تهران- ایرنا- نمایشگاه فیلم، ویدئو و چیدمان «سرگشتگی» برای بیان استعاری از تضاد سنت و مدرنتیه در زیست بوم ما، اندام مثله شده انسان را به جای ترنج و نقوش سنتی هندسی و اسلیمی فرش‌ها نشاند.

نمایشگاه انفرادی فیلم، ویدئو و چیدمان ملیسا ولی پور با عنوان «سرگشتگی» ۳۰ فروردین در گالری ثالث آغاز به کار کرد؛ چیدمان های این نمایشگاه در برگیرنده فرش‌هایی بود که اندام مثله شده انسان جای نقش ها و ترنج آن را گرفته بود.
ولی پور که فرش را شبیه انسان می‌داند، آنطور که از بیانیه نمایشگاهش بر می‌آید، معتقد است: انسان، خاصه انسان شرقی، همواره تنهایی را تجربه کرده و با دراماتیزه کردن آن شعری سروده، سازی نواخته و گاه با زمزمه آن فرشی بافته است. انسان امروز در تقابل میان واقعیت و مجاز، مکانیک و دیجیتال و سنت و مدرنیته، در عین تجربه تنهایی، سرگشتگی را نیز تجربه می کند.
«اگر فرش را هم‌نشینی تار و پود آن می سازد، انسان نیز در هم‌نشینی و ارتباط هویت می‌یابد. گویی آنچه بر انسان گذشته، اعم از غم و شادی، کامیابی و ناکامی، لذت و رنج، همه، جزء به جزء وجود او را نقش زده اند».
هنرمند در این بیانیه به خصوصیات دنیای مدرن از جمله مصرف گرایی و تولید انبوه، اشاره می‌کرده و نتیجه می‌گیرد: اغلب فرش ها را ماشین ها می بافند دیگر از یگانگی طرح و نقش خبری نیست.
«آدم امروز نیز میان واقعیت و مجاز تکه پاره شده و از خویشتن جدا مانده و بیگانه شده است. اندام مثله شده انسان در این فرش ها که توسط ماشین بافته شده اند به جای نقوش سنتی هندسی و اسلیمی قرار گرفته و تصویری نامأنوس ایجاد کرده که خود استعاره ای از وضع موجود است؛ جا به جایی، جایگزینی، فقدان آنچه باید سر جای خود باشد و نیست.»
ولی پور در تشریح رویکرد خود در این نمایشگاه به خبرنگار ایرنا گفت: از فرش‌های قرن ۱۳ تا ۱۹ الهام گرفتم و استفاده کردم. این فرش ها را عکاسی کردم و سپس اعضای بدن انسان را در جایگاه نقوش سنتی قرار دادم و سپس با استفاده از چاپ دیجیتال و به صورت ماشینی، فرش ها بافته شد.
وی در توضیح دلیل براقی فرشها، جنس آنها را ترکیبی از ابریشم و «پلی استر» عنوان کرد و افزود: در تاریخ هنر فرش بافی ایران، طرح های زیبایی مربوط به سنت خود داریم ولی زمانی که به صورت ماشینی بافته می شود، نقوش جای خود را به اندام می دهند تا تضادی شکل گیرد که نشان دهد، چیزی سر جای خود نیست. به این ترتیب اثری خلق می‌شود که می تواند از یک جهت زیبا و از سوی دیگر آزار دهنده باشد و این همان تضادی است که در ذهن داشتم.
وی با اشاره به شکل گیری ایده این نمایشگاه گفت: حدود ۴ سال پیش در نمایشگاهی از فرش به عنوان نماد انسان استفاده کردم؛ همان‌طور که تار و پود یک فرش روی هم قرار می گیرد تا هویت یک فرش را تشکیل دهد، انسان هم با آدم هایی که وارد زندگی اش می شوند، هویت خود را شکل می دهد. در نتیجه برای من فرش نمادی از انسان است و من در این تمثیل از آن استفاده کردم.
این هنرمند جوان افزود: فرش هایی که به صورت سنتی بافته می شوند، هویتی یک پارچه دارند و طرح ها دارای یک نظام کلی هستند، به همین دلیل تلاش می شود تا دقیق و موازی باشند و تقارن ایجاد کنند ولی هیچ وقت دو فرش دستبافت را نمی توان یافت که کاملاً مشابه هم باشند ولی در فرش ماشینی این اتفاق افتاده است و فرش ها کاملاً منظم و متقارن هستند اما هویت ندارند.
این هنرمند با تشبیه تضادهای سنت و مدرنیته فرش ها با زندگی انسان گفت: بین زندگی مدرن و سنتی یک تضاد وجود دارد و امروز ما کاملاً از زندگی سنتی خود گذر نکردیم در صورتیکه خیلی چیزها رو از زندگی مدرن می خواهیم و انتظار این را داریم که به آن سمت برویم ولی در زندگی تک تک ما سنت دیده می شود و این تضادی که ایجاد می شود و از دید من فروپاشی هویت را رقم می زند.
وی گفت: چیزی که من می خواستم در این کار به آن اشاره کنم این است که اگر ما برای خود هویت نداشته باشیم استفاده از بزار و رسانه روز به واسطه زندگی مدرن در جهان امروز به تخریب هویت سنتی ما منتهی می شود.
ولی پور با اشاره به برخورد مخاطبان با این نمایشگاه گفت: برخی از بازدیدکنندگان طرح هایی را که اندام انسان در آن واضح بود را دوست داشتند و این برخورد جدید با فرش را که برای نخستین بار در جهان صورت می گرفت هیجان انگیز می دانستند ولی از سوی دیگر برخی نفش های پنهان‌تر را می پسندیدند و دوست داشتند متوجه اندام انسانی روی فرش نشوند.
وی برای حفظ مخاطب فرش ایرانی پیشنهاد کرد: از دیدگاه من فرشی که به صورت سنتی بافته می شود بسیار زیباست ولی در عین حال باید از آن دوره گذر کرد و مخاطب جدید را در نظر گرفت و طرح های جدیدی را وارد فرش کرد تا مخاطب به سمت فرش ایرانی جذب شود. همانطور که به سمت زندگی مدرن پیش می رویم، برای جذب مخاطب جدید باید خلاقانه برخورد کنیم.
فراهنگ **۹۰۳۱** ۹۰۵۳