گروه اطلاع رسانی بنابه رسالت خبری ایرنا، به عنوان خبرگزاری رسمی نظام، دولت و مردم، به منظور ایجاد پل ارتباطی در مسیر گسترش آگاهی سازی، با مروری بر برجستهترین گزارشهای پایگاههای خبری داخلی در طول شبانه روز گذشته، گزیدهای از این گزارشها را انتخاب و منعکس کرده است.
آیا خط قرمز آمریکا در برابر ایران تغییر کرده است؟
پایگاه خبری «فرارو» در این گزارش آورد: دولت آمریکا تقریباً از دو ماه پیش به جمهوری اسلامی ایران مکرراً هشدار میداد که هرگونه حمله به نیروها یا منافع آمریکایی در منطقه توسط ایران یا نایبانش، پاسخ قاطعانه نظامی در پی خواهد داشت. اما واقعه سرنگونی پهپاد آمریکایی در تنگه هرمز، نشان داد که این خط قرمز آمریکا نادیده گرفته شده است.
در ساعات اولیه روز پنجشنبه گذشته، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یک پهپاد آمریکایی به نام «گلوبال هاوک» را در حوالی کوه مبارک در تنگه هرمز سرنگون کرد. این نخستین رویارویی مستقیم ایران و آمریکا در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ بود که خطوط قرمز آمریکا در برابر ایران را به چالش کشید.
واکنشهای اولیه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به سرنگونی گلوبال هاوک، آشکارا از تمایل او به تنشزدایی با ایران حکایت داشت. او در ابتدا، بر بدون سرنشین بودن این پهپاد تاکید کرد و سپس مدعی شد که ممکن است تصمیم ساقط کردن این پهپاد، یک اشتباه فردی باشد.
ترامپ پس از دیدار با مقامات بلندپایه امنیت ملی دولتش گفت: «تصور میکنم یک ژنرال یا یک کسی در سرنگون کردن پهپاد مرتکب اشتباه شده است.» او ادامه داد: «اگر میخواهید حقیقت را بدانید، برایم سخت است که قبول کنم (سرنگونی پهپاد) عمدی بود. فکر میکنم فردی که غیرمنضبط و احمق بوده، این کار را انجام داده است. این، اقدام بسیار احمقانهای بود.»
ترامپ تصریح کرد: «ما مرد یا زنی در پهپاد نداشتیم. این امر، تفاوت بسیار بزرگی ایجاد میکرد.» تلاش ترامپ برای خودسرانه دانستن سرنگونی گلوبال هاوک و همچنین تاکید مکرر بر بدون سرنشین بودن این پهپاد، به وضوح نشان داد که ترامپ به افزایش تنشها با ایران علاقهای ندارد. امری که از عقبنشینی جزئی آمریکا از برخی تهدیداتش حکایت میکند.
آمریکا در دو ماه گذشته چندین بار به ایران هشدار داده بود که هرگونه حمله مستقیم یا غیرمستقیم ایران به نیروها یا منافع آمریکایی در منطقه، میتواند پاسخ نظامی آمریکا را در پی داشته باشد. در همین مدت، حداقل سه واقعه (دو بار حمله به نفتکشها در دریای عمان و سرنگونی گلوبال هاوک) رخ داد که آمریکا، ایران را به دست داشتن در آن متهم کرد. با این حال، واشنگتن پاسخی به تهران نداد. در ماجرای حمله به نفتکشها در دریای عمان، آمریکا صریحاً انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه گرفت. ولی از پاسخ دادن به ایران امتناع کرد. به نظر میرسد که آمریکاییها پس از این سه واقعه، خط قرمز جدیدی برای ایران ترسیم کردهاند و آن، تعرض به جان سربازان آمریکایی در منطقه است. ترامپ تاکید کرده که اگر گلوبال هاوک سرنشین داشت، وضع فرق میکرد.
از این رو، مقامات دولت آمریکا سعی میکنند این خط قرمز را به طور مستقیم و غیرمستقیم به اطلاع ایران برسانند. روزنامه والستریتژورنال از قول یک مقام آمریکایی مدعی شد سرنگونی پهپاد گلوبال هاوک ترامپ را متقاعد کرد که ایران حملات خود را به تکنولوژی آمریکا محدود کرده و نیروها را هدف قرار نمیدهد. این مقام گفت: «لحظهای که جان یک آمریکایی به خطر بیافتد، پاسخ کوبندهای داده خواهد شد.»
حدود یک ماه پیش، همین پیام را مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، به طور سری به ایران ارسال کرده بود. روزنامه واشنگتنپست از قول مقامات آمریکایی مدعی شد پمپئو به طور سری به ایران پیام تهدیدآمیزی داده است مبنی بر اینکه هرگونه حمله توسط ایران یا نایبانش، حتی اگر به کشته شدن یک سرباز آمریکایی منجر شود، پاسخ نظامی آمریکا را در پی خواهد داشت. مقامات دولت ترامپ، مکرراً این پیام را ارسال میکنند که کشته شدن حتی یک سرباز آمریکایی توسط ایران، همه چیز را عوض خواهد کرد. در همین رابطه، یک مقام دیگر آمریکایی به واشنگتنپست گفت: «اگر آمریکاییها کشته شوند، چه اتفاقی میافتد؟ این، همه چیز را عوض میکند.»
متناسب با این خط قرمز، آمریکاییها تاکنون تلاش کردهاند نیروهای خود را از مناطق نفوذ ایران دور کنند. ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن که قرار بود به خلیج فارس بیاید، از وارد شدن به خلیج فارس خودداری کرد. علاوه بر این، آمریکا برخی دیپلماتها و نیروهای نظامی غیرضروری خود را از عراق خارج کرد. ظاهراً یکی از دلایل خودداری ترامپ از حمله به ایران هم، نگرانی از هدف قرار گرفتن نیروهای کشورش در منطقه بود.
عضو کمیسیون اجتماعی: بستن معابر کولبری، تحریم داخلی علیه مرزنشینان
وب سایت خبری «عصرایران» در گفتوگو با رسول خضری، نماینده مجلس شورای اسلامی نوشت: نماینده پیرانشهر و سردشت در مجلس در مورد شرایط معابر کولبری در مناطق مرزی گفت: تا زمانی که ریل گذاری و سازوکارهای کارت الکترونیک مرزی کامل نشود و تمام مجموعه یکپارچه نشود، بهتر است تمامی معابر کولبری در ۴ استان کشور به روش قبل بازگردانده شده و بازگشایی شوند.
رسول خضری ادامه داد: در حال حاضر ۷ میلیون نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم درگیر این موضوع هستند. پیرانشهر و سردشت حدود ۱۴ الی ۱۵ هزار کولبر به صورت مستقیم دارد، بسته شدن این معابر نه تنها بر زندگی این کولبران تأثیر داشته بلکه بر زندگی ۷۰ الی ۸۰ هزار نفر از کسبه و بازاریان دو شهرستان سردشت و پیرانشهر تأثیر داشته است. معبر کولبری تمرچین پیرانشهر و اشکان سردشت می تواسنت بحث اشتغال زایی و تأمین معیشت ۷۰ الی ۸۰ درصد مردم این دو شهرستان را تأمین کند که عملاً این ظرفیت الان با بی تدبیری ازبین رفته است.
وی اضافه کرد: سازوکارهای کارت الکترونیک مرزنشینی مبهم است و هنوز اجرایی نشده است، کارت الکترونیک مرز که آقایان میگویند برای یک نفر ۷۰۰ هزار تومان و برای چهارنفراز یک خانوار تا دومیلیون و ۷۰۰ هزار تومان در ماه شارژ میشود تا این لحظه برای هر خانوار چهار نفری در ماه ۵۰ هزار تومان هم درآمد نداشته است.
