تهران- ایرنا- اصحاب رسانه ضمن تاكید بر سرایت خشونت ها از بطن جامعه به فوتبال ایران، باور دارند یكی دیگر از محرك های فراگیر شدن این خشونت، برگزار نشدن رقابت های لیگ برتر بر معیار قانون و استاندارد های جهانی یك مسابقه است.

به گزارش ایرنا، گسترش خشونت در فوتبال ایران در قلب خشونت های كلامی و فیزیكی در دو فصل اخیر از شرایط عادی خارج شده و به سمت و سوی رسیدن به نقطه بحرانی در گذر است؛ نقطه ای كه بدون شك نه تنها اخلاق در این رشته را تحت تاثیر قرار می دهد بلكه موجب خواهد شد بسیاری از این خشونت ها بُعد فرا ورزشی گرفته و به مسائل امنیتی و قومی تبدیل شود.
اصحاب رسانه به ویژه ورزشی نویسان كه سابقه طولانی در بررسی مسائل و همچنین واكاوی مشكلات این رشته دارند یكی از گروه هایی هستند كه بدون شك می توانند در شناسایی گره های كور دلایل این مشكلات، تاثیر فراوانی داشته باشند.
گروه ورزشی ایرنا در سلسله میزگردهای تخصصی با بررسی خشونت های فوتبالی این مساله را با حضور «مازیار مهرانی»، «مازیار ناظمی»، «سیامك رحمانی»، «علی جوادی» و «هیوا یوسفی» به بحث و بررسی گذاشته است.
این افراد ضمن تاكید بر سرایت خشونت ها از بطن جامعه به ورزشگاه ها بر این باورند كه هر چند فرهنگ سازی می تواند راهكار مهمی باشد اما مدیریت فدراسیون فوتبال و عدم نظارت بر رفتار مدیران ورزشی زمینه را برای این مشكلات فراهم كرده است.

مهرانی: با فرهنگ فوتبال حرفه ای بیگانه هستیم
برای ارائه راهكار فرهنگی در زمینه خشونت های فوتبالی باید نخست درد را بشناسیم تا بتوانیم برای درمان قطعی آن دارو تجویز كنیم. واقعیت این است كه روزی كه صفایی فراهانی رییس اسبق فدراسیون فوتبال تصمیم گرفت تا برای نخسین بار لیگ حرفه ای برگزار كند شاید بیشتر دعدغه های نویسندگان این بود كه لیگ حرفه ای را بدون زیر ساخت فراهم كنیم و این دغدغه خوبی بود.
اما نكته مهمتری كه از آن غفلت شد و مورد توجه صاحب نظران قرار نگرفت فرهنگ ورزش و تفكر مورد نیاز در فوتبال حرفه ای بود. برای اینكه بتوانیم بنایی بسازیم باید فرهنگ استفاده از آن را یاد بگیریم. در آغاز لیگ برتر با فرهنگ فوتبال حرفه ای بیگانه بود و تصور حرفه ای بودن تنها قرارداد های كلان بود كه ابتدایی ترین اصول حرفه ای است.
در این زمینه باید گام اول برمبنای ایجاد و آموزش فرهنگ حرفه ای برداشته می شد و همزمان در حوزه های مختلف همكاری می شد كه آموزش مدیران و همكاری با رسانه ها به شكل ویژه ای ادامه داشت. همچنین در آن زمان همگرایی لازم بین رسانه ها برای برگزاری لیگ برتر وجود نداشت و مسوولان هم تلاشی برای همگرایی با رسانه برای تولید محتوا نداشتند.
در فوتبال حرفه ای مربی، بازیكن، كادر فنی و مدیریت باید وظیفه خود را بدانند اما تداخل نقش ها در فوتبال حرفه ای ایران وجود دارد. ما اگر در خشونت فوتبالی به یك بحران ملی رسیدیم همه عواملی كه در این زمینه ذینفع هستند باید به اجماع جمعی برسند و توپ در زمین انداختن، دیگر دستاوردی ندارد.
باید یك جوالدوز به رسانه ها نیز بزنیم و بیندیشیم كه رسانه ها برای این كار چه كرده اند. برخی از حرف های نامربوط و تهمت ها را در رسانه ها برجسته می كنیم و این حرفه ای نیست كه برای جذب مخاطب و فروش روزنامه این كار انجام دهیم.
