روزنامه روزان در یادداشتی به قلم مهدی سلطان محمدی کارشناس مسکن آورده است: هرحرکتی دراین رابطه بیتاثیر نیست، ولی بر قیمتهای فعلی مسکن یا عرضه و تقاضا در این زمینه تأثیر چندانی نخواهد گذاشت، دلیل آن هم همان مسکن مهر است که مورد اشاره قرار گرفت، زیرا در مقیاسهای بسیار بزرگتر، طرح مورد اشاره، کلید خورد ولی مسکن با بیشترین افزایش قیمت در سالهای بین ۹۰ و ۹۱ روبهرو شد، بنابراین در صورتی که روشهایی از این دست توانایی تقلیل قیمت را داشته باشد، باید در آن مقطع، این اتفاق روی میداد.
علاوه بر مسئلهای که در بالا مورد اشاره قرار گرفت، این نکته هم نباید فراموش شود که در ابتدا منابع تأمین کننده چنین طرحهایی باید مشخص شود. همچنین نیاز است تا این مسئله مورد تاکید قرار گیرد که بهره برداری از طرحهای جدید به خصوص در زمینه مسکن نیاز به یک دوره ۳ یا ۴ ساله دارد، در کنار تمام این موارد بسیاری از پروژههای مسکن مهر هنوز نیمه کاره باقی مانده و به فرجام نرسیده است. درست تر آن است تا اولویتهای قبلی یعنی تکمیل مسکن مهر و بافتهای فرسوده را که اظهار نظرهای فراوانی طی این سالها درباره آنها مطرح شده به سرانجام برساندند.
سیاست "طرح ملی مسکن" از جمله کارهایی است که به نظر میرسد تحت فشار افکار عمومی و مجلس طرح شده است، زیرا دولت از این طریق نشان میدهد اقداماتی در دست دارد ولی به خوبی میداند کارهای این چنینی، بازار را تغییر نمیدهد. دلیل آن هم این است که وزارت مسکن، کار اصلی خود را معطل گذاشته و در حرکتهایی که مطلوبیت عامه دارد، ورود پیدا میکند تا پاسخی برای مطالبات در دست داشته باشد.
بیشترین حجم مشکلات مسکن به شهرهای بزرگ مربوط میشود، در این شهرها هم امکانی برای عرضه زمین وجود ندارد، مگر آنکه بافتهای فرسوده را مورد بهسازی قرار دهند که متأسفانه در این رابطه هنوز به روش اجرایی درستی دست پیدا نکردهایم و کار قابل توجهی صورت نگرفته است. روشهای خانه سازی (طرح ملی مسکن) در شهرهای کوچک به نتیجه میرسد که بحران مسکن هم در آنجا به اندازه شهرهای بزرگ حاد نیست و عرضه و تقاضا رویه خاص خود را دارد.
تا زمانی که این منازل بخواهد به بهرهبرداری برسد، چند سال زمان میبرد، بنابراین درباره منازل استیجاری هم مؤثر واقع نخواهد شد، اما در صورتی که دولت خود در خصوص منازل استیجاری، سرمایهگذاری انجام دهد و مردم را برای آن تشویق کند در دراز مدت ممکن است تأثیر داشته باشد، ولی در کوتاه مدت هیچ اثری به جا نخواهد گذاشت.
بیشترین افزایش قیمت مسکن عمدتاً متوجه تورم است و اجاره بها هم با قیمت مسکن و تورم، تناسب پیدا میکند و تا زمانی که تورم کنترل نشود، این شیوهها نیز کارساز نخواهد بود بنابراین قدم اول آن است که تورم را مورد کنترل درآورد. مسئله دوم این است که در شهرهای بزرگ، سیستم ارتباطات با حاشیهها درست شود، در واقع اکنون تهران با شهرهای اطراف مشکل دارد و ساکنان حاشیه تهران ساعتها باید طی کنند تا خود را به این شهر برسانند. قاعدتاً این موارد، فشار به تهران برای سکونت را بالا میبرد در حالیکه ظرفیت تکمیل است. دولت باید زیرساختها را به گونهای آماده سازد که مردم برای زندگی در شهرهای جانبی تشویق شوند و از آن طریق مداخله کند، دولت اگر تلاش خود را صرف پیاده کردن سیاستهایی کند که چندان هم محسوس نیست و به چشم نمیآید، بسیار مؤثرتر واقع خواهد شد.
طرح ملی مسکن که به زودی وارد مرحله اجرایی خواهد شد، بر ساخت ۲۰۰ هزار واحد توسط شهرهای جدید، ۱۰۰ هزار واحد توسط بنیاد مسکن و ۱۰۰ هزار واحد توسط شرکت بازآفرینی شهری دلالت دارد. بر همین اساس، پیش بینی شده است در شهرهای جدید، تولید و احداث مسکن به روش مشارکتی باشد.