روزنامه اعتماد در گزارشی آورده است: ایجاد تشکلهایی که عمرشان بیشتر از چندماه آن هم به صورت فصلی در بزنگاه انتخابات تشکیل میشوند و بعد از آنکه ضرورتش از میان برداشته شد آن هم به سرعت محو میشود. این وضعیت وقتی به جناح راست میرسد شرایط بحرانیتری به خود میگیرد. هرچند در جدال انتخابات اصولگرایان مانند رقیبشان دغدغه تأیید صلاحیت ندارند اما، با مشکلات به مراتب بزرگتری دست و پنجه نرم میکنند. مشکلاتی که همواره در انتخابات گذشته گریبان آنها را گرفته بود و آن چالش وحدت یا رسیدن به یک نقطه مشترک است. فقط کافی است نیمنگاهی به انتخاباتهایی که در این شش سال اخیر برگزار شده است بیندازیم تا انواع تشکلها و گعدههای جهتدار برای رسیدن به وحدت را ببینیم. چالشی که همچنان دست از سر راستیها برنداشته است و این روزها با نزدیک شدن به انتخابات مجلس یازدهم دوباره وجه دیگری از آن البته با همان جنس و همان رنگ در حال ظهور و بروز است.
شورای وحدت؛ حلقه رئیسی و قالیباف
«۱+۲» «۷+۸» «جمنا» و حالا «شورای وحدت» همه اینها تشکلها و گعدههایی است که قرار بود غایت وحدت را برای اصولگرایان محقق کند؛ موضوعی که حداقل در سه مورد آن نتیجهای جز شکست برای اردوگاه اصولگرایی در پی نداشته است. اواخر سال ۹۵ بود که اصولگرایان از تشکیل یک شورای ۳ هزار نفره به نام جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی رونمایی کردند. حاجیبابایی، حدادعادل و آیتالله موحدی کرمانی در رأس این شورا ایستادند و قرار شد همه احزاب اصولگرا زیر لوای این جبهه برای انتخابات ریاستجمهوری متحد شوند. البته از همان اولین قدمها با فاصله گرفتن پایداریها جرقهاختلاف به دامن این جبهه افتاد و این اختلاف آنقدر شدت گرفت که بلای جان جمنا شد. هرچند جمنا در سال ۹۶ تا حدی توانست این وحدت را محقق کند و ۱۶ میلیون رأی به سبد ابراهیم رئیسی بریزد اما ادامه کارش چندان قوام و دوامی نداشت و با قیام قالیباف علیه این تشکل اعضای شورای مرکزی هم به آن وفادار نماندند. با کم فروغ شدن جمنا و نزدیک شدن به انتخابات مجلس یازدهم کمکم زمزمههای تشکیل شورای وحدت قوت گرفت.
البته اینبار ابراهیم رئیسی محور این تشکل قرار گرفت. البته ابراهیم رئیسی تنها کسی نبود که در این تشکل حضور داشت؛ آنطور که میرتاجالدینی به خبرآنلاین گفته بود غلامعلی حدادعادل، سعید جلیلی، محسن رضایی، محمدباقر قالیباف و حمیدرضا حاجیبابایی نیز از اعضای حاضر در جلسات مشترک با ابراهیم رئیسی تحت عنوان شورای وحدت بودند. البته این جلسات با محوریت رئیسی چندان دوام نیاورد و با انتصاب رئیسی به ریاست قوه قضائیه عملاً کار به دست دیگران افتاد.
معمای میدانداری حدادعادل
اگرچه این شورا با محوریت قرار دادن ابراهیم رئیسی به سمتی میرفت که میشد برایش شانس پیروزی قائل بود اما با ریاست او بر قوه قضائیه راه برای افراد دیگر باز شد. در همین ایام اولین گزینهای که برای ریاست و سکانداری شورای وحدت مطرح میشود غلامعلی حدادعادل است؛ فردی که تا امروز به جز ریاست مجلس هفتم هیچگاه محور وحدت قرار نگرفته است. البته وقتی میرتاجالدینی اعلام میکند حدادعادل رئیس شورای وحدت شده است اولین اختلافها عیان میشود و مهدی چمران این موضوع را تکذیب میکند. او میگوید: «اخبار منتشره مبنی بر تعیین رئیس برای این شورا دقیق نیست و اصلاً چنین بحثی در شورای وحدت مطرح نشده است» او ساختار شورای وحدت و نیروهای انقلاب را مبنی بر «شور» میداند و میگوید: «این شورا، ریاستی نیست؛ بلکه یکسری افراد دور هم جمع شدهاند و بحث و برنامهریزی میکنند. حالا ممکن است در هر جلسه، یک نفر مدیریت بحثها را برعهده داشته باشد؛ اما به معنای ریاست کلی شورا نیست».
