تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۹

تهران- ايرنا- بسياري بر اين باورند كه ريشه‌ هاي خشونت در ميادين ورزشي، به جوسازي ‌ها و غوغاي رسانه‌ هاي ورزشي باز مي‌گردد. موضوعي كه اين روزها بعد از دو بازي حساس در ليگ برتر و حواشي آنها، بار ديگر زنگ خطري را به صدا درآورد كه بارها در كشور طنين انداز شده است.

در شماره پيشين، زهرا رمضانلو در مورد ماهيت خشونت در ورزشگاه توضيحاتي ارائه كرد. به عقيده اين استاد فلسفه دانشگاه آزاد زنجان، ورزشگاه عامل كنترل خشم و پاسخ به غريزه خشونت در انسان نيست، بلكه اين روند به بازتوليد خشونت مي‌انجامد.

رمضانلو، به سرمايه ‌هاي وارد شده در ورزش نيز اشاره داشت و شرايط فعلي را محصول سود جويي اقتصادي دانست. امير حاج‌رضايي، بازيكن سابق، مربي و تحليل‌گر فوتبال نيز ناكارآمدي مجموعه مديريتي فوتبال را در خشونت‌ها موثر دانست و در عين حال بر ناگزير بودن خشونت در فوتبال تأكيد كرد. دكتر داروين صبوري، جامعه‌شناس نيز در گفته‌هاي خود از درهم آميختگي نهادهاي اجتماعي، به عنوان يكي از دلايل شرايط فعلي ورزشگاه‌ها نام برد. وي اين درهم آميختگي را عامل اختلال در كار نهادهاي اجتماعي خواند. بخش دوم گزارش، به انعكاس قسمت ديگري از سخنان دكتر صبوري و بعد از آن كارشناسان ديگر اختصاص دارد.

** نهادها با هم رشد مي‌كنند
نهادهاي اجتماعي، اركاني مستقل هستند كه قوانين آنها توسط خودشان وضع مي‌شود و زمان و مكان خود را دارند. همان طور كه در بخش نخست اشاره شد، داروين صبوري آميختگي نهادهاي اجتماعي را مهمترين دلايل مشكلات مختلف اجتماعي جامعه ما مي‌داند.

صبوري توضيح مي‌دهد: يك اصل مهم جامعه شناختي وجود دارد. نهادهاي يك جامعه در راستاي هم هستند. خانواده، سياست، دين و اقتصاد و... همه در يك راستا هستند و هيچ گاه نمي‌شود‎ ‎يكي از آنها رشد كند و ديگر نهادها در سطحي پايين‌تر باقي بمانند. اگر بخواهيم نهاد ورزش به تنهايي خود را بالا بكشد، اين امكان ندارد.

نهادهاي اجتماعي همزمان با هم بالا مي‌روند. اگر پرسيدند كه چرا در ورزشگاه ‌ها خشونت ايجاد مي‌شود، يا اگر سؤال شود چرا تيم ملي ايران به مرحله بعدي جام جهاني نمي‌رود؟ مي‌توانيم بگوييم به دليل ضعف كتاب‌هاي درسي، به خاطر نهاد آموزش يا حتي بخاطر بانكداري ما. اين موارد به هم مرتبط است و نهادهاي اجتماعي با هم حركت مي‌كنند.‏

اين جامعه شناس ورزشي همچنين فقدان فضاهاي مناسب را از ديگر موارد مي‌داند و مي‌گويد: جامعه براي اينكه بتواند سرپا بايستد، نياز به ميادين مختلف اجتماعي دارد. ميادين بايد باشند، اگر نباشند، ورزشگاه تبديل مي‌شود به سالن رقص. در همين بازي اخير كه حساس شد و خشونت بالا گرفت، چندين نفر در خود ورزشگاه مشخصا مشروبات الكلي مصرف مي‌كردند. شما چه انتظاري داريد؟ آيا افراد جامعه مي‌توانند در خيابان شادي خود را نشان دهند؟ بعد از باخت به آرژانتين هم به خيابان مي‌آيد و شادي مي‌كند. امروزه من به عنوان جامعه‌ شناس نمي‌توانم بگويم حضور مردم در خيابان بعد از بازي، يك پديده ورزشي است.‏

