حضرت آیت الله اشرفی شاهرودی در این گفت وگو به بیان خصوصیات و ویژگیهای فقهی و اخلاقی حضرت امام خمینی (ره) پرداخت و اظهار کرد: مرحوم امام خمینی (ره) از افرادی بودند که درد دین و ملت را داشتند و بر همین اساس بسیار به مردم علاقه مند بودند و از غم و رنج مردم رنج میبردند. از سوی دیگر حضرت امام (ره) یک مجتهد جامع الشرایط و دلسوز دین بودند. برنامههای زندگی خاندان پهلوی بر مبنای دین نبود و عمدتاً هم با کمال تأسف ۱۰۰۰ فامیلی که در آن زمان معروف بود؛ ممکلت و منافع کشور را به نفع خودشان مصادره میکردند و مردم ضعیف به خصوص در روستاها در کمال رنج و فقر زندگی میکردند؛ این مجموعه موجب شد که مرحوم امام (ره) قیام کنند و حرکت الهی را به دو دلیل شروع کنند؛ یک دلیل، اجرای احکام دین و دلیل دوم استقلال کشور و فریادرسی به طبقه محروم به خصوص درروستاهای اطراف کشور که در فقر ومشکلات بسیار زندگی میکردند.
نظر امام (ره) بر این بود که مملکت در وهله اول بر مدار دینی طبق قانون اساسی اداره شود
وی تاکید کرد: نطقهای آتشینی که حضرت امام (ره) هم در ایران و هم در نجف اشرف داشتند و با اعلامیههایی که مرتباً صادر میکردند؛ موجب شد که در بین مردم شریف و متدین ایران، حالت پذیرش و استقبال از برنامههای مرحوم امام (ره) تجلی پیدا کند و این تجلی را در طول مدت نهضت کاملاً دیدیم و شاید در دنیا این سنخ همکاری مردم و پاسخ مثبت دادن به ندای رهبرآنگونه که شاهد بودیم، سابقه نداشته است. در سراسر کشور این تجاوب و همسویی از مردم نسبت به ندای مرحوم امام دیده و حاصل شد تا بالاخره سرانجام به پیروزی انقلاب منتهی شد.پس از پیروزی نیز نظر امام (ره) بر این بود که مملکت در وهله اول بر مدار دینی طبق قانون اساسی اداره شود.
عقیده امام خمینی (ره) در مورد حضور روحانیت در مناصب اجرایی
این استاد درس خارج حوزه علمیه خراسان در رابطه با نظر امام خمینی (ره) راجع به اداره و انجام امور اجرایی توسط روحانیت به نقل خاطرهای پرداخت و گفت: به یاد می آورم مرحوم آیت الله مهدوی کنی به بنده گفت: مرحوم امام نظرشان این بوده که روحانیت تقریباً نظارت داشته باشند و اموراجرایی را افراد معتمد دیگری به دست بگیرند. مرحوم آقای مهدوی کنی میگفت: من و آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ امام خمینی (ره) را قانع کردیم که اجرای حکومت به دست روحانیت هم باشد؛ به هر حال این امر انجام شد
مبنای مرحوم امام خمینی (ره) بر این بود که باید احکام الهی در عصر غیبت نیز اجرا شودقبل از ایشان هم بعضی از فقها چنین استنباطی داشتند، مرحوم شیخ مفید و مرحوم صاحب جواهر بر این باور بودند
حضرت آیت الله اشرفی شاهرودی در ادامه به مبنای فقهی امام (ره) اشاره کرد و افزود: فقهای شیعه بر عکس اهل سنت، اهل اجتهاد هستند واهل تسنن، مذاهب را در فتوای چهار نفر؛ ابوحنیفه، شافعی، احمدبن حنبل و مالک، منحصر کردند، اما علمای شیعه گفتند: باب اجتهاد باز است و باید احکام را از ادله کتاب و سنت استخراج کنیم. با توجه به اینکه دین اسلام، دین جاودانه و فراگیر است و از طرفی همه حوزههای فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی روابط بین مسلمانان و غیرمسلمانان را در بر میگیرد لذا علمای شیعه بر این باور و اعتقادند که باب اجتهاد مفتوح است و در هر زمانی فقهای شیعه باید به مقتضای آن، قوانینی که مورد نیاز است را از کتاب و سنت استنباط و احکام را به مردم اعلام کنند و حکومت هم باید بر طبق آن خط و مشی داشته باشد.
