اگرچه محسن مهرعلیزاده بیشتر به دلیل فعالیتهای سیاسیاش شناخته میشود اما تاثیرات نام او در عرصه ورزش هم دیده شده است. استاندار سابق دولت روحانی مهمان کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین بود. مهرعلیزاده سابقه ریاست سازمان تربیت بدنی را دارد و نخستین رییس فدراسیون بینالمللی ورزشهای زورخانهای بود. با او درباره فرایند تبدیل شدن سازمان تربیت بدنی به وزارت ورزش، واگذاری سرخابیها، عملکرد فدراسیون ورزشهای زورخانهای و ساختار ورزش ایران گفتوگو کردهایم.
شما یکی از آخرین مدیران سازمان تربیت بدنی بودید. تنها چند سال پس از مدیریت شما بود که این نهاد به وزارتخانه تبدیل شد. وزارتخانهای که فرصت و قدرت بیشتری برای تغییرات ریشهای در ورزش ایران داشت. فکر میکنید وزارت ورزش و جوانان توانسته به درستی از ظرفیتهای تازهاش به خوبی استفاده کند؟
در ابتدا باید بگویم تبدیل شدن سازمان تربیت بدنی به یک وزارتخانه از ابتدا هم اشتباه بود. تصور اینکه این سازمان قدرت بیشتری پیدا کرده، اصلاً درست نیست. در سازمان تربیت بدنی، هدایت این نهاد با رییس جمهور بود که یک معاون به جای او، آن را اداره میکرد. چنین دستگاهی توانمندهای بسیار زیادی دارد. ضمن اینکه ورزش بحث تخصصی و محدودی نیست. ورزش یک امر عام است. ما در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تاثیر ورزش را میبینیم. باز هم ورزش را در وزارت آموزش و پرورش هم مشاهده میکنیم. در بیشتر وزارتخانهها میتوان تاثیر ورزش را دید. بنابراین ورزش یک بحث فرادستگاهی است. برای مثال ما در سازمان تربیت بدنی بودجه محدودی میگرفتیم اما بودجههای بسیار بیشتر از آن از طریق دولت در اختیار ما و سازمانهای دیگر قرار میگرفت تا برای ورزش هزینه شود.
اما حالا وزارت ورزش برای این حوزه هزینههای بیشتری میکند اما خارج از سیاستهای کلی ورزش و دولت است. این بیشتر شدن هزینهها به نظر من بسیار خوب است اما این هزینهها به درستی و در یک چارچوب مشخص نیستند. اما شورای ورزش ماموریت درستی داشت، نهادی که از معاونت ریاست جمهوری و فرادستگاهی بودن ورزش به نحو احسن بهره میبرد.
رییس شورای ورزش، رییس جمهور بود و دستگاههای مرتبط در آن عضو بودند. ما سیاستهای ورزشی را آنجا تبیین میکردیم. در نظام جامع ورزش که ما برای یک دوره بیست ساله تعیین کرده بودیم، همه این نکات دیده شده بود. اینکه در ورزشهای همگانی، قهرمانی، آموزشی و حرفهای تا چه میزان رشد کنیم. نقش همه دستگاهها هم در این رشد مشخص شده بود. کمیسیونی در شورای عالی ورزش تدارک دیده شده بود که رییس آن رییس سازمان تربیت بدنی بود و اعضای آن هم معاونین وزارتخانهها بودند. همه برنامههای ورزش یک جا طراحی میشد و بودجه این دستگاهها هم از مجلس دریافت میشد و به شکل متناسب به وزارتخانهها میرسید. بنابراین وزارت ورزش و جوانان اشتباه دولت نهم بود. این تصمیمها مثل دارو هستند، در کوتاه مدت خوب بود اما در دراز مدت عوارض همیشگیاش را دارد.
در بسیاری از ورزشها هنوز هم به دولت وابستگی زیادی داریم. برای انتخاب سرمربی تیمهای ملی و باشگاهی به وزیر ورزش مراجعه میکنیم. انگار در تلاش هستیم تا از پنجره سیاست و دیپلماسی وارد ورزش شویم. تصور کنید هواداران منچستریونایتد برای تغییر مالکیت باشگاه از مسئولان حکومتی انگلیس خواهان تغییرات در باشگاه باشند. دلیل این حجم از وابستگی چیست؟
بعضی از رشتههای ورزشی مانند فوتبال، بسکتبال و والیبال در دنیا به ورزشهای حرفهای تبدیل شدهاند. ما ناگریز هستیم برای حضور در این جهان حرفهای، با رفتارهای حرفهای حاضر باشیم. باشگاههای حرفهای داشته باشیم و در مسابقات مختلف حضور پیدا کنیم. اما سازوکارهای ادارهکننده این ساختار حرفهای نیستند. هنوز در کشور ما این حقیقت که باشگاههای ورزشی یک مرکز فعالیتهای اقتصادی هستند در ذهن مردم جایی ندارد. چون بیشتر باشگاهها از قبل انقلاب تا امروز دولتی بودهاند، هنوز این ذهنیت در جامعه وجود دارد. میان ورزش قهرمانی، آموزشی و حرفهای هنوز تفکیک وجود ندارد. باور کلی هم این است که برای واگذاری استقلال، پرسپولیس و سایر باشگاههای ورزشی ایران هم باید یک شرکت قدرتمند نیمهدولتی حاضر شود.
در دنیا این گونه نیست. بیشتر باشگاههای مهم در بورس حاضر هستند. چون باشگاههای ما حرفهای نشدهاند، نمیدانیم چه تصمیمی بگیریم. اگر در اختیار دولت باشد، خب دولتی میماند. مثل استقلال و پرسپولیس که دولتی هستند و همیشه هم ناراضی. اگر هم قرار باشد واگذار شوند، ممکن است مدیریت جدید به خوبی از پس باشگاهها برنیاید و همه چیز سقوط کند. اما درباره واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، نگرانیهای اجتماعی وجود دارد. در تصمیمگیری این مسائل هنوز به نتیجهای نرسیدهایم. در آخرین روزهای مسئولیت من در سازمان تربیت بدنی، استقلال و پرسپولیس به سازمان بورس معرفی شدند و قیمتگذاری هم کردند. حتی بورس پذیرفت که با توجه به مسائل مالی این دو تیم، استثنا قوانین مشخص بورس برای بررسی وضعیت حسابهایشان به کار گرفته نشود.
چون استقلال و پرسپولیس سودده نبودند و این خلاف قوانین بورس است. ابتدا قرار بود باشگاهها به بورس منتقل شوند و از همان جا فرایند رشد فرهنگ سرمایهگذاری هواداران در باشگاهها کلید بخورد. اما متاسفانه عمر دولت و مسئولیت ما کفاف نداد و این اتفاق در دل تاریخ جا ماند. دولت بعدی هم موافق این حرکت نبود. به یاد دارم دولت انتخاب شده بود اما عوض نشده بود که یکی از مسئولان ستاد رییس جمهور منتخب با تماس گرفت و گفت این پروژه را انجام ندهید. ما برای این پروژه خیلی زمان صرف کرده بودیم، در مجلس مطرح شده بود و آماده ارائه در تالار بورس بود اما به ما گفتند اگر در روزنامهها هم زمان عرضه سهام استقلال و پرسپولیس را مشخص کنید، وقتی که دولت تغییر کند، فروش آن را لغو میکنیم. بنابراین این پروژه را لغو کردیم چون اگر قرار بود اینطوری به پایان برسد، خیلی بدتر از چیزی که فکر میکردیم، رقم میخورد. دولتهای بعدی هم نتوانستند این پروژه را نهایی کنند چون شهامت زیادی میخواهد.
بارها گفتهاند استقلال و پرسپولیس را واگذار میکنیم اما به هر دلیل سیاسی، امنیتی یا هر دلیل دیگری به مشتریها واگذار نشده است. چندبار این مسیر را رفتهاند و نتیجه نگرفتهاند. وقتی دیوار برلین فرو ریخت، چند کارخانه عظیم آلمان شرقی را به یک مارک فروختند. اگر این اتفاق در کشور ما رخ میداد تا حالا چند بار عاملان این کار اعدام شده بودند! چون هدف آنها توسعه بود و بعدها هم آباد شد. در کشور ما چون واگذاریهایی شده و بعد دهها سرمایهگذار ضرر کردهاند، دولت برای استقلال و پرسپولیس ریسک نمیکند چون میداند این بار میلیونها هوادار ضرر میکنند. در برنامهای ما که تدارک دیده بودیم، حدود بیست درصد از باشگاه به هواداران در بورس عرضه می شد.