این عضوکمیسیون اجتماعی مجلس تصریح کرد: قرار بود کارت الکترونیک ازطریق گمرکات رسمی ارائه شود و به ازای هر مرزنشین تا شعاع ۲۰ کیلومتر ۷۰۰ هزار تومان باشد، ولی چون سازوکارهای آن فراهم نشده است پس اجرایی نشد و این کارتها عملاً بروی دست مردم باد کرده است، این یعنی اهدافی که دولت در این بخش تبیین و مشخص کرده بود اصلاً محقق نشده است.
نماینده پیرانشهرو سردشت تاکید کرد: بهترین کار در شرایط فعلی این است که معابر کولبری را باز کنیم چراکه با باز شدن این معابر هم میتوانیم تحریمهای استکباری را دور بزنیم و هم معیشت، اقتصاد و اشتغال جوانان را در مرزها رونق دهیم، بهتر است دولت معابر کولبری را به روند چندسال قبل برگرداند تا سازوکار و زیرساختهای کارت الکترونیک مرزنشینی فراهم شود و بعد کم کم اینها را به این سمت شیفت دهند.
پل گیشا؛ میمیرد یا دوباره زنده میشود
پایگاه خبری «عصر ایران» گزارش داد: مهمترین خبر در حوزه حمل و نقل در شهر این روزها جمع آوری پل فلزی گیشا و ساخت زیرگذر به جای آن است. پیروز حناچی شهردار تهران با پوزش از مشکلات ترافیکی که در زمان جمعآوری و ساخت زیر گذر جدید ایجاد میشود یادآور شده این پل فرسوده شده بود و امکان بروز خطراتی جدی وجود داشت. واقعیت نیز همین است: هر که از روی این پل عبور کرده لرزههای آن را حس کرده و این نگرانی جدی بود که این حجم از فشار را تحمل نکند و روزی فروریزد و فاجعه رخ دهد.
پیشتر رئیس کمیسیون عمران شورای شهر گفته بود طرحی در نظر است تا خاطره پل گیشا محو نشود و شهردار هم غیرمستقیم به این موضوع اشاره کرده و میتوان حدس زد مراد او پلی مانند پل طبیعت باشد و بدین ترتیب شاید بتوان گفت پل گیشا جمع آوری میشود اما خاطرۀ آن به تمامی نمیمیرد چون به جز زیرگذر پیاده راهی سبز هم برمیکشد و چه بسا همان سازه با مصرف پیاده به جای سواره و با تغییراتی دوباره نصب شود.
این پل که در راستای بزرگراه جلال آل احمد ساخته شده از روی بزرگراه چمران (پارکوی) میگذرد و با داشتن راههای فرعی، از بلندترین پلهای فلزی سوارهرو تهران بهشمار میآمد اما چون از ابتدا به قصد استفاده موقت ساخته شده بود عمر ۴۵ ساله آن نگران کننده شده بود و سرانجام تصمیم گرفته شد برچیده شود خصوصاً اینکه به تازگی دو زیرگذر کردستان و امیرآباد ساخته شده و اتومبیلهایی که از آن دو عبور کرده بودند، ناگهان باید در عرض کمتری به مسیر خود ادامه میدادند.
مهمترین دلایلی که برای جمع آوری این ذکر شده این دو موضوع است: یکی کم عرض تر بودن پل به نسبت بزرگراه که ترافیک را کند میکند و به همین خاطر هم پل مدرس روی میرداماد را جمع آوری کردند و حالا پل میرداماد از روی بزرگراه مدرس میگذرد و دیگری فرسوده و ارزنده بودن آن به گونهای که تحمل این حجم از وزن خودروها را دیگر نداشت و اگر قرار بود مانند پل کریم خان با صرف هزینه فراوان مقاوم شود بحث بار ترافیکی به قوت خود باقی بود.
این پل فلزی با طول ۶۲۰ متر و عرض کم هرروزه ترافیک زیادی در هر دو سوی خود را تحمل میکرد چون به صورت دو لاین عبوری طراحی شده بود. طول زیرگذر در حال احداث جدید اما ۱۱۲۰ متر است و قرار است ۳۵۰ متر آن به صورت مسقف و بقیه به صورت رمپهای ورودی و خروجی ساخته شود. این احتمال هم وجود دارد که بخش مسقف به این خاطر ساخته شود که جنبۀ خاطره انگیزی حفظ شود و در این حالت پلی مشابه پل طبیعت در کار نباشد.
جمع آوری پل گیشا و احداث زیر گذر و به احتمال پیادهراهی سبز با همان عنوان پل گیشا را نیز میتوان اقدامی در این راستا دانست. چون هر قدر هم شهردار سهشنبه ها سوار دوچرخه یا وسایط نقلیه عمومی رفت و آمد کند باز باید پروژهای در چشم مردم و ملموس باشد و به نظر میرسد پروژه پل گیشا این هدف را تأمین کند هر چند مدتی گرههای ترافیکی منطقه را کور میکند ولی نگاهها به پایان پروژه است و ارتباط دوباره این سوی و آن طرف بزرگراه چمران…
پرداخت خسارت ۱.۶ میلیارد دلاری انگلیس به بانک ملت، نتیجه تلاش مدیرعاملی بود که دیگر نیست!
تارنمای خبری «تابناک» گزارش داد: ۲۸ خرداد ۹۸، سفیر ایران در انگلیس، از پرداخت خسارت ۱.۶ میلیارد دلاری دولت این کشور به بانک ملت به جهت تصمیم غلط دولت انگلیس در اعمال تحریم علیه این بانک ایرانی خبر داد. در این میان، کمتر رسانهای به پیشینه تلاشهای یک مدیر بانکی برای احقاق حق در دادگاههای اتحادیه اروپا و کشور انگلیس پرداخت. دیواندری، مدیرعاملی که با طرح شکایت در زمان مدیریت خود، پایه تحریمهای خصمانه علیه شبکه بانکی کشور را تضعیف کرد.
ده سال پیش، دولت انگلستان، بانک ملت را به ظن دست داشتن در نقل و انتقالهای مرتبط با برنامههای هستهای ایران تحریم کرد؛ اقدامی که در آن زمان همسو با اتهام زنیهای بی پایه ایالات متحده و اتحادیه اروپا مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات اتمی در پوشش برنامههای صلح آمیز هستهای و یکی از اقدامات آمریکا و کشورهای اروپایی برای فشار به ایران، تحریم مالی و بانکی این کشور بود.
در این میان، بانک ملت یکی از بانکهای ایرانی بود که در دایره این تهدیدات و فشارهای خصمانه قرار گرفت، به گونهای که در سال ۲۰۰۹ خزانه داری انگلستان به نهادهای مالی این کشور دستوری داد، مبنی بر اینکه تبادلات مالی خود را با بانک ملت قطع کنند. با این تصمیم عملاً بانک ملت از سیستم مالی انگلیس حذف شد.
پس از این اقدام، دولت انگلیس با شکایت بانک ملت به دادگاه عمومی اتحادیه اروپا مواجه شد؛ شکایتی که موجب گشت دادگاه اتحادیه اروپا درخواست مدارک و شواهد از دولت انگلیس و مقامات این اتحادیه داشته باشد؛ اما در نهایت قضات این دادگاه، اعلام کردند که مدارک و شواهد قانع کنندهای که نشان دهد این بانک ایرانی در ارائه تسهیلات مالی برای فعالیت اتمی ایران دست داشته باشد، ارائه نشد. در نهایت در روزهای پایانی بهار ۱۳۹۲ (ژوئن ۲۰۱۳) در پی تصمیم دادگاه اتحادیه اروپا، دادگاه عالی انگلیس نیز تحریم بانک ملت را بی پایه و بدون دلیل خواند و به لغو تحریم این بانک رأی داد.
