پایان دادن به الیگارشی حاکم بر جبهه اصلاحات تنها راه بازسازی و اصلاح جریان اصلاحات است. نباید اجازه دهیم که تحت لوای اصلاحطلبی، انحصارطلبی، ناکارآمدی در دل جبهه اصلاحات نفوذ و در آنجا خوش کند
۱. ساختار فعلی تحمیل شده بر جبهه اصلاحات کارآیی لازم را ندارد و منشأ آسیبهای جدی به جبهه اصلاحات شده است. به همین دلیل از سالها پیش معتقد به ضرورت بازسازی جبهه اصلاحات بودهام و همراه با جمعی از همفکران به صور مختلف این اعتقاد خود را بیان کردهایم، اما متأسفانه برخی اصلاحطلبان به ویژه برخی از مجاهدان شنبه و مُنتَحِلان این جبهه که دیر آمده و به واسطه برخی انتسابات فامیلی و محفلی در دل این جبهه جا خوش کردهاند، نه تنها مخالف این بازسازی بودهاند، بلکه همواره با جوسازی تلاش کردهاند مانع تبدیل این خواسته به مطالبه عمومی شوند. اما با روشن شدن ضعفها و مشکلات این ساختار، امروز این خواسته ما تبدیل به مطالبه عمومی در میان فعالان سیاسی جبهه اصلاحات و حتی هواداران این جریان بزرگ در سراسر کشور شده است و در نتیجه امروز مخالفان دیروز هم نه تنها دم از ضرورت بازسازی جبهه اصلاحات میزنند، بلکه سعی میکنند خود را جلودار این تفکر نشان بدهند.
۲. ما برای بازسازی جبهه اصلاحات باید به آسیبشناسی این جبهه در زمینههای مختلف بپردازیم تا ببینیم که چه علل و عواملی موجب مشکلات فعلی برای این جریان شده است. یکی از علل اصلی مشکلات ما در جبهه اصلاحات فقدان دستور راهنمای عمل بوده است. فقدان دستور راهنمای عمل آسیبهای زیادی زده و شکافهای بسیاری را در ایجاد کرده است. من براساس مطالعاتی که در باره جنبشهای سیاسی و اجتماعی داشتهام از سالها پیش معتقد بودم که عمل بدون دستور راهنمای عمل در هر زمینهای از جمله در جنبش اصلاحات بسیار خطرناک است و معلوم نیست منتهی به کجا بشود. سابقا در گفتوگویی با ایرنا تأکید کردم و همچنان بر این اعتقاد هستم که باید مانیفستی حداقلی که مورد توافق همه طیفهای جریان بزرگ اصلاحات باشد، توسط حاملان این جنبش تدوین شود تا به مانند قانون اساسی در مقام نظر و عمل راهنمای ما باشد و همه ما در چارچوب آن فعالیت کنیم تا در تقابل با جریانهای مخالف اصلاحات و یا نفوذیهای این جبهه در برخی دامها نیافتیم. این مانیفست باید به منزله سندی باشد که در آن اصول اهداف و برنامههایی که جنبش اصلاحات در دوران مبارزه و پس از در دست گرفتن قدرت باید دنبال کند مشخص شده باشد.
۳. معمولاً سخن از اصلاح در جایی مطرح میشود که چیزی را قبول داشته باشیم و سپس بخواهیم آسیبهایی را که متوجه آن شده است، برطرف و اصلاح کنیم. ما اصلاحطلبان، آرمانهای انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن را قبول داریم، ولی معتقدیم که برخی از اصول مهم قانون اساسی که از آرمانهای مهم مردم و انقلابیون بود مغفول مانده است. آرمانهای مهمی چون استقلال بهمعنای واقعی، عدالت، فقرزدایی، مبارزه با فساد در همه زمینهها، آزادیهای سیاسی و مدنی، حقوق اقوام و ادیان و مذاهب، حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق زنان، توجه ویژه به جوانان، توسعه پایدار و … از جمله مطالبات آرمانی ما هستند که در صورت تحقق آنها بسیاری از مشکلات فعلی کشور برطرف میشود.
۴. یکی از علل مهم دیگر ناکارآمدی ساختار جبهه اصلاحات، حاکمیت نوعی الیگارشی بر جبهه اصلاحات است. حکومت الیگارشیک که مربوط به دوران ماقبل مدرن است به رژیمی اطلاق میشود که به وسیله چند نفر معدود اداره شود و تمامی قدرت حکومت، در عدۀ قلیلی از افراد بدون نظارت اکثریت متمرکز باشد. معمولاً این عنوان را برای اقلیت حاکمی به کار میبرند که قدرت را در راه سود خود به کار میبرند و اکثریت ناراضی را سرکوب میکنند. متأسفانه برخی افراد برآمده از جنبش مردمی اصلاحات، ساختاری غیردموکراتیک را سازماندهی و جبهه اصلاحات تحمیل و جنبش ضد الیگارشی اصلاحات را به ضد آن تبدیل کردند. یکی از بزرگترین اهداف جبهه اصلاحات تحقق جامعه مدنی بود و حال اینکه سخن گفتن از جامعه مدنی با مدیریتی الیگارشیک بدون تمکین در برابر الزامات آن از جمله توسعه نهادهای جامعه مدنی بالاخص احزاب جز عوامفریبی معنایی ندارد.
۵. الیگارشی حاکم بر جبهه اصلاحات سالهاست که تحزب را که از ارکان اصلی جامعه مدنی است به مُحاق برده و مانع توسعه آن شده است. این الیگارشی حاکم با جایگاهی که از طریق تکیه بر برخی مسندها به دست آورده، مانع توسعه تحزب شده است. امروز که همگان متوجه ناکارآمدی این ساختار شدهاند باید با مردم صادق باشیم و اگر واقعاً خواهان بازسازی جبهه اصلاحات هستیم باید این به الیگارشی پایان دهیم.
** مدرس حوزه و دانشگاه
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۷