همچنین ما باید نقدی بر افراد داشته باشیم تا از حوزه كاری خود خارج نشوند.
در فوتبال ایران نه شرح وظایف به خوبی معلوم است و نه نظارتی بر آن وجود دارد؛ موضوعی كه باعث به وجود آمدن چنین مشكلاتی می شود؛ ما در این چند سال نه تنها آموزش ندادیم بلكه خود تحریك كننده بودیم و كنفرانس های خبری مربیان دالی بر این موضوع است. مربی كه به هواداران خط می دهد كه حاكمیت، با تیم مخالفت دارد بدون شك دستور تخریب صادر كنند. مشكل اصلی داخل فوتبال است چون اگر مردم بخواهند می توانند بهترین رفتار را داشته باشند.
وقتی كه افرادی مدیریت قبول می كنند و شرح وظایف را بلد نیستند و كسی هم نظارت نمی كند این خود موجب سوق دادن شرایط به سمت بحران می شود.
لازم است برای ریشه كنی اول بار كنیم و درد بشناسیم و مدیریت بحران كنیم.
مدیریت بحران عزم ملی می خواهد تا كارهای غلط و نادرست در فوتبال ایران اصلاح شود.
اگر جایگاهی هستیم كه اجازه كار نداریم بهتر است استعفا دهیم. نباید برای حفظ سمت با همه تعامل كرد چون این كار خیانت است.

** ناظمی: جای صاحب نظران در كنار مدیران خالی است
ما برای واكاوی خشونت روی پوسته حركت می كنیم و باید تعریف خود را از فرهنگ در فوتبال مشخص و نهادهای را نیز معین كنیم. در كشور بیش از 15 نهاد ورزشی وجود دارد و در كنار نام باشگاه ها نیز پسوند فرهنگی دیده می شود.
با وجود اینكه این نهادها بودجه مخصوص امكانات و ابزار برای فرهنگ سازی اختصاص می دهند اما خروجی مشخصی ندارد، چرا؟
فوتبال برشی از جامعه دارد و مردم كوچه و خیابان هستند كه در هم همه جمعیت خود را نشان می دهد. باید موضوع فرهنگ را فراتر از ورزش ببینیم و آن را در مجموعه ای از جامعه ایرانی تعریف كنیم. فوتبال تنها بخشی از جامعه ایرانی است.
ما یك مردم و یك دولت داریم كه باید نظم و انضباط در كنار پاسخگویی این گروه را بررسی كنیم. دولت چه میزان پاسخگو است و مردم چگونه نظم و انضباط را ایجاد می كنند.
برخی از رفتارهای خشونت آمیز بازتاب مشكلات جامعه هستند؛ مردم كه احساس كنند تحت تاثیر ظلم قرار گرفتند از هر فرصتی استفاده خواهند كرد تا صدای خود را به گوش مسوولان برسانند اما یكی از راهكارهای مسوولان برای ریشه كن كردن این بحران ها، سرپوش گذاشتن است كه موجب شده تا ما همچنان شاهد چنین میزگرد هایی باشیم.
البته نباید از نقش رسانه ها غفلت كنیم، رسانه مشكلی كه دارند این است كه قبح خشونت را از بین بردند فوتبال 90 دقیقه ای 5 دقیقه آن خشونت بود كه پخش از رسانه ای مانند تلویزیون موجب شد قبح آن شكسته شود.
در بخش مدیریتی در گرداگرد مدیران ورزشی ما جای صاحب نظران خالی است. اگر این افراد حضور داشتند بدون شك همان پنج دقیقه خشونت در جریان بازی را مورد واكاوی قرار می دادند.
