تهران- ایرنا- «مصطفی چمران» به عنوان یکی از مؤثرترین چهره‌های تاریخ انقلاب است که مصداقی عینی از انقلابی گری به شمار می رود. چریکی مبارز که همواره به فراخور شرایط زمانی و مکانی از ایثار و جانفشانی در راه وطن و مردم کشورش دریغ نکرد و با پایه گذاری مقاومت اسلامی در منطقه به مبارزه با طاغوت زمان پرداخت.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ مصطفی چمران به عنوان یک چریک و مبارز سیاسی بهترین و شیرین‌ترین لحظات زندگی خود را صرف معاشرت با یتیمان، فقیران و مبارزات سیاسی علیه طاغوت زمان کرد. مصطفی چمران در طول سال‌های زندگی خود بارها با ایثار و اخلاص فراوان از همه دارایی‌ها و داشته‌های خود گذشت تا به آرمان‌های انسانی و اسلامی خود دست یابد. مهاجرت از آمریکا به مصر، سپس به لبنان و در نهایت به ایران شاهد این ادعای مهم مبنی بر پاکبازی و ایثارگری چمران است.

مصطفی چمران در ۱۳۱۱ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. او تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را سپری کرد و در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در ۱۳۳۶ خورشیدی در رشته الکترومکانیک فارغ التحصیل شد و یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت.

او در تمام دوران تحصیلش رتبه‌های برتر را در میان دیگر همکلاسی‌هایش کسب می‌کرد. چمران در ۱۳۳۷ خورشیدی با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف‌ترین دانشمندان جهان از دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه آمریکا یعنی «برکلی» با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکتری الکترونیک و فیزیک پلاسما شد.

تحرکات سیاسی و انقلابی در جهان مجال برای ادامه تحصیل و فعالیت در آمریکا را برای چمران فراهم نکرد و بینش عمیق مذهبی در کنار گرایش و علاقه به مردم مظلوم و محروم باعث شد شهید چمران ادامه زندگی خود را در مصر، لبنان و ایران به خدمت و جانفشانی در راه هدف و میهن صرف کند.

سرانجام مصطفی چمران در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ خورشیدی در منطقه دهلاویه به شهادت رسید. درباره جزئیات شهادت چمران این چنین نقل شده است که هنگامی که او برای سرکشی، معرفی و توجیه فرمانده جدید محور به جای یکی از همرزمانش «ایرج رستمی» به منطقه جنگی دهلاویه رفته بود در خط مقدم نبرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن از ناحیه پشت سر زخمی شد و کمک‌های اولیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت اما در نهایت پیکر بی‌جان او به اهواز رسید.

متن این گفت و گو را در ادامه می‌خوانیم:

ایرنا: به طور کلی چه اتفاقی باعث شد که به پژوهش و تحقیق درباره مصطفی چمران علاقه مند شوید؟ آیا زمینه و گرایش قبلی به شخصیت و منش شهید چمران داشتید؟

روانبخش: آغاز فرایند پژوهشی بنده در خصوص زندگی و شخصیت شهید چمران خیلی اتفاقی صورت گرفت؛ هنگامی که یکی از دوستانم در ۱۳۶۶ خورشیدی مقاله‌ای با عنوان «پروردگارا هنگام لقای تو می خوام تنها باشم» به من داد! در آن زمان و پس از خواندن این مقاله که برگرفته از نیایش مصطفی چمران با خداوند است دچار حال عجیبی شده و به معنای به واقعی متحول شدم. از اینجا بود که به پژوهش و واکاوی بیشتر درباره حیات شهید چمران تمایل یافتم.

مطالعه زندگی نامه مصطفی چمران انسان را با موضوع و مفاهیم متضاد و متناقضی مواجه می‌کند؛ از یک طرف شواهدی وجود داشت مبنی بر هنرمند بودن وی، از طرفی دیگر نیایش‌های عارفانه چمران خیلی منحصر به فرد و ویژه جلوه می‌کرد و همچنین ابعاد مبارزاتی و نظامی شهید چمران وجه دیگر این شخصیت بود که او را در زمره چریک ها قرار می‌داد. این ابعاد به ظاهر بی ربط و حتی متضاد را که می‌توان از آنها با تعبیر «سنگ و شیشه» توصیف کرد، انگیزه و تمایل من را برای کشف و شناخت شخصیت واقعی این شهید برانگیخت.

