به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، البته کیفیت خنده دار بودن این ژانر نیز دستخوش تغییر شده و به نوعی قابل مقایسه با گذشته خود نیست. یعنی علاوه بر جنس موضوعات خنده دار که در نظر مردم دگرگون شده است، تفکر پشت این خنده و تأملی که پیشتر ایجاد میشد نیز، زدوده شده است.
«مهدی نادری» یکی از کارگردانان جوان کشور است که سالها سابقه کارگردانی فیلم کوتاه و مستند را در کارنامه و تجربه اندوزی تخصصی خود دارد؛ کارگردانی که پیش از اثر جدیدش سامورایی در برلین فیلمهای «بدرود بغداد» را در سال ۱۳۸۸ و «افسانه شکارچیان گرگ» را در سال ۱۳۹۴ ساخته بود. فیلمهایی با مضامینی فرامرزی و زبان مشترکِ دغدغه مند انسانها که علاوه بر حضور در جشنواره فیلم فجر برای اسکار نیز فرستاده شده اند؛ البته که هر دو فیلم تجربه موفقی در نمایش نداشته اما سبک منحصر به فرد کارگردان بودند و نه لزوماً یک کپی برای رسوا نشدن در چشم جماعت. سامورایی در برلین به عنوان سومین کار نادری اما در جهتی کاملاً متقابل با آثار پیشین این کارگردان و موازی با آثار امروزین است.
مسألهای که دیگر بار نشان میدهد که جریان استانداردساز و یک شکل کننده سینمای ایران، کمدی معاصر را نه یک دروازه برای ژانر خلاقیت که به ژانری محتوم برای سازندگان آثار سینمایی بدل ساخته است. جریان استانداردساز و یک شکل کننده سینمای ایران، کمدی معاصر را نه یک دروازه برای ژانر خلاقیت که به ژانری محتوم برای سازندگان آثار سینمایی بدل ساخته است.
یکی از سوالهای بی جوابی که منقدان در نقد فیلمهایی از این دست مطرح میسازند، «هدف فیلمساز» از ساختن اثر است؛ هدفی که گاهی تلاش میشود تا در لفافه ای از نقد اجتماعی یا جلوهای طنازانه از دغدغه مندی کارگردان، پنهان شده و یکسره آماج بیهودگی واقع نشود. این توجیه البته شاید شکلی قدیمی تر باشد چرا که امروز بی هدفی و عدم غایت برای فیلم به وضوح در صحبت سازندگان اثر مطرح میشود؛ همانگونه که نادری در پاسخ به این سوال که هدفش از ساخت این فیلم چه بوده است بیان داشته است: «من هیچ ادعایی درباره «سامورایی در برلین» ندارم و این فیلم فقط یک فضای تنفس برای کارگردان، تهیه کننده و مخاطبان است».
کمدیهایی که خنده ندارند
به نظر میرسد کمدی امروز به مسیر محتومی برای فیلمسازان ما بدل گشته است؛ مسیری که برای بقا و دوام یا باید آن را انتخاب کرد و یا از گردونه حذف شد. زمانی این روند و مسیر به سان احترام به سلیقه مخاطب دیده میشد که باید وجود میداشت اما بقول «محمدحسین لطیفی» کارگردان و مجری برنامه هفت، امروز این رویه به مسیری بدل شده که به نظر میرسد سبک حاضر و روند آتی سینمای ما را تحت الشعاع قرار داده است.
این فیلم علاوه بر مشکلات عمومی فیلمهای معاصر که از بی مایگی محتوای فیلمنامه رنج میبرند، مشکلات سخت افزاری دیگری هم دارد که به وضوح در صدا برداری و کیفیت ضعیف صدا در آن تبلور یافته است؛ چنانچه یکی از منتقدان مینویسد: «فیلم نه در برلین و نه در ایران، هیچ ایدهای برای خلق موقعیت کمیک ندارد و حتی تکلیف خودش را با داستان نمیداند. «سامورایی در برلین» متشکل از مجموعه سکانسهای کَر کنندهای هست که در آن افراد فریاد میزنند و ظاهراً قرار است مخاطب هم در بطن این سر و صدای آزار دهنده لبخند بزند».
فیلم که در مسیر معمول کمدیهای حاضر بعضاً شوخیها و تکههای غیراخلاقی را به عنوان چاشنی همراه خود ساخته، پس از ممیزی مجبور به صداگذاری مجدد روی برخی از صحنههای شده و ناهمخوانی مشهود لب زدن بازیگران با صحبتی که گفتی میشود یکی دیگر از ضعفهای مشهودی است که در نمایش فیلم روی پرده نقرهای توی ذوق بیننده میزند.
برخی از سنتهای سالهای اخیر در سینمای ایران که صرفاً با قصد جذب مخاطب اعمال میشوند را به خوبی میتوان باز هم در سامورایی در برلین دید؛ اساس حضور بازگیران و روند فیلم در برلین به دلیل فرار از محدودیتها و چهارچوبهای سینمای ایران و نمایش لوکشین های غیرداخلی که توأم با بازیگران زن خارجی است که قرار است تا به فارسی حرف زدنشان بینننده را بخندانند. برخی از سنتهای سالهای اخیر در سینمای ایران که صرفاً با قصد جذب مخاطب اعمال میشوند را به خوبی میتوان باز هم در سامورایی در برلین دید؛ اساس حضور بازگیران و روند فیلم در برلین به دلیل فرار از محدودیتها و چارچوبهای سینمای ایران و نمایش لوکشین های غیرداخلی که توأم با بازیگران زن خارجی است که قرار است تا به فارسی حرف زدنشان بینننده را بخندانند.