خشونت بخشی از جامعه است اما این خشونت در فوتبال بدتر شده و نمایندگان مجلس در برخی از مواقع آن را به سمت قوم گرایی هدایت می كنند؛ آیا این نمایندگان از تبعات بعدی خشونت های قومی در فوتبال آگاه هستند؟
راحت ترین كار برای شناخت خشونت نقد نظام اجرایی است كه مردم نیز به نتیجه رسیدند كه توانایی انجام كار ندارند. وقتی كه كاربلدها از مدیریت فوتبال ایران طفره می روند نمی شود انتظار راهبرد داشت. البته نمی شود تمام كاسه كوزه ها را سر نظام مدیریت خرد كرد زیرا نظام دیوانسالار ایران و دستگاه های عریض و طویل آن، اجازه انجام بسیاری از كارها را نخواهد داد و مردم از بیرون راهكار می دهند اما از مشكلات پیش روی این راهكارها بی خبر هستند.
بدون شك در شورای تامین فدراسیون فوتبال، هیات فوتبال ها و وزارت ورزش نماینده دارند اما تصمیم جمعی گرفته می شود و نهایت تصمیم به شورای تامین برخواهد گشت. پس از شكل گیری برخی از اتفاقات شورای تامین نه تنها پاسخگو نیست بلكه نوك انتقاد ها به سمت وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال است.
وقتی كه از بررسی مشكلات فراتر از پوسته آن صحبت می كنم منظورم این است كه این بحران ها را باید در تمامی لایه ها و هسته بررسی كنیم.
فراموش نكنیم كه رسیدن به ایدآل ها خیلی سخت است چون ما باید در تمام زمینه ها به توسعه برسیم. نقد را از حمله و تندگویی جدا بدانیم چون از دل حمله راهكار بیرون نمی آید.
ما ناتوان از راهكاریم، چون ایده آل گرایی را در دستور كار قرار دادیم. محیط كلی جامعه را ببینیم و راهكار ارائه بدیم چون ساختارها نیز نیاز به اصلاح دارند و آدم های توانمند را گرفتار خواهد كرد.
نظام پاسخگویی در ورزش نیاز به ترمیم جدی دارد سكوت شانه خالی كردن از مسوولیت است. نباید نظام پاسخگویی به نفر نخست ورزش منتهی شود.
یكی دیگر از منشات این خشونت را باید در شبكه های اجتماعی جست و جو كرد شبكه هایی كه انقلاب های آفریقا را سازماندهی كرد. این روزها گروه های متعدد با عضویت میلیونی تشكیل شده است. این گروه ها به رفتار تماشگران جهت می دهند.
ژورنالیست سیاه یكی از برونداد های رسانه های مجازی است و فراوانی آن موجب شده تا باور مردم به این خبرها و سیانمایی ها بیشتر شود.
در ساختار ورزش ایران مدیر محوری نیست؛ اگر وزیر ورزش دستور صادر كند بدون شك مورد توجه قرار نمی گیرد چون در ورزش به ویژه فوتبال كمیته های متفاوتی برای تصمیم گیری وجود دارد.
برای ریشه كن كردن این مشكلات باید تمامی نهادها دست به كار شوند. اطلاع رسانی صحیح به مردم داده شود و موج ایجاد نشود.
در بخش مدیران باید صاحب نظران در كنار مدیریت باشند. ورزش سرمایه جامعه است كه صدمه دیدن آن موجب صدمه دیدن جامعه می شود.

** جوادی: درد را میشناسیم اما درمانگر نیستیم.
راهكار برای كاهش خشونت ها ساده است اما اجرایی كردن آن به زیرساخت های لازم نیاز دارد. تا زمانی كه باشگاه های ما به صورت قانونمند خصوصی نشوند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. طرف ایرانی اگر به صورت ویژه صاحب باشگاه شود از احساسات مردم سواستفاده می كند.
در اجرای احكام با متخلفان مسامحه داریم و این امر موجب شده تا نه تنها مساله خشونت ها حل نشود بلكه تنها با برنامه كوتاه مدت «صورت مساله» را پاك كنیم.
از فرهنگ هوادار سخن به میان آوردن درست است اما زادگاه فرهنگ كجاست؟ زادگاه فرهنگ در جامعه مختلف است و خانواده و سینما مهمترین آن هستند. ادبیات سینمایی ما در 2 سال گذشته چگونه بوده است چرا از ادبیات مبتذل لذت می برند و پرفروش ترین فیلم مال این ادبیات بود.
