تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۰

تهران- ایرنا- دانشجویان دكتری شركت كننده در میزگرد ایرنا معتقدند سیاست گذاری مناسبی برای حمایت های مادی و معنوی از پژوهش و تحقیقات دانشجویان در مقطع دكتری صورت نگرفته است. امری كه منجر به انجام نشدن پژوهش های كاربردی برای رفع مشكلات كشور شده است.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا، این دانشجویان می گویند كه مبلغ بسیار اندك پرداختی در دانشگاه های برتر كشور در حمایت از پایان نامه كارشناسی ارشد و رساله دكتری و همچنین ارائه مقاله به عنوان مسیری برای كسب رزومه و ورود به مقطع تحصیلی بالاتر و یا گرفتن پروژه های تحقیقاتی نمودهای سیاست گذاری های اشتباه در حوژه تحقیق و پژوهش در مقطع تحصیلات تكمیلی است.

برای بررسی دغدغه و مشكلات دانشجویان دكتری با سه نفر از دانشجویان دانشگاه های برتر كشور به گفت وگو نشسته ایم. «محمد بهنام راد » دانشجوی دكتری رشته بیو فیزیك دانشگاه تهران است كه به عنوان نماینده گروه علمی علوم پایه در میزگرد ایرنا به طرح بحث های خود پرداخته است.
«جواد علائی » رتبه یك آزمون دكتری علوم سیاسی سال 96 و دانشجوی فعلی دكتری دانشگاه تربیت مدرس است كه در حوزه تخصصی توسعه به مطالعه و پژوهش مشغول است. علائی در این میزگرد مشكلات دانشجویان دكتری شاخه علمی علوم انسانی را طرح كرده است. از گروه علوم مهندسی هم «یاسر رحیمی » دانشجوی دكتری مهندسی صنایع دانشگاه تهران در میزگرد گروه دانشگاه ایرنا حضور یافته است .

بخش دوم میزگرد از نظرتان می گذرد :

** ایرنا: تفاوت دانشجو دكتری با كارشناسی ارشد در بحث تخصص گرایی و توجه بیشتر به امر پژوهش در حیطه تخصصی است. در حال حاضر شرایط پژوهش در مقطع دكتری را چطور ارزیابی می كنید. آیا شرایط فراهم است تا دانشجوی دكتری به امور پژوهشی مدنظر خود مشغول باشد؟

** بهنام راد: به هیچ وجه این شرایط فراهم نیست؛ این جواب قاطع من به خاطر بحث نا امیدی و یا سیاه نمایی و جوی كه امروز جامعه ما دچار آن است و همه، حرف از نیمه خالی لیوان می زنند نیست بلكه با یك بررسی ساده مشخص می شود كه سیاست گذاران علمی ما توجهی به بحث پژوهش ندارند و یا حداقل كم توجه هستند.

در حال حاضر سرانه پژوهشی كه دانشگاه تهران به دانشجوی كارشناسی ارشد برای بحث پایان نامه پرداخت می كند در هفت، هشت سال اخیر فقط 450 هزار تومان است. 450 هزار تومان برای پرداخت هزینه های چاپ متن پایان نامه هم كافی نیست، چگونه ما می توانیم ادعا كنیم كه از پژوهش و تحقیق حمایت می كنیم؟ واقعا می توانیم پرداخت 450 هزار تومان را حمایت از دانشجوی مقطع تحصیلات تكمیلی بدانیم؟ شاید فكر كنید دانشجویان دكتری در این زمینه وضعیت مناسب تری دارند اما باید اشاره كنم كه در مقطع دكتری وضع از این هم بدتر است. برای دانشجویان دكتری حداكثر یك یا دو میلیون تومان پرداخت می شود.

من فقط این سوال را از مسئولان آموزش عالی مطرح می كنم كه این مبلغ چگونه می تواند به رشد كمی و كیفی پژوهش های مقطع دكتری كمك كند و چرا این مبالغ با توجه به نرخ تورم رشد نداشته است؟ این وضعیت دانشگاه تهران به عنوان یكی از اصلی ترین دانشگاه های كشور است. حالا شما ببینید در دانشگاه های دیگر وضعیت چگونه است. مسئله پژوهش در مقطع دكتری در دانشگاه های دولتی ایران دچار یك بحران واقعی است.

این بحران كجا خود را نشان می دهد و یا اینكه من با چه ادعایی این مسئله را طرح می كنم. این بحران اثرات خود را روی روان و زندگی دانشجویان دكتری تخصصی نشان می دهد. استاد كه جایگاه و شغل خود را دارد و كار خود را انجام می دهد و وقتی هم بحران و مشكلی وجود دارد این بحران را با فشار بیشتر بر روی دانشجو، حل می كند. یعنی نتها حامی نیست بلكه خود استاد هم به دانشجو فشار می آورد.

