به گزارش گروه تحليل، تفسير و پژوهش هاي خبري، در شرايطي كه بسياري از حوزه ها و صاحب نظران در ادبيات ملل در ايران مهجور مانده اند و كمتر مورد اقبال واقع شده اند اما علاقه اي اغراق گونه نسبت به برخي از شخصيت ها و موضوعات وجود دارد. اين علاقه بيمارگونه باعث گرديده تا بسياري از آثار را انتشاراتي ديگر دوباره و دوباره ترجمه و منتشر كنند. آثاري كه ترجمه موجود آنان نه تنها لزوما ترجمه اي بي كيفيت نيست، بلكه گاهي حتي بهترين ترجمه نسبت به ترجمه هاي بعدي است.
سوال اينجاست كه با توجه به گراني بي سابقه قيمت كاغذ و عدم شرايط توليد آن در داخل، اين گونه اقدامات در بلندمدت چه اثري بر اقتصاد و فرهنگ كشور خواهند داشت؟
نمايشگاه كتاب تهران امسال، در شرايطي سي و دومين دوره خود را پشت سر مي گذارد كه شرايط اقتصادي و وضعيت معيشتي مردم مشكلات عديده اي را ايجاد كرده است. برخي از گراني هاي بي حد كتاب مي گويند و برخي ديگر از فقدان قدرت خريد مردم. و اگرچه برخي از نفروختن كتاب ها و برخي انتشارت گلايه دارند اما هنوز برخي از انتشارت مانند گذشته فروش دارند و مشترياني ثابت.
«كاظميان» مدير فروش يكي از غرفه هاي كتاب هاي سينمايي در اشاره به اين كه كاهش فروش در غرفه اش خيلي مشهود نبوده است، به پژوهشگر ايرنا گفت: ما در حوزه كاري خودمان انتشاراتي تخصصي محسوب مي شويم كه در باب موضوعات سينما، عكاسي و هنر بصورت خاص كار مي كنيم و مخاطبانمان هم خاص هستند. درست است كه با توجه به شرايط اقتصادي امروز چون قيمت كتاب افزايش پيدا كرده و شرايط اقتصاديشان سخت شده است به آنها فشار مي آيد، ولي مخاطب خاص به نمايشگاه مي آيد، غرفه پيدا مي كند و كتابش را مي خرد و مي رود. خيلي از مشتريان ما در اين چند روز نمايشگاه مخاطبيني بوده اند كه مجموعه كتاب هاي ما را داشته اند و آمده اند تا كسري هايشان را از كتاب هاي جديد امسال از ما بگيرند. در نتيجه خيلي اين افت فروش به ما منتقل نشده است.
وي افزود: البته كه ما در كنار كتاب هاي كاملا تخصصي مان يكسري كتاب هاي عمومي تر هم داريم كه مخاطبشان مقداري عام تر است و در آنها اين كمبود خريد و مشتري مشهود است و نشرهاي نسبتا عمومي مان كاهش يافته است. ضمن اين كه مخاطبين خاص براي كتاب خوب ارزش قائل هستند و چون كتابخوان حرفه اي هستند مقداري شكايت كرده اند كه كاش كمي ارزانتر بود و بيشتر توانايي خريد داشتيم ولي در نهايت خريدشان را كرده اند و رفته اند.
اين مدير فروش در پاسخ به اين سوال كه آيا مخاطبين انتشاراتشان قشر يا طبقه خاصي هستند، بيان داشت: مخاطبان ما و دنبال كنندگان كتاب هاي سينمايي، طبقه اي مرفه نيستند و مي شود گفت آدم هايي هستند كه دغدغه بيشتري دارند. حتي مولفين ما كه بعضا اساتيد دانشگاهي هستند نيز اين دغدغه را از اين جهت كه قيمت كتاب براي دانشجويانشان مناسب باشد دارند؛ و خود ما هم تلاش مي كنيم كه قيمت هايمان منصفانه باشد. در نتيجه مخاطبين ما هم مشكلي مالي دارند، ولي دغدغه مند هستند.
«ما موبايل فروش يا عتيقه و طلا فروش نيستيم كه بگوييم در مكاني خاص برند مي فروشيم و مخاطبين ما طبقه مرفه هستند، ما با آدم هايي روبرو هستيم كه در عين حال كه دغدغه مالي دارند كتاب برايشان مهم است. در سبد خانواده آنان كتاب جايگاه دارد، در صورتي كه عمدتا كتاب در سبد خانواده خيلي از ايراني ها جا نداشته و اصلا حضور نداشته است و الان كه قيمت كتاب بالاتر رفته اين بهانه هم برايشان جور شده كه نمي توانيم كتاب بخريم.