وقتی كه این الفاظ در جامعه عادی می شود كمترین خشونت فوتبالی در ورزشگاه الفاظ ركیك و فحاشی است كه در قالب خشونت كلامی رخ می دهد. ما در این جامعه خود را به خواب زدیم تا آنها را نبینیم.
مصرف مواد مخدر و الكل كه در جامعه گسترش پیدا كرده است به ورزشگاه سرایت كرده و مدیران تایید می كنند اما چرا این افراد مانعی برای آن ایجاد نمی كنند. با وجود آنكه درد را می شناسیم اما علاقه ای برای ارائه راهكار وجود ندارد.
چرا در فینال لیگ قهرمانان آسیا 2019 در ورزشگاه آزادی تهران هیچ اتفاقی نیفتاد اما در بازی سپاهان و پرسپولیس درگیری به اوج رسید؟ در پاسخ این سوال باید گفت چون در بازی فینال تماشاگران به خوبی می دانستند كه چوب فیفا دردناك تر از احكام انضباطی در ایران است و محرومیت جدی در پی دارد.
فینال لیگ قهرمانان آسیا نماد خواستن و شدن است؛ چند ایراد از سوی ای اف سی گرفته شد و چند روزه برطرف شد بدون شك می توانیم كار انجام دهیم اما نمی خواهیم.
مشكل فوتبال ایران و خشونت در آن بی تفاوت از كنار اتفاقات گذشتن است. اگر درد را بشناسیم و درمان را رها كنیم بدون شك وضعیت بهتر از این نمی شود.
در گذشته به سكوها پر و بال زیادی داده شد كه منجر به هیولای لیدرها شد كه این روزها نمی توانیم از پس آنان برآییم در گذشته لیدر فقط به عشق تیم بود و كار به مدیرعامل نداشت و دنبال سفر خارجی نبود.
اما زمانی كه جلسات لیدرها در اتاق مدیرعامل برگزار می شود دیگر انتظار كنترل نظم، سخت است.
اینكه بگوییم تماشاگران از بخش نابرخوردار جامعه هستند و بگوییم این كار ناشدنی است سخت به نظر می رسد. اتفاقاتی كه اخیرا در فوتبال ایران رخ داده است ریشه های آن رها شده و ظاهر را می بینیم اما اتفاقات خیلی عمیق تر از چند جلسه است.
اگر با این تفكر كه هواداران از قشر پایین جامعه هستند، پیش برویم و برنامه ای برای كاهش آن نداشته باشیم بدون شك وضعیت بدتر از شرایط كنونی می شود. قطع به یقین اراده ای برای نظارت بر مدیریت فوتبال وجود ندارد.
اینكه كارشناسان در چنین جلساتی شركت می كنند تنها تخریب نیست بلكه ما راهكار را ارائه می كنیم كه امیدواریم این راهكارها مورد توجه مدیریت فوتبال قرار گیرد.
اگر با كی روش دچار چالش شدیم به دلیل بیگانه بودن با فرهنگ فوتبال حرفه ای بود و ما نتوانستیم كی روش را تاب بیاوریم. پك در شهر منچستر كمتر از شش ماه به طول انجامید اما در ایران تقریبا شش سال ادامه داشت چون تمام مسوولیت ها در تقابل با هم هستند.

*** سیامك رحمانی: مدیران فوتبال فضای محافظه كاری را كنار بگذارند
در این جلسه قرار نیست كه حرف جدیدی زده شود زیرا هم اتفاقات تكراری است و هم این سخنان پرتكرار شده اند. مجموعه فوتبال از جامعه جدا نیست و آموخته های خود را در ورزشگاه به ظهور می رساند. هواداران بیشتر به بخش عوام جامعه نزدیك هستند و از نخبگان كمتر در آنان دیده می شود.
مجزا دیدن مشكلات فریب خودی ها است و مشكلی حل نخواهد شد؛ برای یافتن مقصر اتفاقات جامعه باید مجموعه شرایط را بررسی كرد و تنها مدیریت نمی تواند این كار را انجام دهد.
كسی كه قرار است این كار را انجام دهد مانند كی روش باید تمام قواعد برای رسیدن به اهداف را كنار بزند و تجربه كی روش نشان داد كه مدیران ما باید مشاور خارجی استخدام كند تا با قلدری موانع را كنار بزنند.