از طرف دیگر حضور کوتاه مدت و لحظهای بازیگران نام آشنایی که عملاً نقشی در فیلم ندارند و حضورشان برای سنگین کردن وزنه بازیگری و تیتراژ و تیزرهای تبلغاتی فیلم بوده و صرفاً ابزار و حربهای برای کشاندن مخاطب به سینما است؛ یکی دیگر از شیوههایی است که در فیلمهایی از این دست به وفور دیده میشود.
داستان فیلم درباره سه آدمی است که کارشان نقد کردن چکهای مرده و پول درآوردن از راههای غیر معمول است. کارگردان ترکیبی از بازیگرانی را که پیش از این استعداد و پتانسیل طنز خود را به تصویر کشیده اند را در کنار هم جمع کرده است تا بقول اهالی سینما، یک شیمی قوی ایجاد کرده و مخاطب را بخنداند؛ اما ترکیب حمید فرخ نژاد، میرطاهر مظلومی و امیرمهدی ژوله به دلیل پراکندگی فیلم نامه و بی هدفی مشهود در آن، به نظر صرفاً نمایشی ضعیف و یک کپی ناتوان از فیلم سه کله پوک محصول 2012 (The Three Stooges) میرسد؛ نمایشی که در آن سه کله پوک وجود دارند که توان استدلال منطقی ندارند، مدام راه میروند و داد میزنند و انتظار میرود که بیننده به آنها بخندد.
افول معنا
سامورایی در برلین که در ترکیب ماه مبارک رمضان به اکران سینماها درآمده و تا به امروز موفق شده است تا چیزی حدود ۴ میلیارد فروش را تجربه کند، فروش چشمگیر خود در فصل مرده اکران را مدیون سیاستهای اتخاذ شده در نمایش و چیدمان ۵ فیلم دیگر بوده است؛ فیلمهایی که عمدتاکمدی نبوده و اگرچه کیفیت بالایی نداشته اند اما به دنبال مطرح ساختن موضوعاتی اجتماعی بوده اند، موضوعاتی که به اندازه کمدی خواهان و تقاضا ندارند. در این میان سامورایی در برلین به رغم ضعفهای عمده و فاحش خود اما به دلیل کمدی بودن، در این چینش بالا آمده، دیده شده و توانسته است تا فروشی بالا را به دست بیاورد؛ دستاوردی که نه حاصل توانایی اش که حاصل ضعف و ناتوانی محتوایی سینمای این روزهای ما و سیاستهای گیشه است.
سحر قناعتی (منتقد) در این باره نوشته است: سینمای کمدی چند وقتی است که راه خود را گم کرده و تهیه کنندگان، کارگردانان و سایر عوامل تنها با یک هدف به سراغش میروند: بهره اقتصادی و موفقیت در گیشه. مخاطبان سینما هم متأسفانه دیگر به این نوع کمدیها عادت کرده اند، به گونهای که وقتی از آنها میپرسی چرا به تماشای این فیلم آمدی میگویند «می دانم پیامی ندارد آمده ام فقط دقایقی بخندم». همه اهالی فرهنگ و هنر میدانند که تنزل سلیقه مخاطب به این سطح از کمدی بسیار ناراحت کننده و خطرناک است و در این اتفاق مسئولان سینمایی، سینماگران و حتی برخی از سینماروها که از چنین آثاری حمایت میکنند، مقصرند.
یکی از مهمترین مسائلی که در بررسی و علت وجودی حرکت سینمای ایران به سمت این جنس از کمدی (که نیاز به تمرکز و مباحثهای جدی دارد) وجود دارد، بحث محدودیتها و ممیزیها است. نکتهای که به درستی و در سخنان نادری کارگردان اثر هم هست؛ نادری درباره نقدهایی که به این جنس از فیلم به صورت کلی و به صورت خاص در مورد فیلمش مطرح شده است، میگوید: شاید برخی از اعتراضات مردم به این نوع طنز به دلیل سوءاستفاده از آن است و اگر آزادی بیان بیشتری وجود داشت، تمام کمدیها و طنزها به سمت شوخیهای کلامی نمیرفت.
این مساله به ویژه با توجه به مصادیق عمدهای که در حال حاضر در این باب وجود دارد، میتواند و باید مورد بازنگریهای جدی قرار گیرد. ممیزیهایی که خروجی را به سمت کلام منحرف کرده و در نتیجه باعث شکل گیری سنتی از شوخیهای مبتذل کلامی در کمدیهایی از این دست برای خنداندن مخاطب شده اند.
نادری در این باره میگوید: امیدوارم ژانر کمدی با سعی نسل جدید به شکلی جدی در جامعه ما جا بیفتد و مقطعی شاهد موج فیلمهای کمدی نباشیم. امیدوارم هر ژانری سر جای خودش ساخته شود و آرزو میکنم فیلمسازان ما هر فیلمی که دوست دارند بسازند، چراکه با این اتفاق عیار جامعه مشخص میشود.
پژوهشم ****۹۴۸۰**۱۵۵۲