آیت الله اشرفی شاهرودی افزود: از آنجایی که باب اجتهاد مفتوح است و فقهای شیعه نیز بر این اصل باور داشتند، طبیعتاً استنباطها مختلف میشود زیرا مسائل نظری چون مبتنی بر تجربه و حس خارجی نیست بلکه مبتنی بر استنباط از ادله، آیات و روایات است، اتفاق نظر در آن کمتر اتفاق میافتد. طبعاً این اختلاف از همان اول در کیفیت استخراج احکام و استنباط فقها از ادله کتاب، سنت، اجماع و عقل از زمان غیبت صغری ولی عصر (عج) یک امر متعارفی بود. طبعاً برای کیفیت استنباط و استخراج احکام، هر کسی مبنایی داشت و یک منش خاصی را پیش گرفته بود. شخصیتهای مختلفی مانند مرحوم شیخ طوسی (رضوان الله تعالی)، که بسیار پرکار و مؤید من عندالله بود، در آن مدت عمر کوتاه خود توانست آثاری در تفسیر، رجال، فقه، اصول و غیرذلک تدوین کند. طبعاً نظرات او یک اساس متقنی نزد فقهای متأخر از شیخ شد که تا مدتها هر چه شیخ فرموده بود بر آن اساس باور داشتند و اعلام میکردند لذا به نام مقلده معروف شدند؛ تا نوبت رسید به ابن ادریس حلی و باز صحبت این شد که فقها خودشان بتوانند از ادله استنباط کنند.
وی با اشاره به اینکه منش اختلاف در کیفیت استخراج و استنباط احکام از ادله بین فقها، رایج و اختلافات نظر در کیفیت استنباط احکام نظری بود، گفت: خاصیت علوم نظری همیشه این است، تا بعد از آن همین طور دوران مختلفی بین فقها گذشت که کیفیت هر مکتبی برنامه خاصی از کیفیت استنباط و استخراج احکام از ادله، داشت؛ مدتی مکتب حله بود، مدتی مکتب نجف بود، مدتی مکتب قم و مشهد بود و در شهرهای مختلف بزرگان، یک منش خاصی داشتند. گاهی مثلاً یک شخصیت بسیار فوق العاده ای بود که در مجموعه آن حوزه اثر داشت مثل مرحوم آیت الله بروجردی در زمان خود، گاهی هم برخی مانند شیخ انصاری یا بزرگانی از این قبیل بودند که مکتب شأن رواج پیدا میکرد و مرحله به مرحله ادامه داشت.
این استاد برجسته حوزه علمیه در ادامه با بیان اینکه فقهای زمان ما نظراتشان در کیفیت استنباط و احکام نظری از مدارک مختلف بود، اظهار کرد: مبنای مرحوم امام خمینی (ره) بر این بود که باید احکام الهی در عصر غیبت نیز اجرا شود. از جمله بخشی از احکام الهی، حدود و دیات است و ایشان میفرمود که نباید حدود دیات را مردم یا هر کسی به دست خودش گرفته و حد را جاری کنند پس باید یک حکومت عادلی باشد که در رأس آن یک عالم فقیه و متدینِ عادل قرار بگیرد که بتواند احکام دین را در جامعه پیاده و اجرا کند. ایشان از روز اول بر این باور بود و میگفت: ادلهای در احکام و آیات قرآن در رابطه با حدود الهی وارد شده زیرا اینها مسائلی است که نباید اجرای آنها را به دست مردم داد وباید اجرای آن توسط حکومتی باشد که دررأس آن حکومت، یک فقیه بسیار قوی، عالم وعادل قرار بگیرد تا حکومت بر طبق آن بتواند احکام دین را در جامعه پیاده کند. در این باره بحث مفصلی در نجف داشتند که به عنوان ولایت فقیه چاپ شد یعنی میگفتند همان طور که ائمه اطهار ولایت بر اجرای احکام دین داشتند فقها هم در عصر غیبت امام زمان (عج) این ولایت را دارند.
