تهران- ایرنا- وقتی به سلاح شیمیایی می اندیشم؛ مفهمومی که به ذهن متبادر می شود این است که چه کسی دیکتاتور عراق؛ صدام حسین؛ را به سلاح شیمیایی تجهیز نمود تا از آن درطول جنگ تحمیلی (۱۳۵۹_۶۷) علیه ایرانیان استفاده کند و مردمان سردشت در استان آذربایجان غربی؛ در شمال غرب ایران را تبدیل به قربانیان این سلاح مخرب نماید؟

ناصر افشاری؛ متول ۱۳۴۴، جانباز شیمیایی ۷۰ درصد که خود نیز قربانی سلاح شیمیایی عراق درعملیات کربلای ۵ در سال ۱۳۶۵ می باشد بر این باور است که بیشتر از رییس جمهور وقت عراقٰ این سازمان های بین المللی هستند که مقصر به وقوع پیوستن تراژدی مصدومان سلاح شیمیایی در ایران هستند.

او می گوید: «من عقیده ام این است اگر سازمان ملل واقعاً در تعصب انسانی و بشری اش راسخ بود و اعتقاد قلبی به این شعاری که همیشه می دهند که ما از حقوق بشر حمایت می کنیم، داشت؛ حداقل از استفاده مجدد این سلاح شیمیایی توسط صدام جلوگیری می کرد.»

افشاری؛ کسی که زمان اعزام به جنگ محصلی بیش نبود؛ صدام حسین را اینگونه توصیف می کند: «صدام قدرت تفکر نداشت.» وی سپس از سازمان های بین المللی به جهت در اختیار گذاشتن سلاح شیمیایی به کسی با چنین روحیات نامتعادل انتقاد می کند.

تیرماه ۱۳۶۶ نیروهای عراق به دستور صدام حسین بمباران شیمیایی سردشت را به راه انداختند. حمله ای که بیش از صد نفر راشهید و هزاران انسان بیگناه را مجروح شیمیایی کرد. داغ جراحتی که حتی پس از ۳۲ سال هنوز تازه مانده است.

۸ تیر سالروز گرامیداشت رویداد سردشت در ایران است.

زمانی که از جانباز افشاری پرسیده شد چه کسانی حمایتگر عراق در جنگ علیه ایران بودند؛ او پاسخ می دهد که بیشتر کشورها از جمله سوییس؛ هلند؛ اندونزی؛ آلمان؛ روسیه؛ انگلیس و آمریکا پشتیبان صدام بودند.

او ادامه می دهد: وقتی وارد سنگرهای عراقی می شدیم انگار وارد سازمان ملل می شدیم، چون پرچم تمام کشورها را می توانستی ببینی که یا برافراشته بودند یا روی کنسروها و محصولات دیگری که بعنوان کمک برای عراقی ها فرستاده بودند؛ دیده می شدند.

وی معتقد است ایرانی ها از لحاظ انگیزه بسیار قوی بودند ولی عراقی ها پشتوانه نظامی قوی داشتند. آنها از سوی روسیه و آمریکا تجهیز نظامی می شدند و از سوی اروپایی ها، ٰ تجهیز دیپلماتیک.

وقتی از او سوال می شود که چرا صدام برخلاف کنوانسیون ژنو که در سال ۱۹۲۵ به امضا رسید و سه سال بعد به اجرا درآمد، علیه ایران سلاح شیمیایی استفاده کرد، ٰ پاسخ او چنین است «ژنو روی کاغذ استٰ خیلی چیزها روی کاغذ است.»

او با انتقاد از علمکرد سازمان ملل، می گوید: آیا حقوق بشر فقط برای غیر ایرانی ها بود؟ او با خطاب قرار دادن سازمان های بین المللی می گوید آیا ایرانیان بشر نبودند که به رویشان آتش سلاح شیمیایی گشودند؟ آیا خانواده های ما جزو خانواده ی دنیای بین الملل نیستند؟

سپس افشاری جانباز شدنش را اینگونه توضیح می دهد که وقتی صدام در عملیات کربلای ۵ در سال ۱۳۶۵ از بمب شیمیایی استفاده می کند، او متوجه می شود که بیسیم چی ای که در آن محل حضور دارد ماسک ندارد؛ پس ناصر افشاری در نهایت جانفشانی ماسک خود را به او می دهد و خود چفیه ای را خیس می کند و به دور دهان می پیچد.

پس از آن؛ به گفته جانباز؛ یک سال از زندگی وی پس از اصابت بمب شیمیایی در خلا بوده چون او هیچ چیزی به یاد نمی آورد.

او بیش از دویست ماه بستری بوده؛ بیش از شصت بار تحت عمل جراحی قرار گرفته؛ ولی همچنان نمی تواند بدون کپسول اکسیژن نفس بکشد.

این ایثارگر نمونه؛ معتقد است شیمیایی یعنی تنگی نفس؛ یعنی چیزی (نفسی) که برای زنده بودن نیاز داری ولی نداری.

او بر این باور است که باید سازمان ملل با کشورهایی که به صدام سلاح شیمیایی دادند؛ جدی تر برخورد می کرد و ایرانیان قربانی این سلاح؛ باید بیشتر مورد توجه قرار می گرفتند تا عمق این جنایت بیشتر درک شود.

او می گوید کربلای ۵؛ سردشت و اتفاقات دیگر؛ تنها بخشی از رویدادهایی است که صدام در آنها از سلاح شیمیایی استفاده کرد.

به گفته ی وی؛ صدام در سالهای اولیه جنگ؛ به طور مخفیانه از این سلاح علیه مردم بیگناه؛ زنان و کودکان ایران استفاده می نمود ولی از سال ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ به بعد استفاده او علنی شد، طوری که وقتی مقام های سازمان ملل به عراق می آمدند به آنها ماسک می دادند تا از گازهای شیمیایی در امان باشند.

ناصر افشاری در روز از انواع قرص ها استفاده می کند تا تنها کمی از دردهای ناشی از دوران جنگ را التیام دهد.

آنچه در پایان شنیدن زندگی این جانباز عزیز ذهنم را به خود مشغول داشت این بود که میزان تعهد سازمان های بین المللی به عهدنامه هایی که توسط کشورهای مختلف امضا می شود چقدر است؟ و چرا میزان این تعهد؛ آنقدر کم است که به طور مثال جلوی استفاده سلاح شیمیایی؛ این سلاح ضدانسانی؛ را برخلاف معاهده ای که ۴۰ سال قبل از آن امضا شده بود، نگرفت؟