** فوتبال جهاني نيست
حواشي فوتبال در هر كجاي دنيا به فراخور فرهنگ، آداب و شرايط سياسي، اجتماعي و اقتصادي بروز متفاوتي دارد. صبوري در اين مورد مي‌گويد: كتاب «جامعه‌شناسي فوتبال در بافتي جهاني» مي‌خواهد به تحليل پديده فوتبال در بافتي جهاني بپردازد، اما به نظرم اين امر امكان‌پذير نيست. چرا كه هر پديده‌اي مختصات جغرافيايي و فرهنگي خاص خود را دارد و از همين رو فوتبال در بافت جهاني، معنا پيدا نمي‌كند. براي ذكر مثال بايد گفت كه فوتبال براي ما با برزيلي‌ها بسيار متفاوت است چرا كه در ضرب ‌المثلي برزيلي آمده «يا فوتباليست شده يا از گرسنگي بمير». پس فوتبال در فرهنگ ‌هاي فوتبال معناي متفاوتي دارد.‏

صبوري در ادامه با اشاره به از بين رفتن فضاهاي فرهنگي در كشور مي‌گويد: متاسفانه در دهه 50 فضاهاي فرهنگي، عرصه كنشگري بود، اما امروز مي‌بينيم كه چگونه فضاهاي فرهنگي مانند نمايشگاه كتاب عليرغم برگزاري نشست‌هاي فرهنگي مخاطبان چنداني ندارد چرا كه طي سال‌هاي گذشته نتوانستيم در دانشگاه توليد علمي ‌و گفتمان كنيم و صاحب‌‌نظران ما بيشتر مشغول چاپ كتاب‌هاي جعلي و ارتقاهاي صوري در دانشگاه شده‌اند از اين جهت است كه امر اجتماعي در جامعه را از دست داده‌ايم.‏

** شبه تحليل، آفت جامعه ‌شناسي
اسماعيل غلامي‌پور، جامعه ‌شناس كارشناس نشست نقد كتاب «جامعه شناسي فوتبال در بافت جهاني» در اين مورد مي‌گويد: فوتبال ابعاد اجتماعي و فرهنگي گسترده‌اي دارد و مي‌تواند منشا تحليل ‌هاي فرهنگي و اجتماعي قرار بگيرد. اما نكته مهم اين است كه در اين حوزه «تحليل» و «شبه تحليل» را از هم تفكيك كرد. به عنوان مثال پديده خشونت در بازي پرسپوليس و سپاهان در بازي اخير، يا در بازي تراكتورسازي و پيكان، مي‌تواند منشأ تحليل فرهنگي و اجتماعي قرار بگيرد. مثلاً از منظر هوليگانيسم در فوتبال و عوامل و زمينه‌هاي آن، خرده فرهنگ و اجتماع هواداري و حس تعلق و هويت جمعي «ما» در برابر «آن ‌ها»، فضا و فرهنگ منحصراً مردانه و مذكر استاديوم، نواقص و نارسايي‌هاي سازماني، مديريتي، انتظامي ‌و كنترل پليسي برگزاري فوتبال، خلاء مقررات و قوانين سختگيرانه و عواملي از اين دست عامل اتفاقاتي كه مي‌تواند مورد تحليل قرار بگيرد.

