نابساماني در تهيه ترانه و سرود در صدا و سيما تا آنجا پيش رفت كه حتي انتقاد رهبر معظم انقلاب را نيز دراين باره در پي داشته است. اينكه «ترانههاي توليد شده در صدا وسيما از چه خصوصياتي بايد برخوردار باشند و چه موانعي پيش روي توليدات فاخر در اين زمينه وجود دارد؟» موضوع گزارش پيش روست كه با برخي شاعران و ترانه سرايان در ميان گذاشتهايم.
** انتقادات رهبري كاملا بجا و درست است
محمد علي بهمني شاعر و غزلسراي مطرح در اين باره به «ايران» گفت: «بيترديد صداوسيما علاقهمند به پخش اين نوع ترانهها نيست بلكه شرايط كار به گونهاي شده است كه متأسفانه اكثر تهيهكنندهها حاكم بلامنازع كارهاي توليدي هستند و عملاً ميبينيم كه اين نوع كارها هم پخش ميشود. ناگفته نماند اغلب اين موسيقيها و ترانهها توليدات صداوسيما نيست، چرا كه مدتهاست رسانه ملي بودجهاي براي پرداختن به اين بخشها و موضوعات ندارد. البته اين به معناي سلب مسئوليت رسانه ملي نيست اما درهرحال شرايط مالي در صدا و سيما سبب كاهش توليد آثار فاخر و ترانههاي با محتوا شده است.»
به گفته بهمني اغلب كارهايي كه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تأييد و تصويب مي شود در شوراي نظارت و ارزشيابي صدا و سيما هم بازبيني ميشود و حتي شايد بعضي از آنها قابل پخش در صداوسيما نباشد اما در نهايت آنچه پخش ميشود و به گوش مردم ميرسد، كارهاي رد شده است. او ميگويد، اميدوارم با تغييراتي كه در مديريت جديد دفتر موسيقي و سرود سازمان صداوسيما انجام گرفته شاهد اتفاقات خوبي در اين زمينه باشيم. اين غزلسرا در ادامه بيان كرد: «متأسفانه واژههايي خلق و در ترانهها بهكار گرفته ميشود كه حتي شنيدن آن واژهها در كنار خانواده هم صحيح نيست.» بهمني تأكيد ميكند: صداوسيما توليد محتوا ندارد و اگر هم باشد تنها به موضوعات خاصي ميپردازد كه آنها هم براي مردم اندك شمار است. مردم هم علاقهمند هستند مانند گذشته به موسيقيهايي گوش بدهند كه نشاطآور باشد. صحبتها و انتقادات رهبري كاملاً بجا بوده است.
** كار روحوضي براي جذب مخاطب
عبدالجبار كاكايي، شاعر و ترانهسرا نيز دراين باره گفت: «به نظرمن صداوسيما افت مخاطب پيدا كرده و براي آنكه بتواند از ريزش مداوم مخاطب خود جلوگيري كند، دست به هر كاري ميزند، جزكارهاي اساسي و اصولي. كار درست اين است كه فرهنگ و هنر اصيل مردم را ترويج و تبليغ كند اما متأسفانه به ترانههاي كافهاي، لالهزاري و روحوضي روي آورده است؛ آن هم در حدي كه صرفاً توان جذب عوام را دارد. البته اين فقط سياست صداوسيما نيست و متأسفانه سياست فرهنگي ما نيز اين گونه شده است.»
كاكايي افزود: وقتي از نخبگان نااميد ميشويم، رو به عوام ميآوريم و براي جذب آنان مجبور ميشويم خوش رقصي كنيم و هركاري انجام بدهيم تا دست كم عامه مردم همراه ما باشند. اما وقتي نخبگان خانه نشين و گوشهگير شدند و از مراكز فرهنگي فاصله گرفتند ناگزيريم با حجم جمعيت عامه برنامههاي خود را پر كنيم و اقتدار خود را نشان بدهيم.اين اقتدار در خيابانها به يك شكل خود را نشان ميدهد و در تلويزيون به شكلي ديگر. در واقع جمعيتها جايگزين حرف حق و اصالتها ميشوند. به گفته كاكايي، ايرادي نيست ربناي آقاي شجريان پخش نشود يا موسيقي اصيل ايراني به گوش مردم نرسد يا هنرمندان اصيل موسيقي ايراني در صدا و سيما حضور نداشته باشند همين كه چندين اپليكيشن راهاندازي كنند و مردم تماس بگيرند و اسم بدهند برايشان كفايت ميكند و اين رونق كار صدا و سيما است.
اين شاعر در ادامه افزود: «متأسفانه شرايط امروز ما مانند دهه 50 شده يعني جذب مخاطب، سرگرم كردن مردم و انتشار آثار تصنعي و سرگرمي به بهانه اينكه مردم ميخواهند شاد باشند. اين وضعيت شامل سياستهاي فرهنگي كلان ما هم ميشود كه بخشي از آن در صدا و سيما نمود پيدا كرده است؛ حالا چون صدا و سيما رسانهاي تحت مراقبت است به آن هشدار داده ميشود اما بحث اين است كه غالباً نظام فرهنگي ما با موضوع فرهنگ و هنر بدرستي برخورد نميكند و در فكر توسعه هنرعوامانه هستند. البته ناگفته نماند هنر جدي ميتواند مسائل اجتماعي را به چالش بكشد اما اجازه بروز و ظهور ندارد. وقتي مانع از ظهور هنر خوب شوند زمينه رشد فيلمفارسيهاي دهه پنجاه فراهم ميشود. امروز بسياري از ترانهسرايان ما اين ترانههاي سخيف را ميگويند و با آن ارتزاق ميكنند چرا كه ماركت آن ايجاد شده است و بايد ديد چرا به اين سمت گرايش پيدا كردهاند.»
منبع: روزنامه ايران؛ 1398،03،01
گروه اطلاع رساني **1699**9131
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۸
تهران- ايرنا- پخش آثار سخيف موسيقايي و ترانههايي كه اشعارشان-عمدتاً- معنا و مفهوم چنداني ندارند، يكي از عمده نقدهاي كارشناسان و ناظران فرهنگي به عملكرد صدا و سيما در اين بخش است؛ صدا و سيمايي كه بهعنوان رسانه ملي، ميبايست بيانگر فكر، انديشه، فرهنگ و هنر متعالي جامعه ايراني باشد.