به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در پیش است و هنوز اصلاح طلبان نسبت خود را با «انتخابات» مشخص نکرده اند. تحریم، مشارکت مشروط یا مشارکت بدون قید در انتخابات، صداهای متفاوتی است که از بخشهای مختلف این جریان شنیده میشود.
از دید ناظران، چندنظری طیفها و چهرههای اصلاح طلب در این زمینه، میتواند به انشقاق درون تشکیلاتی این اردوگاه دامن زده و جریان اصلاح طلب را از ظرفیت و پتانسیل کنشگری سیاسی مؤثر در انتخابات پیش رو تهی کند.
زمزمههای تحریم انتخابات
اصلاح طلبان برای عبور از تنگناهای ناشی از حوادث ۸۸ و غلبه بر مضیقه نظارت استصوابی شورای نگهبان، در انتخاباتهای ۹۲،۹۴ و ۹۶، ائتلاف سازی پیشه کردند و اتفاقاً توانستند از رهگذر همپیمانی با نیروهای میانه رو، پیروزیهای قابل توجهی را در پرونده مشارکت سیاسی خود رقم بزنند.
پیروزی حاصل شد، اما مشکل وقتی رخ نمود که نتایج عملیاتی این موفقیت، نتوانست به تحقق مطالبات اصلاح طلبان منجر شود. از دید برخی چهرههای این جریان، خروجی عملکرد دولت ائتلافی و فهرست امید، اکنون ائتلاف با نیروهای میانه رو را به تاکتیکی ناکارآمد برای اصلاح طلبان تبدیل کرده است.
اصلاح طلبان بر این باور هستند که نظارت استصوابی آنان را از بهره گیری از تمام ظرفیتشان برای شرکت در انتخابات و محروم کرده و دستشان را برای پیاده سازی ایدههای مترقی در ساختار قدرت بسته است.
گروهی از اصلاح طلبان با این استدلال که نمیتوانند با نیروهای اصلی خود در انتخابات شرکت کنند و ائتلاف با نیروهای غیر اصلاح طلب تنها به ریزش بیش از پیش پایگاه اجتماعی این جریان منجر میشود، گزاره تحریم یا عدم شرکت در انتخابات را مطرح میکنند.
اظهارات تازه «محسن صفایی فراهانی» فعال سیاسی اصلاح طلب را میتوان در این چارچوب تفسیر کرد. صفایی فراهانی در گفت و گویی رسانهای با تاکید براینکه یک سر ناکارآمدی مجلس را باید در «قیف تنگ» نظارت شورای نگهبان دید، گفت: نباید از صندوق رأی انتظار معجزه داشت.
به گفته این فعال سیاسی، سالها است کشور بر مبنای انتخاب بین بد و بدتر اداره میشود اما یکبار فکر نشد با بد و بدتر کشور عقب میرود و به سمت بهتر شدن برنمی گردد. این روش، پاسخگو نیست.
به گفته این فعال سیاسی، اگر واقعاً شرایط تغییر نکند و انتخابات کماکان دو مرحلهای باقی بماند بنده خودم رأی نخواهم داد. حاضر نیستم بین بد و بدتر انتخاب کنم. یا باید بتوانیم نیروی توانا و آگاه با شرایط مناسب روانه مجلس کنیم که از دل آن هم یک دولت تواناتر و به درد بخور بوجود بیاید یا نفرستیم.
این گزاره، باور بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان است که با تداوم شرایط کنونی، مشارکت در انتخابات، نه تنها نتیجهای نخواهد داشت، بلکه اعتبار جریان متبوع آنها در جامعه را با آسیبهای جبران ناپذیر مواجه خواهد کرد.
به هر قیمتی باید در انتخابات شرکت کرد
بخشی از اصلاح طلبان طرح ایدههایی چون تحریم انتخابات را موجب حذف تدریجی اصلاح طلبان از ساختار قدرت میدانند و با این استدلال که گروههای رقیب در صورت قهر ما با صندوق آرا، عرصه گستردهتری برای کنشگری مییابند، بر حضور و مشارکت فعال اصلاح طلبان در انتخابات (حتی از طریق سازوکار ائتلاف سازی) تاکید میکنند.
«رسول منتجب نیا» چهره شاخص اصلاح طلب و قائم مقام پیشین حزب اعتماد ملی به تازگی در گفت و گویی رسانهای با انتقاد از ایده مشارکت مشروط یا تحریم انتخابات، گفت: من با جدیت با این نظر مخالفم چراکه برای احقاق حق معنا ندارد. مانند این است که فردی میخواهد برود و حقش را از جایی بگیرد و بگوید من به شرطی حقم را میگیرم که شما چنین بکنید؛ مسلم است که طرف مقابل میگوید بسیار خوب ما حق شما را هم برمیداریم و خودمان استفاده میکنیم.
منتجب نیا با اشاره به اینکه بی تفاوتی نسبت به انتخابات هیچ توجیهی ندارد، مشارکت در انتخابات حتی به قیمت اتکا به نمایندگان دست چندم را بر تحریم انتخابات ارحج دانست و گفت: همین اندازه هم بهتر از این است که شرکت نکنیم و صد درصد کرسیها را به دست انها بسپاریم. همینکه خود مردم تصمیم بگیرند بهتر از ان است که کناره گیری کنند و انتخابات را به رقیب واگذار کنند.
