در برخی از این خبرها تیتر نخست «مارک ویلموتس» بلژیکی است که سحرگاهان وارد فرودگاه امام خمینی (ره) می شود و خبرنگاران شب منتظر ورود او هستند و در تیتر خبر دیگر، حکایت جدایی تلخ «وینفرد شفر آلمانی»، «جرج لیکنز» بلژیکی و «پائلو سرجیو» پرتغالی از فوتبال ایران نهفته است. البته تجربه نشان داده است که پیام غم و شادی نهفته در تیتر رفت و آمد مربیان خارجی، هیچگاه برای مدیران فوتبال ایران درس عبرت نیست و آنان بدون توجه به میزان موفقیت این افراد در یک دهه های گذشته، مسافرت هایی را به بهانه استخدام مربیان خارجی به کشورهای دیگر دارند؛ سفر مدیران استقلال تهران به کشور ترکیه برای استخدام «آندره آ استراماچونی» مصداق بارز آن به شمار می رود.
اما آنچه مایه حیرت رسانه ای در استخدام مربیان خارجی است اینکه چرا حال مدیران با وجود مشاهده کارنامه مربیان خارجی و مشکلات اقتصادی پیش رو، سعادتمندی یک تیم فوتبال را در استخدام چشم آبی ها خلاصه می کنند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت، بدون شک موفقیت چند سال اخیر «برانکو ایوانکویچ» در فوتبال ایران یکی از محرک های اصلی این کار به شمار می رود محرکی که هتریک قهرمانی پرسپولیس در لیگ برتر نتیجه نهایی آن است.
اما آیا نام مربیان و کارنامه آنان تضمین کننده موفقیت است؟ بدون شک خیر زیرا اگر یک همسنجی بین مربیان خارجی شاغل در ایران انجام شود برانکو از لحاظ کارنامه پایین تر از مربیان بزرگی مانند کی روش، توشاک، بلاژویچ و آری هان است.
اما چرا با این وجود بزرگانی مانند کی روش، توشاک، لیکنز، شفر و ... که روگاری مراسم ورود آنها شکوهمند برگزار شد پس از مدتی بی صدا ایران را ترک کردند؟ چرا تمام این مربیان مانند برانکوی پرسپولیس موفق نبودند؟
پاسخ به این پرسش ها را باید در سیر تاریخی حضور برانکو در ایران جستجو کرد؛ برانکویی که به عنوان دستیار وارد ایران شد و در کسوت سرمربی تیم ملی جام ملت های آسیا ۲۰۰۴ و جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان را تجربه نمود و پس از چند سال دوری از ایران برای هدایت پرسپولیس به تهران بازگشت. البته روزگار حضور دو دوره اول برانکو با تلخکامی های زیادی همراه بود.
بدون شک آنچه که از مرد کروات فوتبال ایران در شرایط کنونی یک مربی متفاوت از دیگر چشم آبی ها ساخته، کارنامه ذهنی و شناخت او از فوتبال ایران است. اگر وزن کارنامه مربیان بزرگ شاغل در ایران در عرصه های بین المللی ممکن است سنگین تر از مرد کروات پرسپولیسی باشد اما واقعیت ذهنی آن مربیان از درک پیچیدگی های فوتبال ایرانی تهی است. برانکو کنونی محصول دو دوره حضور در ایران است که به خوبی واقعیت ها را درک کرده است و شناخت لازم برای موفقیت در ایران دارد؛ شناختی که بدون شک کی روش با توجه به دید خاصی که داشت توانست در هشت سال حضور به آن برسد.
شناخت برانکو از فوتبال ایران در سطحی است که وی در زمانی که کی روش در اوج بود و فدراسیون تمام اختیارات فوتبال ایران را به او داد بود برانکو با سیاست تمام از گزند تیرهای افسونگر پرتغالی فرار کرد.
البته برشمردن این ویژگی های برانکو به معنای الگو قرار دادن او برای سایر اروپایی های مهاجر به فوتبال ایران نیست بلکه تلنگری برای مدیران فوتبال کشور است که به دنبال آن هستند تا با هر وسیله ای پای یک مربی خارجی را به فوتبال ایران باز کنند. مربی که در زمان استخدام توجهی به هزینه فایده وی در تیم محاسبه نخواهد. نداشتن تفکر هزینه فایده استخدام مربیان از یک سو به سلطه فردی مانند کی روش بر ایران ختم خواهد شد و در سوی دیگر افرادی مانند توشاک و لیکنز را به کشور خواهد کشاند که با وجود داشتن قرارداد، شبانه از کشور خارج می شوند.
این روزها که بازار استخدام مربیان خارجی برای فوتبال ایران به شدت داغ است و مدیران با ذره بین در دیگر کشورها به دنبال نام ها هستند باید یادآور شد که در برخی از مواقع هزینه استخدام یک مربی بومی می تواند کمتر از یک مربی خارجی و میزان موفیقیت آن نیز بیشتر است؛ هزینه ای که استقلال سال های گذشته با پیرمردهای آلمانی «رولند کخ و وینفرد شفر» متحمل شده اما سه عنوان قهرمانی و صعود به نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا با یک مربی بومی (امیر قلعه نویی) آن ها را به دست آورده است.
ورزشی**۲۰۵۲**۹۱۱۸