اين جامعه ‌شناس مي‌افزايد: اين پديده مي‌تواند منشأ «تحليل شبه علمي‌ به ويژه در ژانر خلقيات ايراني» نيز باشد. در مورد خشونت رخ داده در بازي سپاهان و پرسپوليس يا در بازي تراكتورسازي و پيكان، تحليل فرهنگي عامه پسند و شبه علمي‌خلقيات ايراني مي‌تواند اين باشد: «خشونت در بين هواداران فوتبال، نشانگر خشونت در جامعه است». در اين نوع شبه تحليل، «فوتبال به مثابه آيينه جامعه و فرهنگ» عمل مي‌كند و پديده بدون واكاوي مستقيم، تعميم داده مي‌شود. از آنجايي كه فوتبال از عمومي ‌ترين پديده‌ هاي اجتماعي و عمومي ‌ترين ورزش‌ها است، تحليل فرهنگي آن اين خاصيت را دارد كه به تحليل عامه پسند و شبه علمي ‌تبديل شود.‏

غلامي ‌پور تحليل ‌هاي بيشمار پس از باخت در برابر ژاپن را مثالي از تحليل شبه علمي مي‌داند و توضيح مي‌دهد: مانند اتفاقي كه در بازي ايران ـ ژاپن افتاد و دليل شكست ايران با اشاره به گل اولي كه ايران دريافت كرد، با شبه تحليل فرهنگي خلقيات ايراني توليد و اشاعه شد و تا جايي كه اين شبه تحليل، در سطح دانشگاه و جامعه شناسان معروف نيز گسترش يافت. بنابراين بايد حواسمان باشد كه تحليل اجتماعي و فرهنگي فوتبال، به تحليل شبه علمي‌تبديل نشود. به همين دليل رشته علمي‌جامعه شناسي فوتبال و به طور كلي جامعه‌شناسي ورزش در ايران ضرورت و اهميت دارد.

غلامي ‌پور با اشاره به اهميت اجتماعي و فرهنگي فوتبال در ايران، رشته جامعه ‌شناسي ورزش با تأكيد بر فوتبال را مهم و ضروري مي‌خواند و مي‌افزايد: رشته جامعه شناسي ورزش در مقطع دكتري در ايران تأسيس شده است. اما يك اشكال اساسي دارد. وقتي گفته مي‌شود جامعه شناسي ورزش، ما بايد پيش نيازها و مقدمات علم جامعه شناسي (نظريات، مفاهيم، روش پژوهش اجتماعي و...) را در مقاطع ليسانس و فوق ليسانس (حداقل مقطع فوق ليسانس) داشته باشيم و سپس وارد دوره دكتري جامعه شناسي يك حوزه خاص بشويم. اين درست نيست كه هر فردي كه فوتباليست است يا به فوتبال اشتغال داشته يا رشته تربيت بندي خوانده است، بدون گذراندن حداقل مقطع فوق ليسانس جامعه ?شناسي، وارد مقطع دكتري تخصصي جامعه شناسي ورزش شود.

وي تأكيد مي‌كند: بازي ‌هاي اين چنيني نمي‌تواند منشا تحليل خلقيات ايراني شود و بايد در اين زمينه به جامعه ‌شناسي ورزش و مطالبي كه در آن بيان مي‌شود، اتكا كرد.‏

شهرام محمدخاني، جامعه ‌شناس مي‌گويد: يك انسان چطور در يك محيط ورزشي به فحاشي مي‌پردازد ولي در محيط‌هاي علمي‌و فرهنگي چنين كاري انجام نمي‌دهد. لازم است ما به صورت جدي در اين مبحث وارد شويم و به راهكاري براي مقابله با خشونت در ورزشگاه‌ ها برسيم.‏

وي مي‌افزايد: يك «مسئله اجتماعي» سه شاخصه دارد. اول اينكه بسياري از افراد درباره آن صحبت مي‌كنند، دوم اينكه مغاير با ارزش‌هاي اكثريت است و سوم اينكه اكثريت نياز به اقدام براي تغيير آن را حس مي‌كنند. از اين منظر، مسئله خشونت در ورزشگاه‌ها يك مسئله اجتماعي است و در كل، وقتي خشم در جامعه‌اي صورت مي‌گيرد، مسئله اجتماعي پديد مي‌آيد.

