در آستانه سیامین سالگرد ارتحال امام ، با بازخوانی منشور برادری در گفتوگو با سیدحسین موسویتبریزی و سیدمحمدعلی ابطحی، دلایل محققنشدن اهداف این منشور را بررسی کردهایم.
کتابهای فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلافنظرها
در پاسخ امام خمینی، رهبر فقید انقلاب، به نامه محمدعلی انصاری آمده است: «نامه شما را مطالعه کردم. مسئلهای را طرح کردهاید که پاسخ به آن کمی طولانی میگردد، ولی از آنجا که من به شما علاقهمندم، شما را مردی متدین و دانا -البته کمی احساساتی- میدانم و از محبتهای بیدریغت نسبت به من همیشه ممنونم، بهعنوان نصیحت به شما و امثال شما که تعدادشان هم کم نیست، مسائلی را تذکر میدهم: کتابهای فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلافنظرها، سلیقهها و برداشتها در زمینههای مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عبادی؛ تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است، قول و یا اقوال مخالف وجود دارد و حتی در مسائل اجماعی هم ممکن است قول خلاف پیدا شود؛ از اختلاف اخباریها و اصولیها بگذریم. از آنجا که در گذشته این اختلافات در محیط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در کتابهای علمی آنهم عربی ضبط میگردید، قهرا تودههای مردم از آن بیخبر بودند و اگر باخبر هم میشدند، تعقیب این مسائل برایشان جاذبهای نداشت. حال آیا میتوان تصور نمود که چون فقها با یکدیگر اختلافنظر داشتهاند -نعوذبالله- خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کردهاند؟ هرگز».
حل مباحث مربوط به عکاسی، نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی، تئاتر، سینما و...
امروز با کمال خوشحالی، به مناسبت انقلاب اسلامی حرفهای فقها و صاحبنظران به رادیو، تلویزیون و روزنامهها کشیده شده است؛ چراکه نیاز عملی به این بحثها و مسائل است؛ مثلا در مسئله مالکیت و محدوده آن، در مسئله زمین و تقسیمبندی آن، در انفال و ثروتهای عمومی، در مسائل پیچیده پول و ارز و بانکداری، در مالیات، در تجارت داخلی و خارجی، در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن، در حدود و دیات، در قوانین مدنی، در مسائل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای اعم مانند عکاسی، نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی، تئاتر، سینما، خوشنویسی و... ، در حفظ محیط زیست و سالمسازی طبیعت و جلوگیری از قطع درختها حتی در منازل و املاک اشخاص، در مسائل اطعمه و اشربه، در جلوگیری از موالید در صورت ضرورت یا تعیین فواصل در موالید، در حل معضلات طبی مانند پیوند اعضای بدن انسان و غیر به انسانهای دیگر، در مسئله معادن زیرزمینی و روزمینی و ملی، تغییر موضوعات حرام و حلال و توسیع و تضییق بعضی از احکام در ازمنه و امکنه مختلف، در مسائل حقوقی و حقوق بینالمللی و تطبیق آن با احکام اسلام، نقش سازنده زن در جامعه اسلامی و نقش تخریبی آن در جوامع فاسد و غیر اسلامی، حدود آزادی فردی و اجتماعی، برخورد با کفر، شرک، التقاط و بلوک تابع کفر و شرک، چگونگی انجام فرایض در سیر هوایی و فضایی و حرکت برخلاف جهت حرکت زمین یا موافق آن با سرعتی بیش از سرعت آن یا در صعود مستقیم و خنثیکردن جاذبه زمین و مهمتر از همه اینها، ترسیم و تعیین حاکمیت ولایت فقیه در حکومت و جامعه که همه اینها گوشهای از هزاران مسئله مورد ابتلای مردم و حکومت است که فقهای بزرگ درباره آنها بحث کردهاند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر بعضی از مسائل در زمانهای گذشته مطرح نبوده یا موضوعیت نداشته است، فقها امروز باید برای آن فکری کنند.
باید باب اجتهاد باز باشد
بنابراین در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا میکند که نظرات اجتهادی- فقهی در زمینههای مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد، ولی مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که بر اساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامهریزی کند که وحدت رویه و عمل ضروری است و همینجاست که اجتهاد مصطلح در حوزهها کافی نیست، بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد، ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و بهطورکلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیمگیری باشد، این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمیتواند زمام جامعه را به دست گیرد. اما شما باید توجه داشته باشید تا زمانی که اختلاف و موضعگیریها در حریم مسائل مذکور است، تهدیدی متوجه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام میشود و این مسئله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفا سیاسی است، ولو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چراکه همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید میکنم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم میسوزد و هرکدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است.
