به گزارش روابط عمومی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات سیاسی این مرکز طی گزارشی با عنوان «تغییر جایگاه غرب آسیا در اسناد راهبردی آمریکا و پیامدهای آن بر امنیت ملی ایران» آورده است؛ در ایالات متحده «استراتژی امنیت ملی» مجموعهای از استراتژیهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی در حوزههای داخلی و خارجی راجع به چگونگی بهترین راه برای پیشبرد امنیت ملی است که پس از تهیه از سوی «شورای امنیت ملی» با ابلاغ شخص رئیسجمهور منتشر میشود.
این گزارش میافزاید؛ سیاستهای غرب آسیایی آمریکا در دوره ریگان بر کنترل همزمان ایران در کنار شوروی متمرکز شد. این سیاست را میتوان در نقش این کشور در شکلدهی به شورای همکاری خلیج فارس و نیز موافقت ضمنی با جنگ ایران و عراق مشاهده کرد.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس تصریح میکند که از دوران اوباما راهبرد غرب آسیایی آمریکا به صورت جدی تغییر کرده است و دونالد ترامپ هم در چارچوب سیاست «اول آمریکا» به دنبال کاهش تعهدات نظامی هزینهزا برای ایالات متحده است.
براساس این گزارش برخی از محرکههای راهبردی مؤثر بر تغییر راهبرد غرب آسیایی آمریکا عبارتند از: اولویت یافتن اقتصاد در سیاست خارجی آمریکا، کاهش اهمیت انرژی غرب آسیا، پیچیدگی تحولات غرب آسیا و تقویت ایده ضرورت عدم حضور مستقیم آمریکا در منطقه و درنهایت تقویت سیاست چرخش به شرق آسیا.
بنابراین گزارش اولویت سالهای اخیر دولت آمریکا تمرکز هرچه بیشتر بر مسائل داخلی و تلاش برای بازسازی اقتصادی و پرهیز از تحمیل هزینههای جدید به اقتصاد بحرانزده این کشور بوده است.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس عنوان میکند که برخی استراتژیستهای آمریکایی بر این باورند که بهرغم وجود برخی تهدیدهای امنیتی در غرب آسیا از جمله داعش، بهترین راهکار برای آمریکا تجهیز، ترغیب و تفویض قدرت برای مقابله با سازمانهای تروریستی است. این دسته از تحلیلگران اذعان میکنند که آمریکا دیگر نباید نیرو به منطقه اعزام کند و تمرکز بر آموزش متحدان منطقه، بهترین سیاست برای مدیریت این منطقه پرآشوب است. آنها باور دارند که هزینه انسانی مداخله در غرب آسیا قابل توجه و همراه با هزینهها و تلفات سنگین خواهد بود.
براساس این گزارش، ایالات متحده به دلیل کاهش وابستگی به منابع انرژی غرب آسیا، نیازی نخواهد داشت که به طور کامل خود را درگیر مسائل و بحرانهای این منطقه کند و این مسئله میتواند تغییر کامل نگرش درخصوص چگونگی کارکرد سیستم جهانی بهحساب آید. البته، این کاهش وابستگی به معنای خروج کامل آمریکا از این منطقه و واگذاری آن به رقبای جهانی و منطقهای نخواهد بود. این موضوعی است که در نسخههای اخیر اسناد استراتژی امنیت ملی آمریکا مورد تأکید قرار گرفته است.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس میافزاید؛ استراتژی چرخش به آسیا که برای نخستین بار در سند راهبردی «تداوم رهبری جهانی آمریکا؛ اولویتهای دفاعی در قرن ۲۱» در سال ۲۰۱۲ عنوان شد، منطقه شرق و جنوب شرق آسیا را دربرمیگیرد. در این سند تصریح شده است که «منافع اقتصادی و امنیتی ایالات متحده در قرن جدید به منطقهای گسترده از پاسیفیک غربی گرفته تا آسیای شرقی و جنوبی گره خورده است». ازاینرو، آمریکا با حفظ رهبری جهانی باید به موازنه جدید نیروها با در نظر گرفتن اهمیت منطقه آسیا پاسیفیک همت گمارد.
این گزارش خاطرنشان میکند که دونالد ترامپ در راهبرد امنیت ملی ۲۰۱۷ چین را به عنوان تهدید و یک قدرت تجدیدنظرطلب عنوان کرده است. در این چارچوب ایالات متحده جدیترین و فوریترین تهدید خود را چین میداند. با توجه به سرمایهگذاری کلان پکن در غرب آسیا، گردش مالی سنگین این کشور در منطقه علاوه بر دسترسی بیشتر، نفوذ گستردهتر نیز بهدنبال داشته است. در راستای راهبرد «موازنه از راه دور»، هدف اصلی آمریکا مهار چین در مرزهای خود است.
بنابراین گزارش در صورت کاهش حضور آمریکا در منطقه غرب آسیا، دو پیامد متوجه امنیت ملی ایران خواهد بود؛ یکی کمرنگ شدن احتمال حمله نظامی مستقیم آمریکا به ایران برخلاف دوران بوش پسر و پیامد دوم افزایش نقش متحدان منطقهای آمریکا در معادلات منطقه غرب آسیا و بهتبع آن شکلگیری یک جبهه منطقهای علیه ایران به محوریت عربستان و سایر متحدان منطقهای این کشور به همراهی رژیم صهیونیستی.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس عنوان میکند که بخش مهم راهبرد غرب آسیایی ترامپ ایجاد اتحاد میان کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی در جهت مقابله با ایران است. نزدیک شدن عربستان و این رژیم روندی مورد حمایت ترامپ است و ازاینرو میبایست آن را بخش مهمی از راهبرد ترامپ در غرب آسیا بهحساب آورد.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، استراتژی آمریکا برای استفاده از ظرفیت کشورهای منطقه غرب آسیا برای مقابله با بحرانهای منطقهای مطابق با منافع آمریکا، علاوه بر افزایش تنش در بین کشورهای منطقه و تقویت دامنه جنگهای نیابتی سبب شده است که این کشورها به فراخور محذورات و مقدورات منطقهای خود از راهکارهای متفاوتی نسبت به آمریکا برای ضربه زدن به کشورهای جبهه مقابل بهره ببرند. یکی از این راهکارها استفاده کشورهای متحد آمریکا در منطقه به رهبری عربستان و رژیم صهیونیستی از گروههای معارض و جداییطلب در مرزهای شرق، غرب و جنوب غرب ایران است.
ادامه مطلب به پیوست ضمیمه شده است.