تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۷

تهران- ایرنا- علی‌ربیعی، وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی، یک چهره آشنا با رسانه و ارتباطات و از همراهان همیشگی جریان اصلاح‌طلبی در دوران سیدمحمد خاتمی و پس از آن، که البته بیش از دو دهه سابقه همکاری با رئیس جمهوری حسن روحانی را نیز در کارنامه خود دارد، به سمت «دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری و سخنگوی دولت» انتخاب شده است.

محمد فاضلی عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی در رورزنامه ایران، نوشته است: منتقدان از ابتدای دولت حسن روحانی بر این نکته تأکید کرده‌اند که دولت او فاقد نظام ارتباطی مناسبی است. سؤال مهم این است که علی ربیعی در چه صورتی می‌تواند نقشی متفاوت ایفا کند و موفق باشد. پاسخ دادن به این پرسش را باید ابتدا از عنوانی که برای سمت او در نظر گرفته شده آغاز کرد. کسانی نظیر محمدباقر نوبخت یا پیشینیان او در دولت‌های مختلف فقط سخنگوی دولت بوده‌اند و این از عطاءالله مهاجرانی تا محمدباقر نوبخت صدق می‌کند، اما امروز عنوان «دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس‌جمهور» به این سمت اضافه شده است. این نقیصه تشخیص داده شده که رئیس جمهوری فاقد ارتباطات اجتماعی مناسبی است که بتواند همدلی و درک متقابلی میان وی و جامعه برقرار کند. رؤسای جمهوری در ایران همگی در جلسات بسیاری سخنرانی کرده و حتماً گزارش‌های متعدد نظرسنجی و بررسی وضعیت اجتماعی را از مسیرهای مختلف دریافت می‌کنند، اما تجربه نشان می‌دهد همه رؤسای جمهوری بتدریج از جامعه فاصله بیشتری گرفته و با مطالبات مردمی بیگانه می‌شوند.



علی ربیعی، آقای سخنگو، اولین مشکلی که پیش رو دارد، برقرار کردن ارتباط دوسویه میان جامعه و رئیس جمهوری است. او قرار نیست فقط یک سخنگوی اطلاع‌رسان باشد که اخبار درون دولت را به رسانه و مردم منتقل می‌کند، علی ربیعی وظیفه دارد صدای جامعه در درون کابینه نیز باشد. او مسیرهای متعددی را می‌شناسد که قادرند درجه حرارت جامعه را اندازه گرفته و در اختیارش قرار دهند. واحد ارتباطات مردمی نهاد ریاست جمهوری، مراکز نظرسنجی، گروه‌ها و احزاب سیاسی که با علی ربیعی سابقه دیرینه‌ای از تعامل دارند، اصحاب رسانه که ربیعی سرمایه اجتماعی خوبی در بین آنها دارد و متخصصان دانشگاهی که علی ربیعی خود یکی از آن‌هاست، مسیرهایی هستند که اطلاعات مهمی برای انتقال به رئیس جمهوری و کابینه در اختیار او قرار می‌دهند. علی ربیعی اگر این مسیرها را به سمت کابینه و رئیس جمهوری بگشاید، از حد سخنگو که فقط سخن کابینه را به مردم و رسانه‌ها منتقل می‌کند فراتر خواهد رفت. علی ربیعی در این نقش، می‌تواند سخنگوی ملت برای دولت باشد و به این ترتیب مفهوم «ارتباطات اجتماعی» دولت را معنای جدیدی بدهد. گشودن راهی از سوی مردم به سمت دولت و رئیس‌جمهوری، قطعاً سخت‌ترین کار علی ربیعی نیست. سخنگو بودن به این معناست که «سخن» وجود دارد و فقط گوینده و شیوه گفتن آن مسأله است.



پرسش اما این است که سخن دولت چیست؟ دولت اول حسن روحانی با برنامه‌ای در سیاست خارجی و فعالیت‌هایی در سیاست داخلی نظیر طرح تحول سلامت و عنوان «دولت محیط زیست» شناسایی می‌شد. سخن دولت عمدتاً بر محور سیاست خارجی صورتبندی شده و بازتاب‌های داخلی هم داشت. سخن امروز دولت اما چیست؟ دولت اگرچه حتی در نوع مواجهه با مسائل کاهش تعهدات نسبت به مندرجات برجام نیز شیوه‌ای اعتدالی در پیش گرفته اما برنامه سیاست خارجی با چالش روبه‌رواست. تورم تک‌رقمی هم مدت‌هاست از میان رفته و رشد نقدینگی و عوارض سیاست‌های گذشته به علاوه تنش در سیاست خارجی مسأله تورم و رکود را به‌طور همزمان پدید آورده است. پرسش پیش روی علی ربیعی این است که می‌خواهد سخنگوی کدام سخن دولت باشد؟ او می‌آید تا چیزی بر سرمایه اجتماعی دولت و خودش بیفزاید اما آیا این بی‌سخنی که دولت را می‌آزارد می‌تواند فرصتی برای گفتن به او بدهد تا چیزی بر سرمایه‌ها بیفزاید.


