به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، قالیباف روز یکشنبه (۲۶ خرداد ماه) با انتشار پیامی تصویری در کانال اطلاع رسانی خود، رسماً فعالیت انتخاباتی خود را کلید زد.
او در این پیام راه غلبه بر چالشهای کشور را اعتماد به جوانان دانست و با تکرار ایده «نواصولگرایانه» خود مبنی بر تحول سیاست ورزی جریان انقلابی ضمن حفظ مبانی، از لزوم حضور خودجوش جوانان مؤمن و خبره برای اصلاح امور کشور سخن گفت.
اصولگرای پیشین و نواصولگرای کنونی در پیام خود ضمن تاکید بر اینکه تحول و پیشرفت کشور در گرو تشکیل یک «مجلس نو و کارآمد» است، تصریح کرد: جوانان نخبه و مؤمن باید بدون دعوت در هر عرصهای حاضر شوند. یکی از این فرصتها انتخابات پیش رو است. معتقدم اگر شما جوانان همت کنید میتوان به ظهور مجلسی نسبتاً جوان و با تجربه، امید داشت.
قالیباف با تاکید بر اینکه امروز زمان اصلاح «ریلگذاری در مسیر سیاستگذاری» کشور است، همت و مشارکت جوانان را برای ایجاد مجلس نو طلبید. شهردار اسبق تهران در این پیام که به فراخوانی عمومی میماند، با معرفی یک تارنمای اینترنتی، از جوانان خواست تا چهرههای نو را از میان افراد توانمند و با صلاحیت برای نامزدی در انتخابات مجلس معرفی کنند.
او با این هشدار که اگر جوانان به میدان نیایند و مطالبه نکنند این «دَر بر همان پاشنه خواهد چرخید»، خواستار مشارکت فعال جوانان برای ایجاد تغییر و تفاوت معنادار در مجلس آینده شده است.
از پیام تصویری قالیباف چنین بر میآید که نامزد ناکام انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، ۹۲ و ۹۶، برای دست یابی به مطلوب خود یعنی راهیابی به لایههای بالایی قدرت، این بار طرح تازهتری را درانداخته است؛ تمرکز بر ایجاد «مجلسی نو» با بهره گیری از توان «جوانان» با راهبردی نواصولگرایانه که بیش از آنکه بر مؤلفههای ایجابی متمرکز باشد، بر نفی راهبردهای اصولگرایانه متمرکز است.
از دید بسیاری از ناظران، اعلام این فراخوان، شائبه حضور قالیباف در قامت یک نواصولگرا در انتخاباتهای آتی را تقویت کرده است. این در حالی است که «محسن پیرهادی» دبیرکل «جمعیت پیشرفت و عدالت» نزدیک به قالیباف دیروز در گفت و گو با رسانهها در پاسخ به این سوال که آیا قالیباف، شخصاً قصد ورود به انتخابات مجلس یا حتی ریاست مجلس را دارد، گفت: درخواستهایی از ایشان شده است، اما بعید است شخصاً حضور یابند.
از دید کارشناسان، با توجه به این باور عمومی در ایران که پیروز انتخابات مجلس، پیروز انتخابات ریاست جمهوری بعدی خواهد بود، قالیباف سودایی بزرگتر از قدرت یابی در مجلس را در سر میپروراند و در این مسیر بهره گیری از ظرفیت جوانان به عنوان قشر وسیع و فعال جامعه را در دستور کار خود قرار داده است.
تقلای قالیباف برای مرزبندی با اصولگرایان
قالیباف که ناکامی در سه انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، ۹۲ و ۹۶ را نتیجه اعتماد و تکیه خود به اصولگرایان میداند، این بار میخواهد با ایجاد تشکیلاتی مستقل و البته «متفاوت» از اصولگرایان و احتمالاً رأی آوری چشمگیر، به آنان اثبات کند که شکستهای پیشین او ناشی از سیاست ورزی ناکارآمد اردوگاه متبوعش در گذشته بوده است.
او پیش از این به ویژه پس از کناره گیری ناگزیرش از رقابتهای انتخاباتی در ۹۶، بارها اصولگرایان را مورد انتقادات تند و تیز خود قرار داده است. چندی پیش بود که با زیر سوال بردن «الفبای کار سیاسی» اصولگرایان، راهبردهای انتخاباتی و اساس وحدت آنان را به شدت مورد انتقاد قرار داد.
پس از پیروزی روحانی در دوره دوم ریاست جمهوری، قالیباف با انتشار نامهای سرگشاده، اصولگرایان را مسؤول این شکست انتخاباتی دانسته و با اشاره به اختلال در رأس جریان اصولگرایی و ابزار ناامیدی از آن، از ایجاد تشکیلاتی تازه با عنوان «نواصولگرایی» خبر داده بود؛ تشکیلاتی که به گفته او با تمرکز بر رفع نقاط ضعف اصولگرایان، بدیلی تازه و کارآمد برای شرکت در انتخابات و البته اداره امور کشور ارائه میدهد.
