آیا هیچ دیدهای که دوستی، مشتاق ملاقات دوست خود نباشد؟ درحالی که «خلیل خدا» بودن شرط نخستش رفاقت و دوستی است؛ از دوستی با کودکان و ترحم بر آنها تا مهمان نوازی از بزرگان، خویشان و دوستان.
جابر بن عبدالله انصاری میگوید: از پیامبر خدا شنیدم که میفرمود: خداوند، ابراهیم را به دوستی (خود) برنگزید مگر برای آنکه (دیگران را) اطعام میکرد و شب هنگام که مردم خواب بودند، نماز می گزارد.
خلیل (شهید تختی نژاد) دومین شهید مدافع حرم هرمزگان نیز بسیار مهمان نواز بود و دست رد به سینه کسی نمیزد.
او برای بیدار کردن شب زنده داران پیشقدم بود، خود اهل نماز بود و سحرها همیشه بیدار میماند و نمیخوابید تا خانواده اش برای سحر و نماز خواب نمانند.
خلیل بتهای درونش را شکسته بود و خود را پذیرای جنگیدن با سختی و رنجهای جنگی کرده بود که عاملانش با کفر و تکفیر، سربریدن و آتش زدن مأنوس بوده و هستند.
او نیز همچون «خلیل الله» خود را به آتش کفر تکفیریان زمانه انداخت تا دل مادری از به آتش کشیدن خانهاش آتش نگیرد، خود را به آتش کفر تکفیریانی انداخت که سربریدن برایشان لذت بود و رقصیدن با هوسهای شیطانی درونشان سرگرمی.
خلیل اما از هیچ کوششی برای زنده ماندن مردمی که فرسنگها از او فاصله داشتهاند، فروگذار نکرد.
خدا خلیل را دوست خود برگزید او اینک خودش را به آتش تسلیم کرد و قلبش را به رحمان داد، به سوی الله شتافت و اسوهای نیکو نام گرفت.
خلیل در ماه مبارک رمضان (تیرماه ۹۷) در نخستین شب قدر و آن هنگام که مولای متقیان علی (ع) از ضربت شمشیر جهالت، ندای «فزت رب الکعبه» را زمزمه کرد، در آتش کفر تکفیریان سوخت و پروانه وار روحش آسمانی شد و به معبود رسید.
خلیل 'ابراهیم خلیل' بود
خلیل تختی نژاد یکی از جوانترین مدافعان حرم حضرت زینب (س) نیز هم چون ابراهیم خلیل الله؛ پیامبری که «نشان رفاقت» گرفت، با شهادت خود «مدال خلیل اللهی» را درماه رمضان ماه بندگی و اطاعت از معبود به گردن آویخت و برای رسیدن به معبود افتخار شهادت را نصیب خود کرد.
خلیل در کلام پدر هم چون 'ابراهیم خلیل' بود که به قربانگاه دشمن رفت و تنش آتش گرفت و چون پروانه سوخت.
محمد تختی نژاد، پدر شهید خلیل تختی نژاد میگوید: دعای من هم این است که خدا این قربانی را از ما قبول کند، هیچ خواستهای نداریم فقط از مردم میخواهیم که دعا کنند خدا قربانی من (خلیل) را از ما قبول کند.
حالا محله آیت الله غفاری (شهناز قدیم) رنگ و بوی دیگری به خود گرفته، این محله به بوی عطر شهیدی مزین شده که دوستی و رفاقتش زبانزد همه است. جوانی ۲۴ سالهای که همه از خوش خویی و مهربانی اش میگویند. میگویند آنقدر، سربه زیر، شوخ طبع و مهربان بود که حتی اگر کودکی یک ساله چیزی از او میخواست، دریغ نمیکرد.
پدر از شخصیت پسر شهیدش به عنوان یک شخصیت هیأتی یاد میکند که از همان ابتدای ورود به جامعه روحیه فرهنگی داشته و به فرهنگ قرآنی علاقه مند بود.
میگوید: بدون مبالغه من و خلیل واقعاً با هم رفیق بودیم، باهم کشتی میگرفتیم و روابط نزدیکی داشتیم.
خلیل از همان دوران ابتدایی علاقه زیادی به فراگیری قرآن از خود نشان میدهد، پدر او را در 'موسسه علوم قرآنی ابوتراب ساقی کوثر' در کلاسهای درس عباس بشیری تختی ثبت نام کرد و عشق و علاقه خلیل به قرآن تا جایی است که یکی از شاگردان ممتاز استاد بشیری میشود.
او هم چنین علاقه زیادی به هیأتهای عزاداری در مکتب زهرا (س) بندرعباس از خود نشان میدهد و از پدرش بارها میخواهد که برای نوحه خوانی به این هیأت عزاداری برود.
پدر میگوید: خلیل در قدرت جذب دوستان بسیار موفق بود و حتی زمانی که شهید شد تازه فهمیدیم خلیل به خاطر اخلاق خوب و مهربان بودنش دوستان زیادی داشته است.
پدر شهید اما خدا را شکر میکند که شهادت نصیب خانواده اش شده و معتقد است با شهید شدن خلیل خانواده اش نیز بیشتر به خدا نزدیک شدهاند.
