به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، یکی از مشکلات اجتماعی که در جوامع میتواند رخ دهد، خالی و عاری از معنا شدن واژگان است؛ بدین معنا که به دلیل تقلب، تحریف و استعمال نادرست، واژگان کارکرد و معنای اصلی و ذاتی خود را از دست میدهند. در چنین شرایطی تعریف واحدی از یک مفهوم، کاری سخت و دشوار میشود.
مصداق این وضعیت امروز تعریفی است که جامعه از طنز و کمدی دارد. در معنای اصلی طنز عبارت است از یک هنر؛ «هنری که می کوشد تا عدم تقارنها در عرصههای مختلف اجتماعی را (که در ظاهر به نظر متقارن می رسند) نشان دهد؛ نمایشی که به دلیل به تصویر کشیدن عدم تناسب در تناسبها خنده دار به نظر میرسد. طنز عبارت است از یک هنر؛ «هنری که می کوشد تا عدم تقارنها در عرصههای مختلف اجتماعی را (که در ظاهر به نظر متقارن می رسند) نشان دهد؛ نمایشی که به دلیل به تصویر کشیدن عدم تناسب در تناسبها خنده دار به نظر میرسد.
از دیگر سو اما کمدی به معنای نمایش شادمانه است. نمایشی خنده دار که اگرچه می کوشد از مسائل جدی صحبت کند اما ارائه آنان در هالهای از جلوههای شاد، دنبال کرده و به دنبال خنده مخاطب است؛ در نتیجه در کمدی تماشاگر از قبل میداند که فاجعه بزرگی اتفاق نخواهد افتاد بلکه سیر حوادث در جهت کامرانی قهرمان یا قهرمانان است.
با این مقدمه باید گفت که کمدی نه طنز که صورت نمایشی آن است؛ یعنی طنز هنری مکتوب است و اجرای آن در دیگر گونههای نمایشی (در تئاتر، سینما یا تلویزیون) کمدی نامیده میشود.
مسألهای که متأسفانه امروز و در ادبیات و مفاهیم غیررسمی به شدت خلط شده است و خیلیها نسبت به آن آگاهی ندارند.
«اسماعیل امینی» کارشناس ادبیات، شاعر و طنزپرداز در گفت وگویی رسانهای با اشاره به این نکته که امروز عدهای به جای استفاده از واژه کمدی و خنداندن از واژه طنز استفاده میکنند، بر این عقیده است: آنها تفاوت این دو را نمیدانند و از همین رو در پس تولیدات رسانهای شاهد گسترش اندیشه و عمق طنز نیستیم. امروز در حوزه طنز مکتوب، کتاب طنز و جلسات و محافل، وضع طنز خوب است اما در رسانهها به ویژه رسانههای مجازی، حال طنز اصلاً خوب نیست و با نوعی عصبانیت مواجهیم. متأسفانه این عصبانیت در کتابهای تئوری هم جا باز کرده و عملاً میگویند هدف طنز خالی کردن باد غرور دیگران است. در حالی که طنز دوستانه است و اصلاً نه در پی گرفتن حال کسی است و نه میخواهد کسی را از میدان به در کند.
این استاد دانشگاه معتقد است: من اصلاً اهل سینما و تئاتر نیستم ولی تولیدات اخیر را می دانم که شرایط خوبی ندارد. متأسفانه ما جای کمدی و طنز را جا به جا گرفتهایم. نمی دانم علتش چیست؟ شاید تصور میشود طنز بار معنایی بهتری دارد یا کلاس کاری آن بالاتر است، در حالی که آثار تولید شده کمدی است و ردپای طنز را نمیبینیم. طنز دارای یک اندیشه بنیادی و اساسی است، میخواهد حرف جدی بزند، برای رفع مشکلات و معضلات حرف میزند. در حالی که کمدی فقط جنبه خندیدن و سرگرمی دارد و عملاً چیزی به انسان اضافه نمیکند.
در جستجوی معنا
بر این اساس مشخص میشود که چرا برخی اسامی از فیلمهای تاریخ سنیمای ایران ماندگار شده و برخی دیگر متهم به از بین بردن مفهوم و خالی از محتوا کردن سینما از شاخصههای سنتی شأن هستند. شاید در هیچ زمانی به اندازه دهه معاصر این مساله نمود عینی و مشهود نداشته و تا این حد موجب تخریب معنا و انحراف مفهوم نشده است.
مجموعه «دایی جان ناپلئون» (تولید سال ۱۳۵۵) از ناصر تقوایی، فیلم «حاجی واشنگتن» (تولید سال ۱۳۶۱) اثر علی حاتمی، فیلم «اجاره نشین ها» (تولید سال ۱۳۶۵) به کارگردانی داریوش مهرجویی، فیلم «لیلی با من است» (تولید سال ۱۳۷۴) ساخته ی کمال تبریزی و فیلم دایره زنگی (تولید سال ۱۳۸۶) از پریسا بخت آور، نمونههای موفقی از کمدی اجتماعی با مضامین متنوع هستند که در طی ۴ دهه گذشته ساخته شده و باعث درخشش کارنامه هنری سازندگانشان و همچنین افزودن به غنای تولیدات کمدی ایرانی شدهاند. این تولیدات به خوبی نمایانگر این مساله هستند که در هیچ دورهای به اندازه دهه ۹۰ طنز به اشتباه به جای کمدی ننشسته است و این خلط مفهومی همیشه بدین شکل وجود نداشته است. وجه مشترک تولیدات مذکور یک چیز است: دغدغه مندی و به دنبال هدفی والاتر از خنداندن بودن. در هیچ دورهای به اندازه دهه ۹۰ طنز به اشتباه به جای کمدی ننشسته است و این خلط مفهومی همیشه بدین شکل وجود نداشته است. وجه مشترک تولیدات مذکور یک چیز است: دغدغه مندی و به دنبال هدفی والاتر از خنداندن بودن.
