روزنامه آرمان در مطلبی می آورد: طی روزهای گذشته سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه اعلام داشت که با رئیس سازمان همکاری اسلامی بر سر لزوم آغاز مذاکرات میان ایران و کشورهای عربی به توافق رسیده است. لاوروف پس از رایزنی با یوسف العثیمین، دبیرکل سازمان همکاری اسلامی در یک کنفرانس خبری در این باره گفت: «ما طرح پیشنهادیمان را برای آغاز مذاکرات میان ایران و کشورهای عربی معطوف بر اعتمادسازی، شفافیت در فعالیتهای نظامی و سرانجام، مذاکره درباره شکل دادن یک ساختار جمعی امنیت تأیید کردهایم.» درخصوص این اقدام روسها، کارشناسان دو دیدگاه را مطرح کردهاند؛ دیدگاه اول بر این نظر است که روسها به دنبال کاهش تنش در منطقه و حتی به دنبال میانجیگری میان تهران-ریاض هستند. اما دیدگاه دوم بر این نظر است که روسها با فعال کردن تحرکات دیپلماتیک ضمن کاهش تنش در منطقه به دنبال جای پایی در منطقه خلیج فارس میگردند. به همین منظور «آرمان» گفتوگوی کوتاهی را با عبدالرضا فرجی راد سفیر اسبق ایران در مجارستان ترتیب داده که در ادامه میخوانید:
طی روزهای گذشته، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه اعلام داشت که با رئیس سازمان همکاری اسلامی بر سر لزوم آغاز مذاکرات میان ایران و کشورهای عربی به توافق رسیده است. از دیدگاه شما آیا این اقدام روسها در چارچوب میانجیگری احتمالی میان تهران-ریاض توسط مسکو قابل تحلیل است؟
در درجه اول از این مذاکرات بیشتر روسها سود میبرند. رئیس سازمان کنفرانس اسلامی خیلی نقش سیاسی مهمی ندارد که بتواند به عنوان نمونه رضایت عربستان، امارات، بحرین و… بگیرد تا با ایران مذاکره کنند. طبیعتاً کشورهایی همچون قطر، عمان و کویت با ایران مراودات فراوانی دارند. طبیعتاً اگر در این سطح باشد این مذاکرات و مراودات در جریان است. اما مهم آن است با این سه کشور متخاصم امارات، بحرین و عربستان مذاکرات آغاز شود که در واقع میتوان گفت بحرین و عربستان یک واحد هستند. میشود گفت اگر عربستان موافقت کند گفتوگو با بحرین هم به درجه انجام میرسد. امارات تا حدودی جلو است.
با توجه به تنشهای اخیر در منطقه این آمادگی در امارات دیده میشود بهویژه آنکه هنوز تا حدودی استقلال در تصمیمگیری در امارات میتواند در گفتوگو با ایران وجود داشته باشد. اما بعید به نظر میرسد که سعودیها بدون هماهنگی با ایالات متحده آمریکا با وابستگی که پیدا کردند و وضعیتی که محمد بن سلمان بعد از قتل خاشقچی دارد بهویژه موقعیت ضعیفش در داخل بتواند این مذاکرات را آغاز کند. ممکن است این مذاکرات آغاز شود اما نمیتواند به سرانجام خوبی برسد. بنابراین تا زمانی که تنش میان ایران و آمریکا بالاست سعودیها چنین ریسکی نمیکنند که وارد گفتوگو شوند.
از سوی دیگر رئیس سازمان کنفرانس اسلامی با لاوروف رایزنیهایی انجام داده است قبل از رایزنیهای ضمنی میبایستی موافقت کشورهای جنوب عربی خلیج فارس را گرفته باشند که به نوعی چراغ سبزی است که گرفته است. اما اگر بدون توافق با آنها چنین گفتوگویی با لاوروف انجام شده باشد بعید به نظر میرسد به نتیجه برسد.
امضای پیماننامههای همکاریهای منطقهای میان ایران و کشورهای منطقه خلیجفارس تا چه میزان میتواند در درجه اول جلوی افزایش تنشها را گرفته و در درجه دوم سبب بهوجود آمدن امنیت و صلح پایدار در منطقه شود؟
به نظر میرسد تا حدودی این امکان وجود دارد. زمانی که کشورهای منطقه وارد گفتوگوهایی برای توافقنامههای منطقهای میشوند چون وابستگی آنها به کشورهای فرامنطقهای زیاد بوده و موقعیت آن ضعیف است. حاکمیتهای کشورهایی همچون بحرین و عربستان بدون شک مجوز کشور قدرتمند همچون ایالات متحده را میگیرند. زمانی که تنشها کاهش نیافته است آنها نمیتوانند از آمریکاییها مجوز بگیرند. چگونه ممکن است آمریکا که در اوج تنش با ایران است. عربستان سعودی با ایران به صلح، آرامش و دوستی برسد. همچنین در حال حاضر که حتی روابط واشنگتن-ریاض صمیمانه است تحقیر کردنهای عربستان توسط ترامپ را همگان دیدهاند. همچنین هیچ ملاحظهای نیز در این زمینه وجود ندارد.
