خارجي بر كشور است كه به دنبال آن مشكلات اقتصادي زيادي را موجب شده است. در واقع ناتواني در حل مشكلات داخلي و نبود مديريت كارآمد در شرايط بحراني نخبگان را سرخورده كرده است.

شايد يكي از دلايلي كه جريان‌هاي سياسي به بي‌تحركي رسيدن همين ناتواني در رفع مشكلات كشور است و نااميدي مردم از آنها بوده است. درواقع اينها در مديريت كشور نتوانستند كارنامه موفقي داشته باشند و عدم رضايت مردم از آنها باعث شده است به يك بن‌بست گفتماني برسند. با نگاهي به فعاليت‌هاي جريان‌ هاي سياسي در سال‌هاي اخير مي‌بينيم كه هيچ‌كدام از آنها گردش نخبگان نداشته بلكه جا به ‌جايي مهره داشته‌اند. زماني كه در احزاب و جريان‌هاي سياسي جوان‌گرايي رخ نمي‌دهد نتيجه آن همين بي‌تحركي و بي‌رمقي مي‌شود. اين باعث مي‌شود در جامعه نااميدي رخ دهد كه بسيار خطرناك است.

ابوالفضل شكوري تصريح كرد: اين رسالت بر عهده نخبگان و تئوريسين‌هاي جريان‌هاي سياسي موجود در كشور است. درواقع تحليل و بازسازي گفتماني بر عهده نخبگان سياسي است اما با توجه به اينكه گفتمان‌سازي هم‌زمان با تحولات پيش نمي‌رود نتيجه دلخواه از آن كسب نمي‌شود. اينجا است كه شانس رويش و پيدايش يك جريان سوم وجود دارد و احتمالا جنبه پوپوليستي بيشتر مي‌شود.

در واقع جريان‌هاي اصيل سياسي در كشور شكست خورده هستند و ديگر نمي‌توانند با راهكارهاي قبلي موفق شوند. اين فعال سياسي در پايان تاكيد كرد: تنها راه نجات گردش نخبگان بين جريان‌هاي سياسي است كه مي‌توانند ناجي احزاب و فضاي سياسي بي‌رمق كنوني در كشور باشند.

منبع: روزنامه ايران؛ 1398،02،08
گروه اطلاع رساني **9117**2002