خلیل هر چند که عشق و علاقه اش برای رفتن به سوریه را بارها به زبان آورده بود اما نخستین بار که به سوریه میرود به خانواده از رفتنش حرفی به میان نمیآورد، میگوید یک دوره آموزشی در تهران دارم و راهی تهران میشود.
خلیل زمانی که تماس میگرفت صدایش ضعیف بود اما به پدر و مادرش میگوید من در قم یا تبریز هستم اینجا آنتن نمیدهد، میگفت به من زنگ نزنید خودم تماس میگیرم. نمیخواست مادرش دل نگران باشد.
اولین بار خانواده شهید خلیل از طریق یکی از همرزمانش که برای افطار به منزل شأن میآید، از رفتن او به سوریه باخبر میشوند.
گفت: پسرتان سوریه است، زمانی که برگشت اما خیلی خوشحال شدیم و با خلیل شوخی میکردیم نمیخواستیم به رویش بیارویم که چرا بدون خبر رفته است.
پدر شهید تختی نژاد گفت: از اینکه پسرم یک مدافع حرم بود، خوشحال بودم از ابتدا نیز بنده و خانوادم راضی به این رشادت بودیم و از رفتنش ممانعت نکردم، مرحله دوم خداحافظی کرد و گفت میخواهم بروم سوریه، گفتم برو حضرت زینب (س) پشت و پناهت.
اما مرحله سوم خلیل برای رفتن بسیار عجله دارد با اینکه زمان رفتنش نبوده اما با اصرار میخواهد خود را به منطقه برساند و از قافله جانبازی دور نماند.
خیلی برای رفتن عجله داشت
مادر خلیل که در دلش غوغایی به پاست اما حرفهایش را با لبخند و خندهای دلنشین ادامه داد.
زهرا هاشمی تختی میگوید: اولین بار قبل از اینکه به سوریه برود برای اینکه رضایت مرا را بگیرد رفتن به سوریه اش را با شوخی مطرح میکرد، میگفت بابا را هم ثبت نام میکنم دو تایی میرویم.
چند روز قبل از آخرین سفر خلیل به سوریه می بیند که خلیل کاغذهایی در دست دارد و درحال نوشتن است با خود فکر میکند شاید خلیل درحال نوشتن وصیت نامه باشد، بعد کاغذها را که خلیل درون میز تلویزیون میگذارد را وارسی میکند اما وقتی می بیند از وصیت نامه خبری نیست مادر این بار دلش قرص میشود.
میگوید: بعد از دو دوره رفتنش این بار دلم قرص و محکم بود و هیچ وقت به شهادتش فکر نمیکردم، اما بیشتر از ما عمویش خیلی نگران بود، همیشه میپرسید خلیل زنگ نزده است؟
آخرین مرحله اما مادرش او را تا فرودگاه همراهی میکند، میگوید: خیلی برای رفتن عجله داشت و اصرار کرد که وارد سالن انتظار نشوید تا پرواز زمان ندارم، باید زود بروم.
پدر خلیل که خودش هم آرزوی شهادت دارد، میگوید: از خدا میخواهم که مرگ من هم مثل خلیل به شهادت ختم شود.
شهید خلیل تختی نژاد سومین فرزند خانواده محمد تختی نژاد ۱۰ مرداد سال ۷۲ در محله آیت الله غفاری بندرعباس (شهنازقدیم) به دنیا آمد و در محله کمربندی بزرگ شد تا به سن ۲۴ سالگی رسید.
شهید خلیل وقتی یکساله بود به دلیل شغل پدرش که نظامی نیروی انتظامی بود به همراه خانواده به کردستان میروند و تا سال ۷۴ در این استان زندگی را سپری میکند.
او تا پنجم دبستان را در مدرسه بلال درس خواند و مقطع راهنمایی را در محله سه راه برق در مدرسه امیرکبیر گذراند. دبیرستان تا پیش دانشگاهی را در رشته تجربی در مدرسه شهید ذاکری بندرعباس ادامه داد و بعد از آن وارد دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) شد.
شهید تختی نژاد مقطعی را در شهرستانهای خمیر و قشم خدمت میکرد.
وی یکی از جوانترین شهیدان مدافع حرم حضرت زینب (س) است که در سه مرحله به سوریه رفت عازم و آخرین مرحله ماه شعبان امسال راهی سوریه شد و درحالی که ۲۴ ساله بود، ۱۴ خرداد همزمان با ۱۹ ماه مبارک رمضان رمضان در نبرد با تروریستهای تکفیری در منطقه درعا در سوریه به شهادت رسید.
خلیل تختی نژاد دومین شهید مدافع حرم از استان هرمزگان و فرمانده عملیاتی، در منطقه درعا سوریه به شهادت رسید.
مزار پیکر پاک این شهید جوان در روستای تخت بندرعباس قرار دارد.
'نخستین سالگرد دومین شهید مدافع حرم هرمزگان' پنجشنبه ۲۳ خرداد همزمان با نماز مغرب و عشا با حضور سردارسرتیپ پاسدار علی فضلی، فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) خرمشهر و حبیب عبدالهی جانباز مدافع حرم در کنار مزار این شهید برگزار میشود.
گزارش از فرنگیس حمزه یی
۹۸۸۷/۶۰۴۸