تهران- ایرنا- ماجرای قتل همسر «محمدعلی نجفی» و سپس حضور وی در پلیس آگاهی برای اعتراف گویا فرصتی بود تا گروه ها و جریانات سیاسی مقابل هم و درون خود دست به تسویه حساب بزنند.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، خبر قتل «میترا استاد» همسر جوان و دوم محمدعلی نجفی که قبل از ظهر روز سه شنبه در رسانه ها منتشر شد زمانی روی آخرین درجه شوک قرار گرفت که با حضور شهردار اسبق پایتخت در پلیس آگاهی و اعتراف به قتل تکمیل شد.


آنچه بیش از هر چیزی این خبر را حیرت آور می ساخت این بود که وزیر آموزش و پرورش دولت های مختلف و یکی از متین ترین و موجه ترین مسوولان سال های دور و نزدیک دست به قتل همسر خود زده و آن هم با شلیک پنج گلوله که گویی هر کدام بر بخشی از پیکر روانی و عاطفی جامعه فرود آمده است.


نجفی نزد بسیاری از میانسالانِ کنونی حکم کسی را داشت که سال های طولانی پشت میز و نیمکت ها بعد از رهبر و رئیس جمهوری بایستی لااقل نام او را به عنوان رئیس همه مدیر و معلم ها در ذهن می داشتند و برای خیلی از معلمان بازنشسته هم بهترین وزیر بود که می گفتند حقوق آنها را دوبرابر کرده و اوضاع فرهنگیان در دوره وزارتش رنگ و رونقی داشته است.


نجفی که پس از آموزش و پرورش و در دولت اصلاحات به سازمان برنامه و بودجه رفت، در دوره سیطره اصولگرایان و احمدی نژادی بر نهادهای انتخابی، توانست به عنوان عضو شورای شهر تهران در زمره معدود اصلاح طلبان حاضر در عرصه سیاست قرار گیرد.


انتخاب «حسن روحانی» به ریاست جمهوری در سال ۹۲ بار دیگر باعث شد تا نجفی به عنوان نامزد تصدی وزارت آموزش و پرورش راهی مجلس شود. اتهام حضور در فتنه ۸۸ سبب شد تا با موضع گیری های مخالف و تنها با اختلاف یک رای، نجفی از ورود به کابینه یازدهم به عنوان وزیر بازماند.


نجفی چندی بعد به عنوان معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی برگزیده شد اما در این سازمان ماندگار نشد. آخرین تصویر از نجفی به عنوان یک مدیر بلندپایه، به صحنه پس از استعفایش از شهرداری تهران بازمی گردد که در حال سوار شدن بر خودرو و در پاسخ به سوالی در زمینه چرایی کناره گیری گفت «بهتر آن باشد که سر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران».


انتشار عکس هایی از نجفی در کنار همسر جوانش در فضای مجازی با شمایلی دور از وضع متعارف سیاستمدارانِ پس از انقلاب در کنار گمانه زنی های مربوط به اختلاف نظر وی با برخی نهادهای نظامی و امنیتی در دوره کوتاه شهرداری حلقه هایی مبهم اما نازک و گذرا را در بسیاری از ذهن ها شکل داد تا اینکه سه شنبه هفته گذشته رویداد قتل نشان داد این حلقه ها در واقع زنجیره ای است که در نهایت به افول جایگاه نجفی از یک نامزد بالقوه ریاست جمهوری به قاتلی معترف در آگاهی انجامیده است.


این رخداد از زوایای مختلف باعث برانگیختگی افکار عمومی شد و واکنش های بسیاری را هم به دنبال داشت. بسیاری نحوه پوشش خبری صدا و سیما در این ماجرا را کانون توجه قرار دادند و آن را فرصت طلبیِ صرف برای به تصویر کشیدن صحنه برزمین افتادن رقیب از مرکب قلمداد کردند.


زوایای مختلف حقوقی و قضایی پرونده نجفی، حضور نامتعارف خبرنگاران در مراحل رسیدگی به این پرونده و پرسشگری از وی، نحوه برخورد پلیس با نجفی که شماری آن را ۱۸۰ درجه متفاوت از سایر شهروندان خواندند، ماجرای فنجان های چای روی میز پیش روی شهردار اسبق و طرح موضوع روزه خواری و … باعث شد تا به سرعت حاشیه بر متن ماجرا غلبه یابد.


از سوی دیگر موضوع ارتباط همسر دوم نجفی با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی که حتی پیش از ماجرای قتل مطرح بود، بسیار پررنگ شد و شهردار اسبق هم پس از اعتراف تصریح داشت همسر دومش اطلاعات وی را برای برای نهادهای امنیتی می فرستاده است؛ ادعایی که برخی نهادهای اطلاعاتی آن را تکذیب کرده و برخی هم ترجیح دادند واکنشی به آن نشان ندهند.