ایرنا: در ارتباط با پیشینه مبارزات سیاسی مصطفی چمران که از مصر و لبنان آغاز شد و سرانجام به رویارویی با رژیم پهلوی انجامید و همچنین علل و عوامل این مبارزات توضیح دهید؟

روانبخش: سوابق مبارزات سیاسی و چریکی چمران از همان زمان تحصیل در آمریکا وجود داشت و او به طور مداوم در حال انجام فعالیت‌های مبارزاتی با رژیم و حکومت‌های فاسد و مستبد زمان خویش بود. چمران پس از تظاهرات ۱۵ خرداد رهسپار مصر شد و به تأسیس نخستین پایگاه آموزش جنگ‌های مسلحانه پرداخت. او به مدت ۲ سال در زمان جمال عبدالناصر رئیس‌جمهوری وقت مصر، سخت‌ترین دوره‌های چریکی و پارتیزانی را فراگرفت و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شد. در مصر با مشاهده جریان‌های نوظهور عربی به جمال عبدالناصر اعتراض کرد. همزمان سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) با شناختی که از چمران یافت به طور مداوم به دنبال دستگیری و بازداشت وی بود اما به دلیل زیرکی و باهوشی چمران هیچگاه موفق به انجام این مهم نشد.

«عادل عون» که از جمله دوستان مصطفی چمران در مصر و همچنین همرزم وی در لبنان بود، درباره انگیزه‌های مبارزاتی و چریکی چمران اینگونه می‌گوید: درباره دلیل ترک آمریکا و آمدن چمران به مصر از او پرسیدم که او سبب این کار را قصد نداشتن برای شرکت در پیشرفت صنایع نظامی آمریکا عنوان کرد و با هدف کمک به برادران مسلمان در این دوره نظامی حضور یافته است، این‌طور به نظر می‌رسد که چمران جزو پنج متفکر مسلمانی بوده است که در طرح گسترش و پیشرفت سلاح‌های آمریکایی می‌بایست حضور پیدا می‌کرد. چمران همچنین اشاره داشت به اینکه بنده از آتش فرار کرده‌ام و گویا وی برای مدت ۲ سال از مرکز علمی که در آن بود، مرخصی گرفت تا بتواند به گروه‌های مبارز ملحق شود.

پس از این اتفاقات امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان که به دنبال فردی برای نگهداری و همراهی کودکان یتیم لبنانی و اداره مدارس آنجا بود به وسیله برخی از دوستان با مصطفی چمران آشنا و جرقه همراهی امام موسی صدر و مصطفی چمران در لبنان این‌گونه روشن شد. این برهه از زندگی شهید چمران و همراهی و معاشرت با مستمندان و یتیمان یکی از به یاد ماندنی‌ترین برش‌های زندگی وی است که سبب شد، چمران زندگی شخصی و خانوادگی خود را به قصد همراهی با این گروه ضعیف و آسیب دیده ترک کند! خودش می‌گفت من خاک کفش‌های فقیران هستم و این چنین بود که چمران در دل شیعیان لبنان جاودانه شد.

ایرنا: در ارتباط با حضور شهید چمران در ایران پس از ۲۲ سال و انتصاب وی به وزارت دفاع به وسیله امام خمینی (ره) توضیح دهید؟

روانبخش: تنها ۱۰ روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید مصطفی چمران به همراه گروه ۹۲ نفره با نیت یک سفر کوتاه و بازگشت به لبنان به ایران و نزد امام (ره) رفت اما جذبه انقلاب اسلامی و محبت امام (ره)، چمران را در ایران ماندگار کرد تا جایی که به شهادت او در سوسنگرد انجامید.

در مدت کوتاه اقامت چمران در ایران، او به قصد سرکوب فتنه‌های داخلی به خصوص در کردستان به همراه یک گروه چریک به مناطق غربی کشور رفت. شناخت عمیق چمران از فعالیت‌های چریکی و مجاهدت‌های شبانه روزی او و همراهانش در نهایت به خنثی شدن توطئه فتنه گران چپ نما انجامید و باعث به وجود آمدن آن اتفاق تاریخی در پاوه شد و زمانی که پاوه به دست شورشیان افتاد و تنها مقاومت‌هایی محدود در خانه پاسداران و پاسگاه ژاندارمری صورت می‌گرفت با پخش پیام تاریخی امام (ره) مبنی بر فراخوانده شدن ارتش و سپاه به پاوه شورشیان پا به فرار گذاشتند. از حوادثی که در پاوه اتفاق افتاد، قتل‌عام مجروحان به وسیله مخالفان در بیمارستان، سقوط هواپیمای فانتوم و اصابت بالگرد ۲۱۴ حامل قربانیان و مجروحان به کوه بود که چمران از آن با تلخی فراوان و یک حادثه «دیوانه‌کننده» یاد می‌کند. چمران در این زمان از طرف امام به عنوان معاون نخست وزیری منصوب شد و وظیفه سرکشی به مناطق مختلف کشور را بر عهده داشت.

شجاعت و دلاوری‌های چمران باعث شد که امام (ره) در حکمی وی را به عنوان وزیر دفاع منصوب کند که این اتفاق همزمان با شروع جنگ ایران و عراق به وقوع پیوست. در آن زمان چمران بلافاصله با نخستین نیروهای خود که چیزی حدود ۷۰ تن بودند به مناطق جنوبی کشور و اهواز رفتند و مشغول عملیات چریکی برای رویارویی با دشمن بعثی شدند.

تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم از جمله اقدامات مؤثر و ماندگار چمران در آن زمان بود به طوری که سرمنشأ بسیاری از پیروزی‌ها شد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگ‌های نامنظم یکی از این برنامه‌ها به شمار می‌رفت که به کمک آن، جاده‌های نظامی را به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‌های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول ۲۰ کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانک‌های عراقی روانه ساخت، به‌طوری‌که آن‌ها مجبور شدند چند کیلومتر عقب‌نشینی کنند و سدی بزرگ مقابل خود بسازند. اقدامات این چنینی که از ذهن خلاق مصطفی چمران ناشی می‌شد، باعث برتری رزمندگان ایران در مقابل متجاوزان شد.

ایرنا: عرفان شهید چمران از جمله ابعاد مهم شخصیتی ایشان بوده که سبب جذب طیف وسیعی از طرفداران وی شده است، شما هم مطالعه نیایش‌های چمران را به عنوان سرمنشا و آغاز مطالعات و پژوهش‌های خود یاد کردید. در ارتباط با ویژگی‌های عرفانی مصطفی چمران که تا این میزان باعث تأثیرگذاری نوشته‌های او شده است، توضیح دهید؟

روانبخش: مناجات‌های شهید چمران ویژگی‌ها و سبک خاصی دارد که تنها و منحصر به شخص وی است. درباره تحلیل ادبی این آثار صاحب‌نظر نیستم اما درباره تأثیرگذاری آن می‌توان ساعت‌ها سخن گفت. کلمات و جملات بران، سحر انگیز و معجزه آسای وی حسی سرشار از «دلگیری» و گاه «دلپذیری»» به انسان القا می‌کند. دلگیری از آن جهت که انسان به درون خود فرو می‌رود و نوعی واکاوی نفس و شناخت درونی برایش حاصل می‌شود، در عین حال بعضی از آثار چمران بسیار دلپذیر و لطیف است به طوری که او از لرزش یک برگ به وجود خداوند اشاره دارد!

برای نمونه در یکی از این نیایش‌ها می‌خوانیم:

خدایا! مردم آنقدر به من محبت کرده‌اند

و آن چنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده‌اند که راستی خجلم و آن قدر خود را کوچک می بی نم که نمی‌توانم از عهده بر آیم

و شایسته این همه مهر و محبت باشم.

خدایا! سال‌ها در به در بودم،

به خاطر مستضعفان دنیا مبارزه می‌کردم که روزی به ایران عزیز برگردم و همه استعدادهای خود را به کار اندازم.

خدایا! آرزو می‌کردم که کشورم آزاد شود و من بتوانم بی‌خیال از زور، تزویر، دروغ، تهمت، دشمنی و خباثت در فضای آن به سازندگی پردازم و هر چه بیشتر به تو تقرب بجویم.

خدایا! تو می‌دانی که تار و پود وجودم با مهر تو سرشته شده است.

از لحظه‌ای که به دنیا آمده‌ام، نام تو را در گوشم خوانده‌اند

و یاد تو را بر قلبم گره زده‌اند.

ایرنا: به عنوان سوال پایانی در خصوص «مرگ آگاهی» شهید چمران ارزیابی و تحلیل خود را بیان کنید؟

روانبخش: دست نوشته‌های مصطفی چمران که پیش از شهادت وی و در اتومبیل نگاشته شده است، وجود دارد و لرزش دستان او در طول تکان‌های اتومبیل بر دست خطش به طور کامل محسوس و قابل مشاهده است آنجا که عنوان می‌کند:

ای حیات با تو وداع می‌کنم با همه زیبایی‌هایت

با همه مظاهر جلال و جبروت

با همه کوه‌ها و آسمان‌ها و دریاها و صحراها

با همه وجود وداع می‌کنم.

با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می‌روم و از همه چیز چشم می پوشم…

بعد از این شهید چمران به صحبت با دست‌ها، پاها، قلب و دیگر اعضای بدن خود می‌پردازد و از زحمتی که در طول سالیان سال به آنها داده سخن می‌گوید و در نهایت استراحت و آرامش ابدی را به آنها وعده می‌دهد. در متن کامل این نیایش می‌خوانیم:

ای دست‌های من قوی و دقیق باشید

ای چشمان من تیزبین و هوشیار باشید

ای قلب من، این لحظات آخرین را تحمل کن،

ای نفس، مرا ضعیف و ذلیل مگذار

چند لحظه بیشتر با قدرت و اراده صبور و توانا باش. به شما قول می‌دهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید و تلافی این عمر خسته کننده و این لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید.

چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید، آرامشی ابدی. دیگر شما را زحمت نخواهم داد.

دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد.

دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد.

دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد.

از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود.