به گزارش روزنامه فرهیختگان، بعد از گام اول و البته مبتنیبر حفظ آرامش داخلی، کاهش تلاطمات اقتصادی و مشخصشدن نشانههایی از ایجاد ثبات که نتیجه آن ناامیدی آمریکا و سه کشور اروپایی عضو برجام از فروپاشی و تسلیم ایران بود، فضا بیشتر از آنچه پیشبینی میشد، دگرگون شده و مسئولان این کشورها به جنب و جوش افتادند تا شاید بتوانند ایران را از ادامه مسیر که قطعاً نفعش بیشتر برای ایران بود، بازدارند. راهبرد فشار، تهدید نظامی و ایجاد اغتشاش و ناامنی در منطقه به همان سرعتی که در دوماه گذشته بهکار گرفته شد، ناکارآمد جلوه کرد و کار به جایی رسید که آمریکا ابتدا یوسفبنعلوی و عمرانخان را به تهران فرستاد و بعد از ناامیدی آبه شینزو، نخستوزیر ژاپن راهی تهران شد تا شاید بتواند میانجی آغاز گفت وگوهای تهران- واشنگتن باشد. نهایتاً پس از دست رد ایران بر سینه آبه، ترامپ از سفر قریب الوقوع امانوئل مکرون به تهران خبر داد. دقیقاً پس از انتشار این خبر، گفته شد مکرون از ایران خواسته تا هم «عبور از مرز ۳۰۰ کیلوگرم ذخیره اورانیوم غنی شده» و هم «اجرای گام دوم» را فعلاً متوقف کند تا شاید مکرون بتواند در گفت و گوهای دوجانبه روسای جمهور فرانسه و آمریکا، وعده لغو بخشی از تحریم های اعمالشده را بگیرد.
در واکنش به این خبر اما مسئولان دستگاه دیپلماسی حرفی از تایید پیام ارسالی نزدند و احتمالاً به علت عدم اعتمادی که به فرانسه و آمریکا دارند و اینکه هنوز سفر مکرون به تهران قطعی نشده و اگر هم محقق شود با «وعده» لغو تنها «بخشی از تحریمها»، ایران بنا ندارد از مسیر خود بازگردد، گفتند ۱۶ تیرماه یعنی در پایان مهلت ۶۰ روزه، تهران مرحله دوم را آغاز خواهد کرد و در این مرحله مرز ۳.۶۷ درصد غنیسازی اورانیوم شکسته شده و ایران طبق نیاز خود غنیسازی اورانیوم را شروع میکند.
ابعاد فنی، سیاسی و حقوقی گام دوم چیست؟
طبق اعلام حسن روحانی در ۱۸ اردیبهشت گذشته، پس از کنار گذاشتن محدودیت ذخیره ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده و ۱۳۰ تن آب سنگین و عدم تعهد به ارائه این دو محصول به بازارهای جهانی، ایران در گام دوم بنا دارد اولاً غنیسازی خود را به سطوحی بالاتر از ۳.۶۷ درصد رسانده تا یکی دیگر از بندهای برجام را به رسمیت نشناسد و ثانیاً در واکنش به عدم پایبندی چین و انگلیس به طراحی رآکتور مدرن تحقیقاتی در اراک، طرح قبلی خود برای راهاندازی رآکتور اتمی را از سر بگیرد.
هرچند بعد از برگزاری کمیسیون مشترک هفته گذشته در وین و وعده چین و انگلیس به تحویل رآکتور جدید در موعد مقرر، ممکن است ایران بخش دوم این مرحله را یا اجرایی نسازد یا با اقدام دیگری جایگزین کند، اما محور اصلی اقدام همچنان عبور از مرز ۳.۶۷ خواهد بود که قاعدتاً باعث میشود فاز جدیدی از غنی سازی اورانیوم در کشور آغاز شده و درصورت تصمیم برای رسیدن به سطوح قابل توجهی چون ۲۰ درصد، فصل جدیدی از فعالیت صنعت هستهای در ایران رقم خواهد خورد.
در این میان نکته مهم این است که رسیدن به غنیسازی ۲۰ درصد همچنان که سخنگوی سازمان انرژی اتمی در ۲۷ خردادماه متذکر شد، به هیچ عنوان به بازهای بلندمدت مثلاً یک یا دو ماه نیاز ندارد و از آنجا که هم این فرآیند در ایران بهصورت کامل بومیشده و هم سانتریفیوژهای مورد نیاز برای این کار آماده نصب هستند، ایران احتمالاً در فرصتی دو سه روزه به این سطح خواهد رسید و میتواند بدون نیاز به خارج، دوباره نیازمندی های خود در این عرصه ازجمله نیازهای تحقیقات هستهای و همچنین تولید داروهای نوین را برطرف سازد.
