نشست اتحادیه عرب که از هم اکنون می توان بیانیه آن را حدس زد و آن متنی است که شاه سعودی برای همه اعضاء می خواند و فقط یکی دو کشور مانند لبنان یا الجزایر به آن ملاحظاتی دارند، اما نشست شورای همکاری امسال یک تفاوت دارد و آن دعوت از قطر است که بعد از دو سال غضب پادشاه صورت می گیرد.
منابع خبری از قول مقام های سعودی گفته اند که این نشست ها عمدتاً با هدف بررسی ماجرای مشکوک فجیره و حمله پهپادهای یمنی ها به خطوط نفتی عربستان است، برنامه ریزی شده است.
اما در ارتباط با این نشست ها نکاتی وجود دارد که مهمترین آن احضار سران عرب و خلیج فارس به فاصله کمتر از یک روز از برگزاری روز جهانی قدس است.
آیا واقعاً سعودی ها و اماراتی ها از بحران امنیتی حاضر در منطقه به وحشت افتاده اند یا اینکه حمله به خطوط نفتی آنان اتفاق تازه ای بوده است؟، جواب این سوالات منفی است. بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران منطقه معتقدند، آنها بیش از هر چیز از خشم ملت های عرب و مسلمان به وحشت افتاده اند.
در جریان جنجال های اخیر در خلیج فارس و اردوکشی آمریکایی ها که بعضاً هالیوودی به چشم می آید، چه کسانی می توانند خود را برنده قلمداد کنند؟؛ قطعاً دولت های عرب ثروتمند که در ائتلاف و در صفی قرار گرفتند که یک ستون اصلی آن صهیونیست ها هستند، برنده محسوب نخواهند شد؛ جایی که ترامپ در تمام طول یک سال گذشته از جیب آنها حاتم بخشی کرد، پایتخت آمریکا را به قدس انتقال داد و جولان را به صهیونیست ها بخشید.
اکنون نیز ترامپ قرار است از طرح بزرگ خود به نام معامله قرن پرده برداری کند و همه این اتفاقات در مقابل چشمان میلیون های فلسطینی در سرزمین های اشغالی و در کمپ های آوارگی قرار دارد.
در طول یک سال گذشته صهیونیست ها تلفات انسانی زیادی روی دست فلسطینی ها گذاشتند و در همان شرایط، بیشترین تلاش برای برقراری رابطه میان کشورهای عرب و رژیم صهیونیستی صورت گرفت.
سعودی ها و اماراتی ها به دهها درخواست تهران جهت حل مشکلات منطقه پاسخ منفی دادند و در مقابل با تل آویو در برابر ایران در یک صف قرار گرفتند.
بازی دولت های عرب ثروتمند منطقه بیشتر به یک قمار شبیه است که فقط هم یک بازنده اصلی دارد؛ از یک طرف، خودشان می دانستند که روابط ایران و آمریکا در طول ۴ دهه گذشته بطور دائم در فراز و فرود بوده است و در عین حال احتمال تغییرات در هر لحظه ای وجود دارد، درست مانند روزهایی که اوباما در بهت و ناباوری عرب های خلیج فارس، قصد تغییر در روابط تهران – واشنگتن کرد.
همچنین کارشناسان و تحلیلگران خوب می دانند که سرانجام اختلافات ایران و آمریکا به یک نقطه تعادلی خواهد رسید، چرا که برخلاف دولت های ثروتمند اما ضعیف منطقه، مولفه های قدرت ایرانی ها ذاتی است و جامعه بین الملل قادر به حل مسائل منطقه بدون مشارکت ایران نخواهد بود.
از طرفی، آمریکایی ها هم خوب واقفند که هزینه های یک جنگ با ایرانی ها برایشان گران تمام می شود و خروج از هرگونه درگیری دست آنان نخواهد بود. به علاوه وسعت میدان نبرد، نامعلوم بودن بازیگران منطقه ای در آن و بسیاری دیگر از موضوعات، هرگونه جنگی را برای آنها غیر قابل پیش بینی می کند.
در عین حال بعید به نظر می رسد که قدرت جنگ سالاران و لابی های عربی و یهودی برای ایجاد جنگی علیه ایران، به نتیجه برسد؛ بویژه آنکه بخش بزرگی از جامعه و عرصه سیاسی در آمریکا همچنان از هرگونه برخورد فیزیکی با ایران اجتناب دارند.
حالا در آستانه روز جهانی قدس که میلیون ها مسلمان در سراسر جهان هرساله در پاسخ مثبت به درخواست بنیانگذار جمهوری اسلامی به کف خیابان ها می ریزند و از آرمان های قدس حمایت می کنند، سعودی ها در نشست دورهمی با سران عرب و خلیج فارس به غیر از صدور یک بیانیه چه حرف تازه ای برای گفتن خواهند داشت؟
به نظر می رسد این کشورها بهتر است به جای دست و پا زدن در باتلاقی که قدرت های جهانی برای این کشورها ایجاد کرده اند، به ندای همکاری های جمعی و ایجاد زمینه های تفاهم برای ایجاد منطقه ای امن در غرب آسیا و خلیج فارس پاسخ مثبت دهند.
از محمد علی حیدری هایی
خاورم **۱۷۷۰**۱۵۸۶