این مسئله باعث شده است اكثر قریب به اتفاق دانشجویان با استرس و بحران های روحی مواجه شوند. شما اگر به مراكز مشاوره دانشجویی مراجعه كنید این مسئله را مشاهده می كنید. چرا ما باید دانشجو را در مقطع دكتری بپذیریم و بعد دانشجو را به حال خود رها كنیم و اصولا هدفی از پذیرش این دانشجویان داریم یا نه؟ به نظرم من این موارد پرسش های اساسی است كه مسئولان وزارت علوم باید پاسخ دهند.

یكی دیگر از مسائلی كه باید به آن اشاره كنم وجود بی عدالتی آموزشی بین دانشگاه های زیر نظر وزارت علوم و وزارت بهداشت است. به عنوان مثال در حوزه علوم پایه دانشجویانی كه در دانشگاه ها و مراكز علمی زیر نظر وزات بهداشت تحصیل می كنند هم یك حقوق پایه ای دریافت می كنند و هم پژوهانه دریافت می كنند. در حالی كه خبری از این مسائل در دانشگاه های زیر نظر وزارت علوم نیست. چرا این تبعیض باید وجود داشته باشد؟ مدیریت آموزش عالی كشور چرا باید بی عدالتی ایجاد كند، آیا فرقی بین یك رشته مشخص در زیر مجموعه وزارت بهداشت با وزارت علوم است؟

** ایرنا: خب احتمالا مسئولان پاسخ می دهند دانشجویانی كه در دانشگاه های زیر نظر وزارت بهداشت درس می خوانند از سطح علمی بالاتری برخوردار هستند كه در آن دانشگاه ها پذیرفته شدند.

** بهنام راد: نه لزوما اینطوری نیست. در پذیرش دكتری آشنایی با اساتید خیلی اثر گذار است.

** علائی: من هم از دانشگاه تهران اطلاع دارم و هم شرایط دانشگاه تربیت مدرس را می دانم چون در دانشگاه تهران دانشجو بودم و در دانشگاه تربیت مدرس هم كه در حال حاضر در حال درس خواندن هستم.

در بحث حمایت مالی دانشگاه تهران برای كارشناسی ارشد 150 هزار تومان پرداخت می كند كه 20 درصد این مبلغ را قبل از دفاع پایان نامه می دهد و 80 درصد مابقی را هم بعد از دفاع پایان نامه به دانشجو پرداخت می كند. اینكه این مبلغ با چه برنامه و فكری مصوب شده و در حال اجرا است را من نمی دانم و منطق این مبلغ را نمی فهمم و باید مسئولان وزارت علوم و دانشگاه تهران توضیح بدهند. این حمایت دانشگاهی است كه رهبری در سخنان خودشان از آن به عنوان نماد آموزش عالی ایران نام برده اند. دانشگاه تربیت مدرس حدود 800 هزار تومان پرداخت می كند مشروط بر اینكه شما از جاهای مختلف فاكتور هزنه های خود را ارائه كنید.

در مقطع دكتری هم دانشگاه تهران حدود یك میلیون تومان و دانشگاه تربیت مدرس 2.5 میلیون تومان پرداخت می كنند. دانشگاه تربیت مدرس هزینه مقاله ای كه دانشجو به همایش ها می دهد را هم پرداخت می كند و گرند پژوهشی هم ارائه می كند اما دانشگاه تهران دیگر در این زمینه ها حمایتی ندارد. در واقع رفتار دانشگاه تهران به نوعی است كه به دانشجو با زبان بی زبانی می گوید همین كه ما شما را پذیرفتیم كافی است دیگر انتظار حمایت نداشته باشید. اما در زمینه حمایت ها دانشگاه تربیت مدرس فعال تر است.

**بهنام راد: خب دانشگاه تربیت مدرس ارتباطات بهتری با ساختارهای سیاسی و اجرایی كشور دارد.

**علائی: بالاخره گویا برای بودجه امكان رایزنی بیشتری دارد.

البته عدم حمایت دانشگاه تهران به خاطر مشكلات مالی نیست چرا كه این دانشگاه بعد از آستان مقدس رضوی بزرگترین موقوفات را دارد. البته معلوم نیست درآمد این موقوفات در كجا هزینه می شود كه این دانشگاه هر ساختمان و مركزی می سازد نام یكی از اساتید دانشگاه بالای ساختمان حك می شود. باید به این نكته هم اشاره كنم كه بودجه دانشگاه تهران از دانشگاه تربیت مدرس هم بیشتر است.

مسئله دیگر در بحث پژوهش محتوا و كیفیت پژوهش ها است. متاسفانه محتوای خیلی از پژوهش ها در علوم انسانی كپی از منابع دیگر است. شما یك عنوانی را در سایت های كه مقالات را به اشتراك می گذارند سرچ كنید می بینید یكصد عنوان مقاله با موضوعات و عناوین یكسان و یا مشابه وجود دارد. خب این مقالات چرا نوشته و چاپ می شوند؟ تنها برای اینكه رزومه ای برای افراد شود كه مثلا وارد مقطع دكتری شوند و یا در مقطع دكتری از جاهای مختلف پروژه بگیرند.