اینجاست که علی ربیعی باید نقشی فراتر از سخنگو بر عهده گیرد و این همان نقشی است که در عبارت «دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس‌جمهور» نهفته است. علی ربیعی باید در تعامل میان دولت و مردم، به‌عنوان سخنگوی مردم در درون کابینه، سخنگوی همه اقشار مردم و نه فقط آنها که دسترسی به بوروکرات‌های کابینه دارند، بکوشد تا سخن دولت را سازماندهی و صورتبندی کند. سخن دولت در خلأ خلق نمی‌شود بلکه در فرآیندهای دوسویه ارتباطی میان مردم و دولت و رئیس جمهوری است که سخن فرصت تولد پیدا می‌کند. سخن باید بر محور خواست مردم، نه خواست گروه‌های قدرت و ثروت، سامان و صورت بگیرد. این همان کاری است که علی ربیعی دانش و مهارت اجرای آن را داراست اما او فقط یک سوی قضیه است. باید دید آیا دولت و رئیس جمهوری هم می‌خواهند از دستیار ارتباطات اجتماعی برای گام نهادن در مسیر صورتبندی سخن کابینه و رئیس جمهوری استفاده کنند.



مشکل سوم علی ربیعی ابزارهای اطلاع‌رسانی است. دولت دستگاه‌های عریض و طویل اطلاع‌رسانی دارد. روابط عمومی وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های دولتی و از آن بیشتر روابط عمومی شرکت‌های دولتی که به وفور ذیل دستگاه‌های دولتی تعریف شده‌اند، منابع مالی قابل توجهی دارند و هر کدام، مستقلاً و اغلب بدون ارتباط منسجم با سایر دستگاه‌ها یا حتی شورای اطلاع‌رسانی دولت و سایر سازمان‌های ارتباطی دولت، کار خود را انجام می‌دهند. این روابط عمومی‌ها برخی فقط روابط عمومی آقای وزیر یا آقا و خانم رئیس سازمان متبوع‌شان هستند و هیچ وظیفه‌ای از جنس اطلاع‌رسانی و روابط عمومی حرفه‌ای و متناسب شرایط امروز ندارند. حال باید دید آیا علی ربیعی با سابقه کار در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و چند دهه ارتباط با رسانه‌ها و ابزارهای اطلاع‌رسانی می‌تواند تمرکزی در نظام اطلاع‌رسانی دولت ایجاد کرده و رابطه با رسانه‌ها، خبرنگاران و سایر ارکان اطلاع‌رسانی را به نحوی سازماندهی کند که در نهایت دولت به صدای رسانه‌ای مناسبی در فضای عمومی دست یابد.



مشکل چهارم علی ربیعی شیوه مواجه شدن با سمت سخنگوی دولت است. سخنگویان دولت به‌دلیل ضعف‌های اطلاع‌رسانی در دولت، مناقشات میان وزرا و دلایل دیگر اغلب مجبور می‌شوند خیلی گِرد و بدون حاشیه سخن بگویند. آنها در مقابل سؤالاتی قرار می‌گیرند که دانش و آگاهی کافی برای پاسخ دادن به آنها را ندارند. سخنگویان گاه مجبور می‌شوند چیزهایی را کتمان کنند یا از اساس منکر شوند. این گونه گفتار و کردار بتدریج سخنگویان را به افراد بی‌اعتبار تبدیل می‌کند. علی ربیعی نیز اگر قصد داشته باشد همین روش را ادامه دهد خیلی زود جایگاه خود را از دست می‌دهد و حتی قادر نخواهد بود صدای جامعه در کابینه باشد یا اطلاع‌رسانی از کابینه به سمت مردم را انجام دهد.
علی ربیعی در یکی از دشوارترین دوران دولت‌ها در جمهوری اسلامی ایران وظیفه‌ای دشوار بر عهده گرفته است. او ظرفیت‌های موفق شدن را داراست، اما اگر بخواهد به موفقیت دست یابد باید بسیار فراتر از وظایف و کردارهای سخنگویان پیشین دولت‌ها، به سؤالات پاسخ دهد و دست به اقداماتی بزند و حتی شیوه مواجهه خود با مردم و رسانه‌ها را به گونه‌ای مدیریت کند که بتواند بر سرمایه اجتماعی خود و دولت چیزهای بسیار بیفزاید و مانع از آن شود که یکی دیگر از همراهان رئیس جمهوری به نحوی از چرخه اثرگذاری خارج شوند.


منبع: روزنامه ایران، ۱۳۹۸،۰۳،۱۸


گروه اطلاع رسانی **۱۸۹۳**۹۱۳۱