وی افزود: یک نقطه نظر قوی حضرت امام که تقریباً در زمان خودشان و در بین سایر فتاوای ایشان متجلیتر بود همین مسأله ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی است و این مسئله هم برخاسته از استنباطی بود که ایشان از آیات و روایات و امثال ذلک داشتند؛ پیش از ایشان نیز مرحوم شیخ مفید در کتاب خود نوشت: اگر در زمانی فقیهی قدرت داشت که احکام را اجرا کند باید احکام را اجرا نماید و بر مردم هم واجب است او را در اجرایی شدن احکام دین در جامعه، همراهی و کمک کند.
آیت الله اشرفی شاهرودی در ادامه تصریح کرد: برخی دیگر از فقها هم به این مسئله اعتقاد نداشتند و میگفتند: آنچه که ثابت شده فقط منصب قضاوت و مخصوصاً فتوا دادن است که امام عصر (عج) به فقها در عصر غیبت دادهاند. اما مسأله حکومت و غیرذلک؛ چنین حقی از طرف ائمه معصومین برای فقها داده نشده است. منتهی بعضیها هم میگفتند: از باب امور حسبیه – چون بالاخره تشکیل دادن نظام دینی یکی از بهترین مصادیق امور حسبیه است – از این جهت باید فقها در رأس قرار بگیرند و احکام دینی را اجرا کنند. به هر صورت یکی از خصوصیات شخص امام (ره) در مسأله احکام فقهی همین استنباطی بود که ایشان داشتند. قبل از ایشان هم بعضی از فقها چنین استنباطی داشتند مرحوم شیخ مفید و مرحوم صاحب جواهر بر این باور بودند و خیلی قوی و محکم، پای آن ایستادند و درس آن را هم دادند؛ در مقابل دسته دیگری به آن مقدار معتقد نبودند.
حضرت امام (ره) به طلبهها مجال اشکال گیری میدادند
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه خراسان در ادامه به بیان منش امام خمینی (ره) در تدریس علوم پرداخت و تصریح کرد: منش ایشان در درس این بود که به طلبهها مجال میدادند تا اشکال کنند و درس را از حالت منبر و روضه خوانی خارج کنند و میفرمودند که درس مرحوم میرزای شیرازی سه تا چهار ساعت طول میکشید به خاطر اینکه ایشان مطلب را القا میکرد و شاگردان هم نظرات خودشان را میگفتند و کلاس محل استنباط و رأی بود. لذا ایشان به این جهت اصرار داشتند که مجلس درس باید مجلس مباحثه و مذاکره بین استاد و شاگرد باشد. حضرت امام درخصوص اینکه همه شاگردان سکوت کنند و خودشان به تنهایی صحبت کنند، میگفتند: «این کارهای رضاخانی است نه درس دادن.» من یادم هست که روزی در کلاس ایشان سکوت داشتم؛ گفتند: چرا ساکت شدی و صحبت نمیکنی؟ باید بگویی وصحبت کنی.
امام خمینی (ره) به هیچ وجه مباحث فلسفی را داخل فقه نمیکرد
وی افزود: از دیگر منش حضرت امام، اینکه مرد فیلسوفی بود و در فلسفه صاحب نظر بود، اما به هیچ وجه من الوجوه مباحث فلسفی را داخل در فقه نمیکرد و این مطلب را مکرر میفرمود و میگفت که فقه را باید از دید و فهم بازاریها و طبق کلمات ائمه سنجید و آن طور باید به روایات و احادیث نظر کرد نه به عنوان یک فیلسوف صاحب نظر در مسائل دقیق فلسفی.
توجه امام (ره) به نظرات علمای پیشین
آیت الله اشرفی شاهرودی در ادامه ضمن بیان اینکه امام خمینی (ره) اهتمام شدیدی داشت تا در هر درسی که میدهد تقریباً مطالعات قوی داشته باشد، به نقل خاطرهای پرداخت و گفت: ومن یادم است که ایشان در هر مسأله ای اقوال علمای بزرگ را زیاد نگاه میکرد و سر کلاس درس عنوان میکردند؛ در حالی که معمولاً مراجع یا اساتید دیگر آن طور به دنبال اقوال دیگر نمیرفتند و یا وقتی هم میرفتند فقط قول چند نفر از بزرگان را مدنظر قرار میدادند، اما مرحوم امام بیشتر به این نکته اهمیت میداد و در مطالعات خود در رابطهی با هر مسأله ای که میخواستند، مطرح کنند دایره مطالعات شأن را بسط بیشتری میدادند و در درس هم آن نظرات را عنوان میکردند، حال یا میپسندیدند یا اشکال نموده و رد و مناقشه میکردند. امام مانند سایر اساتید فن، مراجعات خود و مناقشاتی که در مراجعات داشتند را در درس القا میکردند و در نتیجه به طلبهها هم مجال میدادند و تشویق میکردند که بیشتر به دنبال بحث، درس و مطالعه بیشتر بروند.
حضرت امام (ره) اعتماد به نفس بی مانندی داشت
وی ادامه داد: یک خصوصیت اخلاقی ایشان اعتماد به نفسی بود که من مانند آن را در کسی سراغ ندارم؛ ایشان بسیار به نفس خویش اعتماد داشت. یادم است روزی دو نفری با هم نشسته بودیم و درباره آن ایامی که ایشان در سیاه چال زندان شاه بود، صحبت شد. من از ایشان سوال کردم که آن ایام چگونه گذشت؟ ایشان فرمود: روزی پاک روان، آجودان مخصوص شاه؛ به زندان آمده بود و به من اطلاع دادند که آقای پاک روان آمده و میخواهد با شما ملاقات کند، ماهم در فضای زندان به صحبت با او نشستیم؛ سپس به من گفت: حضرت آقا؛ شاه میآید اینجا خدمت شما بنشینیم با هم صحبت کنید تا این اختلافات کشور حل شود و مرحوم امام فرمود: من در جواب به ایشان گفتم عجب! من با شاه بنشینم؟! شاه کسی است که انگشت کوچکش را اگر به دریا بزند نجس میشود، من با شاه بنشینم؟! یقیناً این کار را نمیکنم.
امتناع حضرت امام (ره) از هم نشینی با شاه
آیت الله اشرفی افزود: من به ایشان عرض کردم چه مانعی داشت؟ مینشستید شاید به نتیجه مطلوبی میرسیدید و ایشان فرمود: خیر! زیرا ما دستگاهی برای اطلاع رسانی نداشتیم؛ روزنامهها و رسانهها که در اختیار ما نبود، فردا هم میرفتند تهمت میزدند و بین مردم رایج میکردند خمینی از حرفهایش گذشت و بنا شده که اعلی حضرت هم برنامههایش را اجرا کند. آن وقت من هم هیچ راه دیگری نداشتم بنابراین مصلحت ندیدم که بنشینیم و حرفی با هم بزنیم و میدانستم که آنها هم به حرف ما گوش ننموده و اعتنایی نمیکنند.
وی در ادامه به نقل خاطره دیگری پرداخت و گفت: ایشان میفرمود شب ۱۵ خردادی که برابر بود با ۱۲ محرم مرا دستگیر کردند تا به تهران منتقل کنند. در یک جیپ ارتشی بودم، چند سرباز مسلح هم بودند، یک مرتبه ماشین مسیرش را تغییر داد و به بیابان رفت و امام میفرمود من آنجا یقین کردم که اینها میخواهند مرا اعدام کنند ولی هیچ گونه تغییری در حال من حاصل نشد زیرا هر چه که وظیفهی ما بود انجام دادیم، بعد از این هم هر چه میخواهد، بشود.
