تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۳

تهران- ایرنا- طرح تبدیل «دل‌آواز» مؤسسه‌ای که محمدرضا شجریان بنیان نهاد و سال‌ها محل برگزاری جلسات تمرین گروه‌های موسیقی، کارگاه‌های آموزشی آواز و انتشار آلبوم‌های استاد بود به بنیاد فرهنگی را می توان گامی مهم برای حفظ میراث معنوی آواز ایرانی دانست.

خیابان شریعتی کوچه شهید سودمند ساختمانی سه طبقه با دیواره‌هایی از شیشه و سنگ که گویی مدتی است خاموش و بی‌آمدوشد مانده است. اینجا «دل‌آواز» است مؤسسه‌ای که محمدرضا شجریان در سال 56 بنیان نهاد.
مرکزی که تا همین دو سه سال پیش محفل و مأمنی برای دوست‌داران، شاگردان و همکاران محمدرضا شجریان، آوای اسطوره‌ای سرزمین ایران، بوده است. ساختمان دل‌آواز علاوه بر قدمت تاریخی دارای وجهه فرهنگی-هنری است و البته مکان نگاه‌داری بخش عظیمی از یادگاری‌ها، جوایز، نشان‌ها و همچنین آثار هنری متعددی‌ست که دلدادگان خسرو آواز به ایشان تقدیم کرده‌اند.
دل‌آواز برای خیل دوست‌داران استاد شجریان یادآور حضور مردمی است که از راه‌های دور و نزدیک برای گرفتن عکس یادگاری یا دیداری کوتاه به این محل می‌آمدند. جلسات تمرین گروه‌های موسیقی با شجریان و برپایی کارگاه‌های آموزشی آواز و انتشار آلبوم‌های استاد در سالیان متعدد، دل‌آواز را به نوعی خانه‌ شجریان و شجریان‌دوستان نموده است. گویی آوای جاودانه محمدرضا شجریان در خشت خشت این بنا جاری و ساری است.
از شخصیت کاریزماتیک محمدرضا شجریان، تأثیر بی‌رقیب او در حفظ و اشاعه آواز ایرانی به بهترین شکل ممکن و دیگر جنبه‌های متعدد زندگی وی قلم‌های بسیاری، نگاشته‌اند و خواهند نگاشت. اما در این روزها که بیماری استاد او را از محافل هنری و اجتماعی دور کرده است، یادآوری خاطراتی از دل‌آواز از زبان شاگردان برجسته‌ ایشان گوش جان را نوازش خواهد داد.
گفته‌های وحید تاج و مجتبی عسگری را راجع به دل‌آواز در این نوشتار خواهید خواند و پس از آن به طرح بحثی حول محور بنیاد شجریان خواهیم پرداخت.