سه سهامدار هر کدام ده درصد را در اختیار میگرفتند و پنجاه درصد دیگر هم در اختیار دولت میماند. قرار بود یک خصوصیسازی تدریجی انجام شود. بعد از چند سال که مشخص شد بخش خصوصی وظایفش را به خوبی انجام داده است، سهم دولت کاهش پیدا میکرد. متاسفانه دوستان ما فکر میکنند قرار است بخاری حراج کنند. این تصمیمها در استقلال و پرسپولیس جواب نمیدهد چون سرشار از نیروهای انسانی هستند. بازیکنانی که میلیونها تومان سرمایه جذب کردهاند و هوادارانی که تصمیمهای تاثیرگذار دارند، باید به درستی مدیریت شوند. برنامهای که ما سالها پیش تعیین کرده بودیم هنوز هم قابل اجرا است. عرضه در فرابورس و واگذاری تدریجی ترکیبی استقلال و پرسپولیس، راه حل درستی است که باید به کار گرفته شود.
ما در فوتبال خشونتهای زیادی میبینیم. این خشمی نیست که از سوی مردم در ورزشگاهها جاری میشود؟
ناراحتیهای درون جامعه درون ورزشگاهها فرصتی برای نفوذ دارند اما در جامعه ما هم در همه زمینهها پذیرش شکست واقعاً سخت شده است. برای مثال میبینیم مسئولی اشتباهی کرده، نمیآید اشتباه خود را بپذیرد و به جای آن جنجالسازی میکند. این بخشی از فرهنگ ما بوده و متاسفانه بیشتر هم شده است. ورزشکاران هم در این شرایط تاثیرگذار هستند اما خب شرایط آنها مثل یک سیاستمدار کهنهکار نیست، در زمین بازی احساسات خودشان را بروز میدهند.
شما در فدراسیون ورزشهای زورخانهای هم حضور داشتید. مجموعهای که از سالها پیش در حال توسعه در این ورزش است. آیا امروز میتوانیم به فدراسیون بینالمللی ورزشهای زورخانهای افتخار کنیم؟
این فدراسیون در هیچکدام از سیاستهایش شکست نخورده است. ۸۵ کشور این رشته را میشناسند. زبان فارسی میان مرشدها و ورزشکاران آنها رواج دارد. این رشته با همان نامهای فارسی در همه جای دنیا مطرح شده و مرشدهای آن با کلام یا علی و رخصت در گود حاضر میشوند. در ۲۵ کشور این رشته ورزشی فدراسیون دارد و مسابقات منظم جهانی و قارهای دارد. فرایندی که رشتههایی مثل کاراته و ووشو هفتاد سال پیش شروع کردهاند، ما چند سالی است که با ورزشهای پهلوانی شروع کردهایم. در پانزده سال فعالیت این فدراسیون حرکت خوبی دیدهایم. ما این رشته را در سال ۲۰۱۷ در مسابقات همبستگی کشورهای اسلامی در جمع شانزده رشته قرار دادیم.
دوره بعدی این مسابقات در سال ۲۰۲۱ در ترکیه برگزار میشود و از چند ماه پیش در حال رایزنی هستیم تا در ترکیه هم ورزشهای زورخانهای را داشته باشیم. در مسابقات آفریقایی و اروپایی هم این رشته به شکل افتخاری حاضر بوده است. در مسابقات آسیایی هم در تلاش هستیم. باید در نوبت باشیم تا به موفقیت برسیم.
زیرساختهای ورزش در کشور ما ضعیف نیست؟ متاسفانه هنوز هم خیلی از ورزشکاران ما از یک مجموعه ورزشی مجهز و بینظیر محروم هستند.
در دوره جامع بیست ساله ورزش ما برای توسعه اماکن ورزشی هم اصولی را پیریزی کرده بودیم. در تحقیقی که انجام شده بود، میانگین اماکن ورزشی در ازای هر ایرانی را نیم متر مربع نشان میداد در حالی که در کشورهای همسایه و یا همسطح ما این رقم در دو متر مربع قرار داشت. یعنی چهار برابر. برای همین هم در تلاش بودیم در یک دوره بیست ساله به توسعه همه جانبه دست پیدا کنیم تا به میانگین دو متر مربع برای هر نفر برسیم.
برای همین هم از سال بعد این تحقیق، کل بودجه ورزش کشور از ۱۰۰ میلیارد تومان بود، آن سال به ۸۰۰ میلیارد تومان رسید. این اتفاق در سال ۸۴ رخ داد که ما پس از آن هم رفتیم. امسال هم حدود ۳۰۰ میلیارد تومان از مالیات بر ارزش افزوده به چند رشته ورزشی اختصاص پیدا کرده است. برای ورزش به خوبی هزینه میشود اما واقعیت این است که برنامه بهتری باید داشته باشیم. در دوران هشت ساله محمود احمدینژاد اصلاً هزینه خوبی در ورزش کشور نشد. بودجههای کلان را در روستاهایی هزینه کرده بودند که در نهایت سالنهای مجهز را به انبار تبدیل میکرد.