تهران- ایرنا- آرش نصیری منتقد و كارشناس موسیقی با تاكید بر نقش اثرگذار دولت برهمگرایی نهادهای فرهنگی كشور گفت: وجود چندصدایی در حوزه های فرهنگی و بخصوص موسیقی سبب می شود كه چندین نهاد به طور موازی در سرنوشت یك رویداد فرهنگی و هنری تاثیر بگذارند. در این میان مهم ترین وظیفه دولت هماهنگی و همكاری با تمام این نهادها و رسیدن به تعامل و صدای واحد است.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ «موسیقی حالت درك و كشفی است كه از هر دانش و فلسفه‌ای برتر است. فردی كه به اعماق معانی موسیقی راه یابد از بند تمام بدبختی‌هایی كه مردمان را به دنبال خود می‌كشاند آزاد خواهد بود.» این جمله از «لودویگ فان بتهوون» موسیقی‌دان و آهنگساز برجسته آلمانی بهترین توصیفی است كه از ارتباط ماهیت موسیقی با اجتماع می توان ارایه داد به طوری كه موسیقی را فراتر از علم و فلسفه(از نظر پیچیدگی و سختی) می داند و اعتقاد دارد، نوعی فریاد آزادیخواهی و دموكراسی را از پس آهنگ رمزآمیز موسیقی می توان دریافت كرد. در هر صورت موسیقی امروز دانش و هنری گسترده‌ به شمار می رود كه دارای بخش‌های گوناگون و تخصصی است.

موسیقی هر ملت همانند آینه ای محسوب می شود كه وضعیت اجتماعی، تغییر و زوال جامعه را به تصویر می كشد. موسیقی در ایران پیشینه ‌ای دیرینه دارد و به دوران باستان بازمی‌گردد. ایران خاستگاه موسیقی‌هایی غنی و متنوعی است و موسیقی سنتی به عنوان یكی از مؤلفه‌های فرهنگ و هنر ایرانی به‌شمار می‌رود به نحوی كه بیشتر اقوام ایرانی دارای موسیقی محلی خاص خود هستند.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به منظور بررسی بیشتر ماهیت موسیقی و ابعاد و آثار اجتماعی آن با «آرش نصیری» منتقد، كارشناس موسیقی و بنیانگذار برنامه استعدادیابی «هزار صدا» گفت وگو كرده است:

- متن این گفت وگو را در ادامه می خوانیم:
**ایرنا: درباره ارتباط موسیقی با جامعه و همچنین تاثیرگذاری و تاثیرپذیری این 2 مقوله از یكدیگر، چه تحلیل و نظری دارید؟
***نصیری: موسیقی همانند هر پدیده دیگری در ارتباط با مخاطبان خود معنا می یابد و در صورتی كه مخاطبی نباشد، هنر و از جمله موسیقی نیز ارزش و ماهیتی نخواهند داشت اما در این میان نوع مخاطبان می تواند متفاوت باشد؛ گروهی كه تفكر و نگرش عمیق تر و متفاوت تری دارند از موسیقی استفاده ژرف تری نیز می كنند و از آن به عنوان ابزاری برای تعمق و پرورش روح، روان و تعالی خود بهره می برند. در این میان نباید به انواع دیگر موسیقی كه مخصوص افراد و جوامع فرهیخته نیست، خرده گرفت چنان كه موسیقی عامه پسند (popular) یكی از پرطرفدارترین انواع موسیقی مورد استفاده در سراسر دنیا به شمار می رود كه مردم با رویكردهای سطحی و روزمره و تنها به قصد تفریح و سرگرمی به آن گوش می دهند كه از نظر من این نوع استفاده از موسیقی نیز هیچ ایرادی ندارد. به طور كلی می توان نقش موسیقی را در ارتقای فرهنگی جامعه بسیار موثر و مثبت ارزیابی كرد و تاثیر روحی و روانی آن را در جامعه به طور دقیق مورد توجه قرار داد.

**ایرنا: نقش «موسیقی» را در كاهش و تعامل با معضلات و آسیب های اجتماعی چگونه تبیین می كنید؟
***نصیری: موسیقی بد می تواند در گرایش بیشتر جوان ها به سمت آسیب های اجتماعی بسیار تاثیرگذار باشد اما به طور كلی موسیقی در كنار دیگر پدیده هایی كه در زندگی مردم تاثیر دارند همواره و به شدت در حال تعامل و تاثیرپذیری از یكدیگر هستند. نوع موسیقی و فیلمی كه والدین در خانه گوش می دهند بر رفتار و كنش های اجتماعی فرزندان نقش بسزایی دارد و همین افراد نیز در آینده، فرهنگ عمومی جامعه را تعیین می كنند از این رو اهمیت به ذایقه عمومی و تقویت آن در جامعه و خانواده می تواند در نمودهای عمومی تر و اجتماعی تر دیگر نمایان شود و تاثیر و تعامل آنها بر یكدیگر امری اجتناب ناپذیر است. از طرفی دیگر افراد با گوش دادن به موسیقی خوب می توانند در جامعه انرژی مثبت انتقال دهند و با رفتن به كنسرت و تخلیه انرژی خود با فراغ بال و آسایش روح و روان به جامعه بازگردند.

