گروه اطلاع رسانی ایرنا در راستای ایفای رسالت آگاهی بخشی به انعکاس برجستهترین گزارشهای روزنامههای مختلف با عناوینی چون «کمبود خانه یا نبود قانون قیمتگذاری، ترامپ میخواهد شکست مذاکرات را گردن ایران بیندازد، ۷ نامه در ۱۳ سال، شلیک به دیپلماسی، کاهش تنش وظیفه پلیس آموزش دیده، «لیدا کاوه» کجاست؟، غولهای پیشران بورس تهران، مرگ سازش و فرار از فشار و تنگنای بیپولی» پرداخته است، در ادامه به بازتاب گزیدهای از این مطالب میپردازیم:
کمبود خانه یا نبود قانون قیمتگذاری
روزنامه «همدلی» در مطلبی با عنوان «کمبود خانه یا نبود قانون قیمتگذاری» مینویسد: قیمت مسکن این روزها از مرز بحرانی هم عبور کرده است. بر اساس گزارش بانک مرکزی، متوسط قیمت خرید و فروش یک متر زیربنای واحد مسکونی معامله شده از طریق بنگاههای معاملات ملکی تهران در دیماه، ۹ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان بوده که نسبت به زمستان سال ۹۶، بیش از ۹۰ درصد رشد کرده است. افزایش قیمت مسکن در حالی صدر اخبار رسانهها قرار گرفته است که با بالا رفتن نرخ دلار، قیمت مصالح ساختمانی نیز در اواخر سال گذشته، حدود ۳۰ درصد رشد کرد. تا جاییکه با چنین افزایش قیمتی، بسیاری از افرادی که در گذشته ساخت و ساز میکردند، دست از کار کشیدند و نگرانیهایی درباره کمبود مسکن در بازار ایجاد شد. آمارها حکایت از این دارد که میزان صدور پروانه ساخت نیز در اردیبهشت ماه سال جاری نسبت به مدت مشابه حدود چهار درصد کاهش یافته است. آنطور که بسیاری از فعالان این بازار میگویند، ساخت مسکن با توجه به گرانی ۹۰ درصدی خانه دیگر توجیه اقتصادی ندارد. این داستانها در حالی در این حوزه مطرح است که بسیاری از دستاندرکاران اقتصادی بر این باور هستند که آنچه که قیمت ملک را در ماههای اخیر افزایش داده است، ربطی به کمبود ملک ندارد، چرا که بر اساس گزارشهای مختلف، در حال حاضر هزاران واحد مسکونی خالی از سکنه در پایتخت وجود دارد که اگر این خانهها به بازار عرضه شوند، تعادل در عرضه و تقاضا ایجاد میشود و قیمتها رو به کاهش میروند. این در حالی است که در بسیاری از تحلیلهای کارشناسی، همواره بر این نکته تاکید میشود که بازار با کمبود مواجه است و به همین دلیل قیمتها سربالایی میروند.
ترامپ میخواهد شکست مذاکرات را گردن ایران بیندازد
روزنامه «آرمان» در مطلبی با درج عنوان «ترامپ میخواهد شکست مذاکرات را گردن ایران بیندازد» در گفت و گو با صادق زیباکلام استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران نوشت: دموکراتها و منتقدانی که مقصر اصلی افزایش تنشها را ترامپ میدانند که ایشان از برجام بهصورت یکجانبه از توافق هستهای (برجام) خارج شد. لذا اگر در حال حاضر و تحت این شرایط ترامپ وارد یک درگیری نظامی با ایران شود هم در خود آمریکا خیلی از او حمایت نمیشود چون با انتقادات خیلی زیادی همراه است و همچنین در اروپا نیز همینگونه است بهگونهای که بسیاری از متحدان آمریکا نیز با واشنگتن همراهی نمیکنند. از سوی دیگر روسیه و چین نیز با واشنگتن همراهی نمیکنند. همچنین ممکن است بسیاری از کشورهای دیگر نیز با واشنگتن همراهی نکنند. بنابراین با واشنگتن احتمالاً عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی همراهی خواهند کرد. باید بدانیم که کابینه ترامپ از چنین مسألهای آگاهی دارند. بنابراین بهدنبال آن هستند تا افکار عمومی را خیلی بیشتر علیه ایران همراه کنند. به همین دلیل بهنظر میرسد ترامپ دارد تلاش میکند تا ایران را جنگافروز و فراری از مذاکره نشان دهد و اینگونه مطرح دارد که این ایران است که تن به مذاکره نمیدهد. بنابراین در نتیجه هیچ راهی بهجز درگیری نظامی باقی نمانده بود. لذا این مساله بسیار مهم است که جمهوری اسلامی ایران در تلهای که آمریکاییها طراحی کردهاند گرفتار نشود.