انتشار مرامنامه نواصولگرایی در مهر ماه گذشته، حدود و ثغور نواصولگرایی را مشخصتر کرد؛ حدود و ثغوری که از دید ناظران، در گفتمان، مبانی، روش و ابزارها، مرزبندی مشخصی با اصولگرایان برای خود تعریف نکرده، هرچند ادعا میکند در مسائلی چون «خودانتقادی» و «تکیه بر جوانان»، نقاط ضعف اصولگرایان را پوشش داده است. ولی آنچه مسلم است اینکه راهکار عملیاتی مؤثر و متفاوتی برای عبور از مشکلات کنونی کشور ارائه نمیدهد.
قالیباف به رغم انتقادات تند و تیز علیه اصولگرایان، هرگز طی دوسال گذشته، خود را از جریان متبوع پیشینش جدا ندانسته است. او هفته گذشته ضمن انتقاد از سازوکار جمعی اصولگرایان در انتخابات ۹۶، به صراحت تاکید کرد: بنده به نواصولگرایی معتقدم. نواصولگرایی به این معنی نیست که از اصول رجعت کنیم. ما باید به اصول و باورهای انقلاب پایبند و در هدفگذاری، روش و ابزار متحول شویم. کار باید به مردم واگذار شود. جوانها باید در صحنهها حضور یابند. اصولگرایی یک جریان سیاسی و رویکرد نیست بلکه یک نگرش است. نو اصولگرایی مسیر درستی است که باید در آن حرکت کنیم.
تقلای قالیباف برای مرزبندی با اصولگرایان و تلاش او برای اظهار وفاداری به این جریان در کنار تکاپو برای ایجاد هویت مستقل برای تشکل نواصولگرایی، وضعیتی را ایجاد کرده است که از دید ناظران نه تنها به نفع او در انتخابات آتی تمام نخواهد شد، بلکه به تضعیف بیش از پیش جایگاه او در عرصه قدرت خواهد انجامید.
جوانان؛ جامعه هدف قالیباف در انتخابات آتی
این بار قالیباف با آسیب شناسی عملکرد انتخاباتی اصولگرایان در گذشته، جوانان را به عنوان جامعه هدف و پایگاه اصلی رأی آوری خود انتخاب کرده است. او در سال ۸۴ در قامت یک نامزد فن سالار و روشنفکر وارد گود رقابتهای انتخاباتی شد و قشر نوگرا را هدف تبلیغات خود قرار داد. در انتخابات ۹۲ او در کسوت مدیری جهادی، به دنبال جذب آرای طبقات متوسط جامعه برآمد و در سال ۹۶، با طرح مطالبات عدالت محورانه، بر جلب نظر اقشار ضعیف جامعه برآمد ولی در همه این تجربهها ناموفق بود.
استراتژی قالیباف برای جلب آرا در انتخاباتهای پیش رو گویا روی ظرفیت جوانان متمرکز شده است؛ قشری که از دید او اصولگرایان از آن غافل شدهاند. جوانگرایی و توجه به جوانان چهره جدیدی است که قالیباف میخواهد در انتخاباتهای آینده برای خود ترسیم کند.
تجربههای پیشین نشان داده تمرکز بر جوامع هدف برای رأی آوری بدون اریه راهکار برای رفع مشکلات و برآورده کردن مطالبات آنان، تاکتیکی بی اثر در انتخابات است. اینکه سیاستمداری در عرصه عمل مطالبات قشر گستردهای از مردم را بیان کند و مردم را به مشارکت در روندهای سیاسی فرابخواند، یک بخش ماجرا است، اینکه سازوکارهایی کارآمد و عملیاتی برای تحقق این مطالبات ارائه دهد، بخشی مهمتر.
اینکه قالیباف با راه اندازی یک تارنما، جوانان را به معرفی افراد توانمند برای نمایندگی مجلس فرا میخواند و پیرهادی این فراخوان را گامی در جهت شناخت و معرفی چهرههای جوان به ساز و کارهای ائتلافی اصولگرا و حمایت از آنان میداند، کمی مبهم و غیرشفاف است.
به نظر میرسد قالیباف به صورت سردرگم در مرز نامشخص میان اصولگرایی و نواصولگرایی در رفت و آمد است. او با حمایت از تشکیلات تازه تاسیسش، از اصولگرایان انتقاد میکند. در عین حال به جوانان شایسته و توانمند در خصوص حمایت از آنان از طریق سازوکارهای اصولگرایانه وعده میدهد. این در حالی است که بسیاری از بزرگان اصولگرا تشکل نواصولگرایانه او را به رسمیت نمیشناسند.
شاید قالیباف در شناسایی جوانان به عنوان قشری مؤثر و مشکلات آنان به عنوان مسألهای تعیین کننده در نتایج انتخابات آتی درست عمل کرده باشد، ولی برای دست یابی به مطلوبش یعنی راه یابی به ساختار بالای قدرت، مسیر درستی را انتخاب نکرده است.
از دید تحلیلگران حاصل سیاست ورزی از طریق تشکلی که بر مبانی سلبی و انتقاد از اصولگرایی مبتنی است و همزمان میخواهد از مزایای اصولگرا بودن هم بهره ببرد، چندان مطلوب نیست.
افزون بر این، در شرایطی که جامعه با مشکلات گستردهای به ویژه در حوزه اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، اقبال عمومی نصیب گروه و جریانی خواهد شد که به جای تمرکز بر افتراق، بر اتحاد و ایجاد هم افزایی برای یافتن راه حلی برای عبور از چالشها متمرکز باشد.
پژوهش **۹۲۷۵**