پیروزی بانک ملت در دادگاه و پیرو آن توافق روی خسارت پرداختی در حالی رقم خورد که این پیگیری حقوقی به هیچ عنوان به برجام یا مطلب بین المللی دیگری ارتباط نداشت، زیرا این کار در یک فرایند حرفهای و تخصصی حقوقی انجام گرفت و رأی نهایی دیوان عالی انگلستان در حقانیت بانک ملت قبل از تشکیل دولت روحانی و طبیعتاً حتی قبل از انعقاد نطفه برجام صادر شده بود.
اما مهمتر از این تصمیم، واکنش بانک ملت پس از رأی به لغو تحریم بانک ملت بود. به گونهای که دکتر علی دیواندری مدیرعامل وقت بانک ملت که پیشتر، پیگیری این پرونده را در دادگاه اتحادیه اروپا در دستور کار داشت و در نهایت باعث محکوم شدن دولت انگلیس شده بود، طرح شکایت و درخواست غرامت از دولت انگلستان را مطرح کرد؛ موضوعی که در آن مقطع باعث نگرانی آمریکاییها شد، زیرا آنها معتقد بودند طرح دعوای بانکهای ایرانی از جمله بانک ملت در دادگاههای اروپایی، باعث تضعیف تحریمهای مالی علیه ایران خواهد شد.
بنابراین در پاییز ۱۳۹۲، دیواندری لایحهای با مضمون درخواست غرامت ۴.۵ میلیارد دلاری را تنظیم کرد و دستور پیگیری حقوقی داد. در حالی که پیش بینیها از به نتیجه رسیدن درخواست غرامت در زمان کوتاه حکایت داشت، تغییرات در بدنه مدیریتی بانک ملت و جدایی دکتر دیواندری از سکان مدیرعاملی این بانک، روند پیگیری حقوقی این درخواست را به تعویق انداخت. این در حالی بود که پیگیریهای حقوقی دو سه ساله مدیرعامل وقت این بانک موجب شده بود، بانک ملت از لیست تحریمهای اتحادیه اروپا خارج شود. به گفته دیواندری، بر اساس این رأی، دادگاه درخواست بانک ملت مبنی بر ابطال تصمیمات اتحادیه اروپا در خصوص تحریم بانک را پذیرفت و قطعنامههای صادره و ضمائم آن را در خصوص بانک ابطال کرد.
آیا جبهه پایداری یک اصلاحطلب را به عنوان «اصلح» انتخاب میکند؟
وب سایت خبری «تابناک» در این گزارش میآورد: روز گذشته، اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری برای تعیین خط مشی انتخاباتی شأن به سراغ پدر معنوی این جریان یعنی آیت الله «محمدتقی مصباح یزدی» رئیس مؤسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی (ره) رفتند. در دیدار آنها با آیت الله مصباح، بار دیگر بحث انتخاب «اصلح» مطرح شد؛ موضوعی که در چند انتخابات اخیر چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری همواره یکی از مسائل اصلی و مورد نظر این جریان بوده است، تا جایی که در بسیاری موارد حتی باعث عدم همگرایی آنها به طیفی که به آن تعلق دارند، یعنی اصولگرایان نیز شده است.
حالا در فاصله زمانی چند ماه تا انتخابات مجلس باز هم بحث انتخاب «اصلح» توسط آیت الله مصباح مطرح شده و طبیعتاً جبهه پایداری ادامه دهنده این ایده خواهد بود. رئیس مؤسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی (ره) در دیدار با اعضای شورای رکزی جبهه پایداری، با تأکید بر اینکه باید برای رونق تولید به دنبال «اصلح» باشیم، گفته: «بسیاری از مشکلات این سالها ناشی از عدم انتخاب اصلح بوده است.»
آن گونه که آیت الله «محمدتقی مصباح یزدی» گفته، «بسیاری از مشکلاتی که انقلاب در این سالها داشته، ناشی از عدم انتخاب اصلح بوده است. اسلام به ما گفته که به دنبال اصلح برای مدیریت، سیاست و حکومت باشید. انقلاب اسلامی محصول انتخاب اصلح توسط مردم بوده و استمرار آن نیز محصول انتخاب مجدد اصلح در مدیریت کلان کشور است؛ بنابراین، باید بنایمان بر این باشد که افراد اصلح را بشناسیم.»
وی به برخی سهمخواهیها انتقاد و عنوان کرده که «سهمخواهی یعنی دنیاطلبی؛ سهمخواهی چیست؟! یعنی اگر من میدانم فردی از یک گروه دیگر اصلح است، به او رأی ندهم بلکه به همگروهی خود رأی بدهم. اما چرا او را انتخاب نکنم؟! فردا که خودم بخواهم رأی بدهم اگر به او رأی ندهم، چه حجتی پیش خدا دارم؟!»
اما نکته قابل تأملی که رئیس مؤسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی خطاب به اعضای جبهه پایداری گفته، آنجاست که میگوید: «فرض کنید حتی در بین اصلاحطلبان فردی بود که من دانستم او اصلح از کاندیدای اصولگرا است؛ چه حجتی دارم که به او رأی ندهم؟! من باید به اصلح رأی بدهم.» موضوعی که تحت هیچ شرایطی امکان عملی شدن وجود ندارد، چون پایداری چی ها حتی با همفکران اصولگرای خود درباره بسیاری از مسائل اتفاق نظر ندارند، حالا چطور ممکن است دست به انتخابات یک اصلاح طلب بزنند؟
اینکه جزئیاتی از این جلسه درباره ائتلاف انتخاباتی و نحوه انتخاب اصلح بیان شده، شاید حاکی از تغییر رویه انتخاباتی جریان پایداری باشد. همچنین آیت الله مصباح گفته، اگر فرد اصلحی از جریان مخالف یعنی اصلاح طلبان هم باشد، باید معرفی و انتخابش کنیم، اما با توجه به آنکه پیش فرضهای ذهنی اعضای جبهه پایداری با افراد دیگر با گرایشهای متفاوت، تفاوت دارد، به نظر میرسد این گزاره خیلی عملی نباشد.
ادعای سه رسانه آمریکایی: حمله سایبری آمریکا به سامانه تسلیحاتی ایران
وب سایت خبری «انتخاب» در این گزارش آورده است: واشنگتن پست، نیویورک تایمز و خبرگزاری آسوشیتدپرس مدعی شدند ایالات متحده آمریکا روز پنجشنبه حملات سایبریای را بر علیه سامانه تسلیحاتی ایران انجام داده است. بر اساس این ادعا، هدف اصلی این حمله سایبری تسلیحات نظامی ایران بوده است. تسلیحاتی که به گفته آمریکا در سرنگونی پهپاد ایالات متحده و حمله به نفتکشها مورد استفاده قرار گرفته شده. بنا بر ادعای رسانههای آمریکا، این حمله در همان روزی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از حمله به نقاطی در خاک ایران منصرف شد، رخ داده است.
نشریه واشنگتن پست نوشت که این حمله سایبری موجب از کار افتادن سیستمهای کامپیوتری کنترل تجهیزات شلیک موشک و راکت شده است.