«دغدغه مندی اجتماعی»، «تلاش برای فرهنگ سازی و ارتقا دانش مردم»، «نقد سیاستهای رایج و مذمت خصایص منفی فردی و اجتماعی» و مفاهیمی از این دست وجهه مشترک همه این تولیدات سینمایی است.
«دایی جان ناپلئون» که بر اساس رمانی با همین نام از «ایرج پزشکزاد» ساخته شده است، به مذمت نگاه طبقاتی، توهم تئوری توطئه و خرافاتی بودن مردم میپردازد؛ ضمن اینکه تلاش دارد تا آینهای از زمانه خودش نسبت به کاستیها و نارساییهای فرهنگی و باورهای منسوخ باشد.
«حاجی واشنگتن» تجسمی است از آغاز تناقضات مردم ایران در مواجهه با مدرنیته غربی؛ بی سوادی و ناشایستگی سیاسیون در دوره ناصری، تقابل گفتمان سنت و مدرنتیه و… از جمله مفاهیمی است که حاتمی در فیلمش قصد بیان دارد.
«اجاره نشین ها» فیلمی بود که در سال ۱۳۶۶ پرفروشترین فیلم سال شد؛ اختلافها و عدم قدرت گفت وگو، زورگویی و جبر، به اضافه بروز عدم تفاهمها و تفاوتهای فرهنگی در کلانشهری که در ابتدای بروز و ظهور چنین مشکلاتی در شیوه رو به فزونی آپارتمان نشینی بود، هوشمندی مهرجویی را در انتخاب سوژهای برای بیان مشکلات اجتماعی به کمک کمدی نشان میدهد؛ کمدیای که به دلیل رواج در زندگی شهری پس از گذشت سه دهه، هنوز تازه است.
«لیلی با من است» اولین نمونه از ژانر کمدی با پس زمینه جنگی و دفاع مقدس بود؛ مذمت ظاهرمآبی، ریاکاری و دروغ گویی برای دست یابی به فرصتهایی که به واسطه انقلاب و جنگ و تغییر ارزشها، تغییر کرده بودند، بزرگترین نکته این فیلم بود که با نوعی کمدی شیرین و ملموسترین شیوه ممکن بیان شد.
«دایره زنگی» هم همانند اجاره نشین ها به دلیل نبوغ کارگردان، مسائلی را بیان کرد که به نوعی فراتر از زمانه شأن بودند و در دهه بعدی حتی پررنگتر شدند. مذمت قضاوت دیگران، پیش داوری از روی ظاهر، مصائب فرهنگی که در شیوع ماهواره گریبانگیر جامعه ایران شده بود، از نکات دغدغه مندانه این فیلم بود که به درستی در قالب کمدی به تصویر کشیده شدند.
اختلاط وسیله و هدف
آنچه به عنوان نتیجه در اینجا میتوان مطرح کرد، مسألهی منحرف شدن رسالت و معنای کمدی و طنز در شرایط اجتماعی امروز و نمودهای آن یعنی ساختهها و تولیدات سینمایی است. یعنی علاوه بر توجه به تفاوت مضمونی طنز با کمدی، باید خاطرنشان کرد که کمدیهای امروز دیگر همانند نمونههای اصیل دهههای گذشته دغدغه مند و در فکر اصلاح نیستند. آنچه به عنوان نتیجه در اینجا میتوان مطرح کرد، مسألهی منحرف شدن رسالت و معنای کمدی و طنز در شرایط اجتماعی امروز و نمودهای آن یعنی ساختهها و تولیدات سینمایی است. یعنی علاوه بر توجه به تفاوت مضمونی طنز با کمدی، باید خاطرنشان کرد که کمدیهای امروز دیگر همانند نمونههای اصیل دهههای گذشته دغدغه مند و در فکر اصلاح نیستند.
مروری بر کمدیهای دهه ۹۰ به خوبی گویای این فقدان و عدم مساله مندی است؛ کمدیهای جدید جدای از تلاش برای مطرح کردن مسائل و دغدغههای اجتماعی، غایتی جز خنداندن ندارند. یعنی اگر رسالت ذاتی کمدی (چنانچه در تاریخ فیلمسازی ایران نیز همین گونه بوده است) به عنوان شیوهای نمایشی از هنر طنز، بهره گیری از فیلم به عنوان یک وسیله برای رسیدن به هدف والا یعنی بیان یک دغدغه، بوده است، امروز این هدف و وسیله یکی شده و همانند مفهوم طنز و کمدی با یکدیگر مغلوط و مخلوط شدهاند.
خروجی این ترکیب ناخوشایند که البته سود آنی آن، از آن تهیه کننده و سازنده است باعث ضرر آتی به فرهنگ و هنر مملکت و عاری و خالی از محتوا شدن مفاهیم و واژگان شده است.