محمد خاني، نرخي از خشونت در ورزشگاه‌ها را قابل پذيرش مي‌داند و مي‌افزايد: اگر خشونت از حدي فراتر برود، مسئله اجتماعي محسوب مي‌شود. وي در عين حال تأكيد مي‌كند: ورزش فوتبال يك جنگ است، اما بايد صلح و آرامش ميان هواداران وجود داشته باشد و خشونت در ورزشگاه‌ها مطلقا قابل قبول نيست. در بازي فوتبال پرسپوليس و سپاهان، خشونت زيادي ميان تماشاچيان رخ داد كه نمونه‌اي از مسئله اجتماعي محسوب مي‌شود.‏

محمدخاني به بازخواني علت ‌هاي بالارفتن خشونت در فوتبال مي‌پردازد و مي‌گويد: در برخي از سايت‌هاي هواداران تيم‌هاي فوتبال، عبارت‌هاي نادرستي به‌كار مي‌رود. يك تيم به تيم رقيب خود مي‌گويد كه تيم حكومتي هستي و از رانت استفاده مي‌كني كه به نظر مي‌رسد چنين واژگاني درست نيست كه در برخي سايت‌ها باب شده است. داد و فرياد بازيكنان بر سر يكديگر از نظر اخلاقي و جامعه‌شناسي رفتارهاي نادرستي محسوب مي‌شود كه به خشونت در ورزشگاه‌ها دامن مي‌زند.‏

وي تأكيد مي‌كند: ورزشگاه محل تخليه انرژي هواداران فوتبال است. در كشورهاي غربي محيط‌هاي نادرست و غيراخلاقي براي تخليه انرژي افراد وجود دارد، اما با توجه به اينكه در ايران چنين مكان‌هايي وجود ندارد، افراد خشم و هياهوي خود را در ورزشگاه‌ها تخليه مي‌كنند. البته مخالف ايجاد فضاهاي غيراخلاقي در ايران هستيم چرا كه جامعه ما اسلامي‌است و بايد براي تخليه انرژي جوانان اقدامات مناسبي توسط مسئولان وزارت ورزش و جوانان صورت بگيرد.‏ شهرام محمدخاني تأكيد مي‌كند: آن چيزي كه در ورزشگاه‌ها اتفاق افتاد از آلودگي‌هاي كلامي ‌و پرخاش‌هايي بود كه اتفاق افتاد و با خشونت افراطي به خرابكاري اموال عمومي ‌دست مي‌زنند و مغاير با ارزش‌هاي اجتماعي است كه بايد با آن مقابله كرد. آن چيزي كه در ورزشگاه‌ها شاهد آن هستيم ماكتي از جامعه است. ‏

وي با بيان اينكه بايد كلماتي كه مردم در سايت‌هاي هواداري به كار مي‌برند را بررسي كرد، توضيح مي‌دهد: وقتي مي‌گويند تيمي ‌حكومتي است و از رانت استفاده مي‌‌كنيم تيم مقابل از طريق آوردن پرچم يك كشور بيگانه خود را تعريف مي‌كند، زيرا فوتبال جنگ است و تا زماني كه تلقي جنگ از فوتبال وجود دارد، اين مسائل تا حدي قابل قبول است، اما وقتي خشونت از مرز مشخصي تجاوز مي‌كند، بايد براي آن تدبير جدي انديشيد.‏

** آموزش ضعف دارد
آموزش هميشه پايه و اساس است. حميد قاسمي، دكتراي مديريت ورزشي، آموزش را مهمترين عامل مي‌داند و مي‌گويد: نقد دروني كه به نظام آموزشي كشور وجود دارد، گسترش «بيسوادي» است. براساس تعريف‌هاي يونسكو 12 نوع تعريف از سواد شده است كه يكي از آنها سواد هيجاني است. در تعريفي از يونسكو كساني كه نتوانند آموخته‌هاي خودشان استفاده كنند و در زندگي خودشان به طور بهينه استفاده كنند، بيسواد محسوب مي‌شوند. به نظر مي‌رسد نظام آموزشي ما بايد به سمتي برود تا اين دو مورد از 12 گانه سواد، گسترش يابد و افراد اولا بتوانند از آموخته‌هاي خود استفاده كنند و دوم اينكه بتوانند هيجانات مختلف را كنترل كنند.‏

