تهران- ایرنا-  امروزه بیش از هر زمان دیگری اقتصاد کشورها وابسته به انرژی بوده و از آنجایی که منابع انرژی محدود است، دست یابی به پایداری در تولید و مصرف انرژی ضرورتی انکارناپذیر بوده و نیازمند اقداماتی جدی است.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، طبق دیدگاه کارشناسان بخش انرژی با توجه به نقش دوگانه آن در خصوص تأمین انرژی و کسب درآمد ارزی، زیربنای اصلی توسعه به شمار می آید و همواره نقش بنیادی در بخش های اجتماعی، اقتصادی و ... ایفا کرده است. یکی از عوامل مهم رشد اقتصادی کشور تأمین پایدار انرژی است، اما این امر با مصرف زیاد و غیر منطقی انرژی در کشور در بلند مدت نامطمئن و با ابهاماتی روبرو است. مهمترین دلایل آن قدمت سامانه های موجود مصرف کننده انرژی و نبود فرهنگ صحیح مصرف انرژی در کشور است، که از گذشته دور تاکنون ادامه داشته است. بر این اساس، رفع این مشکل در کشور، اجرای عوامل مهم اصلاح سیاستگذاری، فرهنگ سازی و مدیریت مصرف انرژی را طلب می نماید.

اصلی ترین بخش مصرف به حوزه دولتی و سپس به حوزه خصوصی مربوط می شود. اگر دولت که مهمترین مصرف کننده منابع متعدد و متنوع کشور است، در الگوی مصرف انرژی اصلاحاتی انجام دهد، فرصت الگوبرداری را به دیگر بخش ها خواهد داد. اصلاح الگوی مصرف انرژی نوعی بهینه سازی مصرف منابع عمومی و شخصی در جامعه است. اسراف نوعی بیرون رفتن از حد اعتدال است.

درخصوص مصرف انرژی و نارسایی های کشور در بهره برداری از این فرصت خدادادی برای خلق ثروت از گذشته موانعی وجود داشت که بخشی از آن به فرهنگ و شیوه مصرف بر می گردد. برای رهایی از این وضعیت در تاریخ ۱۳۸۹.۴.۱۴ سیاست های کلی اصلاح کلی الگوی مصرف در ۱۰ بند توسط مقام معظم رهبری ابلاغ گردید که در آن تأکید شده بود که لازم است که شیوه مصرف انرژی، آب و نان مورد بازنگری قرار گیرد. به دنبال این ابلاغیه مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۳۸۹.۱۲.۴ قانون اصلاح الگوی مصرف را مورد تصویب قرار داد که اجرای آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

** جایگاه ایران در آمارهای مصرف

طبق آخرین آمارهای موجود میانگین رشد مصرف جهانی انرژی دنیا از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶ حدود ۱.۷ درصد بوده است. اما میانگین مصرف ایران، در این دوره زمانی حدود دو برابر میانگین جهانی، یعنی ۳.۲ درصد بوده است. همچنین برآوردها نشان می دهد که رشد جهانی مصرف انرژی دنیا در سال ۲۰۱۷ نسبت به ۲۰۱۶ حدود ۲.۲ درصد و رشد مصرف انرژی ایران در همین مدت حدود ۶.۳ درصد شده است.

بعلاوه، میانگین تغییرات مصرف نفت ایران در سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶ کاهشی ۰.۴ درصدی داشته است ولی متاسفانه رشد مصرف نفت سال ۲۰۱۷ ایران نسبت به ۲۰۱۶ حدود ۵.۴ درصد بوده است به طوری که در سال ۲۰۱۷ حدود ۱.۸ درصد نفت دنیا در ایران مصرف شده است. میانگین مصرف روزانه نفت دنیا در سال ۲۰۱۷ حدود ۹۸۱۸۶ میلیون بشکه و مصرف ایران حدود ۱۸۱۶ و ترکیه حدود ۱۰۰۷ میلیون بشکه بوده است.

لازم به ذکر است که رشد در آسیا و اقیانوسیه، خاورمیانه و آمریکای مرکزی و جنوبی پائینتر از میانگین و در سایر مناطق بالاتر از میانگین بوده است. همه سوخت ها بجز ذغال سنگ و برق آبی رشد بیشتر از میانگین را تجربه کرده اند. گاز طبیعی بیشترین افزایش را با ۸۳ میلیون تن معادل نفت داشته است و انرژی های تجدید پذیر با ۶۹ و نفت با ۶۵ میلیون تن معادل نفت در رتبه های بعدی قرار دارند.

طبق دیدگاه کارشناسان، میزان مصرف انرژی با رشد اقتصادی ارتباط مستقیمی و مثبتی دارد. یعنی کشورهایی که رشد اقتصادی بالاتری دارند مصرف انرژی شان نیز بیشتر است. اما این قضیه نمی تواند در مورد کشور ما صادق باشد زیرا علیرغم رشد میانگین مصرف انرژی، رشد اقتصادی به تناسب آن افزایش نیافته که هیچ کاهش هم یافته است. در سال ۲۰۱۶ رشد اقتصادی ایران به بیش از ۷ درصد رسید اما در سال ۲۰۱۷ به ۳.۶ درصد کاهش یافت.

