تهران-ایرنا-یکی از عمده ترین انتقاداتی که منتقدان سینمایی و صاحب نظران این عرصه علیه سازمان سینمایی مطرح می کنند، عدم توازن و تعادل بین سینمای تجاری (یا در اصلاح بدنه) و سینمای فرهنگی است.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش‌های خبری ایرنا، یکی از نقدهای منتقدان و صاحبنظران در سال‌های اخیر، عدم توازن تولیدات سینمایی از لحاظ مفهوم و مضامین است؛ بدین صورت که سایر ژانرهای سینمایی (اجتماعی، سیاسی، درام، ملودرام، معمایی و…) در سایه یک ژانر، ژانر کمدی قرار گرفته و هر روز و هرسال بیش از پیش به حاشیه رفته‌اند.

کمدی‌هایی که نه حرف جدیدی برای گفتن و نه مضمونی برای انتقال دارند و به نوعی تحریفی از مفهوم کمدی هستند؛ اما با این تفاسیر نه تنها پشت سرهم و تقلیدوار از یکدیگر ساخته می‌شوند که حتی خودشان تکرار شده و استمرار می‌یابند. مثال متاخر این داستان فیلم تگزاس است که پس از موفقیت فروش گیشه در سال ۹۷، قسمت دوم آن نیز ساخته شده و هم اکنون در حال اکران است.

تگزاس فیلمی با ژانر کمدی است که در قسمت اول در برزیل و در قسمت دوم (که در حال اکران است) در ایران ساخته و فیلمبرداری شده است. تگزاس داستان آدم‌هایی است که به دنبال کسب درآمدهای نجومی از راه‌های نامتعارف (مانند سرپرستی یک کودک) یا به تعبیری یک شبه پول دار شدن هستند و این جاه طلبی آنان را درگیر مصائب و حوادثی می‌کند که از خلالی این مصائب تلاش می‌شود تا داستانک هایی ایجاد شود که برای بیننده خنده دارد باشند یا خنده دار به نظر برسند. مهدی هاشمی، سام درخشانی، پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، گابریلا پتری، بهرنگ علوی، رضا ناجی، امید روحانی، آدریانو تولوزا، سهیل قنادان، تی آگو متوس و نادر سلیمانی بازیگرانی هستند که در تگزاس ۱ و ۲ به ایفای نقش پرداخته‌اند.

به رغم تعداد محدود بازیگران ایرانی در قسمت اول به دلیل تولید در برزیل، به لطف ساخته شدن قسمت دوم این فیلم در ایران، کارگردان بازیگران جدیدی را به مجموعه خود افزوده، ضمن اینکه تلاش شده است تا بازیگران قبلی ثابت بمانند؛ چنانچه بازیگر زن خارجی) گابریلا پتری (هم در سفری بسیار کوتاه به ایران آمده است تا در این قسمت نیز نقشی (هرچند بسیار کوتاه) را ایفا کند.

در این میان اما نکته جالب توجه، اظهار نظر اخیر تهیه کننده این فیلم «ابراهیم عامریان» درباره ادامه داشتن این فیلم تا سه سال آینده و ۵ قسمتی شدن آن است. عامریان در این باره گفته است: فیلمنامه «تگزاس ۳» آماده است و به زودی وارد فاز تولید شده و در جشنواره ملی فیلم فجر ۹۸ رونمایی و در نوروز ۹۹ اکران خواهد شد. از ابتدا «تگزاس» در پنج قسمت طراحی شده بود و قرار است در ۵ قسمت تولید شود و اولین فیلم سینمایی ۵ قسمتی در ایران است. سعی خواهیم کرد هر سال قسمتی از «تگزاس» را ساخته و در بهار اکران کنیم.

بر اساس این اظهارات و بر این اساس که تگزاس فیلمی است که نه به عنوان مثال بر اساس داستانی مدون و رمانی مکتوب تدوین شده باشد و نه اینکه اساساً به نظر می‌رسد جایی برای ادامه دادن داشته باشد، این اظهار نظر تهیه کننده مقداری غریب به نظر می‌رسد. ضمن اینکه بر اساس ادعای رونمایی این فیلم در جشنواره فجر، باید گفت که سبک، محتوا و داستان فیلم نیز همخوانی‌ای با سنت انتخاب و فیلم‌های منتخب جشنواره فجر ندارد.