پوست جدیدی به نام شورای وحدت؟
حمیدرضا حاجیبابایی رئیس فراکسیون ولایی مجلس که اتفاقاً از حلقه اصلی تشکیل جمنا بود و با دلخوری از آن جدا شد حالا در ردای مدافع شورای وحدت ظاهر میشود. او درباره تشکیل شورای وحدت اصولگرایان به ریاست حدادعادل برای ورود به انتخابات مجلس یازدهم و اینکه آیا این شورا موفق خواهد شد اصولگرایان را به آرزویشان یعنی وحدت حداکثری برساند به ایلنا میگوید: «این شورا کارش را شروع کرده ولی هنوز کارشان تکمیل نشده است. افراد این شورا کار را دنبال میکنند و زمانی که کار تمام شد و توانستند پیام خود را بین گروههای مختلف به اجماع برسانند و دنبال کنند، آنموقع باید این نظر را در مورد آن شورا داد. هنوز لازم نیست که کسی در مورد این شورا کالبد شکافی کند یا اخبار خاصی را بدهد.
این شورا باید کار خود را ادامه دهد و جمعبندی کند. این شورا شکل گرفته و باید تکمیل شود، در نهایت هم یا رئیس این شورا یا سخنگوی آنها مواضع این شورا را اعلام میکند.» هرچند پای تشکیلات در جریان راست میلنگد اما یک واقعیت دیگر را هم نمیتوان از آن چشم پوشید و آن فاصلهای است که دیدگاه اصولگرایی با جامعه دارد همان موضوعی که قالیباف برای پر کردن این شکاف طرح نواصولگرایی و توجه به جوانان را مطرح کرد. البته حاجیبابایی قائل به این گپ هست اما آن را از دریچه معیشت نگاه میکند و میگوید: «اصولگرایان باید به اجماع حداکثری، مقبولیت عمومی، کارهای منطقی و واقعگرایانه فکر کنند و به کف جامعه نگاه داشته باشند و به نیازهای مردم دقت کنند، باید از پایین به بالا برنامهریزی کرد. باید دید امروز نیاز مردم چیست؟ نیاز اقتصادی دارند. به عنوان مثال مبارزه با مفاسد جزو نیازهای امروز جامعه است. آنچه نیاز جامعه است باید به آن دقت شود. باید برنامه، گروه و ساختار را تکمیل کرد و درنهایت شخصی درباره آن گزارش خواهد داد.» آنطور که حاجیبابایی میگوید گویا قرار است شورای وحدت نقش پوستین جدید اصولگرایان را بازی کند.
بلاتکلیفی جمنا
آن همه شور و هیجان سال ۹۵ برای تشکیل جمنا بعد از چند ماه فروکش کرد. شاید یک دلیل آن اختلافات بود اما آنطور که آل اسحاق گفته بود مشکلات مالی این تشکل چندان هم در غروبش بیتاثیر نبوده است. حال با ظهور و بروز شورای وحدت این سوال مطرح میشود که آیا قرار است اصولگرایان شاهد یک جریان موازی در کنار جمنا باشند؟ سوالی که اتفاقاً حاجیبابایی به آن پاسخ میدهد. او درباره اینکه با شروع به کار شورای وحدت سرنوشت جمنا به کجا خواهد رسید میگوید: «جمنا جزو این اجماع قرار میگیرد.»
هرچند حاجیبابایی از پایان جمنا خبر میدهد و به گفته او این تشکل قرار است در شورای وحدت حل شود اما گویا جمناییها چندان به آن اعتقاد ندارند. مهمترین شاهد این موضوع هم اظهارات سخنگوی جبهه مردمی نیروهای انقلاب است. محمد حسینی در آخرین اظهارات خود از ساماندهی برنامههای جمنا برای انتخابات مجلس یازدهم میگوید و اظهاراتی که از فحوایش نمیتوان پایان جمنا را برداشت کرد. او به ایسنا میگوید: «ما ساز و کار و نحوه حضور نیروهای جمنا را در انتخابات بررسی کردهایم و این موضوع در حال تدوین نهایی است. جلسات مشورتی فراوانی برگزار کردهایم و تصمیمات لازم هم اتخاذ شده است؛ اما هنوز جنبه رسانهای پیدا نکردهاند. به محض نهایی شدن تصمیمات جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی برای چگونگی حضور در انتخابات مجلس، برنامههای ما برای انتخابات از طریق سخنگوی جبهه به جامعه اعلام میشود.» او پیش از این هم گفته بود که جمنا در حال سامان دادن به شعب استانی است و میخواهد یک هماهنگی در مراکز استانها ایجاد کند.
وقتی گفتههای محمد حسینی در کنار اظهارات حاجیبابایی قرار میگیرد یک نتیجه بیشتر از آن نمیتوان استنباط کرد و آن اختلاف بر سر محوریت است. اینکه اصولگرایان قرار است برای انتخابات به زیر کدام چتر جمع شوند؟