تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۸

تهران- ايرنا- حضور و جولان سه تفنگدار عرصه سياست امريكا؛ ترامپ، پمپئو و بولتون اكنون بيش از هر زماني حيات و موجوديت سياسي كشورهاي جهان را تهديد مي‌كند. همه كشورهاي مستقل و از جمله كشورهاي مستقل امريكاي لاتين تحت‌تاثير تصميمات و گرايش‌هاي سياسي اين سه تفنگدار هستند.

سعيد عابدپور در يادداشتي در روزنامه اعتماد، نوشته است: اعلام «سه‌گانه ديكتاتوري» از سوي جان بولتون به كشورهاي كوبا، ونزوئلا و نيكاراگوئه، به معناي اتخاذ تصميمات سخت و تحريم‌ها عليه اين كشور مستقل امريكاي لاتين است. اين سه‌گانه‌سازي‌ها همچون زمان بوش كه ايران، عراق و كره شمالي را محور شرارت ناميد، امر تازه‌اي در سياست افراطي ديني امريكا نيست. تمامي اين تحريم‌ها و فشارها از يك ديدگاه مشترك بين اين سه تفنگدار عرصه سياست امريكا نشات مي‌گيرد و آن ديدگاه صهيونيسم مسيحي است.

اين سه تن به گونه الكساندر دوما، فرق چنداني با هم ندارند و شعار آنها همه براي يكي و يكي براي همه است. به سختي بتوان به دوگانه موجود بين ترامپ با دو تن ديگر قايل شد، اين سه در نوع رفتارها نقش خوب و بد را بازي مي‌كنند. حضور گرايش صهيونيسم مسيحي در سياست امريكا داراي يك پيشينه تاريخي است. از دهه 40 ميلادي قرن گذشته، صهيونيسم مسيحي به عنوان يك جنبش و شبكه جهاني عمل مي‌كند. ديپلماسي و روابط امريكا با اسراييل به گونه‌اي از نظر كلامي، فلسفي، تاريخي و ديني به هم گره خورده كه پمپئو و بولتون براي ظهور حضرت مسيح، خواهان تقويت اسراييل و نابودي ايران هستند. مبارزه با هر نوع گرايش سوسياليستي حتي نوع معتدل سوسياليستي موجود در نيكاراگوئه، كوبا و ونزوئلا جزيي از مبارزه تاريخي صهيونيسم مسيحي است. يادم مي‌آيد در سال 1377 در گفت‌وگو با خبرنگار نيوزويك اعزامي به بوسني به وي گفتم دولت امريكا مسوول براندازي حكومت ملي مصدق است.

اين خبرنگار امريكايي پاسخ داد كه امريكا براي جلوگيري از سلطه كمونيسم دست به اين حركت زد. اين استدلال خبرنگار نيوزويك نمونه خوبي براي مقابله امريكا نه تنها با حركت‌هاي سوسياليستي بلكه حكومت‌هاي ملي مستقلي چون ايران و سوريه است. جايي كه تاريخ و سياست و حركت‌هاي مستقل ملي و ديني مارك كمونيسم را در گذشته مي‌خوردند و اكنون برچسب حامي تروريسم، همان‌گونه كه در برخورد با ايران اعمال مي‌شود.

صهيونيسم مسيحي در واقع تحول جنبش آنكلو- امريكن به جنبش وسيع‌تر است كه ريشه در كشورهايي چون برزيل، آرژانتين، نيكاراگوئه، ونزوئلا و كره جنوبي دارد. در اين كشورها اسراييل بخشي از منافع ملي است و هر جا تلاش‌هاي مسيحي كليساهاي امريكايي وجود دارد، اين نوع گرايش ديني و سياسي تبليغ مي‌شود. كليساي اوانجليك به عنوان شاخه‌اي از مسيحيت پروتستان، رسالت گسترش ديدگاه‌هاي صهيونيستي مسيحي را دارد. در گسترش صهيونيسم مسيحي در نهادهاي امريكايي بعد انتخاب ترامپ به سمت رياست‌جمهوري، گزارش‌هاي متعددي از سوي نهادهاي غير‌دولتي امريكا منتشر شده و يك نمونه افزايش تعصبات مذهبي در پايگاه‌هاي نظامي امريكا و گماشتن افرادي براي فرماندهي با ديدگاه‌هاي افراطي صهيونيستي و مسيحي است.

رابطه پيچيده ترامپ با اسراييل كه از سوي داماد او كوشنر پيش مي‌رود، تنها به خاطر دين ترامپ به صهيونيست‌ها و وام‌هاي كلاني نيست كه يهوديان ثروتمند به ترامپ در پي ناكامي‌ها و ورشكستي‌هاي اقتصادي‌اش پرداخته‌اند. شايد هم بخشي به خاطر اين وام‌ها باشد ولي مساله باور ترامپ به ديدگاه ظهور مسيح است سواي اينكه ترامپ چقدر از نظر شخصي فاسد است، او خود را مومن مسيحي به اين سبك افراطي مي‌پندارد. ترامپ، پمپئو و بولتون آخرالزماني هستند و به ظهور مسيح به همراه تعدادي از اسراييليان و يهوديان در بيت‌المقدس معتقدند. عمق اين گرايش چنان است كه در كاخ سفيد يك گروه مطالعاتي هفتگي براي خواندن كتاب مقدس گرد هم مي‌آيند و درباره آخرالزمان و فلسفه مذهب اوانجليك‌ تاريخي بحث مي‌كنند. پمپئو، بولتون و پنس بارها از تعلق خود به كليساي اوانجيلك و كوشش براي حركت در زمينه ظهور مسيح صحبت كرده‌اند و ايران مهم‌ترين مانع اين گروه افراطي مسيحي صهيونيستي در جهت برقراري حكومت مسيح- بخوانيد حكومت اسراييل- است.

*منبع: روزنامه اعتماد، 1398،2،10
**گروه اطلاع رساني**1893**9131