نیویورک تایمز هم نوشت که این حمله سایبری در تلافی سرنگونی پهپاد تجسسی آمریکا توسط ایران و همچنین حمله به نفتکشها در دریای عمان که آمریکا، ایران را عامل آن معرفی میکند، بوده است.
براساس ادعای رسانههای آمریکایی از منابع خود، این حمله چند هفته پیش برنامهریزی شده بود و قرار بود که پاسخی باشد به حمله به نفتکشها که در دریای عمان اتفاق افتاد.
هدف اصلی این حمله سایبری تسلیحات نظامی ایران بوده است. تسلیحاتی که به گفته آمریکا در سرنگونی پهپاد ایالات متحده و حمله به نفتکشها مورد استفاده قرار گرفته شده.
به نوشته واشنگتن پست و خبرگزاری آسوشیتدپرس این حمله سایبری موجب از کار افتادن سیستم تسلیحاتی ایران شده است.
نیویورک تایمز هم نوشت که قرار بوده این حمله برای مدت زمان مشخصی سیستم تسلیحاتی ایران را از کار بیاندازد.
پسِ پشت حمله به ایران؛ چرا ترامپ حمله نکرد؟
وب سایت خبری «فرارو» در این گزارش آورده است: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، که از همان ابتدا تلاش کرد واقعه سرنگونی پهپاد کشورش را کم اهمیت جلوه دهد، ناگهان مدعی شد در دقایق آخر، دستور حمله به ایران را لغو کرده است. اما مواضع ترامپ و دولتش نشان میدهد که احتمالاً از اساس حملهای در کار نبود یا اگر هم حملهای در کار بود، انجام این حمله به دلایل مختلف، کارزار فشار بر ایران را تضعیف میکرد.
ترامپ از همان ساعات اولیه اطلاع از سرنگونی پهپاد نشان داد که تمایلی به تشدید تنش ندارد. هر چند او این واقعه را «اشتباه بزرگ» ایران دانست. اما گفت ساقط کردن پهپاد، احتمالاً اشتباه یک فرد بوده است. تاکید مکرر ترامپ بر این نکته که پهپاد سرنگونشده گلوبال هاک «بدون سرنشین» بوده و اگر سرنشین داشت وضع فرق میکرد، نشانه دیگری بر تمایل جدی رئیسجمهور آمریکا به تنشزدایی با ایران بود.
به نظر میرسد بنا به دلایل زیر، ادعای وجود طرحی برای حمله به ایران صحیح نیست:
۱ - دولت ترامپ یک بازی طولانی را با ایران آغاز کرده و معتقد است این بازی به مرور زمان، نتایج دلخواه آمریکا را محقق میکند. مهمترین عنصر این بازی، «زمان» است. مقامات دولت ترامپ بر این باور هستند که کشورشان پس از اعمال «قویترین تحریمهای تاریخ» علیه جمهوری اسلامی ایران، اکنون در انتظار چیدن میوه این تحریمهاست و لذا اندکی صبر لازم است. بنابراین، نباید معادله فعلی در اثر یک رخداد جزئی، مانند سرنگونی یک پهپاد به هم بخورد.
۲ - اگر ترامپ به ایران حمله میکرد، به احتمال زیاد ایران به آمریکا پاسخ میداد. از آنجا که ایران و آمریکا مرز مشترک ندارند، بنابراین پاسخ ایران به حمله آمریکا ممکن بود شامل کشورهایی مانند عربستان و امارات شود. حال اگر ایران تصمیم بگیرد، تأسیسات نفتی عربستان و امارات در را موشکباران کند، آیا آمریکا میتواند تحریم نفتی ایران را ادامه دهد؟ آیا تضمینی وجود دارد که قیمت نفت از سقف صد دلار فراتر نرود؟ آیا آمریکا به لحاظ لجستیکی برای یک درگیری تمام عیار با ایران آماده است؟ اینها سوالاتی هستند که احتمالاً کاخ سفید قبل از اتخاذ تصمیم حمله به ایران به آنها فکر میکند.
۳ - نخستین هدف ترامپ از لغو حمله، ارسال پیام به پایگاه اجتماعی خود در آمریکاست. ترامپ به تازگی ستاد انتخاباتی خود را فعال کرده و مدام در حال اظهارنظر انتخاباتی است. او با لغو حمله اولاً به هواداران خود این پیام را داد که همچنان حاضر است از گزینه نظامی استفاده کند و در عین حال تا جای ممکن از جنگ پرهیز میکند. افزون بر این، ترامپ به متحدان آمریکا، خصوصاً در اروپا، نشان داد که آمریکا دنبال جنگ نیست. اروپاییها هنوز هم به سیاست کاخ سفید در برابر ایران اعتماد چندانی ندارند و فکر میکنند ترامپ در حال فراهم کردن مقدمات حمله به ایران است.
پیام بعدی حمله ادعایی، به مقامات ایران بود. در واقع ترامپ، میخواست با مطرح کردن مسئله حمله، به ایران هشدار دهد که ممکن است نوبت بعدی نتواند جلوی حمله را بگیرد. واضح است که کاخ سفید خواهان حفظ وضعیت فعلی نه جنگ نه مذاکره تا پس از انتخابات ریاست جمهوری است. اما هیچ تضمینی وجود ندارد که ایران، «جنگ اقتصادی» آمریکا را تا زمان انتخابات آمریکا هزینهمند نکند.
مقامات دولت ترامپ، در راستای تقویت همین بازدارندگی، تلاش میکنند موضع خود را در برابر ایران نزد افکار عمومی جهان، اخلاقی جلوه دهند. احتمالاً به همین دلیل، ترامپ گفته است نمیخواهد ۱۵۰ ایرانی در حمله کشته شوند.
استراتژی آمریکا در برابر ایران چیست؟
تارنمای خبری «فرارو» در گفت و گو با مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل بین الملل و استاد دانشگاه به بررسی سیاستها و اهداف آمریکا از اقدامات اخیر پرداخت و آورده است: سرنگونی پهپاد آمریکایی توسط ایران در حالی صورت گرفت که در هفتههای گذشته آمریکا ایران را به دست داشتن در اقدامات خرابکارانه در ۶ نفتکش متهم کرده بود. پس از حمله ایران به پهپاد جاسوسی آمریکا ترامپ مدعی شد در نظر داشته به سه هدف در ایران حمله کند، اما پس از آنکه به او گفتند چنین حملهای به مرگ ۱۵۰ نفر منجر خواهد شد، تصمیم گرفت این حمله را لغو کند.
بعد از اینکه ایران پهپاد آمریکا را هدف قرار داد، اخباری مبنی بر عملیات قریب الوقوع آمریکا به برخی مراکز در ایران منتشر شد، اما آنطور که ترامپ میگوید در لحظات آخر منصرف شده است. به نظر شما دلیل اصلی آمریکا از عدم واکنش نظامی چیست و ترامپ چه هدفی را دنبال میکند؟
آمریکا تمام توان خود را خرج میکند تا بتواند زمینهساز ایجاد فضای مناسب برای تحریک تهران شود؛ به این معنا که ایران به سوی ایجاد فضای تنش با آمریکا وارد شود و در این فضای پرتنش آمریکا رویکردِ گفتاری مناسب در جهت اقناع افکار عمومی برای به نمایش گذاشتن قدرت ایران به عنوان «یک تهدید برای نظم منطقهای و بین المللی» را به خوبی ترسیم کند. آمریکا جنگ رسانهای خود را به جنگ اقتصادی گسترده و پیچیده علیه ایران تبدیل کرد و اکنون تلفیق جنگ رسانهای و پیچیده اقتصادی را به جنگ روانی معنادار در جهت برساخت یک رویداد گفتاری مناسب برای یک کنش جدی علیه ایران آماده میسازد.