** وحید تاج: دل‌آواز را به استاد شجریان هدیه دهید
وحید تاج از موفق‌ترین شاگردان محمدرضا شجریان و از دانش‌آموختگان دوره عالی آواز ایشان است. تاج همواره خود را پیروی مکتب شجریان دانسته است. با او در مورد خاطرات و اندوخته‌هایش از کلاس‌های استاد و حضور در دفتر دل‌آواز می‌پرسم:
«از سال 84 در کلاس‌های استاد در فرهنگستان هنر شرکت می‌کردم؛ کلاس‌هایی که از سال 88 به دفتر دل‌آواز منتقل شد. حدود 10 سال در خدمت ایشان بودیم؛ سال‌های بسیار پرباری برای من و همه هم‌شاگردی‌هایم بود. ما در این کلاس‌ها حتی یک ریال هم شهریه پرداخت نمی‌کردیم و گروهی برگزیده از آزمون مقدماتی بودیم که توسط استاد شجریان بدون هیچ چشم‌داشت مالی آموزش می‌دیدیم. طی آن دوره، همیشه استاد با روی گشاده از ما با انواع شیرینی و میوه پذیرایی می کردند.
کلاس‌های ما روزهای یکشنبه برگزار می‌شد و ساعت شروع کلاس 4 بعد از ظهر بود؛ من در دورانی سرباز بودم و گاهی ساعتی زودتر مرخصی می‌گرفتم و خودم را به دل‌آواز می‌رساندم. استاد با این¬که شاید آن ساعت وقت امورات شخصی و استراحت‌شان بود، در را برای ما باز می‌کردند و ساعتی به گپ‌وگفت‌های بسیار شیرین می‌پرداختیم که هیچ‌گاه از خاطرم نمی‌روند.
کلاس ما گاهی تا ساعت 9 شب به طول می‌انجامید و واقعاً این حد از مهربانی و انرژی و حوصله‌ای که استاد برای ما صرف می‌کردند ستودنی بود. مجموعه‌ کاملی از ویژگی‌های اخلاق هنری در ایشان جمع بود.
ما در این کارگاه‌ها از اقصی نقاط ایران دور هم جمع می‌شدیم؛ از شمال، جنوب، شرق و غرب ایران. تعداد اسامی که باید بگویم خارج از زمان این گفت‌وگوست، اما همه ما در راه‌مان به موفقیت رسیدیم. استاد مهم‌ترین توصیه‌ای که برای ما داشتند دوستی و اتحاد بود و می‌گفتند اتحاد شما آواز را حفظ خواهد کرد و اکنون شاهد هستید که تمامی شاگردان آن دوره چگونه رفاقت خود را حفظ کردند و همه ما هنوز که هنوز است با هم ارتباط داریم و از حال یکدیگر به طور مستمر با خبریم.
من اگر بخواهم تنها یک جمله در مورد موقعیت کنونی دفتر دل‌آواز بگویم، خواهم گفت که ارگان‌های متولی فرهنگ اگر حقیقتاً داعیه فرهنگ‌دوستی دارند باید این ملک را خریداری کنند و دوباره این ملک را به استاد شجریان و خانواده شجریان هدیه دهند تا اقدام قابل توجهی درباره حفظ این بنا در شأن استاد شجریان صورت بگیرد.»

** مجتبی عسگری: روزهای رفته دیگر برنمی‌گردد
مجتبی عسگری اهل شهر هنرپرور اصفهان از خوش‌تکنیک‌ترین خوانندگان حال حاضر است. او نیز حدود 10 سال از مکتب استاد شجریان بهره برده اس و از شاگردان بسیار محبوب و مورد اعتماد استاد بوده است. با او از سال‌های رفت‌وآمدش در دل‌آواز گفت‌وگو می‌کنم.
می‌گوید: خاطره‌انگیزترین روزهای زندگی هنری من مربوط به دورانی بود که افتخار حضور در کلاس‌های استاد را داشتم. روزهایی سراسر آموختن و در کنار یکدیگر بودن و دوستی. وقتی کلاس‌های استاد در فرهنگستان هنر در آستانه تعطیلی قرار گرفت ایشان روزی به ما گفتند که هیچ نگران نباشید؛ کلاس‌ها را در دل‌آواز برگزار می‌کنیم و خدا می‌داند که چه غوغا و شوری در دل تمام هنرجویان برپا شد و رنگ ناامیدی از دلمان رخت بست.
« برای خود من حضور در دفتر شخصی استاد که به نوعی حریم هنری ایشان محسوب می‌شد، یک افتخار بزرگ بود. حضور ما در دل‌آواز سبب دیدار و هم‌نشینی با اساتید بزرگی همچون استاد فخرالدینی، استاد نوربخش و استاد درخشانی می‌شد که برای ما هنرجویانی که از شهرستان و با محدودیت‌های معمول به آن‌جا می‌آمدیم، فرصتی ویژه محسوب می‌شد. از خلال همین فرصت‌ها بارها اساتید می‌آمدند و صدای ما را می‌شنیدند و برای همکاری‌های هنری دعوت می‌شدیم. استاد با حوصله تمام برای شاگردان جدی خود وقت می‌گذاشتند و من آلبوم «نارنگ» را زیر نظر ایشان ضبط کردم.
خاطره دیگرم برمی‌گردد به حساسیت بالایی که استاد شجریان بر حفظ آواز ایرانی داشتند. روزی به صورت تذکری جدی به من گفتند: «مجتبی نبینم کنسرتی یا آلبوم یا فعالیتی داشته باشی که در آن آواز را حذف کنی و یا به آن کم اهمیت باشی! نگذارید آواز از بین برود.» تذکر ایشان تا همیشه آویزه‌ گوش من شد و هم اینک نیز به هنرجویانم این راه و روش که از بزرگان به ما رسیده است را می‌آموزم.
تأثیر حضور در مکتب استاد شجریان، جسارت و شجاعت در ارایه‌ هنر والای موسیقی و آواز برای من بود. حالا که سالیانی از آن روزها می‌گذرد هرگاه یاد آن خاطرات می‌افتم و یا عکس‌ها و فیلم‌های کلاس‌هایمان در دل‌آواز را می‌بینم دوباره جانی تازه می‌گیرم تا در این وانفسایی که موسیقی جدی در خطر از بین رفتن است، باز هم به فعالیت خود ادامه بدهم. ایشان تصمیم‌های بسیاری داشتند که این مکتب و کلاس را ادامه بدهند اما در کمال حسرت و تأسف روزگار طور دیگری رقم خورد.
اعتقاد شخصی من این است که تصمیم‌گیری درباره دل‌آواز قطعاً به نظر ایشان و خانواده ایشان برمی‌گردد. به طور کلی وجود ساختمان و خیابان و... به قدر و منزلت و جاودانگی ایشان نمی‌افزاید؛ همان‌طور که عدم وجودش نیز هرگز به فراموشی مقام والای ایشان نمی‌انجامد. تا دنیا دنیا هست و موسیقی باقی است نام استاد شجریان بر تارک تاریخ هنر ما می‌درخشد. آن زمانی که باید استاد بر روی صحنه می‌بودند و از وجودشان بهره می‌بردیم ایشان را خانه‌نشین کردند و جلوی فعالیت‌شان را گرفتند. اکنون دیگر آن روزهای رفته برنمی‌گردد و جز حسرتی برای همه دلدادگان آواز چیزی باقی نمانده است.