واکنش اروپاییها چه خواهد بود؟
همچنان که پیش بینی میشد چون ایران در گام اول خود ذیل برجام تنها قسمت کوچکی از تعهداتش را کاهش داد، اروپاییها قانونا نمیتوانند معترض شوند و تنها به لفاظیهای سیاسی و بیانه های پیش پاافتاده اکتفا کردند و ترجیح دادند در کنار این تهدیدهای محدود، خبر آغاز فعالیت اینستکس را منتشر کنند تا شاید ایران متقاعد شود از ادامه تصمیمات خود کوتاه بیاید. آنها برای این کار ابتدا هلگا اشمید را به تهران فرستادند و سپس معاون وزیر امور خارجه انگلیس را عازم ایران کردند، اما خب واکنش طبق پیشبینی رد این خواسته بود؛ چراکه اینستکس نه تقریباً که تحقیقاً هیچ است و بنا ندارد حتی اندکی از خواستههای ایران را محقق کند.
در گام دوم اما تحلیل ها به یکدستی مرحله اول نیست، چراکه ایران تصمیم گرفته وارد مسیری شود که اروپا آن را انحصار شکنی و تهدید میپندارد. هرچند ایران نه گفته است تا کجا سطح غنی سازی را بالا خواهد برد و نه برنامه خود را برای افزایش حجم غنیسازی اورانیوم ذکر کرده، اما اروپایی ها تصور میکنند ممکن است ایران اورانیوم ۲۰ درصد را تا حجمهای بالا ذخیره کند، حجمهایی بیش از ۱۰۰ تن که به قول خودشان احیای ماجرای «گریز هستهای» است، از این رو نگران شدهاند که اتفاق مهمی در این حوزه رخ دهد.
کارشناسان و رسانههایشان هم با توجه به این تحلیل میگویند امکان افزایش فشارها به ایران بسیار محتمل است و باید منتظر اقدامات اروپا بود، هرچند بسیاری از همینها هم میگویند حتی اگر ایران بنا داشته باشد غنیسازی خود را به ۲۰ درصد برساند و در آن نقطه اقدام به ذخیرهسازی کند، به فرصتی بیش از دوماه نیاز خواهد داشت تا حجم بالایی از اورانیوم ۲۰ درصد را ذخیره کند، از اینرو توصیف اقدامات اروپایی برای دوماه آینده تفاوت فاحشی نسبت به مرحله اول نخواهد داشت.
این دست کارشناسان به دو مساله مهم اشاره میکنند، اول اظهارات مکرون که در توصیف اقدامات این روزهای ایران گفته با این دست فعالیتها ایران مشمول تحریمهای اتحادیه اروپا نخواهد شد و دوم اظهارنظر سفیر سابق فرانسه در تهران که میگوید «کاستن از میزان اورانیوم غنیشده به زیر ۳۰۰ کیلوگرم به آسانی امکان پذیر است، اما نگرانی کشورهای حاضر در برجام رسیدن سطح غنیسازی ایران به ۲۰ درصد است. مادامیکه ایران به آستانه یک تن اورانیوم کم غنی شده نزدیک نشده نباشد، نگرانی جدی وجود ندارد، اما بهعنوان مثال اگر ذخایر اورانیوم غنیشده ۲۰ درصد ایران به ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم برسد، آنموقع جای نگرانی جدی وجود دارد.»
اسنپبک یا مکانیسم ماشه، از بند ۳۶ تا اجرا چه فاصلهای دارد؟
استدلال سومی هم دراینباره وجود دارد که بیشتر واکنش به نظر کسانی است که میگویند طرفهای ایران در برجام ممکن است با عبور ایران از مرز غنیسازی ۳.۶۷ درصد از مکانیسم ماشه که توضیحات بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام است استفاده کنند و با بردن پرونده ایران به شورای امنیت، قطعنامه ۲۲۳۱ را ساقط کرده و با احیای ۶ قطعنامه قبلی دوباره تحریمهای گذشته را برگردانند.
در این باره توضیحات دقیقی وجود دارد که نتیجه آن منتفی بودن استفاده از این فرآیند حداقل در مرحله دوم و سوم اقدامات ایران خواهد بود. یک ایران معتقد است و توانسته این اعتقاد را به طرفین حاضر در توافق هستهای بقبولاند که بند ۲۶ برجام «بازگشت تحریم های لغو شده در توافق هستهای» اجازه واکنش در چارچوب «توقف کلی یا جزئی اجرای تعهدات» را به ایران میدهد و از این رو اقدامات اینچنینی طبق قانون برجام است و یک حق طبیعی، لذا اروپاییها اساساً نمیتوانند به آن واکنش نشان دهند.
دو انتظار استفاده از فرآیند اسنپبک بیشتر از هر عضو دیگر برجام، از جانب ایالات متحده آمریکا محتمل بود که حالا با خروج این کشور از برجام از اساس امکان استفاده از متن توافق هستهای یا همان اسنپبک از میان رفته است. سه اروپاییها اگر هم بخواهند مانند کل دوران حیات برجام، رفتاری غیرقانونی انجام داده و به تعهدات شان در توافق پایبند نباشند و از همین جانب هم از مکانیسم اسنپ بک، که موجب نابودی کامل برجام خواهد شد استفاده کنند، سه مانع اصلی دارند.