قاسمي ‌ادامه مي‌دهد: در محيط فوتبال بيشترين جامعه پرخاشگري وجود دارد. سال‌هاست كه مي‌توان اين پرخاش‌ها را به ويژه در گفت و گوهاي كلامي‌مشاهده كرد. فوتبال يك ويترين است و بيش از همه ورزش‌ها ديده مي‌شود. به نظر من مهم‌ترين مشكل نوع نظام آموزشي كشور است. از طرفي، ‌دستگاه‌هاي فرهنگي بر رفتار اين سازمان‌ها و رسانه‌ها براي تغيير رفتار عمومي‌ جامعه هماهنگ كار نمي‌كنند و به دنبال ايجاد كنترل هيجان نيستند. ‏

وي به موضوع اعتماد اجتماعي اشاره مي‌كند و توضيح مي‌دهد: فضاي اجتماعي به شدت در التهاب است و به دليل نبود اعتماد اجتماعي، نمي‌توانيم هيجان خود را كنترل كنيم. اعتماد اجتماعي از عدد 78 درصد به زير 20 درصد رسيده و اين بي اطميناني باعث مي‌شود در شرايطي كه بايد كنترل هيجان صورت گيرد، پرخاشگري آغاز شود. از طرفي ميانگين فرهنگي افرادي كه در ورزشگاه هستند، پايين است و در آينده چون برنامه‌اي هم براي كنترل اين موضوع نداريم مطمئناً باز هم بايد شاهد اين اتفاقات باشيم. دكتر قاسمي در پايان گفته‌هاي خود، فضاي ملتهب ورزشگاه را نتيجه شرايط لحظه‌اي عنوان مي‌كند و مي‌افزايد: هوليگانيسم در لحظه ممكن است شكل گيرد و اين امر به دليل نداشتن مديريت هيجان رخ مي‌دهد.‏

** ژورناليسم سياه
بسياري بر اين باورند كه ريشه‌ هاي خشونت در ميادين ورزشي، به جوسازي‌ها و غوغاي رسانه‌هاي ورزشي باز مي‌گردد. مازيار ناظمي، مجري سابق برنامه‌هاي ورزشي سيما در اين مورد مي‌گويد: وقتي نگاهي براي سرپوش گذاشتن در مشكلات وجود دارد اين موضوع مانند آتش زيرخاكستر مي‌ماند. جامعه ايراني بايد گفتگو مدار باشد اما مردم با هم حرف نمي‌زنند و اين امر انبوهي از خشم را در ورزشگاه‌ها به وجود مي‌آورد. ‏ ناظمي ‌ادامه مي‌دهد: البته برخي رفتارها سازماندهي شده است و در رسانه‌ها نيز مي‌توان اين امر را ديد. در حال حاضر شرايط به نحوي پيش آمده كه پيش از مسابقه مردم براي نبرد آماده مي‌شوند. فوتبال يك جنگ است و در برخي از كشورها اين جنگ وجود دارد.‏

مدير فعلي اطلاع رساني و روابط عمومي ‌وزارت ورزش و جوانان در ادامه به موضوع رسانه‌ها اشاره مي‌كند و مي‌افزايد: «ژورناليسم سياه» يك مبحث سطحي پرخاشگرانه ايجاد مي‌كند كه به وضوح ديده مي‌شود. برخي رسانه‌هاي ملي و رسمي ‌بازار شايعات را داغ مي‌كنند و اين گوناگوني در حوزه رسانه باعث افزايش شايعه مي‌شود. اين ژورناليسم سياه به بدنه اجتماع صدمه مي‌زند. كاهش اعتماد اجتماعي نيز به شدت نسبت به مسئولان كشور ديده مي‌شود. ‏ ناظمي ‌تصريح مي‌كند: از طرفي مديريت در ايران بسيار سيال است. كار توسعه يكشبه اتفاق نمي‌افتد و زمان مي‌برد. البته اكنون كار شماره گذاري صندلي‌ها آغاز شده و گيت‌ها هماهنگ شده است و با توجه به اين موضوع اميدواريم مشكلات كمتر شود. وي ‌در رابطه با مافياي بليت فروشي نيز مي‌گويد: ما تلاش كرديم تا شركت پيمانكار كه مشكل ساز شده بود، جدا شود و بتوانيم اين موضوع را حل كنيم. در حال حاضر درهاي ورزشگاه از 11 صبح به روي هواداران باز مي‌شود و برخي تماشاگران هم كارهايي انجام مي‌دهند كه نياز به برخورد نيروي انتظامي‌دارند و با توجه به اين موضوع يك مجموعه عصبي در كنار هم قرار مي‌گيرند. ‏