**بنیاد فرهنگی شجریان ایده‌ای برای تحقق آرمان‌ها
چندی پیش به همت شورای شهر تهران خیابان‌هایی به نام برزگان ادبیات و هنر مزین شد که در این میان برای خیابانی در شهرک غرب نیز نام محمدرضا شجریان برگزیده شد. در عین لزوم و مبارک بودن چنین اتفاقی به نظر می‌رسد نام‌گذاری یک خیابان به پیشبرد اهداف فرهنگی کمک چندانی نمی‌کند. در زمانه‌ای که هنرهای کلاسیک روز به روز با هجمه‌ وسیع و ستیزجویی داعیه‌داران نوآوری روبروست، وجود محافلی برای دوست‌داران و دل‌سوزان فرهنگ و هنر ایران ضروری می‌نماید.
ساختمان دل‌آواز که مدت زیادی است به صورت غیرفعال درآمده و این روزها دست به گریبان شایعه‌ فروش و تخریب است، انتخاب نیکویی برای چنین هدفی است.
از «پوریا سوری» مدیر روابط عمومی شهرداری تهران درباره‌ تحقق چنین ایده‌ای می‌پرسم و می‌گوید: در اینکه این ساختمان واجد ارزش تاریخی و فرهنگی‌ست، هیچ شکی نیست. همین که این ساختمان محل کار و رفت‌وآمد استاد شجریان و دیگر بزرگان هنر و موسیقی ما بوده است ارزش تاریخی مهمی را در خود دارد. در مورد حفظ این میراث فرهنگی چندین نهاد باید اقدام کنند؛ سازمان میراث فرهنگی، شهرداری و نهادهای وابسته، خانه موسیقی وزارت ارشاد و دیگر نهادهای فرهنگی باید در این موضوع ورود کنند. این اثر می‌تواند ثبت ملی شود؛ مثل خانه احمد شاملو و یا سیمین دانشور و سپس توسط نهادهای فرهنگی خریداری شده و کاربری ویژه برای آن تعریف شود.

***
گرچه در سالیان متمادیِ فعالیت هنرمندان، ناملایمات اجتماعی و سیاسی همواره مداخله گر راه هنری آنان شده است، اما برای دوست‌داران و مخاطبان هر مسلک هنری وجود مکانی که گردهم آیند و هم‌افزایی علم و تجربه داشته باشند ضرورتی بی‌چون‌وچراست. تجربه‌ خانه-موزه‌ عزت‌الله انتظامی، خانه-موزه استاد ابوالحسن صبا و... نشان داده است که پتانسیل زیادی برای استقبال از این بنیادها وجود دارد. بنیاد فرهنگی شجریان می‌تواند گام مؤثری در راستای حفظ و اشاعه آواز ایرانی و ثبت جهانی آن باشد.
گزارش از ندا حبیبی
فراهنگ** 9494** 9053