تهران- ایرناپلاس- افزایش افكار آزاردهنده و همچنین بحران‌های شدید روحی یكی از تبعات اجتماعی بحران‌های طبیعی نظیر سیل و زلزله است كه در صورت عدم مداخله به‌موقع كارشناسان روانشناسی، ممكن است به شكل خودكشی در میان ساكنان مناطق آسیب‌دیده ظاهر شود. با این حال، كارشناسان معتقدند تنها سیل یا زلزله و خسارت ناشی از آن، دلیل اصلی نیست و پیشینه افراد و جایگاه ‌آنها در اجتماع هم به این موضوع كمك می‌كند.

برخی می‌گویند ایران در زمینه آمار افسردگی، جزو كشورهای‌ رتبه‌دار جهان است. از طرفی نوسانات قیمت ارز و به تبع آن، نوسانات قیمت كالا و خدمات در داخل كشور این روز‌ها بسیاری از خانواده‌های ایرانی را درگیر ناامنی اقتصادی كرده است. همه این‌ها در كنار فقر، اعتیاد، بیكاری، حاشیه‌نشینی و فقدان سرمایه اجتماعی باعث شده است آستانه تحمل جامعه به‌شدت پایین آمده و در كنار آن، نافرمانی‌های مدنی هم افزایش پیدا كند. حالا در نظر بگیرید در چنین شرایطی برخی استان‌های كشور درگیر سیل شوند و بسیاری خانه، كار، سرمایه و حتی عزیزان خود را از دست بدهند. مطمئناً در چنین شرایطی كه افراد بیش از گذشته احساس ناامنی می‌كنند، افكار آزاردهنده بیش از گذشته می‌تواند به «از بین بردن خود» منجر شود.

**آسیب‌پذیری بیشتر زنان

نكته دیگری كه باید به آن توجه كرد، این است كه به اعتقاد آسیب‌شناسان، آسیب‌پذیری زنان به‌ویژه در جوامع سنتی و با فرهنگ‌های متنوع بیش از مردان است و نیاز به توجه و مراقبت بیشتری در مورد آن احساس می‌شود. البته در این میان افرادی همچون سرپرست استانداری گلستان اعتقادی به این موضوع ندارد. به‌طوری كه در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایرنا در پاسخ به این سؤال كه برای كاهش آسیب‌هایی مانند افسردگی كه معمولاً به زنان و كودكان در جریان بلایای طبیعی به وجود می‌آید چه برنامه‌ای دارید؟ می‌گوید: «متوجه نمی‌شوم، مثلاً میان زنان و كودكان با پسرها و مردان چه تفاوتی هست؟ كه این‌ها بیشتر آسیب دیده‌اند و آنها كمتر؟ من تفاوتی بین این افراد قائل نیستم. شاید شما نگاهتان این باشد كه دختر خانم‌ها و مادران بیشتر تحت تأثیر سیل قرار داشتند و به حالت افسردگی بیشتر دچار شده‌اند، اما من به این قائل نیستم چون همه خانواده زیرفشار حاصل از سیل بوده‌اند و همه به یك اندازه متأثر شده‌اند. ما توجهمان به این است كه هرچه سریع‌تر به این خانواده‌ها امدادرسانی كنیم.»

صحبت‌های سرپرست استانداری گلستان در حالی است كه آخرین آمار شیوع‌شناسی خودكشی در استان گلستان بر اساس اعلام دانشگاه علوم پزشكی حدود 118 نفر در 100 هزار نفر در كل جمعیت است. زنان 147 نفر در هر 100 هزار نفر و مردان 89 تن و همان‌طور كه مشخص است زنان وضعیتشان بدتر است.

همین چند روز پیش بود كه صادق كریمی‌كیا، مدیركل امور اجتماعی استانداری خوزستان نسبت به احتمال خودكشی ناشی از سیل هشدار داد و با اشاره به این‌كه كارشناسان خوزستان باید مراقب این ماجرا باشند، گفت: مداخلات تاب‌آوری و بازتوانی می‌تواند در كاهش آسیب‌های اجتماعی در این زمینه مؤثر باشد. در این میان، از گلستان خبر می‌رسد كه بعد از سیل اخیر در این استان یك نفر اقدام به خودكشی كرده و 50 نفر هم افكار خودكشی در سر داشته‌اند.

**پس از بحران‌های اجتماعی و طبیعی، اقدام به خودكشی طبیعی است

سید امیر میرفندرسكی، قائم‌مقام مدیركل بهزیستی استان گلستان در گفت‌وگو با ایرناپلاس می‌گوید كه در بحران‌های طبیعی مثل سیل و زلزله یا بحران‌های اجتماعی، فردی و خانوادگی مثل طلاق یا فوت عزیزان، اقدام به خودكشی یك امر طبیعی است. در زمان بحران‌های طبیعی كه در حال حاضر سیل مدنظر ما است، افراد به دلیل از دست دادن خانه، سرمایه و حتی عزیزان خود دچار بحران شدید عاطفی و روانی می‌شود و نهایتاً افكار آزاردهنده‌ای به سراغ فرد می‌آید كه یكی از شكل‌های آن، خودكشی یا دگركشی است.