به نظر شما در شرایط کنونی بهترین اقدام از طرف ایران چه میتواند باشد؟
تهران نباید وارد تحریک پذیری آمریکا شود و نگذارد فضای آرام منطقه ناآرام شود. ایران دارای قدرت منطقهای شناخته شده است که آن را در بعد نظامی با شکار پهپاد آمریکایی به نمایش گذاشت. هرچند بزرگ نمایی شکار درست نیست. در افغانستان هم چند فروند آر-کیو- ۴ با مشکلاتی رو به رو شدند و در سال ۲۰۱۲ قرار بود این پهپادها از رده خارج شوند. پس باید در پشت سناریوها مراقبت کرد بزرگنماییِ قدرت تبدیل به باور کاذب در جهت افزایش تحریک پذیری نشود؛ چراکه آمریکاییها همواره در این مسائل با برنامه ریزی دقیق تلاش میکنند طرف مقابل را در وضعیت انجام شده قرار دهند و با عقب نشینیهای تاکتیکی بتوانند استراتژی خود را در بزنگاه پیاده کنند. این امر باید مورد نظر مسئولان باشد که در نهایت تصمیم گیرنده نهایی آنها و در بالاترین سطح رهبر انقلاب است.
چرا پیشبینیها درباره انفجار قیمت طلا درست از آب در نیامد؟
وبگاه خبری «خبرآنلاین» در گفت و گو با محمد کشتی آرای، فعال بازار طلا و سکه و رئیس کمیسیون تخصصی طلا، نوشت: ریزش قیمت طلا و سکه در حالی رخ داد که قیمتها در بازار جهانی رشدی شگفت انگیز را تجربه کرده بود. افزایش قیمتها حتی رکورد ۵۰ دلار را نیز زد، با این حال پیش بینی برخی فعالان بازار در خصوص افزایش قیمتها درست از آب در نیامد. هر قطعه سکه تمام بهار آزادی امروز کاهشی نزدیک به صد هزار تومتن را نسبت به روز کاری گذشته شده بود.
افزایش نرخ طلا اما تحت تأثیر تنزل ارزش دلار در بازارهای جهانی، بالا گرفتن تنش در خاورمیانه رخ داد اما به گفته فعالان بازار عقب نشینی آشکار آمریکا در برابر ایران در کنار ریزش ارزش دلار در بازارهای جهانی عامل ریزش قیمتها یا به عبارت دیگر ترکیدن حباب سکه قلمداد میشود.
محمد کشتی آرای در این خصوص به خبرآنلاین گفت: انچه دیروز سبب ریزش قیمتها در بازار شد، به مدیریت بانک مرکزی باز میگردد و بلوغ خریداران طلا و سکه، دیروز اگر اندک افزایشی هم در قیمت دلار رخ میداد واکنش بازار هیجانی میشد اما با ریزش ارزش دلار در بازارهای جهانی، بازار ایران نیز شاهد ریزش اندکی بود که جو روانی اش از تأثیر اقتصادی اش بیشتر بود.
وی با اشاره به اینکه مردم نیز تغییر رفتار داده اند، اضافه کرد: در گذشته به محض افزایش تنش، تغییر قیمتها در بازار جهانی و یا تشدید فشارها، مردم به سرعت دست به کار خرید میشدند اما مدتی است این رفتار را نمیبینیم. مردم نه در جریان ریزشهای ده روزه وارد بازار میشوند تا طلا و سکه بفروشند و نه در دورههای افزایش وارد میدان میشوند تا بخرند.
وی تاکید کرد: دیدیم که در این روز با مدیریت درست بازار و رفتار درست تر خریداران، ما به جای افزایش قیمت طلا با ریزش قیمتها و ترکیدن حباب سکه روبرو بودیم که خود نشان دهنده وضعیت مساعد بازار است. به گفته کشتی آرای پنجشنبه و امروز به رغم جولان شایعاتی در خصوص افزایش قیمتها، تقاضا به کف رسید و خرید و فروشی انجام نشد
با سپهر سرطلایی؛ از پرسپولیس حکومتی تا گل دقیقه ۹۷
وبسایت خبری «خبرآنلاین» در گفت و گو با سپهر حیدری، مدافع سابق پرسپولیس، آورده است: یکی از محبوب ترین پرسپولیسیهای تاریخ که با یک گل در قلب هواداران این تیم جاودانه شد. جایی که پرسپولیس در آزادی قافیه قهرمانی را به سپاهان-تیم شهر سپهر- باخته بود اما پرواز دقیقه ۹۷ این مدافع سرزن روی سر طلایی پوشان، گل قهرمانی پرسپولیس را در سال ۸۷ به همراه داشت این تیم به همراه افشین قطبی بتواند عنوان قهرمانی را در لیگ برتر کسب کند. گلی که لقب «سپهر سرطلایی» را برای او ساخت.
از فوتبال کمی دور شدید؟
نه اصلاً از فوتبال دور نیستم. در تهران و جزیره کیش آکادمی فوتبال دارم و کلاسهای مربیگری را هم به طور منظم پیگیری کردهام. چند روز دیگر هم در کلاس A مربیگری شرکت خواهم کرد و انشالله برای فصل جدید در کنار یک سرمربی بزرگ لیگ برتری حضور خواهم یافت. در دو سال اخیر پیشنهادات زیادی به عنوان دستیار و مربی در لیگ برتر و لیگ یک داشتهام، حتی از تیم ملی پایه هم پیشنهاد دریافت کردم. با این حال از همه آنها تشکر میکنم و به من لطف داشتند ولی ملاک شخصی من حضور در کنار یک سرمربی بزرگ بوده است تا درسهای زیادی از او یاد بگیرم. قصد من اصلاً کار کردن نبوده است و به دنبال یادگیری هستم.
از پرسپولیس برانکو هم حرف بزنیم. این رنسانس فراموشنشدنی با این حجم از افتخارات، فقط به لطف برانکو به دست آمد یا عوامل دیگری هم مطرح بودند؟
من به عنوان یک پیشکسوت پرسپولیس اعتقاد دارم قطعاً آقای برانکو یکی از اصلیترین ارکان این موفقیت بوده اما مجموعه بازیکنان پرسپولیس درون زمین زحمت کشیدهاند و کادر فنی هم تلاشزیادی کرده است. اما پنجاه درصد این موفقیت به حضور تماشاگرانی بازمیگردد که اگر خیلی جاها حامی تیم نبودند، این افتخارات به دست نمیآمد. در این چند روز اخیر هم اتمسفر خوبی را درست کردند تا برانکو طلب خود را بگیرد تا سرنوشت ماندن یا رفتن او مشخص شود تا مبادا باشگاه ضربه بخورد. روزی که برانکو کارش را آغاز کرد را به یاد بیاورید، در هفتههای ابتدایی در انتهای جدول بودیم اما او توانست با حمایت هواداران بهترینها را رقم بزند و آرامشی که از سکوها دریافت میکرد عامل اصلی این موفقیتها بود. پرسپولیس این توانایی را دارد تا سالها قهرمان لیگ برتر باشد به شرطی که ثبات خوبی در باشگاه داشته باشیم. الان آقای قطبی به عنوان گزینه پرسپولیس مطرح شده است، او حالا اصلاً ایران نیست. از ژاپن، چین و ملبورن ویکتوری پیشنهاد داشته و در نهایت قبول نکرده است. اینکه سرمربی دیگری را تخریب کنیم چون برانکو از پرسپولیس جدا شود، به نظر من اصلاً درست نیست. باید شأن و شخصیت همه حفظ شود. آقای قطبی که اصلاً حرفی نزده است. یکی از بازیکنان قدیمی تیم ملی به آقای قطبی بی احترامی کرد، چرا باید چنین اتفاقی رخ دهد؟ نباید به خاطر منافع خودمان هر حرفی بزنیم. صاحبان واقعی پرسپولیس هواداران هستند. خود ما هم از کودکی هوادارش بودیم و دورهای هم افتخار پوشیدن پیراهنش را داشتهایم. از علی پروین که بزرگتر نداریم، اما هیچ نامی از پرسپولیس بزرگتر نیست. همه آمدند و رفتند اما در نهایت پرسپولیس ماند.