آیت الله اشرفی شاهرودی خاطر نشان کرد: در عراق، صدام نانجیب و حزب بعث چنان رعب و ترسی در جامعه عراق ایجاد کرده بود که همگی شدید و فوق العاده از رژیم حکومت عراق میترسیدند، ولی مرحوم امام هیچ ترسی از این جهت نداشت و من شاهد بودم از بغداد و از طرف رئیس جمهور (صدام) بزرگانشان میآمدند و عرض ادب میکردند، اما مرحوم امام چهار زانو نشسته بود، سرش پایین بود و حتی نگاه به اینها ننموده و اعتنا نمیکرد تا چه رسد به اینکه با آنها صبحتی کرده یا چیزی بگوید اگر هم حرفی میزدند، امام تنها گوش میکرد.
امام (ره) با هر کسی در خصوص مسائل اجتماعی و سیاسی مباحثه و مناظره نمیکرد
استاد درس خاج حوزه علمیه خراسان در ادامه به بیان روحیات امام خمینی (ره) پرداخت و گفت: ایشان فوق العاده دقیق بود؛ سخن افراد یا شخص را به دقت گوش میکرد و سپس در مقام جواب به دو یا سه کلمه اکتفا میکرد، اینطور نبود که با هر کسی در خصوص مسائل اجتماعی و سیاسی مباحثه و مناظره کند. حضرت امام بسیارقوی الاراده بودند. یادم است که مجاهدین خلق آن زمان آمده بودند و با آنها جلساتی برگزار شد، گاهی یک ساعت یا دو ساعت صحبت میکردند و ایشان هیچ نمیگفت و نظر آخرشان را با یک کلمه میگفت یا همان یک کلمه را هم نمیگفت. حضرت امام اگر بر کاری تصمیم میگرفت بعد از دقتهای فراوان و امعان نظر در تمام جوانب، آن را عملی میکرد به عبارتی بعد از اینکه به صحت قدم خودشان مطمئن میشدند، اقدام مینمودند؛ این خصوصیت امام کمتر در شخصی دیده میشود.
شجاعت امام (ره) بی نظیر یا بسیار کم نظیر بود
وی با بیان اینکه اعتماد به نفس در امام خیلی قوی و شهامت و قدرت روحی ایشان بسیار بالا بود افزود: شجاعت ایشان بی نظیر یا بسیار کم نظیر بود. از خصوصیات دیگر ایشان اینکه در مسائل تسرّع ننموده و خیلی با دقت حرف را گوش میکرد، جوانب مسأله را میسنجید و سپس تصمیم میگرفت و عمل میکرد و در عمل متزلزل نمیشد.
آیت الله اشرفی شاهرودی در ادامه به بیان تمایزات اجتهادی حضرت امام با سایر فقهای بزرگان آن زمان پرداخت و خاطر نشان کرد: هر فقیهی وقتی میخواهد یک مسأله ای را استنباط کند یا احکام یک رسالهای که مشتمل بر هزاران مسأله است، بنویسد؛ راه همینی است که همه میروند. ما چهار منبع در شیعه داریم؛ یکی کتاب است که قرآن مجید باشد دوم احادیثی که از ائمه اطهار (علیهم السلام) رسیده است زیرا روایاتی که به ما رسیده مورد اجماع و اتفاق کل فقهاست که این خودش یک دلیل است، سوم سنت و چهارم عقل است که در بعضی از مواقع مسائل عقلی کاربرد دارد بنابراین شیعه در همان چهار اصل متوقف میشود.
وی ادامه داد: منتهی مسائلی مثل اینکه به هر حدیثی عمل کنیم یا مثلاً به حدیثهای خاص باید عمل کرد؟ دایره آن حدیث خاص تا کجاست؟ در این مسائل اختلافات نظراتی بین فقها پیش میآمد؛ اما اینگونه نبود که مرحوم امام (ره) مکتب خاصی در مقابل همه ایجاد کرده باشند، هیچ فقیهی هم مکتب خاصی در مقابل دیگران نمیآورد، در صورتی که در علوم دیگرمانند طب جدید، خط بطلانی به طب قدیم کشیده شده است.