**یك اقدام به خودكشی و 50 افكار خودكشی

میرفندرسكی با رد خبر اقدام به خودكشی 60 زن در استان گلستان بعد از جاری شدن سیل در فروردین‌ماه امسال ادامه می‌دهد كه بعد از واقعه سیل در آق‌قلا و گمیشان یك مورد اقدام به خودكشی توسط یك خانم داشتیم كه ناموفق بوده است. البته قائم‌مقام مدیركل بهزیستی استان گلستان می‌گوید در مصاحبه‌هایی كه با افراد ساكن در كمپ‌های اسكان اضطراری داشتیم متوجه شدیم كه نزدیك به 50 نفر افكار خودكشی را در ذهن خود داشتند كه بیشترین تعداد را زنان تشكیل می‌دادند. انگیزه همه آن‌ها هم به‌صورت مشترك بحران سیل بود و این‌كه تمام یا بخشی از دارایی‌هایشان را از دست داده بودند.

میرفندرسكی می‌افزاید: در تمام مراكز و كمپ‌های اسكان اضطراری، تیم‌های مداخلات و حمایت روانی و اجتماعی (محب) و همچنین اورژانس اجتماعی روزانه 12 ساعت و در مكان‌های پرخطر روزانه 17 ساعت به سیل‌زدگان خدمات ارائه می‌كردند. این خدمات شامل شناسایی، غربالگری و بعد ارائه مداخلات روانشناختی است.

**اوج فشار روانی به سیل‌زدگان بعد از بازگشت به خانه به‌مراتب خطرناك‌تر است

به گفته او، افراد زمانی كه درگیر سیل هستند درگیر مشكلاتی مثل اسكان، نجات جان خانواده یا تهیه غذا هستند، اما اوج مشكلات و فشار‌های روانی زمانی بر این افراد غلبه می‌كند كه بعد از سیل، افراد به خانه‌های خود برمی‌گردند و تازه متوجه می‌شوند كه همه چیز خود را از دست داده‌اند. فردی ممكن است فرزند یا همسرش را از دست داده باشد، فرد دیگری خانه و فرد دیگری كل سرمایه‌اش؛ فشار روانی این زمان به مراتب خطرناك‌تر است و ممكن است هر اتفاقی بیفتد.

**مداخله تا یك سال ادامه دارد

به همین دلیل است كه بر اساس قانون، بهزیستی مكلف است تا یك سال پس از بحران به افرادی كه در چنین بحران‌هایی دچار مشكلات روانی یا روانشناختی شده‌اند خدمات ارائه كرده و با مداخلات لازم تنش‌های آن‌ها را به حداقل ممكن برساند تا اقدام به خودكشی انجام نشود. به همین دلیل میرفندرسكی می‌گوید این خدمات تا یك سال ادامه خواهد داشت.

**به مسأله خودكشی بنیادی‌تر نگاه كنیم

محسن جلالی، روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه گلستان در گفت‌‎وگو با ایرناپلاس می‌گوید كه خودكشی پدیده‌ای نیست كه بتوان آن را فقط به یك دلیل مثل سیل یا زلزله مرتبط دانست. خودكشی موضوع بزرگ‌تری است كه عوامل متعددی می‌تواند دلیل آن باشد. البته نامناسب بودن شرایط زندگی یكی از عواملی مهمی است كه در خودكشی واریانس بسیار بالایی دارد. وقتی فرد می‌بیند شرایط زندگی‌اش به هم خورده، خانه‌اش را از دست داده یا یكی از خویشاوندان خود را از دست داده، مطمئناً می‌تواند بیشتر به خودكشی فكر كرده یا در مورد آن اقدام كند.