پرسپولیس بدون برانکو هم قهرمان لیگ برتر میشود؟
مردم برانکو را دوست داشتند اما حالا که نیست، کار خیلی سخت میشود. تیم به مربیای محبوب و شجاع نیاز دارد. در چنین شرایطی تیم به یک سرمربی ایرانی نیاز دارد. چون انتخاب یک سرمربی جدید خارجی هزینه بسیار بیشتری دارد و زمان بیشتری هم نیاز دارد.
کدام چشم ایرانی «بلندپروازترین پهپاد آمریکایی» را کشف کرد؟
وبسایت خبری «مشرق» گزارش داد: در نخستین ساعات بامداد پنجشنبه ۳۰ خرداد یک فروند پهپاد جاسوسی آمریکایی که در حال تعرض به حریم هوایی کشورمان بود توسط پدافند نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سرنگون شد. پهپاد ساقط شده از خانواده گلوبال هاوک و از سری BAMS-D بوده است. این پهپاد در حقیقت همان گلوبال هاوک است که برای مأموریت شناسایی و گشت دریایی تجهیز شده است.
واژه BAMS-D مخفف Broad Area Maritime Surveillance-Demonstrator است و این برنامه در حقیقت ۸ سال عمر دارد و به نوعی یک پیش درآمد برای توسعه پهپاد MQ_ ۴ C به شمار میرود اما به دلیل نیازهای زیاد نیروهای مسلح آمریکا در این چند سال، پهپادهای مجهز شده به این استاندارد به پروازهای عملیاتی از جمله در حوزه کاری ناوگان پنجم آمریکا پرداخته اند. سامانههای به کار رفته در این مدل هم همان سیستمهای به کار رفته در پهپاد MQ- ۴ C است.
این پهپاد با آتش سامانه پدافند موشکی «سوم خرداد» نیروی هوافضای سپاه پاسداران مورد هدف قرار گرفته و ساقط شده است. این سامانه پدافندی میان برد برای انهدام انواع اهداف هوایی در ارتفاع متوسط طراحی شده که از قابلیت درگیری با اهداف تا ارتفاع ۲۷ کیلومتری برخوردار است. سامانه پدافندی «سوم خرداد» قابلیت انهدام اهداف را در برد ۷۵ کیلومتری دارد و میتواند به طور همزمان با ۴ هدف درگیر شود و در سال ۱۳۹۳ با حضور رهبر انقلاب برای اولین بار رونمایی شد.
حضور یک رادار جدید در فرآیند شکار RQ- ۴
سامانه سوم خرداد دارای رادار آرایه فازی برای کنترل آتش است که موشکها را به سمت هدف هدایت میکند اما برخی منابع نزدیک به نیروهای مسلح، پس از شکار این پهپاد خاص که بالاترین سقف پروازی در میان پرندههای بدون سرنشین آمریکایی را دارد، از وجود یک رادار پیشرفته و جدید ایرانی در قالب گردانهای سامانه سوم خرداد خبر داده اند. بر اساس این اطلاعات منتشر شده یک گردان سامانه سوم خرداد شامل یک پست فرماندهی، ۴ پرتابگر موشکی مجهز به رادار کنترل آتش سرخود، ۸ پرتاب گر موشکی بدون رادار (۳۶ موشک در یک گردان سوم خرداد آماده پرتاب است) و یک فروند رادار شناسایی آرایه فازی مدل بشیر است.
نمایه یک گردان از سامانه سوم خرداد
رادار آرایه فازی بشیر اولین بار در آبان ماه ۹۷ در جریان رزمایش مشترک پدافند هوایی ولایت ۹۷ تحویل نیروی هوافضای سپاه پاسداران شد. این رادار شناسایی آرایه فازی در باند اس فعالیت کرده و برد آن در حدود ۳۵۰ کیلومتر است.
رادار بشیر
این رادار سه بعدی وظیفه کشف اولیه هدف را داشته و اطلاعات مورد نظر را به رادار کنترل آتش منتقل سامانههای تسلیحاتی منتقل میکند. از این رادار میتوان در داخل ساختار یک گردان آتش باری یا به صورت یک سامانه کاشف مستقل استفاده کرد.
با توجه به برد بالای این سامانه راداری میتوان آن را در فاصله بیشتری نسبت به پرتابگرهای موشکی سامانهای مثل سوم خرداد قرار داده و بدون نگرانی از کشف شدن محل لانچرهای موشکی در آغاز درگیری به جستجوی فضای منطقه مورد نظر پرداخت. در جریان شلیک و ساقط کردن پهپاد جاسوسی آمریکا شاهد شلیک موشک از روی یکی از پرتابگرهای فاقد رادار سامانه سوم خرداد بودیم. این احتمال وجود دارد که RQ- ۴ آمریکایی ابتدا توسط رادار بشیر شناسایی شده و با ارسال اطلاعات آن به سامانههای مجهز به رادار کنترل آتش زنجیره شکار تکمیل شده و موشک به سمت هدف پرتاب شده است.
نکته جالب دیگر درباره این شکار این است که در جهان به صورت معمول برای درگیری با هر هدف هوایی دو موشک شلیک میشود. در جریان درگیری بامداد ۳۰ خرداد شاهد شلیک تنها یک موشک به سمت پهپاد آمریکایی بودیم که نشان از اطمینان پرسنل پدافند سپاه به موفقیت شلیک دارد. پهپاد مورد نظر در ارتفاع ۵۱ هزار پا، حدوداً برابر با ۱۵.۵ کیلومتر مورد اصابت موشک پرتاب شده از سامانه سوم خرداد قرار گرفت.
تیم ملی والیبال راهی شیکاگو میشود
به گزارش پارسینه، تیم ملی والیبال مردان ایران با پیروزی سه بر صفر برابر استرالیا توانست دهمین پیروزی و سیامین امتیاز خود در لیگ جهانی والیبال را کسب کند و به عنوان نخستین تیم به مرحله نهایی این مسابقات که قرار است در شهر شیکاگو آمریکا برگزار شود راه یابد.
تیم ایران روز شنبه (اول تیر) در اردبیل و در حضور ۶ هزار تماشاگر به مصاف استرالیا رفت و توانست در سه ست متوالی حریف خود را شکست دهد. این دهمین پیروزی ایران در این مسابقات بود و دقایقی پس از آن وبسایت فدراسیون جهانی والیبال خبر داد که تیم ایران به عنوان نخستین تیم صعودکننده به مرحله نهایی نام خود را در کنار آمریکا، میزبان این مسابقات، قرار داد.