آسیب شناسی سینمای کمدی

آسیب شناسی افزایش روزافزون فیلم‌هایی شبیه به تگزاس که خود کپی برداری‌ای از سایر فیلم‌های کم محتوایی از این دست با هدف دور زدن ممیزی‌های گیشه و موفقیت در آن هستند از طرفی و تکرار و سری شدن خود این آثار از طرف دیگر یکی از مسائلی است که نیاز به موشکافی دارد.

بر این اساس پژوهشگر ایرنا مصاحبه‌ای را با «کیوان کثیریان» روزنامه‌نگار، منتقد سینما و کارگردان تئاتر انجام داده که شرح آن در ادامه آمده است.

کثیریان در ابتدا و ضمن تاکید بر این نکته که بازگشت سرمایه در این گونه روندها اهمیتی اساسی دارد، بیان داشت: چرا کارگردان ۵ قسمت می‌سازد، این را باید از سرمایه گذار پرسید که آیا پولش باز می‌گردد که ادامه می‌دهد یا نه؛ و از الان درباره قسمت پنجم آن صحبت می‌کند آن هم زمانی که در حال حاضر دوتای آن ساخته شده است. مساله اول بازگشت سرمایه است و دیگری اینکه آیا این فیلم آنقدر سود سرشاری دارد که سرمایه گذار چنان مطمئن است که در ادامه هم در این حد موفق خواهد بود و فروش خواهد کرد.

«مساله بعدی این است که تولید این گونه از فیلم‌ها سطح سلیقه مخاطب را پایین می‌آورد و به هر صورت وجودشان (نمی گویم که لازم نیست) در کلیت سینمای ما واجب است که باشد. به هرحال اقتصاد سینمای گردش بیشتری پیدا می‌کند و اینکه بخشی از مردم این شکل از سینما را دوست دارند ولی نهایتاً اینها فیلم‌های درجه سه ما هستند تولید این گونه از فیلم‌ها سطح سلیقه مخاطب را پایین می‌آورد و به هر صورت وجودشان (نمی گویم که لازم نیست) در کلیت سینمای ما واجب است که باشد. به هرحال اقتصاد سینمای گردش بیشتری پیدا می‌کند و اینکه بخشی از مردم این شکل از سینما را دوست دارند ولی نهایتاً اینها فیلم‌های درجه سه ما هستند».

وی افزود: سازمان سینمایی نتوانسته است تا فضایی فراهم کند که حمایت درستی در اکران، از فیلم‌های با ارزش تر داشته باشد. البته در اکران حمایت سازمان سینمایی هم از همین فیلم‌ها (کمدی‌ها) است، نه از فیلم‌هایی چون «غلامرضا تختی». و به هر صورت سینمای ما طوری شده است که آنهایی که این نوع سنیما را دوست ندارند، خوراک زیادی هم برای استفاده ندارند، بنابراین سینما هم نمی‌روند. یعنی یکی از وظایف سازمان سینمایی این است که طوری چگالی اکران را تنظیم کند و برای اکران برنامه ریزی کند که فیلم‌های سالم و خوب و با کیفیت مثل امروز نسوزند. امروز شما یا باید از این کمدی‌های دم دستی بسازید (که واقعاً نمی‌شود اسم آن را کمدی گذاشت) یا هیچی و فیلم نسازید.

«چون فیلم‌های خاص که مخاطب خاص دارند و در هنر و تجربه هستند، شکلشان مشخص است و برای فروش ساخته نشده‌اند؛ ولی فیلم‌هایی که وضعیت کیفی بهتری دارند، اساساً دغدغه پشت آنها است و ساخته می‌شوند تا سطح سینما را بالا ببرند، عملاً در سازمان سینمایی از حمایتی برخوردار نیستند. اما برای کمدی‌ها، این دوستان سازنده هم ممیزی شأن کم است، هم مشکلی برای اکران ندارند و سینماهای زیادی در اختیارشان است و همین اینکه در تولید از آنها حمایت می شود».

وی افزود: یعنی عملاً اینها (کمدی‌ها) بر سینما غالب می‌شوند و اصلاً لازم نیست که این اتفاق بیفتد چرا که سینمای ما، یک سینمایی غنی است و این بخش از سینما، یک بخش تجاری کوچک است که باید وجود داشته باشد ولی نباید بر سینما غالب بشود؛ یعنی بخش تجاری برای سینما لازم هست اما کافی نیست. ما باید حواسمان باشد که فیلم‌های مهمی در سینما هستند که دارند نابود می‌شوند. مثلاً الان به فیلم «کارت پرواز» به خاطر هر دلیلی (به کارگردانی «مهدی رحمانی») فرصت اکران ندادند و این فیلم به هنر و تجربه منتقل شد؛ در حالی که این فیلم می‌توانست فیلم مورد توجه مردم هم باشد.