ناظمي ادامه مي‌دهد: از طرفي متاسفانه برنامه براي درآمدزايي و استفاده بهينه نيست. براي مثال در فينال ليگ قهرمانان آسيا و بازي پرسپوليس و كاشيما آنتلرز ژاپن به سختي مجوز حضور1100 هوادار زن را گرفتيم. در آن زمان فكر كرديم ديگر منع قانوني براي حضور خانم‌ها در ورزشگاه نيست. پس از آن قرار شد خانواده‌ها را دعوت كنيم تا بازي را ببينيم. ‏

اين كارشناس با بيان اينكه در مجموع بايد سايه دولت را در باشگاه داري‌ها و هواداران كم كنيم، تأكيد مي‌كند: اگر اين اتفاق رخ دهد، رويدادهاي خوبي مي‌افتد. همواره در باشگاه‌هاي استقلال و پرسپوليس چند صدايي وجود دارد اين ساختار براساس شخصيت‌ها و شايستگي‌ها نيست. يكي از مشكلات جدي فوتبال ما ليدرها هستند كه خط مي‌دهند و بسيار قدرت دارند. افراد بيسوادي وارد اين فضا شدند و اين فضاها دست به دست هم مي‌دهد. ‏

** اوباش گرايي در شبكه‌هاي اجتماعي
شبكه ‌هاي اجتماعي، رسانه‌ هاي بدون مسئولي هستند كه گرچه در ابتدا به نظر مي‌رسيد، مي‌توانند گره‌هايي را از مشكلات جامعه باز كنند، اما حالا خود تبديل به يك معضل شده‌اند. اخبار كذب، شايعات، جوسازي و متهم كردن افراد در اين شبكه‌ها در حالي اتفاق مي‌افتد كه هيچ كس مسئوليت محتواي توليد شده را بر عهده ندارد.

پژمان راهبر، سردبير سايت پرطرفدار ورزش3 نيز در اين مورد معتقد است: يك جبهه مهمي‌ كه با آن درگير هستيم «اوباش گرايي» در شبكه‌هاي اجتماعي است. جرئتي كه در فحاشي و بي‌احترامي‌ وجود دارد، دامنه وسيعي را در اين زمينه ايجاد كرده است. فضايي كه در حال حاضر ايجاد شده، اين اراده معطوف به فحاشي و عملي كردن آن هرگز در اين حد وجود نداشته است. ‏ وي به موضوع حضور خانواده‌ها در ورزشگاه اشاره مي‌كند و ادامه مي‌دهد: مساله حضور خانواده‌ ها در ورزشگاه بسيار مهم است و به نظر من در هر مكاني تعداد آقايان زياد مي‌شود، فحاشي را در آنجا مي‌توان مشاهده كرد و بايد مساله را با حضور خانواده‌ها در ورزشگاه حل شود. ‏

راهبر معتقد است: در حال حاضر شرايط به نحوي شده كه با جامعه‌اي بي‌آينده روبرو هستيم و مردم اميدي به آينده ندارند و در اين صورت بي اهميتي به اموال عمومي‌رخ مي‌دهد و فردي هم كه صندلي را در ورزشگاه مي‌شكند، نسبت به سرمايه عمومي ‌بي‌تفاوت است. اين مسائل سبب تشديد نارضايتي‌ها در فضاي ورزشگاه مي‌شود.

منبع: روزنامه اطلاعات؛ 1398،02،23
گروه اطلاع رساني **9117**2002 ‏