دکتر روحانی در یکی از آخرین موضعگیریهای خود اعلام داشتند اگر آمریکاییها از آتش میترسند شعله را روشن نکنند. این موضع رئیسجمهور حائز چه نکاتی است؟
رئیسجمهور صراحتاً پیام میدهد که ایران جنگ نمیخواهد اما این آمریکا بوده که این تنش را ایجاد کرده است. بنابراین اگر واشنگتن به دنبال فروکش کردن تنش است بهتر است دست از این تهدیدات بردارد چون ایران جنگ نمیخواهد و تهران هم آمادگی دارد تا کمک کند این تنشها فروکش کند. مقامات مختلف ایالات متحده از تریبونهای مختلف ایران را تهدید میکنند.
همچنین متحدین ایالات متحده از جمله رژیم صهیونیستی بهصورت هر روزه مساله تهدید ایران را مطرح میکنند. طبیعتاً رئیسجمهور کشورمان نیز اعلام داشته که ما نیز آمادهایم. اما این طرف آمریکایی بوده که آتش را روشن کرده و تنشها را شعلهور ساخته است. اگر آمریکاییها تحریمها را متوقف کرده و به برجام باز گردند امکان بازگشت به گفتوگوها در چارچوب توافق هستهای وجود دارد.
طرفهای اروپایی مدعیاند که اینستکس عملیاتی شده، اما بسیاری از کارشناسان اعلام داشتهاند این سازوکار لازم بوده اما کافی نیست. طرفهای اروپایی برای کارآمدتر کردن اینستکس چه فعالیتهایی را میبایستی انجام دهند؟
به نظر میرسد اقدام طرفهای اروپایی در عملیاتی کردن اینستکس اقدامی مثبت تلقی میشود. اما این سازوکار مالی میبایستی کارا باشد. سازوکار مالی باید بر اساس برجام راهگشای اقتصاد ایران باشد. لذا اینستکس تا حدودی میتواند کالاهایی محدود همچون فرش، پسته، زعفران و… به طرف اروپایی بفروشد و در مقابل آن پول از طریق اینستکس به ایران پرداخت و در برابر آن ایران بتواند کالاهای محدودی را خریداری کند. در مجموع ایران بسته قابل ملاحظهای دریافت نمیکند. چون این نفت است که بخش عمدهای از بودجه عمومی کشور را تامین میکند. لذا میبایستی نفت توسط اروپاییها خریداری شود. این نفت میتواند به دو مدل خریداری شود.
در حال حاضر بهانه طرف اروپایی آن است که این نفت را شرکتها اجازه ندارند خریداری کنند. اما طرفهای اروپایی میتوانند به ایران در قالب اینستکس اعتبار دهند. به عنوان نمونه طرفهای اروپایی میتوانند نفت را به قیمت روز بخرند و پول آن را در داخل اینستکس بریزند تا ایران بتواند بر اساس برجام تبادلات تجاریاش را انجام دهد. اما زمانی که تحریمها برداشته شد نفت را تحویل بگیرند. به عبارت دیگر آنها اعتباری را به ایران میدهند که پشتوانه آن نفت است و تضمین بانکی نیز دارد.
در چنین زمانی ایران میتواند تولیدش را بالا برده و بر اساس قیمت نفت امروز، نفتش را به فروش برساند. به عنوان مثال ایران به ۴۰ میلیارد دلار نیاز دارد طرفهای اروپایی میتوانند هر ماه ۴ میلیارد دلار به صندوق اینستکس تزریق کنند. در مقابل نیز ایران به میزان ۴ میلیارد دلار نفت به قیمت روز گارانتی کند. در واقع خریداری نفت به صورت مدتدار و تضمین شده است. اگر اروپاییها واقعاً در پی تبادل با ایران هستند بهرغم اینکه ایران میداند که طرف اروپایی تحت فشار نسبی آمریکاییها قرار دارد اما دولتهای اروپایی میتوانند به شرکتهایشان اعتبار دهند که پشتوانه آن نفت به قیمت روز است.