مانع اول افکار عمومی است؛ امروز بعد از تمام اقدامات غیرقانونی آمریکا و صبر یک ساله ایران همه میدانند که حق ایران تضییع شده، لذا طبیعی است که تعهدات خود را کاهش دهد و واکنش اروپا به این اقدام ظالمانه و غیرقانونی خواهد بود. مانع دوم بندهایی از برجام است که اروپا نمیخواهد تحت هیچ شرایطی از فرصت آنها حداقل تا ۲.۵ سال آینده استفاده کند. برای مثال در بند پنج ضمیمه B قطعنامه تایید برجام آمده است بعد از پنج سال از توافق، تحریم های تسلیحاتی ایران خودبهخود برداشته خواهد شد و اجازه خرید و فروش جنگافزارهای مختلف برای ایران طبق قوانین معمول بینالمللی وجود دارد. درمورد این بند مهم، اروپاییها میخواهند فعلاً و حداقل تا پایان این مهلت از وجود این ممنوعیت استفاده کنند و اگر هم میخواهند ایران را به سمت فعالیتهای محرمانه سوق دهند، بعد از این ایام اقدام کنند.
مانع سوم اهمیت استراتژیک وجود برجام حتی در ساحت نام برای اروپاست. آنها فعلاً و بهاصطلاح تا کار به جاهای باریک نکشیده بنا ندارند این توافق حقوقی که باعث ایجاد اعتبار برای آنها شده و حتی با اعتنا به آن میگویند اروپا در سایه برجام امنتر است را تخریب کنند، از این رو بسیار بعید است در دو یا چهارماه آینده که مراحل دوم و سوم اقدامات ایران اجرا خواهد شد، اروپاییها حتی فکر استفاده از اسنپبک را به ذهنشان وارد کنند.
واکنش نهایی اروپا و آمریکا چیست؟
قطعاً امروز سه مسیر محتمل پیش پای اروپا و آمریکاست و گزینههای دیگر آنقدر جدی نیست. اول اقدام نظامی است؛ گزاره ای که بعیدترین احتمال است و هم سخنان آمریکاییها و اروپاییها، هم شرایط سیاسی و اقتصادی منطقه و هم توان این کشورها و توان پاسخگویی ایران این امکان را منتفی ساخته است. گزینه دوم تشدید تحریم است که هم آمریکا میداند به سقف رسیده و بیشتر از این تاثیرگذار نیست و هم اروپا. گزینه سوم اما تشدید اقدامات حقوقی و روانی است که آنها امیدوارند شاید بتوانند ایران را بترسانند و قدری عقب ببرند.
با توجه به گزینه سوم کارشناسان میگویند بعید نیست طی مرحله دوم اقدامات ایران یا در مرحله سوم، اروپایی ها یا آمریکا خارج از مکانیسم برجام پروندهای با مستندات غیرواقعی مانند ماجرای طنزگونه تور قوزآباد برای ایران تدارک ببینند و آن را به شورای امنیت ببرند و بخواهند در فرآیندی فرابرجامی علیه ایران اقدام کنند.
در بررسی امکان این مسیر باید گفت پرونده سازی برای ایران و حتی بردن آن به شورای امنیت سازمان ملل با سر و صدای رسانهای زیاد، برای آمریکا و اروپا امکانپذیر است اما به نتیجه رساندن آن دیگر در اختیار آنها نیست، چراکه اولاً روسیه و چین امروز معتقدند حق طبیعی ایران کاهش بخشی از تعهدات خود ذیل برجام است و لذا برای این اقدام نباید جار و جنجال کرد و کار را به شورای امنیت و قطعنامه جدید رساند، لذا به احتمال فراوان نهتنها در مقابل هر گونه قطعنامه ای میایستند که در مقابل تصمیمات و حتی بیانیه های کمرنگ هم مانع ایجاد خواهند کرد. دلیل دوم احتمال بالای ناکارآمدی صدور قطعنامه جدید هم در عرصه افکار عمومی و هم در میدان علیه ایران است که در عزم این کشورها برای ادامه مسیر خلل ایجاد خواهد کرد، بنابراین باید گفت طی دو یا چهارماه آینده هم بهجز سر و صدا نباید انتظار بیشتری از واکنش اروپا و آمریکا به اقدامات ایران داشت. البته ناگفته نماند برخی هم هستند که میگویند با اوج گرفتن سروصداها و تهدیدات رسانهای، آمریکا و اروپا در مقابل ایران و برای جلوگیری از فعالیت های گسترده هستهای از مواضع قبلی کوتاه بیایند و تحریمها را به شکل چشمگیری کاهش دهند تا ایران هم اقدامات خود را متوقف کند.