اینجا به صورت مختصر به یك پرسشی می پردازم كه نیازمند بحث مفصلی است. آیا اصولا دانشجوی كارشناسی ارشد و دكتری باید مقاله بنویسد یا تا زمان اتمام تحصیلات تنها به مطالعه و قدرتمند تر كردن خود بپردازد؟ برخی اساتید دانشگاه معتقد هستند كه نه تنها دانشجوی كارشناسی ارشد، بلكه دانشجوی دكتری هم نباید مقاله بدهد. بلكه دانشجو ابتدا باید خود را تقویت كند تا وقتی به یك سطح علمی استاندارد رسید آن وقت وارد پژوهش و تحقیق شود.

در حال حاضر در دانشگاه های ایران از دانشجوی كارشناسی ارشد انتظار مقاله دارند و وقتی می خواهند برای دكتری دانشجو پذیرش كنند یكی از معیارها ارائه مقاله است. این در حالی است هنوز دانشجو رشته خود را دقیقا نفهمیده و تسلط تحقیقاتی به موضوعات ندارد. خب مقاله ای كه این دانشجو می نویسد آیا غیر از كپی چیز دیگری می تواند باشد؟

اینكه چرا پژوهش های ما نتوانسته است گرهی از مشكلات كشور باز كنند، به نظر من دو عامل در این مسئله تاثیرگذار است. عامل اول محدودیت هایی است در حوزه پژوهش های علوم انسانی از سوی نهادها و ساختارهای مختلف اعمال می شود؛ ذهنی می تواند برای مشكلات راه حل پیدا كند كه حد و مرزی نداشته باشد. بحث دیگر دانشی است كه در حال تدریس است. این دانش مولود جامعه غرب است و خیلی ارتباط نزدیكی با مشكلات جامعه ما ندارد. بنابراین انتظار حل مشكلات جامعه ما از دانشی كه برای جوامع غربی تولید شده است انتظار درستی نیست.

** رحیمی: دوستان به مبالغی كه دانشگاه ها برای حمایت از پایان نامه ها و رساله ها پرداخت می كنند ، اشاره كردند اما من به مبلغی اشاره می كنم كه برای دانشجویان نخبه در همین دانشگاه ها پرداخت می شود. دانشجویانی كه قرار دادهای پژوهشی می بندند و در سیستم بنیاد ملی نخبگان به عنوان فرد نخبه شناخته می شوند ماهانه 900 هزارتومان دریافت می كنند كه اگر آن دانشجوی دكتری روزانه یك تخم مرغ هم بخورد این مبلغ كفاف هزینه های او را نخواهد داد.

با همین مبلغی كه به دانشجو نخبه پرداخت می كنند انتظار دارند او تمام وقت خود را صرف پروژه ای كند كه برای او تعریف شده است كه امكان پذیر نیست. بعد مسئولان اعلام می كنند كه دانشگاهیان ما توان حل مشكلات جامعه را ندارند؛ در واقع یك فرافكنی اتفاق می افتد، با پرداخت یك میلون تومان انتظار دارند دانشجوی دكتری كه دغدغه كار، زندگی، اجاره خانه و... دارد بتواند تحقیق و پژوهش شگفت انگیزی ارائه كند. خب معلوم است كه این امر امكان پذیر نیست.

به نظر من برای افزایش كیفیت پژوهش های دانشجویان مقطع دكتری در ابتدای امر باید نحوه پذیرش دانشجو در این مقطع را اصلاح كرد. پذیرش فله ای دانشجو مغایر با بحث پژوهش های كاربردی و بنیادین است. ابتدا باید جلوی دكتر و مهندس شدن همه را گرفت. وقتی تعداد دانشجو زیاد باشد استاد و دانشگاه وقت كمتری برای او صرف خواهند كرد و این خود به خود منجر به افت كیفیت پژوهش ها خواهد شد.

مسئله دیگر این است كه دانشگاه های ما در پذیرش دانشجوی دكتری باید از مقاله محوری دوری كنند و تاكید و تمركز روی تزهای تحقیقاتی كاربردی داشته باشند. وقتی شما از دانشجو مقاله می خواهید قطعا با مقالاتی مواجه خواهید شد كه تنها با هدف رد شدن از فیلتر دكتری نوشته شد است نه پژوهش روشمند علمی برای حل مشكلات كشور كه وظیفه اصلی یك پژوهش دانشگاهی است.

در حال حاضر مدرك كارشناسی را در میدان انقلاب به قیمت 6 میلیون تومان می فروشند و متاسفانه وقتی وارد خیابان انقلاب می شوید به قدری تبلیغ فروش مقاله و پایان نامه می شنوید كه انسان خجالت می كشد به یك فرد خارجی بگوید این مكان روبروی یكی از اصلی ترین دانشگاه های ایران است. خب با این وضع انتظار پژوهش های موثر در دانشگاه های كشور آیا انتظار واقع بینانه ای است؟

در واقع دلیل ضعف پژوهش های ما در مقطع دكتری، كمیت گرایی، عدم برنامه داشتن آموزش عالی در پذیرش دانشجو و هدایت دانشجو به سمت كپی كردن است.

ادامه دارد
**9487**1601**