نجفی در جایی از اظهاراتش از «روحیات خاص» میترا استاد سخن گفته که سبب ساز مرگش شده و شهردار اسبق را واداشته تا اقدام به تهدید وی کند؛ اقدامی که به گفته نجفی هدف نهایی اش قتل نبوده اما در کش و قوس هایی به شلیک گلوله از اسلحه انجامیده است.


هر چند در ساعات نخست پس از قتل، انتشار مصاحبه هایی مبنی بر برخوردهای فیزیکی نجفی با پسر سیزده ساله میترا استاد در کنار شلیک های پنجگانه سبب تشدید جو روانی علیه وی شد اما نکته قابل تاملی که در روزهای گذشته به چشم می خورد این بود که طیف وسیعی از واکنش ها، حتی با نجفی همدلانه بود.


این موضوع هرچند سبب شد تا طیفی از فعالان رسانه ای و شبکه های اصلاح طلب در فضای مجازی از همان ابتدا با اتهامِ سرپوش گذاشتن بر جنایت و دفاع کورکورانه از یکی از شخصیت های برجسته هم خط متهم شوند اما سویه دیگر ماجرا آن بود که همدلیِ مورد انتظار با قربانی نیز شکل نگرفت؛ رخدادی که می تواند ریشه در ابهامات مربوط به نقش میترا استاد در زندگی سیاسی و شخصی وزیر پیشین آموزش و پرورش داشته باشد.


این در حالی بود که شکل تسلیم شدن نجفی به مراجع قانونی، آرامش خاص وی پس از اعتراف، مواجهه نامتعارف صدا و سیما با این سوژه خبری، تایید شایعه های مربوط به خودکشی نافرجام وی، افزایش گمانه زنی ها درباره درگیری های شهردار سابق با تبعات فسادستیزی و اظهاراتی نظیر اینکه استاد به رغم اظهار عشقِ فراوان و اولیه، حتی نجفی و خانواده اش را به اسیدپاشی تهدید کرده باعث شد تا در نهایت احساسات منفی علیه سیاستمدار مرتکب قتل چندان برانگیخته نشود.


این پرسش بزرگ که چه انگیزه یا تهدیدی پیش روی نجفی باعث شده تا وی به سوی همسر دومش و در واقع همه سابقه سیاسی خود شلیک کند، اکنون به اصلی ترین موضوعی تبدیل شده که ذهن عموم را به دنبال خود می کشد. همین سوال البته برخی از رقبای سیاسی اصلاحات را برآن داشته تا حذف فیزیکی استاد را به رازهای مگوی این جریان و حتی مسائل مربوط به دولت ارتباط دهند.


در همین پیوند، برخی رسانه و چهره های تندرو علاوه بر هدف قرار دادن جریان اصلاحات و بیان جملاتی چون «مجموعه اصلاحات فقط قاتل کم داشت که آن هم جور شد» کوشیدند با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهند و دولت را نیز به دلیل حضور چند ماهه نجفی زیر ضرب اتهام قتل بگیرند؛ دسته ای که پیشتر حتی عالی ترین مقام اجرایی کشور را هدف شائبه سازی درباره مرگ فرزند قرار داده بودند.


تسویه حساب های سیاسی البته تنها محدود به رقبای جریان متبوع نجفی نماند زیرا درون جریان اصلاحات نیز برخی اختلافات و مرزهای خود را با شهردار قبلی طی چند روز گذشته آشکار ساخته و حتی کوشیدند به نوعی از وی تبری جویند.


در میان این کش و قوس های سیاسی و مباحث حقوقی و پرسش هایی که پیرامون «پرستو» یا «گماشته بودن» همسر نجفی مطرح است، این واقعیت کمتر به چشم می آید که افول وزیر و شهردار پیشین از جایگاه وزارت تا اعتراف به قتل، بیش از آنکه ارتباطی مبنایی با سوگیری های سیاسی او برقرار سازد ناشی از فرایندی است که وی در درون خود و زندگی شخصی اش پیموده است؛ انتخاب هایی که در گزینش پیرامونیان و همراهان، شریک عشق و زندگی و مدیریت ارتباطات خانوادگی و عاطفی صورت داد و در نهایت متاثر از خشمِ سایه افکنده بر پیکره اجتماع دستش را به خون آغشته ساخت.


گناه نجفی در ارتکاب به قتل چنان سنگین است که گناهانی دیگر بر وی نوشتن را نشاید و به همین شکل، شریک دانستن دیگران در گناه وی به خاطر همکاری یا خط و ربط سیاسی نیز در دایره انصاف و اخلاق نیاید.


پژوهش **۹۲۷۹