**سينما، حوزه مهجور نشر
كاظميان در پاسخ به اين سوال كه دغدغه اصلي يك انتشارات مرتبط با فيلم و سينما چيست گفت: اين دغدغه در بخشي مثل بقيه حوزه ها است و ما دو دغدغه مشترك با ساير ناشرين داريم. يك دغدغه، هزينه توليد است. مثلا ديروز قيمت گرفتيم و بند 500 ورقي كاغذ بالك نروژي 425 هزار تومان بود و اين قيمت بالاي كاغذ، هزينه پيش توليد ما را بالا مي برد. مساله مشترك ديگر بحث كپي رايت است و ما و بسياري از ناشران به همين علت بسيار اذيت مي شويم. به دليل اين كه ما عضو كنوانسيون كپي رايت نيستيم، نگران اين هستيم كه وقتي كتابي را منتشر مي كنيم، ترجمه هاي ديگري از آن منتشر شود. تازه ممكن است اين اتفاق قبل از نشر نيفتد و بعد از اين كه مورد استقبال قرار گرفت، كپي آن منتشر شود. اما دغدغه خاصي كه ناشر سينمايي دارد اين است كه مجلات و خبرگزاري هاي ما خيلي كم به حوزه سينما مي پردازند. صدا و سيما و تلويزيون هم كه اصلا به آن نمي پردازند. به نوعي انگار ما جزئي از بازار نشر نيستيم و اين شايد گله تخصصي ما ناشران سينمايي باشد. خيلي از نويسندگان ما (كتاب هايي كه ترجمه مي كنيم) و شخصيت هايي كه در باره آنها صحبت مي كنيم، خارجي و بعضا فيلمسازان بزرگ اروپايي و آمريكايي هستند و خود اين مساله، دليل موضع گيري هاي صدا و سيما است. راديو و بسياري از رسانه هاي ديگر هم به همين منوال هستند و اين عدم معرفي و شناخته نشدن ناشر در چشم مخاطب، ما را دچار ضعف و مشكل مي سازد.
وي در ادامه و در توضيح اين مساله كه براي بخشي از انتشارات نه كيفيت كه صرفا بحث كميت و فروش مطرح است خاطر نشان كرد: كتاب هايي مانند «ملت عشق» را حدود 15 ناشر، كتاب «شدن» نوشته ميشل اوباما را چيزي حدود 20 انتشارت و كتاب «خشم و هياهو» كه بر عليه اوباما بود را چندين انتشارات به چاپ رسانده اند. در حوزه ادبيات و رمان خيلي اين تكرار ها وجود دارد و مشكل اينجاست كه به خاطر ترجمه هاي با كيفيت اين اتفاق نمي افتد. يعني زماني هست كه شما در مورد شكسپير و اثر شاخص او «مكبث» صحبت مي كنيد و اين اثر چون شاعرانه و ادبيانه است، ترجمه هاي مختلف مي تواند بخشي تازه از آن را به مخاطب ارائه كند، ولي امروز اين كاري كه مي شود اين نيست و ما داريم كپي كاري انجام مي دهيم.
«منِ ناشر مي روم و با سختي نويسنده اي را به مخاطبم مي شناسانم، بعد كپي هاي آن منتشر مي شود. جالب اينجاست كه الان جديدا و در مورد يك سري كتاب ها اين مسابقه شده است كه كدام انتشارات سريع تر كار را درمي آورند. من با 6 مترجم همزمان صحبت مي كنم كه معمولا هم دانشجويان رشته مترجمي هستند و نه مترجم حرفه اي و اينها كار را انجام مي دهند».
وي تصريح كرد: مشكل ديگر اين است كه بخش عظيمي از ادبيات و هنر جهاني را هنوز در ايران منتشر نكرده ايم و مترجمان بزرگ ما شروع به ترجمه مجدد كرده اند. آقاي ايكس به سراغ مجموعه آثار «ماركز» رفته و ديگري به سراغ مجموعه آثار «ميلان كوندرا». و سوال اين است كه چرا ترجمه مجدد مي كنند؟
در حالي كه من مي توانم الي ماشالله و بي نهايت نويسنده بزرگ صاحب سبك و معتبر در همه حوزه ها به شما معرفي كنم كه كتاب هايشان در ايران ترجمه نشده است.
**كيفيت قرباني تضمين فروش
وي در توضيح اين كه اين اسامي و نام ها به نوعي مد هستند گفت: اين كه نويسنده اي مد بشود، ايرادي ندارد و مشكل اينجا نيست ولي اين كه نويسنده هايي كه كتاب هايشان با ترجمه هايي عالي در بازار است و اين كه اين ترجمه دوباره و سه باره صورت گيرد، يعني كاغذ بيشتر، يعني سرمايه بيشتر، يعني بيشمار كتاب منتشر نشده ديگر.
«الان تاركوفسكي مد است و همه آن را منتشر مي كنند و اين خيلي هم خوب است ولي اين كه يك اثر او را سه ناشر منتشر مي كنند، خوب نيست. جاي اين كه يك اثر را سه ناشر منتشر كنند، آثار منتشر نشده اش را منتشر كنند.
كاظميان تاكيد كرد: يكي از دلايل اين مساله استقبال است و ديگر اين كه ما خلاقيت نداريم كه برويم و بگرديم و توانش را نداريم. بيشتر بايد ناشران بزرگ ما اين كار را انجام بدهند كه نمي دهند. قطعا كتاب جديد، سوخت فروش و تعليل در فروش تا زمان معرفي و آشنايي به مخاطب را دارد؛ در نتيجه نياز هست تا ناشران دولتي بروند و نويسنده هاي كمتر معرفي وشناخته شده را معرفي كننده و باعث ايجاد موج ادبياتي شوند. اين ضعف نشر ما است كه سعي مي كنيم جايي برويم كه تضمين فروش دارد.
پژوهشم**9480
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۶:۳۲
تهران-ايرنا-در شرايطي كه در ايران نه لزوما همه صاحبنظران شناخته و نه همه آثار بزرگ دنيا ترجمه شده اند، برخي از آثار بارها و بارها نشر و باز نشر مي يابند؛ نشرهاي كه البته به دنبال كيفيت برتر نيستند.