۷ نامه در ۱۳ سال
روزنامه «شرق» در گزارشی با عنوان «۷ نامه در ۱۳ سال» مینویسد: یک نامه به جرج بوش، سه نامه به باراک اوباما و سه نامه به دونالد ترامپ. تا این لحظه، رئیس سابق دولت با هفت نامه، رکورد نامهنگاری با رؤسای جمهوری آمریکا را از میان همه دولتمردان سابق و فعلی بعد از انقلاب شکسته است. او همه نامههایش را با عنوان «خادم ملت» امضا میکند و تمایل زیادی دارد در نامههایش بهویژه آنهایی که بعد از پایان دوره ریاستجمهوریاش ارسال میکند بنویسد که نامه جنبه سیاسی ندارد! احمدینژاد تاکنون برای هیچیک از نامههای ارسالیاش به رؤسای جمهور ایالات متحده آمریکا، پاسخی دریافت نکرده است. برخی فعالان و کارشناسان حوزه سیاست خارجی کشور بر این باورند اقدامات ناگهانی احمدینژاد در قالب نامهنگاری به مسیری که دیپلماتها و دستگاه دیپلماسی در پیش دارند، لطمه خواهد زد، چون امری غیرمرسوم، خارج از چارچوب دیپلماتیک و غیرهماهنگشده با وزارت خارجه به عنوان سکاندار عرصه سیاست خارجه کشور است و از طرفی بدون پاسخماندن نامهنگاریهای او (به عنوان رئیسجمهور سابق جمهوری اسلامی ایران) از سوی مخاطبانش برای کشور و نظام اسلامی ایران پسندیده و مطلوب نیست
شلیک به دیپلماسی
روزنامه «اعتماد» در گزارشی با عنوان «شلیک به دیپلماسی» آورد: یک روز دعوت به مذاکره، روز دیگر دمیدن در شیپور جنگ، ساعتی سخن گفتن از «ایرانیهای فوقالعاده»، ساعتی دیگر «تروریست خواندن» ملت ایران، سالی خروج از برجام، سال دیگر انتقاد از کاهش سطح تعهدات برجامی ایران، سحرگاه تشکر از ایران برای عدم هدف قراردادن هواپیمای باسرنشین امریکا و شامگاه تحریم تهران. یکشنبهروزی سخن گفتن از آنکه دولت فعلی امریکا به دنبال تغییر نظام در ایران نیست و دوشنبه روزی وضع تحریم علیه رهبر ایران و سخن گفتن از تحریم وزیر خارجه این کشور در چند روز آتی. دونالد ترامپ، چهل و پنجمین رئیسجمهور امریکا تصویری آشفته از کاخ سفید به جهان ارائه کرده است. در روزهایی که اروپاییها به اضافه چین و روسیه تلاش میکنند توافق هستهای با ایران را حفظ کنند و قرار است مدیران سیاسی ۶ کشور روز جمعه ۷ تیرماه در وین دور هم جمع شوند، دونالد ترامپ روز دوشنبه به وقت امریکا حلقه جدیدی به زنجیره تحریمها علیه ایران افزود: تحریم رهبر ایران و سخن گفتن از تحریم محمدجواد ظریف در چند روز آتی. در ۲۴ ساعت گذشته موجی از تحلیل درباره تبعات تحریم جدید امریکا در رسانههای متفاوت منتشر شد و نکته جالب توجه این بود که این بار در تمام تحلیلها اقدام ترامپ به مرگ دیپلماسی در رابطه ایران و امریکا تعبیر شد و حتی تندترین منتقدان جمهوری اسلامی ایران در رسانههای غربی نیز تحریم جدید امریکا علیه ایران را اشتباهی فاحش خواندند.