**ایرنا: به نظر شما چرا با وجود دستاوردهای تكنولوژیكی فراوانی كه در دهه های گذشته در حوزه موسیقی صورت گرفته، هنوز شاهد این هستیم كه موسیقی سنتی ماندگاری و جذابیت بیشتری نسبت به آهنگ های امروزی و معاصر دارند؟
***نصیری: دستاوردهای «تكنولوژیك» نه تنها در ایران بلكه در سراسر دنیا مانع از تمایل و گرایش مردمان جامعه به «نوستالژی» نشده است و همواره پرداختن به گذشته و یادآوری خاطرات و اتفاقات آن مقطع از جمله لذت های ناب و همیشگی بشر در تمام دوره ها بوده و علاوه بر این همواره «گذشته» برای مردم ایران سراسر حس و خاطره بوده است و نباید فراموش كرد كه آهنگ های قدیمی بیش از هرچیز یادآور عشق های دوران جوانی، پدر و مادرهای از دست رفته، دوران كودكی، محله ها و مكان های قدیمی و خاطره انگیز نیز است (كه دیگر وجود ندارند) و این مرور خاطرات خاص و ویژه از دیگر خصیصه های مورد توجه قرارگرفتن و ماندگاری ترانه های قدیمی به شمار می رود.

حال اگر بخواهیم به طور خاص تر به بررسی ابعاد مختلف ترانه های قدیمی و معاصر بپردازیم می توان گفت كه موسیقی سنتی حاصل عصر سرعت و دیجیتال نبوده و محصول احساس و تلاش است و همواره اثری كه از دل احساس و سختی خلق می شود، ماندگارتر و دلنشین تر از محصولات عصر سرعت و دیجیتال خواهد بود. مقایسه عصر دیجیتال با عصر آنالوگ همانند تشابه محصولات اورگانیك با نمونه های صنعتی آن است و همواره اصالت و طبیعی بودن نسبت به تقلید و تصنعی بودن برتری ازلی و ابدی دارد.

**ایرنا: تقلید و كپی كاری، یكی از رایج ترین آسیب هایی است كه در حوزه موسیقی و به طور كلی هنر ایران از جمله نقاشی و سینما نیز وجود دارد به طور مشخص درباره كپی كاری در عرصه موسیقی و ابعاد مختلف آن چه ارزیابی دارید؟
***نصیری: به طور كلی همان گونه كه پیش تر نیز عنوان شد، «تقلید» یكی از مراحل تكامل و پیشرفت است و در تمام هنرها از جمله موسیقی و حتی نویسندگی نیز اتفاق می افتد و پس از گذر از مرحله تقلید، هنرمند یا خالق اثر به رشد و پیشرفت و پرورش می رسد و راه و سبك خود را پیدا می كند و صاحب امضا می شود.

در ارتباط با سوال مشخص شما یعنی تقلید و كپی موزیسین ها نیز باید گفت، كپی هنرمندان از یكدیگر و تاثیرپذیری و الهام از هم در همه جای دنیا امری طبیعی و قابل مشاهده است اما كپی برابر اصل و تقلید نعل به نعل موضوع دیگری است كه در كشور ما به دلیل محدودیت و نقص در قانون وجود دارد؛ چنانكه اگر قرار بود، برپایه قانون كپی رایت با مقلدان آثار هنری برخورد شود، بسیاری از این افراد با پرداخت جریمه های هنگفت مجبور به تغییر فكر و حرفه خود می شدند و دیگر جرات كپی كردن از آثار دیگران بدون گرفتن مجوز از صاحب اثر را به ذهن خود نیز راه نمی دادند.

بحث مهم دیگری كه در ارتباط با تقلید موزیسین ها وجود دارد، مربوط به بازخوردهای آن در میان مخاطبان و به اصطلاح فالوورهایشان است به طوری كه اگر كپی كاری همانند دزدی به استفاده از دسترنج و تلاش دیگران معنا پیدا كند و همانند مقوله دزدی كه یك ناهنجاری اجتماعی و فرهنگی شناخته می شود، باعث طرد هنرمندان كپی كار در نزد مخاطبانشان شده و سبب نوعی تنبیه و ممنوعیت برای ادامه این روند كاری خواهد شد كه این امر نیز نیاز به فرهنگ سازی و ارتقای آگاهی جامعه از قوانین كپی رایت در آثار هنری است.