این فعال سیاسی با اشاره به تأثیر تحریم انتخابات در کاهش مشارکت عمومی گفت: باید تلاش کنیم و اصرار کنیم و از مسؤولان بخواهیم منصفانه عمل کنند و رد صلاحیت غیرقانونی نداشته باشند. مجلسیها به جای انکه اصلاح انتخابات را محکم پیگیری کنند که خللی در آن راه نداشته باشد به امور دیگری پرداختند؛ دولت هم همینطور؛ من فکر نمیکنم این اصلاح قانون انتخابات به صورتی باشد که راه سوء استفاده را ببندد. اگر ما به جای انکه قانون وضع کنیم و مصادیق تائید و رد صلاحیت را مشخص کنیم دائماً به این موضوع فکر کنیم که در انتخابات شرکت نکنیم یا شرط و شروط بگذاریم هیچ سودی ندارد به جز انکه موجب دلسردی مردم میشود. بنابراین شرط و شروط گذاشتن یا عدم شرکت در انتخابات کمک کردن به رقبا و بازی در زمین آنهاست.
همچنین گروه دیگری از اصلاح طلبانی که این روزها به استمرار طلبی و قدرت طلبی متهم میشوند در این طیف جای میگیرند؛ کسانی که معتقدند باید تحت هر شرایطی و با هر تاکتیکی (ولو با ائتلاف) در انتخابات شرکت کرد و هرچند به صورت حداقلی حضور خود در ساختار قدرت را تداوم بخشید.
مشارکت مشروط
گروهی دیگر از اصلاح طلبان با اشاره به تأثیر محدود کننده سازوکارهایی چون نظارت استصوابی، حضور دوباره خود در انتخابات را به بازنگری در این اصل منوط میکنند.
افرادی چون «سعید حجاریان» ایده مشارکت مشروط را بیان میکنند و معتقدند اصلاح طلبان پیش از ورود به بحثهای انتخاباتی باید «بازنگری در نظارت شورای نگهبان برای پرهیز از رویکرد مضیق در تأیید صلاحیت اصلاح طلبان» را در صدر مطالبات خود قرار دهند.
از دید برخی ناظران اما تاکید صرف بر بازنگری در اصل نظارت استصوابی به «قهر با صندوق انتخابات» میماند، چرا که بیش از آنکه از مؤلفههای ایجابی برخوردار باشد، حاوی درونمایه های سلبی است.
با این حال در میان اصلاح طلبان برداشت یکسانی از مشارکت مشروط وجود ندارد. چندی پیش «عبدالله ناصری» فعال سیاسی اصلاح طلب در گفت و گویی رسانهای با تاکید بر اینکه «علیالاطلاق به حضور مشروط پایبند است» تاکید کرد: اما نه با آن جزئیات یا راهکارهای دیگری مثل ادغام احزاب در یکدیگر یا اینکه جریان اصلاحطلب از کنار حوادث تند اجتماع بگذرد و سر خود را پایین بیندازد که برخورد نکند که ذیل پیشنهاد آقای حجاریان است. لذا کاملاً با این پیشنهادات مخالفم.
ناصری بر رویکرد «مصطفی تاج زاده» در مورد مشارکت مشروط تاکید کرد و افزود: معتقدم اصلاحطلبان باید صراحتاً انتخابات مشروط را اعلام کنند، همان پیشنهادی که آقای تاج زاده پیش از این به صراحت اعلام کرده بود. حضور در مجلس تحت شرایطی معنا دارد که بتوانند چهرههای کارآمد و توانمند خود را روانه مجلس کرده و از فیلترهای نظارتی رد کنند وگرنه با تجربه مجلس فعلی و لیست ناکارآمد امید معتقدم که این دوره دیگر نمیتوان راهبرد اقلیتی را بهکار برد و انتخابی کرد؛ بدین معنا که مجلسی روی کار بیاید که الزاماً مجلس نهم نباشد.
از دید تاج زاده، حتی اگر شورای نگهبان در بررسی صلاحیت داوطلبان به شیوه گذشته رفتار نکند، شرکت در انتخابات زمانی قابل دفاع و توجیه خواهد بود که مجلس از اختیارات برای «ایجاد تفاوت معنادار» برخوردار باشد.
او همچنین با تاکید بر این مساله که «در صورت رد صلاحیت نامزدان اصلی، باید به مردم گفت که به این علت در انتخابات شرکت نمیکنیم» یا «باید در انتخاباتی شرکت کنیم که مطمئن باشیم اگر لیست نامزدهای ما رأی آورد، میتواند کاری انجام دهد»، انفعال در اردوگاه اصلاح طلبان را رد میکند و آنان را به پویایی سیاسی فرا میخواند.
تاجزاده با اشاره به نقش «دولت پنهان» در تصمیمگیریهای سیاسی، خواهان شفاف سازی سازوکارهای تصمیم سازی در کشور شد. رویکرد مشارکت مشروط تاجزاده، نه انفعالی بلکه نوعی کنشگری فعالانه را در نهاد خود جای داده است.
در برابر، بخش قابل توجه از اصلاح طلبان هم هستند که هنوز نسبت خود با انتخابات را مشخص نکرده اند و در میانه این سه گروه فکری به نظاره گری نشسته اند، تا چه پیش آید.
اصلاح طلبان برای امر مهم و ضروری تصمیم گیری در مورد انتخابات و تعیین راهبردهای انتخاباتی خود زمان زیادی پیش رو ندارند. در کمتر از ۹ ماه دیگر انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار میشود. سازوکارهای جمعی چون پارلمان اصلاحات در این اردوگاه به نتیجه نرسیده است. شورای هماهنگی اصلاحات هم امتحان خود را پس داده است. رئیس دولت اصلاحات به ناکارکردی تکرار دوباره اعتراف کرده است. این یک واقعیت انکار ناپذیر است که اگر اصلاحات در ماههای باقیمانده تا انتخابات همین روال و مسیر را ادامه دهد، آینده مبهمی در انتظارش خواهد بود.