کاهش تنش وظیفه پلیس آموزش دیده
روزنامه «ایران» در مطلبی با عنوان «کاهش تنش وظیفه پلیس آموزش دیده» نوشت: انتشار فیلم برخورد خشونتآمیز پلیس با دختر جوانی در پارک پلیس تهرانپارس در چند روز اخیر با واکنشهای متفاوتی روبهرو شد. واکنشهایی که باوجود اشتباهات و خطاهای احتمالی متهمان کفه ترازوی افکار عمومی را به سبب خطای انسانی مأمور حاضر در صحنه به نفع دستگیرشدگان سنگین کرد. هر چند پلیس در دو روز گذشته توضیحاتی در خصوص این فیلم ارائه کرد اما در این خصوص چند نکته حائز اهمیت وجود دارد که به نظر میرسد نیروی انتظامی باید با صراحت و شفافیت پاسخگوی آن باشد. نخست اینکه حتی اگر دستگیرشدگان همگی موادمخدر توهم زا مصرف کرده بودند و در حالت طبیعی نبودند و مرتکب جرم شدهاند آیا پلیس اجازه دارد که با این افراد چنین برخورد کند؟ پلیس، امین جامعه است و به نظر میرسد تخطی یک یا دو مأمور نمیتواند خدشهای در زحمات کل پلیس ایجاد کند ولی تکرار رفتارهای خشونت بار پلیس با مردم شاید لطمهای جبرانناپذیر بر این وجهه وارد کند. شکیبایی و آرامش از اصول اولیهای است که پلیس آموزش دیده پیش از ورود به یک عملیات و در مواقع بحرانی و حساس باید داشته باشد. در همین چند ماه یا چند سال اخیر حداقل با چند پرونده اینچنینی روبهرو بودهایم؛ برخورد با زن رقصنده در رشت، برخورد پلیس با زن معترض در مقابل استادیوم آزادی، کتک زدن یک راننده در پمپ بنزینی در شیراز از سوی سه مأمور راهور (پاییز ۹۵)، برخورد مأمور گشت ارشاد با زن بیحجاب (اسفند ۹۷) هر چند در تمامی این موارد پلیس مدعی برخورد با مأمور خاطی شده و از جامعه عذر خواهی کرده اما تکرار این رفتارهای خشن، افکار عمومی را در برخورد قاطعانه پلیس با مأموران خاطی دچار شبهه و تردید میکند چرا که اغلب نیز قول برخورد با مأموران خاطی در حد یک خبر میماند و هیچگاه رسانهای نمیشود.
«لیدا کاوه» کجاست؟
روزنامه «مردم سالاری» در گزارشی با عنوان ««لیدا کاوه» کجاست؟» آورد: «من شارژ ندارم، تا نیم ساعت دیگر به خانه برمی گردم، نگران نباش.» این جمله کوتاه آخرین پیام یک خواهر به خواهر دیگر است. حالا ۴ روز از آن نیم ساعت میگذرد. لیدا به خانه بازنگشته، اثری از او نیست و کسی نمیداند او کجاست! «اصلا جون ندارم، اگه میلاد نور بسته باشه جای دیگهای نمیرم و بر میگردم خونه.» و این آخرین تماس لیدا با یکی از دوستانش بوده، تلفن همراه او از روز حادثه خاموش است. روز جمعه ۳۱ خرداد ماه، دختر جوانی حوالی سعادتآباد و شهرک غرب گم شده است. او برای چاپ یک عکس روی تخته شاسی از خانه خارج شده و هنوز به خانه برنگشته است. گفته میشود که آخرین تصویر از «لیدا کاوه» در دوربینهای مجتمع میلاد نور ضبط شده است. خانواده لیدا حدس میزنند که او احتمالاً در راه برگشت به سمت میدان صنعت رفته تا از انجا به سمت سعادت آباد حرکت کند، که در این مسیر توسط یک خودرو عبوری ربوده شده است. خانواده نگران لیدا به همه بیمارستانها، کلانتریها و پزشکی قانونی سر زدهاند. تصاویر لیدا را در فضای مجازی منتشر کردهاند اما تا کنون هیچ کجا اثری از او نیافتهاند.