**ایرنا: در ارتباط با گونه ای نوظهور از موسیقی به نام «موسیقی زیرزمینی» و علل، سرنوشت و پیامدهایی كه بر جریان موسیقی معاصر می گذارد، چه تحلیلی می توانید ارایه دهید؟
***نصیری: موسیقی زیر زمینی ایران بیش از هرچیز محصول یك «نیاز» بود. از طرفی نسل جدید به دلیل بازشدن درهای ارتباطی در دهه 70 و 80 و گسترش فضای مجازی و اینترنت نیاز به تعامل با جامعه داشتند و از طرف دیگر به دلیل مهیا نبودن شرایط تولید و وجود بروكراسی های سخت و پیچیده اداری قادر به ابراز وجود و اجرای آثار خود نبودند تا شكل جدیدی از موسیقی به نام «موسیقی زیرزمینی» در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 در ایران شكل گرفت كه بیش از همه متاثر از سبك رپ در آمریكا بود و مورد توجه نوجوان و جوانان كم سن و سال دهه 60 و 70 خورشیدی قرار گرفت.

نكته مهم و حایز اهمیت دیگر موسیقی زیرزمینی در دهه 80 مربوط به تاثیری است كه یك دهه بعد بر «موسیقی پاپ» ایران گذاشت. در نهایت باید گفت موسیقی زیرزمینی دهه 80 خودش از میان رفت اما همراه خود موسیقی دهه بعد خود را نیز به نابودی كشاند.

**ایرنا: درباره نقش حمایتی و نظارتی دولت و متولیان فرهنگی آن در حل مشكلات موسیقی در كشور و اولویت های اصلی معضلات حوزه موسیقی چه نظری دارید؟
***نصیری: در بخش های مختلف به خصوص حوزه های فرهنگی چندصدایی وجود دارد به طوری كه چندین نهاد به طور موازی در سرنوشت یك رویداد فرهنگی و هنری تاثیر می گذارند. در این میان مهم ترین وظیفه دولت هماهنگی و همكاری با تمام این نهادها و رسیدن به تعامل و صدای واحد است.

چنانچه در صدور مجوزهای كنسرت ها و نمایش فیلم ها شاهد هستیم، اثری كه با مجوز ارشاد و دولت به نمایش و اجرا در می آید با دخالت نهادهای دیگر از ادامه كار منع می شود و این ضربه فراوانی به هنر و هنرمند می زند و او را از ادامه كار دل زده و سرمایه گذاران این آثار را دچار سرخوردگی و ورشكستگی می كند. بهترین راهكار برای برون رفت از مشكلات كنونی در حوزه موسیقی و حتی مسایل كلان تر كشور و همچنین ایجاد همگرایی و وحدت فكری و عملی میان نهادهای مختلف فرهنگی؛ متوسل شدن به قانون و تقویت فرهنگ قانون گرایی در كشور است كه ابتدا از متولیان و سیاستگذاران آغاز می شود و بدین شكل در مردم و عموم جامعه نیز نهادینه می شود.

**ایرنا: درباره وجود و ظهور استعدادهای جوان و خلاق در حوزه موسیقی و نقش و تاثیر آن در آینده جریان موسیقی كشور چه نظری دارید؟
***نصیری: به طور مشخص در حال حاضر همانند همه دوران های حیات موسیقی استعدادهای ناب و خلاقی در عرصه های خوانندگی و نوازندگی وجود دارد اما واقعیت تلخ و قابل تاملی كه در این میان وجود دارد مربوط به ترجیح اقتصادی و بازاریابی استعداد و خلاقیت است، چنانكه بسیاری از استعدادها با وجود تمام هنرمندی و خلاقیت هایی كه بروز داده اند، قادر به ارایه كنسرت نیستند و این خود واقعیت تلخ و ناامید كننده ای از كاهش سطح سلیقه و ذایقه مخاطبان را حكایت می كند كه باعث شده موزیسین های خلاق گوشه گیر و خانه نشین شوند و افرادی سردمدار كنسرت ها شوند كه دوام و ماندگاری زیادی نخواهند داشت اما با همین تجارت زودگذر به اندازه تمام عمر هنری آن هنرمندان خلاق پول به جیب می زنند و این واقعیت تلخ نسل و عصر ما است.

پژوهشم**9280**2059**9131