** توسعه پایدار و مدیریت مصرف انرژی

 طبق دیدگاه کارشناسان، انرژی به منزله موتور توسعه اقتصادی، اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی انسان تلقی می شود. از سوی دیگر، توسعه پایدار و به ویژه حفاظت از محیط زیست در گرو استفاده درست و بهینه از منابع انرژی به خصوص انرژی های تجدید ناپذیر است. بدون تردید منابع انرژی و به طور خاص سوخت های فسیلی امروزه از مهمترین منابع در چرخه تولید صنعتی به شمار می روند، به طوری که به هیچ وجه امکان کنار گذاشتن این منابع با تکیه بر هر منبع انرژی دیگری قابل تصور نیست.

از این رو صرفه جویی در مصرف انرژی و در واقع مصرف بهینه ی انرژی برای هر کشوری و از جمله کشور ما ضرورتی است انکار ناپذیر. نکته کلیدی در این مورد رسیدن به نقطه پایداری است. توسعه پایدار انرژی نوعی از توسعه پایدار است که در آن مفاهیم تساوی و برابری در کنار ملاحظات زیست محیطی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی وجود داشته باشد.

** مصرف گرایی و مصرف انرژی

جامعه شناسان نیز بر این باورند که انسان ها به عنوان بازیگران اصلی توسعه پایدار نقش مهمی در ایجاد الگوهای اجتماعی و فرهنگی در راستای تعیین راه حل های دستیابی به توسعه پایدار ایفا می کنند. درواقع تجربه نشان می دهد که بی توجهی به عوامل اجتماعی در خلال فرآیند توسعه، اثربخشی برنامه ها و پروژه  های  گوناگون توسعه را با مخاطره جدی مواجه می سازد. بنابر این در اصلاح الگوی مصرف انرژی و بهینه کردن آن تأکید بر مولفه های فرهنگی و اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است.

یکی از مهمترین موارد رشد بی رویه مصرف گرایی و نقش آن در فرایند هویت بخشی به افراد است. امروز برخلاف گذشته مصرف مادی بیش از هر عنصر دیگری در تعیین هویت افراد نقش دارد. افراد هویت و جایگاه اجتماعی خود را با ابزار و وسایل مادی دور و برشان نشان می دهند. این امر به طور مستقیم و غیر مستقیم در مصرف انرژی اثرگذار است. برای مثال گرایش به داشتن خودرو شخصی و استفاده روزانه از آن از یک طرف عاملی هویت بخش برای افراد بوده و از طرف دیگر مصرف روزانه بنزین را در سراسر کشور به شدت افزایش می دهد. ایرانی ها امروزه حدود ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین در روز مصرف می کنند. این در حالی است که اگر ما، به ویژه در شهرهای بزرگی مانند تهران استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و مقداری پیاده روی در روز  را در سبک زندگی خود جای دهیم شاید نیازی به استفاده از خود رو شخصی و مصرف سوخت روزانه نداشته باشیم. در نتیجه کاهش استفاده از خودرو شخصی به طرز قابل توجهی مصرف سوخت و انرژی را کاهش خواهد داد.

مصرف برق، آب و گاز نیز تفاوت چندانی با مصرف بنزین ندارد. یعنی به نوعی در چارچوب سبک زندگی و فرهنگ ما قابل بحث است. برای مثال گرایش به داشتن خانه های بزرگ، عادت به زندگی در فضای روشن، میزان اسراف در مصرف آب و غیره به طور مستقیم و یا غیر مستقیم مصرف انرژی را در کشور افزایش می دهد.

بخشی از مصرف گرایی نیز در سطح نهادها اتفاق می افتد. برای مثال کنترل مصرف آب و برق ادارت دولتی می تواند به میزان قابل توجهی مصرف انرژی سراسری را کاهش دهد. یا کارخانه ها و کارگاه های تولیدی می توانند با استفاده از تکنولوژی های بروز میزان مصرف انرژی خود را به طرز قابل توجهی کاهش دهند.

مصرف گرایی چه در سطح نهادی و چه در سطح فردی یکی از دلایل اصلی رشد مصرف انرژی در جامعه است. اصلاح الگوی مصرف در هر دو سطح امری اجتناب ناپذیر است. اما موفقیت در این کار بستگی به فرهنگ سازی دارد. این فرهنگ سازی باید در دو سطح آموزش و اعمال قوانین انجام شود. در واقع در کنار تبلیغات رسانه ای و آموزش در مراکز آموزشی مانند مدارس و غیره، داشتن قوانین و مهمتر از آن اعمال قانون و در نظر گرفتن مجازات و تنبیه برای افراد و نهادهای مصرف گرا بسیار ضروری است.   

پژوهشم**س-م**1552