مرحله نهایی لیگ جهانی والیبال قرار است با حضور شش تیم در شیکاگو آمریکا برگزار شود. ایران در جریان چهار هفته متوالی لیگ والیبال تنها با یک شکست برابر برزیل و با کسب ۳۰ امتیاز در صدر گروه قرار گرفت تا مسافر مسابقات نهایی شود.
بدین ترتیب ایران حضور یک نماینده آسیایی در مرحله نهایی این مسابقات را تضمین کرد تا قاره کهن در شیکاگو بدون سفیر نماند. مرحله نهایی مسابقات امسال قرار است تا سه هفته دیگر (۱۹ تا ۲۳ تیر) در شهر شیکاگو آمریکا برگزار شود. فرانسه، برزیل و لهستان و ایتالیا، صربستان و پرتغال دیگر تیمهایی هستند که شانس صعود به مرحله نهایی را دارند.
سخنگوی جبهه پایداری: در جلسات شورای وحدت شرکت نمیکنیم
پایگاه خبری تحلیلی «نامه نیوز» در گفت و گو با مجید متقی فر، سخنگوی جبهه پایداری، آورده است: جبهه پایداری تنها مجموعهای است که از مدتها پیش به طور رسمی وارد فاز انتخاباتی شد این اتفاق مطلوب برخی از فعالان سیاسی اصولگرا نبود. آیت الله مصباح یزدی اخیراً گفت «مشکلات سالهای اخیر کشور ناشی از عدم انتخاب اصلح بود. اگر بنا شد قولی بدهند اما بعد بزنند زیرش، دیگر برای چه اعتماد کنیم؟!». از این سخن او تحلیلهای متفاوتی برداشت شد. برخی معتقد بودند «پایداری دنبال امتیازخواهی است» و به باور برخی دیگر نیز این جمله آیت الله به معنی نه به ائتلاف بود.
مجید متقی فر درباره شرط آیت الله مصباح برای ورود پایداری به ائتلاف با سایر اصولگرایان گفت: قبلاً هم اعلام کردیم اگر بهترینها انتخاب شوند ما حمایت میکنیم. منظورمان نیز از انتخاب بهترینها آن نیست که منتخبان از اعضای جبهه پایداری باشند. اگر کسی دنبال بهترین از نگاه آیت الله مصباح باشد حتماً پایداری وحدت میکند. مشخص است که منظور آیت الله مصباح از بهترین کیست؟، کسی که در خط رهبری، سالم، عدالت محور و مجری عدالت در رفتار خود و جامعه باشد؛ همیشه پایداری طرفدار چنین کسی است
وی با بیان اینکه مشی ما برای همه مشخص است اظهار کرد: ما دنبال هیچ سهم خواهی از نظام و انقلاب نیستیم و اگر کسی موردی خلاف این دید به ما بگوید تا خودمان را اصلاح کنیم ولی برخی افراد دنبال این هستند که اینقدر جلسه با این و آن بگذارند تا بالاخره همه بگویند «او از اول بوده و نمیشود در لیست نباشد». ما نیازی به عنایت فرد یا جریانی نداریم. انشاالله راست بگوییم برای انقلاب کار میکنیم، انقلاب هم صاحب دارد اگر او را راضی کنیم خیلی خوب است. انقلاب و اسلام جدای از هم نیستند هر کس این دور را از هم جدا کند معلوم میشود نه مسلمان است و نه انقلابی.
متقی فر درباره طرح ادعای حضور نمایندگان جبهه پایداری در جلسات شورای وحدت یادآور شد: چون از موضوع خبر نداریم اصلاً و نمیدانیم کجا هست، دنبالش نرفتیم و در جلسات شورای وحدت شرکت نکردیم. به طبع کسی هم به نمایندگی از ما در جلسات نبود. حالا اگر در یک بیان ادعایی گفنتد «نماینده جبهه پایداری هم در جلسات بود باید نام او را هم بیان می کردند».
وی ادامه داد: اگر منظور از شورای وحدت همانی است که آقای چمران در آن کار میکند، روزی آقای چمران را دیدم و آقای چمران گفت «همان جمنا است» در واقع مکانیزم جدیدی را نگفت. آنها براساس قواعد سیاسی کنار هم مینشینند و ما نمیدانیم چه میکنند. انشاالله که موفق باشند و برای شأن آرزوی توفیق خدمت گزاری داریم. پایداری سیاسی کاری نمیکند، کمیته انتخاباتش تشکیل شد و در همان قالب جلو میرود. هم اکنون نیز مشغول برنامه ریزی و تعریف استراتژی هستیم.
رئیسی در دیدار با کانون های وکلا گفت درصدد حذف تبصره ماده ۴۸ است / وکلا غیرخودی نیستند / وکیل دولتی قطعاً نمی تواند مستقلاً از موکل خود دفاع کند
پایگاه اطلاع رسانی و خبری «جماران» در گفت و گو علی نجفی توانا، حقوقدان و استاد دانشگاه آورده است: مطهری گفته بود: «همه میدانند که در سال ۹۴ تبصره ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری در کمیسیون قضایی مجلس تغییر کرد و بدون آنکه به صحن مجلس بیاید به عنوان قانون ابلاغ شد. بنابراین در واقع قانون نیست. این تبصره میگوید متهمان سیاسی فقط از وکلای مورد تأیید رئیس قوه قضائیه میتوانند استفاده کنند، که یک تبعیض ناروای آشکار است. همین طور است عبارتی که در ماده ۲۹ آیین دادرسی کیفری اضافه شد که طبق آن سازمان اطلاعات سپاه به ضابطان دادگستری افزوده شد. و همین طور حذف ماده ۱۹۰ که میگفت تحقیقات اولیه از متهم بدون حضور وکیل اعتبار ندارد. این هرسه مورد بدون اینکه به صحن مجلس بیاید به عنوان قانون ابلاغ شد در حالی که در واقع اینها قانون نیست و باید کأن لم یکن تلقی شود و آنچه اصالت دارد متن قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال ۱۳۹۲ است.»
جماران در این باره با علی نجفی توانا، حقوقدان، استاد دانشگاه و رئیس پیشین کانون وکلا به گفت و گو نشسته است.
هفته گذشته آقای مطهری گفتند سه مورد یعنی تبصره ماده ۴۸، ماده ۲۹ و حذف ماده ۱۹۰ آیین دادرسی کیفری در سال ۹۴ بدون مصوبه مجلس ابلاغ شد. اما سخنگوی وقت کمیسیون قضایی روایت متفاوتی دارند. نکته ای که وجود دارد سه موردی هستند که آقای مطهری به آن اشاره کرده اند. از جمله تبصره ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری بارها با واکنش حقوقدانان رو به رو شده است. شما اصل این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟
یکی از تحولات بسیار مثبت در نظام قانون گذاری ما می توانست قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ و آیین دادرسی کیفری مصوب همان سال باشد. متاسفانه به دلایل مختلفی به این پندار، آرزو و نیاز جامه عمل پوشانده نشد. زیرا در ابتدای امر اجرای قانون آیین دادرسی کیفری که در بخش حضور سمن ها ( NGO) دادرسی عادلانه، ضمانت اجراهای نسبتاً خوبی پیش بینی کرده بود برای مدت حدود دو سال معطل و معوق ماند و این قانون جنبه اجرایی به خود نگرفت. در حین این تعلیق، بسیاری از جنبه های مثبت این قانون حذف شد.