هر دو جریان میخواهند کشورشان مستقل باشد
اکثریت قاطع هر دو جریان میخواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو میخواهند سیطره و شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند. هر دو میخواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبه صادق بازار و خیابان، زندگی پاک و سالمی داشته باشند. هر دو میخواهند دزدی و ارتشا در دستگاههای دولتی و خصوصی نباشد، هر دو میخواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد کند که بازارهای جهان را از آن خود کند، هر دو میخواهند اوضاع فرهنگی و علمی ایران بهگونهای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوی مراکز تربیتی و علمی و هنری ایران هجوم آورند، هر دو میخواهند اسلام قدرت بزرگ جهان شود. پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هر دو عقیدهشان است که راه خود باعث رسیدن به اینهمه است، ولی هر دو باید کاملا متوجه باشند که موضعگیریها باید بهگونهای باشد که در عین حفظ اصول اسلام برای همیشه تاریخ، حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایهداری غرب و در رأس آن آمریکای جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیسم بینالملل و در رأس آن شوروی متجاوز باشند.
هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش کنند که ذرهای از سیاست «نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» عدول نشود که اگر ذرهای از آن عدول شود، آن را با شمشیر عدالت اسلامی راست کنند. هر دو گروه باید توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچیک از آن دو جریان رحم نمیکند. دو جریان با کمال دوستی مراقب آمریکای جهانخوار و شوروی خائن به امت اسلامی باشند. هر دو جریان باید مردم را هوشیار کنند که درست است که آمریکای حیلهگر دشمن شمارهیک آنهاست، ولی فرزندان عزیز آنان زیر بمب و موشک شوروی شهید شدهاند. هر دو جریان از حیلهگریهای این دو دیو استعمارگر غافل نشوند و بدانند که آمریکا و شوروی به خون اسلام و استقلالشان تشنهاند. خداوندا! تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جریان بگویم گفتم، حال خود دانند. البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف شود - که همه باید از شر آن به خدا پناه ببریم- که آن حب نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمیشناسد.
رئیسجمهور، رئیس مجلس، نخستوزیر، وکیل، وزیر، قاضی، شورایعالی قضائی و شورای نگهبان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، نظامی و غیرنظامی، روحانی و غیرروحانی، دانشجو، غیردانشجو، زن و مرد نمیشناسد و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است، بگذریم. اگر آقایان از این دیدگاه که همه میخواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند، بسیاری از معضلات و حیرتها برطرف میشود، ولی این به آن معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفتهام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه میشود. انتقاد اگر بحق باشد، موجب هدایت دو جریان میشود. هیچکس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند.
البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروهی خدایناکرده بیجهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتما پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند، به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. درهرحال یکی از کارهایی که یقینا رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش برای زدودن کدورتها و نزدیککردن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطههایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل است، پرهیز کرد. شما آنقدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، اما اگر دیدید کسی از اصول تخطی میکند، در برابرش قاطعانه بایستید. البته میدانید که دولت و مجلس و گردانندگان بالای نظام هرگز اصول و داربستها را نشکسته و از آن عدول نکردهاند.
برای من روشن است که در نهاد هر دو جریان اعتقاد و عشق به خدا و خدمت به خلق نهفته است. با تبادل افکار و اندیشههای سازنده مسیر رقابتها را از آلودگی و انحراف و افراط و تفریط باید پاک کرد. من باز سفارش میکنم کشور ما در مرحله بازسازی و سازندگی به تفکر و به وحدت و برادری نیاز دارد. خداوند به همه کسانی که دلشان برای احیای اسلام ناب محمدی- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و نابودی اسلام آمریکایی میتپد، توفیق عنایت فرماید و شما و همه را در کنف عنایت و حمایت خویش محافظت فرماید و انشاءالله از انصار اسلام و محرومان باشید.
از: وحیده کریمی
منبع: روزنامه شرق، دوشنبه 13 خرداد 98
ایرنا مقاله ** 1194