حوزههای علمیه منش و مسیر دانشگاهی ایجاد کردند که به نظر من این یک خسارتی بر حوزههای علمیه شد
این استاد برجسته حوزه علمیه خراسان با بیان نگرانیهای خویش راجع به فضای حوزه علمیه کنونی، گفت: حوزههای علمیه از همان ابتدا مقداری از آزادیهای فوق العاده تری نسبت به سایر مراکز برخوردار بودند و بزرگانی بودند که مراقبت و توجه بیشتری داشتند، در مواقعی هم میدیدیم که دیگر آن حالت نبود. متأسفانه اکنون در حوزههای علمیه ما اینگونه است که باید قوه قهریه ای روی طلاب باشد و نظمی که حتماً طبق آن عمل کنند. در گذشته افرادی وارد حوزههای علمیه میشدند که هدف شأن پاک بود وخواستار علم بودند و میخواستند دانشمند وعالم متدین فرزانهای شوند لذا منش حوزه این بود که دنبال درس و بحث و تقوا و عمل به دستورات الهی بروند.
وی خاطر نشان کرد: اگر هم طلبهای مثلاً درس خوان یا متدین نبود، خود به خود از حوزه طرد میشد البته امروز این مسأله مقداری کم رنگ تر شده و به آن صورت نیست به خصوص از زمانی که در حوزههای علمیه منش و مسیر دانشگاهی ایجاد کردند که به نظر من خسارتی بر حوزههای علمیه وارد شد. البته گوشه و کنار هستند فضلایی که به راستی علم را برای علم میخواهند، دوست علم هستند و واقعاً میخواهند عالم شوند و ان شاء الله درآینده یک فقیه وارسته شوند.
طلاب عزیز! وقت را غنیمت بشمارید چون وقت بالاترین سرمایه یک انسان است
حضرت آیت الله اشرفی شاهرودی در ادامه با توصیه به طلاب حوزه علمیه گفت: شاید من بدون مبالغه این توصیه را صد بار در اجتماعات طلاب مطرح کردم. ما همیشه سه چیز را برای طلاب عزیزمان اصل قرار دادیم، اول اینکه وقت خودشان را غنیمت بشمارند چون عمر بالاترین سرمایه یک انسان است. پیغمبر اکرم هم به ابوذر فرمود: یا ابوذر! عمرت را حتی بیشتر از پولت قدر بدان». باید عمر و جوانی را غنیمت شمرد و نگذاریم فرصت از دست برود. یک توصیه شدید ما به طلاب این بود که هیچ گاه وقتتان را تلف نکنید و عمر عزیزتان را در راه رشد و کمال و تعالی خودتان صرف کنید. به خواندن درس و مطالعه و احوال بزرگان و مطالعهی کتبی که بتواند بار علمی شما را بالا ببرد، مشغول باشید.
اخلاق، عمل به دستورات دین و پرهیز از گناهان را به طلاب سراسر حوزههای علمیه توصیه میکنم
استاد درس خارج حوزه علمیه خراسان در پایان با بیان اینکه علم دین با علوم دیگر متفاوت است تاکید کرد: تا نفس انسان از اخلاق رذیله پاک نشود و متخلق به اخلاق حسنه نشود، نورِعلم دین در قلب وی جایگزین نمیشود؛ لذا ما شدیداً همیشه اصرار داریم که درس اخلاق در حوزهها و در مدارس برقرار شود زیرا باید طلاب عزیز ما متخلق به اخلاق حسنه و از رذائل اخلاقی دور باشند. همان طور که در روایات ما وارد شده تقوا داشته باشند که یعنی عمل به دستورات دین، پرهیز از گناهان، و عمل به واجبات؛ به مستحبات هم در حدی که ضربه به بحث و درس شأن نزند توجه کنند. این هم یک اصل مسلم است اگر این سه چیز را مغتنم بشمارند، آینده سازان قوی هستند. اکنون هم این توصیه را دارم وبه طلاب عزیز در سراسر حوزههای علمیه شیعه این پیام را میرسانم.
منبع: شفقنا