دومین اشکال این قانون تصویب آن توسط کمیسیون قضایی مجلس بود. عزیزانی که در این کمیسیون فعالیت می کنند عمدتاً از قضات و افراد نسبتاً حقوقدانی هستند. اما واقعیت امر این است که قانون گذاری مستلزم سه مولفه است: ۱- داشتن تخصص و شمّ لازم ۲- آسیب شناسی و ۳- تصویب در خانه ملت و نه در بخشی از آن. البته ایراد سوم به اکثریت قوانین مصوب بعد از انقلاب وارد است؛ زیرا این قوانین در کمیسیون قضایی مجلس تصویب می شد.
هرچند که عزیزان سعی می کردند استقلال خود را حفظ کنند اما باید پذیرفت که برخی به دلیل اشتغال در قوه قضاییه یا سایر نهادها معمولاً به این بخش ها گرایش هایی داشتند. حداقل قوانین مصوب آنها نشان می داد که در برخورد با مصادیق و عینیت از چابکی، به روز بودن و شادابی برخوردار نیست. به همین جهت است که ما بیشترین قوانین ناسخ و منسوخ را در طول چهار دهه گذشته داشته ایم. علت عمده این است که این قوانین در مجلس مطرح نمی شد، از تجربه و دانش حقوقدانان صاحب نظر مستقل کسب تجربه و دانش استفاده نمی کردند و در نهایت قوانینی بسیار میرا، سبک و غیرکارآمد تصویب میشد. به همین جهت قانون آیین دادرسی کیفری در کمیسیون قضایی با ایرادات متعددی ابتدا به تصویب رسید و بعد از دو سال تعلیق و تعویق این ایرادات بیشتر شد. به گونه ای که متاسفانه آن را از یک قانون مترقی به قانونی همانند شیر بی یال و دم و اشکم تبدیل کردند.
مطلب دیگر این است که این قانون در چارچوب اقتضائات دانش حقوق جنایی و به اقتباس از قوانین کشورهای خارج به ویژه ترجمه قانون فرانسه تصویب شد اما به دلیل حذف بخش های بسیار مهم و تغییر برخی از مواد آن، این قانون از یک قانون مترقی به قانونی اقتداگرایانه که تا حدّی استبدادی است تبدیل شد.
اولاً در هر دو قانون برخی از بخشی از ارفاقات و حمایت ها و به گونه ای ملاحظات مربوط به دانش جرم شناسی در خصوص مرتکبین جرائم مهم قابل اعمال نیست. در حقیقت جرائمی که جنبه امنیتی دارند یا دارای مجازات های سنگین هستند از ارفاقات این قانون برخوردار نیستند. این در حالی است که فراموش نکنیم که همه انسانها یک یا چند بار در زندگی شخصی خود مرتکب جرم می شوند و اگر حمایت نشوند از یک مجرم اتفاقی به یک مجرم حرفه ای تبدیل می شوند. قانون گذار باید برای همه افرادی که مرتکب اشتباه می شوند فرصت مساوی را مد نظر قرار دهد. در حقیقت این قانون به ظاهر بسیار مترقی است. مسائلی مانند نظارت قضایی، جایگزینی های حبس، تعلیق تعقیب، تعویق صدور حکم، جلوگیری از صدور قرار بازداشت موقت و غیره در هر دو قانون جلوه هایی از دموکراسی تقنینی یا قانون مترقی را از خود نشان می دهند اما وقتی شما به متن قانون وارد می شوید می بینید که این قانون به صورت تبعیض آمیزی بسیاری از مجرمین از جمله مجرمین امنیتی را مورد حمایت قرار نمی دهد.
شفقنا بررسی می کند؛ اجاره بهای نجومی و طلبههای خانه به دوش
پایگاه خبری «شفقنا» در گزارشی آورده است: استان قم میزبان طلبههایی از سراسر کشور و چندین کشور جهان است که میتوان در هرکجای این شهر آنها را مشاهده کرد اما حضور طلاب در بعضی مناطق مانند پردیسان، مهدیه و شهرک امام خمینی بیشتر نمود پیدا میکند حال آنکه تورم و سوء استفاده بعضی مالکان باعث شده حتی در پردیسان و در منطقه پرجمعیت شهر مکانی مناسب و در تناسب با وضع مالی این طلاب هم پیدا نشود.
در میان این مستاجران، خانه به دوشی طلبهها بیشتر به چشم میخورد. طلبههای جوانی که باید به دنبال خانههای استیجاری باشند؛ در این میان املاکی ها و مالکانی هستند که خانه را در شرایط سخت و با نرخ اجاره بهای بسیار بالایی در اختیار آنها قرار میدهند که در توان این طلاب نیست هرچند زیرزمین های عمیق و نامناسب قم رفاقتی دیرینه با طلبههای قم دارند.
طلبهها زیر تیغ اجارههای نجومی
یکی از طلبههای حوزه علمیه که که متاهل از استانهای شمالی برای تحصیل به قم آمده میگوید: «سال گذشته یک زیرزمین را در پرجمعیتترین منطقه شهر قم اجاره کردم. شرایط این خانه تنها یک سالن بزرگ و سرویس بهداشتی و یک آشپزخانه کوچک است اکنون قرارداد ما تمام شده و اول دربه دری است».
سید محمد حسینی میافزاید: «صاحب خانه که فهیمده نرخ اجاره بالا رفته چند روز قبل از اتمام قرارداد ازمن اجارهای ۴۰۰ هزار تومان به همراه ودیعهای به ارزش ۱۰ میلیون تومان خواسته در حقیقت به چند بنگاه هم مراجعه کردم وقتی شرایط یافتن یک خانه ساده بسیار دشوار است قرار شد وام بگیرم که باید ضامن داشته باشم و کسی هم حاضر نیست.»
وجود مرجعی برای تعیین نرخ اجاره بها حلال مشکل مسکن
برای پی بردن به این چالش بزرگی که مستاجران با آن روبرو هستند به سراغ رئیس اتحادیه مشاورین املاک استان قم رفتیم.
داوود اسماعیلی میگوید: «همیشه مشاورین املاک زیرسئوال میروند در حالی که خود مالکان هستند که نرخ اجاره بها را تعیین میکنند ناگفته نماند هستند مالکانی که انصاف دارند و با مستاجر خود کنار میآیند مشاورین املاک علاقه دارند مالکان نرخ اجاره را کاهش دهند چرا که دردسرها کم تر میشود». به گفته وی، نرخ کمیسیون هم با اجاره بهای بالا و یا تغییرات آن فرقی نمیکند بعضی مردم فکر میکنند مشاوران با مالکان هم دست هستند تا کمیسیون بیشتری را دریافت کنند.
مهاجرت، دلیل اصلی چالش مسکن در قم
رئیس اتحادیه مشاورین املاک قم بیان میکند: «وجود مهاجرتها و افراد غیر بومی باعث افزایش مستاجران شده است. در استان قم افراد غیر بومی بسیاری برای زندگی به قم مهاجرت کردهاند البته وجود مهاجران خارجی و اتباع را نباید فراموش کرد تعداد آنها از جمعیت بومیهای قمی هم بیشتر است همین امر باعث افزایش نرخ اجاره بها میشود.» «به نظر میرسد مستاجر زیاد و خانه هم کم شده است باید ساخت و سازها را افزایش داد و به سمت ساختن آپارتمان رفت.»
از رئیس اتحادیه مشاورین املاک استان قم درباره وضع قانونی برای دو یا سه ساله شدن مدت اجاره میپرسم، اظهارمیکند: «در گذشته قانونی تدوین شد که به موجب آن مدت قرارداد بین موجر و مستاجر به مدت ۳ سال باید بسته شود ولی این قانون اجرا نشده، بسته شد. اگر این قانون اجرا میشد جلوی این معضلات و گرفتاریها را میگرفت.»