غولهای پیشران بورس تهران
روزنامه «دنیای اقتصاد» در مطلبی با عنوان «غولهای پیشران بورس تهران» نوشت: شاخص کل بورس تهران دیروز با جهش ۲۵۳۰ واحدی رکورد جدیدی را به ثبت رساند. این بار بهطور محسوسی شرکتهای بزرگ بورسی در گروههای کالایی سکاندار جهش نماگر سهام بودند که عمدتاً بهدلیل پشتوانههای بنیادی حمایت میشوند. همزمان طبق وعده مدیر عامل شرکت بورس تهران قرار است گامهای مهمی در راستای از بین بردن دامنه نوسان قیمت سهام برداشته شود. در فاز نخست قرار است برای برخی شرکتهای ممتاز از نظر نقدشوندگی و شفافیت محدوده نوسان دو برابر شود و به ۱۰ درصد برسد. شاخص کل بورس تهران در معاملات روز گذشته رشد بیش از ۲۵۰۰ واحدی را تجربه کرد. صفنشینی برای بزرگان بورسی از گروههای کالایی در نهایت رشد یک درصدی را برای دماسنج بازار سهام به ارمغان آورد. رشدهای اخیر بورس تا حدود زیادی قابل انتظار بود و در گزارشهای «دنیای اقتصاد» در روزهای منفی بازار (موج اصلاحی پایان خرداد) به حمایت عوامل بنیادی از سهام اشاره شده بود. آنچه به رشد قیمتی سهام در معاملات دیروز کمک کرد تقاضای چشمگیر برای سهام بزرگان بورسی بود. در این خصوص سهام شرکت فولاد مبارکه با ارزش بازار بیش از ۶۱ هزار میلیارد تومانی و همچنین سهام صنایع هلدینگ خلیج فارس با ارزش بازار نزدیک به ۴۹ هزار میلیارد تومانی در میان نمادهای با بیشترین اثر مثبت بر شاخص کل قرار داشتند. دو نماد مزبور از بزرگترین شرکتهای بورسی محسوب میشوند که معاملات دیروز را با صف خرید به پایان رساندند. علاوه بر این دیگر غولهای فلزی-معدنی مانند ملی مس و گلگهر نیز در میان نمادهای با بیشترین اثر مثبت بر شاخص کل بورس تهران قرار گرفتند.
مرگ سازش
روزنامه «جهان صنعت» در گزارشی با عنوان «مرگ سازش» مینویسد: دور جدید تحریمهای آمریکا علیه چند تن از فرماندهان نظامی و نهادهای مرتبط با رهبر معظم انقلاب کلید خورد.این نمایی دیگر از سیاست نخنمای مرد اول آمریکاست که در برابر فشار به ایران و مجاب کردن مقامات این کشور برای مذاکره دوباره درباره برجام و مسائل موشکی ناکام مانده و برای رسیدن به مقصود خود از هر حربهای استفاده میکند؛ از تهدید گرفته تا هشدار و التماس برای وساطت میان ایران و آمریکا جهت کاهش تنش در منطقه. تنشی که طبق گفته مقامات تهران، واشنگتن آتش آن را روشن کرده است. اکنون موجی دیگر از تحریمهای آمریکا وارد کشور شد. هرچند بر خلاف پیشبینیها فعلاً واشنگتن روی اینستکس و قول و تعهد اروپا به ایران مانور نداد اما مقامات مهم کشوری در تحریم واشنگتن قرار گرفتند و این یعنی بستن درهای دیپلماسی میان دو کشور و حتی کشورهایی که به عنوان واسطه قصد میانجیگری و حل مشکلات منطقه دارند. البته باید تاکید داشت تحریم اشخاص تأثیری بر اقتصاد کشور نخواهد گذاشت. هدف آمریکا از همان ابتدای خروج آمریکا از برجام مشخص بود و آن تغییر رویکرد و رفتار مقامات ایران و کشاندن پایشان به میز مذاکره است. اما باید گفت با این تحولات و تحریمها این امر به هیچ وجه میسر نخواهد شد و نشانهای نیز دال بر رسیدن به اهداف واشنگتن وجود ندارد.
فرار از فشار و تنگنای بیپولی
روزنامه «توسعه ایرانی» در مطلبی با عنوان «فرار از فشار و تنگنای بیپولی» آورد: حداقل دستمزد کارگران در سال ۹۸ نهایتاً به ۲ میلیون تومان رسید و کارگر ساختمانی به دلیل رکود بازار مسکن از این هم کمتر کسب میکند. برای کارگری که درآمدش فاصله زیادی با هزینههای زندگی دارد، مهاجرت اجباری در ازای دستمزد بیشتر، گزینه مناسبی است. حداقل دستمزد کارگر عراقی در سال ۲۰۱۸ به ۳۵۰ دینار افزایش یافته بود که حدوداً معادل ۲۹۰ دلار بوده است در حالیکه مزد کارگر ایرانی تا چند ماه پیش ۱۰۰ دلار و اکنون نهایتاً به ۱۵۰ دلار افزایش یافته است. از وقتی نوسانات ارزی، کارگر ایرانی را به یکی از ارزانترین کارگران در دنیا بدل کرده، موج سفرهای کاری کارگران ایرانی برای کار در عراق شدت گرفته است.