اما به نظر جلالی، مسأله را باید بنیادی‌تر نگاه كرد. به گفته او، موضوع این است كه شاید ما بتوانیم با مداخله در بحران و با گسیل روانشناس، مشاور و روانكاو به مناطق آسیب دیده و ایجاد ارتباط چهره به چهره با افراد صدمه دیده تاب‌آوری آن‌ها را بالا ببریم یا اینكه به آن‌ها قول مساعد بدهیم كه با كمك مردم خانه‌هایشان دوباره ساخته می‌شود، اما اصل ماجرا اینجاست كه آیا ما قرار است با هر بحرانی مثل سیل، شكست عاطفی، از دست دادن پدر و مادر یا ورشكستگی كه در زندگیمان اتفاق می‌افتد، به زندگی خودمان پایان بدهیم؟ اگر این‌طور باشد چرا تاب‌آوری ما در این حد پایین است؟

**آخرین شیوع خودكشی در گلستان

جلالی معتقد است: پایین بودن تاب‌آوری افراد را باید در مسائل مختلفی جست‌وجو كرد كه نامناسب بودن شرایط زندگی و از دست دادن كار یا محل زندگی بخشی از آن است. تاریخچه خودكشی در استان گلستان نشان می‌دهد كه گلستان شیوع بسیار بالایی نسبت به استان‌های دیگر دارد و با توجه به شیوع شناسی متوجه می‌‎شویم كه وضعیت این استان حتی قبل از همین سیل هم در این حوزه خوب نبوده است.

**فقدان سرمایه اجتماعی و اختلالات خلقی، دو عامل مهم خودكشی

جلالی ادامه می‌دهد: نتیجه‌ مطالعات ما در استان گلستان نشان می‌دهد كه دو علت سرمایه اجتماعی و اختلالات خلقی و افسردگی نقش مهمی در خودكشی ایفا می‌كنند. در این میان، افسردگی روی سرمایه اجتماعی و نبود آن اثرگذار می‌شود. در واقع در استان گلستان یكی از دلایل وجود افسردگی به نبود سرمایه اجتماعی در استان تبیین می‌كند.

این استاد دانشگاه می‌افزاید: سرمایه اجتماعی پدیده‌ای است كه همكاری و هماهنگی را در جامعه تسهیل می‌كند و دارای ساختار، محتوا و كاركرد است. ساختار به این معنا كه هر چه شبكه ارتباطات اجتماعی در جامعه و بین افراد قدرتمندتر باشد، سرمایه اجتماعی وضعیت بهتری خواهد داشت. محتوا هم همان هنجار‌های اجتماعی است كه مردم آن را انتخاب می‌كنند و به آن اعتقاد دارند. وجود این هنجار‌های اجتماعی در محتوای سرمایه اجتماعی كمك زیادی به بالا رفتن سرمایه اجتماعی افراد می‌كند.

**سرمایه اجتماعی استان گلستان با مشكل مواجه است

جلالی می‌افزاید: سرمایه اجتماعی در استان گلستان در ساختار، محتوا و كاركرد با مشكل مواجه است؛ كه آن هم به دلیل چند فرهنگی بودن این استان است. در واقع، قومیت‌ها در استان گلستان خیلی دیدگاه مثبتی نسبت به هم ندارند و در پذیریش قومیت‌های یكدیگر دچار مشكل هستند. خرده فرهنگ‌های تركمن یا سیستانی‌ها برای اینكه پذیریش اجتماعی داشته باشند مجبورند خودشان را به خرده فرهنگ اصلی برسانند، شبیه آن‌ها شوند و مثل آن‌ها رفتار كنند. همین موضوع در فرد ایجاد تعارض می‌كند و در نهایت باعث كاهش و فقدان سرمایه اجتماعیشان می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: از طرفی، فرد نسبت به فرهنگ خود یا خرده فرهنگ مبدأ بی‌اعتماد می‌شود و در نتیجه عمل متقابل اجتماعی دچار مشكل شده و سرمایه اجتماعی تخریب می‌شود و فرد به سمت اضطراب، افسردگی و خلق و خوی منفی می‌رود. كم اعتماد می‌كند، صداقت برایش معنایی ندارد، حس همدردی و همدلی هم همین‌طور و همه این‌ها در كنار هم باعث كاهش تاب‎‌آوری فرد می‌شود. در این میان، زنان و دختران ما در برخی از جوامع سنتی و مذهبی دیده نمی‌شوند و سخت‌گیری بیش از حد خانواده‌ها نسبت به دختران وجود دارد. شما اگر همه این‌ها را كنار هم قرار دهید و بعد سیل و شرایط بعد از آن را اضافه كنید، متوجه می‌شوید كه اوضاع از چه قرار است و چرا افكار خودكشی به سراغ آن‌ها می‌آید.

به گفته جلالی، برای همه این مواردی كه گفته شد می‌توان راهبرد مقابله‌ای تعیین كرد. او می‌گوید: می‌توان روی یك به یك این موارد حرف زد، آموزش داد و فرهنگسازی كرد. می‌توان با برگزاری كارگاه‌های مختلف از جمله آشنایی با فرهنگ‌های مختلف خانواده‌ها را با فرهنگ قومیت‌های دیگر آشنا كرد و هزار موضوع دیگری كه متأسفانه نه‌تنها در استان گلستان، بلكه در استان‌ها دیگر انجام نمی‌شود.

گزارش از الهام كاظمی