مصرف الكل و ادبیات سینمایی از دل جامعه بر خواهد خواست. نماینده ای كه برای رای جمع كردن حرف قومیتی می زند از دل جامعه برخواسته است و شرایط جامعه را محیای این رفتارهای پوپولیستی می داند. همچنین گزارشگری نیز بخشی از این جامعه است لذا نباید اتفاقات فوتبال را سوای جامعه بدانیم.
فكر كردن به خشونت فوتبالی جدا از جامعه واقعیت ها را به درستی مشخص نمی كند. تمام افراد مانند نماینده مجلس، گزارشكر و مدیران كه حواشی ایجاد می كنند بخش از این جامعه هستند و بدون شك بر جامعه تاثیر خواهد گذاشت.
تاثیر گذاری و تاثیر پذیری ذات افراد در جامعه است؛ اما مهم این است كه چرا مدیران تاثیر گذار در ایران كم است. چرا لمپن ها بیشتر به سمت مربیگری می روند. دلیل آن را نیز باید از دل جامعه جستجو كنیم؛ تا زمانی كه برخی از مشكلات مانند بی عدالتی وجود داشته باشد بدون شك انتظار حضور افرادی مانند مربیان باكلاس سخت است.
مشكلات ما این است كه مدیرهای ما حاضر نیستند فضای محافظه كاری را كنار بگذارند. مدیری بخواهد كه جلوی برخی از مسائل قرار بگیرد بدون شك كارش سخت است و این مدیر كنار گذاشته می شود.
اگر مدیر با باشگاه هی دیگر تعامل نداشته باشد، به لیدر باج ندهد و زیر میزی تقسیم نكند بدون شك با مشكل مواجه خواهد شد.
در زمینه اینكه چرا شورای تامین عملكرد مناسبی در برخی از مواقع ندارد باید گفت از 10 نفر این شورا ممكن است نصف آنان تا به حال به ورزشگاه نرفته یا در فوتبال نباشند. این افراد چگونه می توانند در زمینه كنترل رفتارها نظریه بدهند.

** یوسفی: فدراسیون فوتبال از زیر بار مسوولیت شانه خالی می كند
بچه های ما در مدارس آموزش لازم را نمی بینند و در جامعه نیز با ادبیات متفاوت آشنا خواهند شد. اما ما برای فرهنگ سازی در ورزشگاه چه كاری كردیم و كار كمیته فرهنگی در فوتبال ایران چگونه است؟
اگر بحث هیجان است باید فكر كنیم آیا هیجانی تر از گل مردود منچستر سیتی وجود دارد؟ آنان دستورالعمل را صادر كردند كه به بهترین شكل خشونت ها را كنترل می كند. این راهكارها به صورت شفاف بر روی كاغذ به نگارش در آمده است اما در ایران جایگاه تماشاگر كجاست؟
وقتی بلیت از هوادار گرفته می شود و اعلام می كنند جای خود را پیدا كنید چگونه انتظار كنترل جو ورزشگاه را داریم. در ایران زیرساخت های لازم برای به حداقل رساندن خشم ها وجود ندارد. در چند سال اخیر ای اف سی فشار آورد كه شماره گذاری كنند اما تاكنون انجام نشده است و اگر انجام شده خیلی به ندرت است.
تنش بازی سپاهان را رییس كمیته انضباطی فدراسیون فوتبال شروع كرد. وی صبح بازی اعلام كرد برای تماشای دیدار پرسپولیس و سپاهان باید از ساعاتی پیش از آغاز مسابقه به استادیوم رفت. ساعت متوالی ضمن خستگی جسمی بر روی ذهن هواداران تاثیر می گذارد چون امكانات لازم در استادیوم وجود ندارد.
فدراسیون فوتبال باید پاسخگو باشد كه كدام كار را انجام داده و خشونت كاهش پیدا كرده است؟ آیا چنین كارهایی انجام شده است و فدراسیون شرایط استاندارد را فراهم كرده است؟ فدراسیون باید پاسخگو باشد كه كدام مانع در این زمینه وجود دارد.