«به هر صورت امروز وضعیت اکران و مدیریت سینمای ما وضعیت مناسبی نیست. به همین دلیل ادعای سرمایه گذاری که من نمی دانم چقدر سرمایه دارد که از الان به شماره پنج این فیلم فکر می‌کند و چقدر ضمانت برای برگشت سرمایه‌اش دارد، غیرعادی است».

ممیزی‌های ناکارآمد

کثیریان در پاسخ به این سوال که آیا می‌توان این سبک از فیلم‌ها را به دلیل به کارگیری المان‌هایی چون استفاده از فضاها خارج از ایران و زنان بی حجاب که عمدتاً صرفاً به دنبال دور زدن محدودیت‌ها و خطوط قرمز هستند و در نهایت محتوایی ندارند، نمای جدیدی از فیلمفارسی نامید خاطرنشان کرد: در این صورت به فیلمفارسی توهین می‌شود چرا که فیلمفارسی اتفاقاً به طور معمول تم اخلاقی داشت و اصلاً به نظرم قابل قیاس با این شکلی که امروز می‌بینیم و در سینمای ایران اتفاق می‌افتد، نیست. در فیلمفارسی نوعی از صمیمیت وجود و وجهه اخلاقی داشت که نتیجه گیری شما از این سبک فیلم‌ها قطعاً به نفع اخلاق بود اما در این فیلم‌ها به دلیل مدیریت کاملاً بلاتکلیفی که در سینمای ما به لحاظ ممیزی وجود دارد، تکلیف فیلم‌ها مشخص نیست.

«مثلا همین اتفاقی که در سریال «گاندو» افتاد و مقایسه‌ای که دوستان من داشتند با فیلم «کاناپه» از آقای «کیانوش عیاری»؛ این مسخره است شما در «امپراطور جهنم» (به کارگردانی پرویز شیخ طادی) هم همین را دارید که کلاه گیس برای آنان آزاد است اما برای عیاری آزاد نیست؟ بازیگر خارجی در یک لوکیشن خارجی هرکاری می‌تواند بکند و هر پوشش و هر تماس بدنی‌ای می‌تواند داشته باشد ولی در لوکشین ایران اگر عیاری باشی، هیچ اتفاق تازه ای برایت نمی‌افتد اما اگر شیخ طادی باشی، کاملاً آزادی که از کلاه گیس استفاده کنی؛ اگر همین کارگردان گاندو باشی کاملاً می‌توانی از کلاه گیس استفاده کنی و هیچ اتفاقی نمی‌افتد. چندگانگی‌های که وجود دارد، همیشه به نفع سینمای کم ارزش تجاری و همیشه به ضرر سینمای متفکر و سینمایی است که حرفی برای گفتن دارد».

وی ادامه می‌دهد: ممیزی ما انقدر ناکارآمد و بلاتکلیف است که هنوز هم نتوانسته تکلیف این ماجرای حجاب را در سینما روشن کند؛ بنابراین عیاری ها ضرر می‌کنند و بقیه دوستان که فیلم‌های کم ارزش و بدرد نخور می‌سازند، سود می‌کنند. ممیزی ما انقدر ناکارآمد و بلاتکلیف است که هنوز هم نتوانسته تکلیف این ماجرای حجاب را در سینما روشن کند؛ بنابراین عیاری ها ضرر می‌کنند و بقیه دوستان که فیلم‌های کم ارزش و بدرد نخور می‌سازند، سود می‌کنند. همیشه این ماجرا به ضرر سینمای اندیشه و به درد بخور در جریان است و نمی‌توان جوابی برای آن پیدا کرد چون دوستانی که مدیر می‌شوند همیشه دوست دارند فیلم‌ها اخته و بی خاصیت باشند. و یک زمانی حرفی نزنند که باعث دردسر این و آن بشود. بنابراین عیاری ها همیشه بازنده و تگزاس ها برنده هستند.

«شما نگاه کنید این فیلم‌هایی که در خارج از ایران ساخته می‌شوند، خودشان تبدیل به یک طبقه بندی بزرگ شده است. از «من سالوادور نیستم» بگیرید تا فیلم‌های «تگزاس» و «خانم یایا» و … که تولید فیلم را به خارج از ایران می‌برند و سعی دارند تا کمی از جذابیت‌های جنسی استفاده کنند. به هرحال مساله این است که مدیریت ما نتوانسته این ماجرا را جمع کند؛ در هیچ دوره ای».