آیا فدراسیون فوتبال شرایط استاندارد برای برگزاری یك بازی را دارد و بازی را براساس قوانین بین المللی برگزار می كند؟
طبق قانون، نیروی انتظامی بخشی از نیرویی است كه در زمان مسابقات باید در اختیار فدراسیون فوتبال برای نظم دهی به ورزشگاه باشد، شاید این امر كامل اتفاق نیافتد اما فدراسیون به این كار اعتراض كرده است؟ اگر این ارگان همكاری نكرد فدراسیون باید گزارش خود را به رسانه ها و مراجع مختلف از جمله مجلس شورای اسلامی ارسال كند چون قانون این فدراسیون را مسوول برگزاری لیگ برتر كرده است.
فدراسیون فوتبال از زیر بار نظم بازی ها شانه خالی می كند. اگر بازی ها را با استانداردهای جهانی برگزار كنیم خشونت ها كم می شود اما اگر نشد باید به ریشه های دیگر مراجعه كنیم و از كشورهای دیگر الگو بگیریم؛ چگونه روسیه با هواداران خشونت طلب جام جهانی را بدون كوچكترین مشكلی برگزار كرد. این كشور قواعد جهانی را به صورت كامل اجرا می كرد.
تا زمانی كه فدراسیون شرایط و قواعد انجام یك مسابقه را فراهم نكند صفر تا صد این اتفاقات به فدراسیون بازخواهد گشت زیرا به قوانین جهانی برگزاری مسابقات عمل نكرده است.
یكی از مشكلات ورزش ایران جو رسانه ای است؛ مدیر ناكارامدی كه به ورزش می آید كارنامه ای كاملا مشخص دارد اما می تواند در كمترین زمان تیتر اول رسانه ای شود. این ایراد ما رسانه ای ها است.
در كنار نبود نظارت بر كار این مدیران رسانه ای، رسانه ها در برجسته كردن و ماندگاری یك فرد نقش زیادی دارد. كسی كه عملكرد خوبی ندارد باید پاسخگو باشد اما در فوتبال این فرد تیتر یك رسانه با ادبیات پوپولیستی می شود.
اگر بخواهم نقش رسانه را در شرایط كنونی بررسی كنم باید بگویم تاثیر دارد اما تاثیر آن فراوان نیست. فرهنگ تماشاگر خاص یك واژه است زیرا جام جهانی برگزار می شود و 32 فرهنگ متفاوت كنار هم قرار می گیرند و كمتر مشكل دارند. این نشان می دهد كه قوانین ثابت رفتار تماشاگران فرهنگ های متعدد را هدایت می كند.
اگر این قوانین را بپذیریم دیگر سخن گفتن از تماشگر و فرهنگ تماشاگر تبریز، تهران و اصفهان معنی ندارد.
لازمه اجرای نظم در ورزشگاه تدوین قوانین است؛ ما باید قوانین را بنویسیم و برای آن زمان تعیین كنیم؛ در این زمان باید خشونت ها كاهش و در نهایت به صفر برسد زیرا یكباره عمل كردن ممكن است نتیجه عكس بدهد.
فوتبال یك محصول است كه مجموعه ای پشت آن قرار دارد و فدراسیون مسوول این محصول و كیفیت آن است؛ تاكنون فدراسیون در زمینه كیفیت این محصول اظهارنظری نداشته است.
فدراسیون فوتبال باید درباره اتفاقات كنار زمین پاسخگو باشد. عوامل زیر مجموعه این فدراسیون در زمان برگزاری رقابت ها باید از فدراسیون فوتبال تبعیت كنند. فدراسیون فوتبال اختیار دارد كه مسابقه را براساس چارچوب خود برگزار كند و دیگر نهادها مانند اورژانس، نیروی انتظامی و نیروهای امدادی باید تحت نظر این فدراسیون باشند.
فدراسیون فوتبال به عنوان مدیر برند سازی فوتبال چرا نسبت به اتفاقات در برخی از ورزشگاه ها بی تفاوت است چرا در زمینه كیفیت تصویر و ... بی تفاوت است. مدیران این فوتبال اهمیت زیادی برای مرغوبیت تولید خود ندارند.
ورزشی**2052**3991**9118**