تفاوت در برداشت از موقعیت و جایگاه ایران در منطقه، ابزار سیاست خارجی و چشم انداز آینده ایران، همواره موجب اختلاف سیاست بین واشنگتن و بروکسل در قبال ایران بوده است. ایالات متحده ریشه تمامی مشکلات منطقه را ایران معرفی می نماید، اجبار و فشار حداکثری را وسیله نیل به هدف خود قرار داده و بر اساس اطلاعات دریافتی از منافقین و گروه های ضدانقلاب ایرانی، سیاست براندازی را در پیش گرفته است.
با این حال در ماجرای خروج آمریکا از برجام، اتحادیه اروپایی تلاش کرد تا این اتفاق نیفتد و پس از اقدام ترامپ در خروج از برجام، برای حفظ برجام گام برداشت. با اعمال مجدد تحریم ها علیه ایران توسط ترامپ، اقدامات اتحادیه اروپایی بی‌اثر شد و با اعمال تحریم های ثانویه آمریکا، شرکتهای اروپایی که پس از برجام وارد ایران شده بودند، یکی پس از دیگری ایران را ترک کردند. بنابراین تلاش حداقلی اتحادیه اروپایی با واکنش منفی ترامپ مواجه شد و برجام با وقفه و بن بست موقت مواجه گشت. هر چند اتحادیه اروپا آنچنان که باید، وظایف و تعهدات خود را اجرایی نکرد، ولی تمایلی به از بین رفتن برجام نداشته و امیدوار است که نه تنها ایران از آن خارج نشود، بلکه آمریکا نیز به آن بازگردد. برجام باز است و مانعی در بازگشت آمریکا به آن وجود ندارد، ولی شواهد چنین تمایلی را در طرف آمریکایی نشان نمی دهد. البته برخی بر این باورند که احتمالاً با یک دوره ای شدن ریاست جمهوری ترامپ، شانس زیادی وجود دارد که دولت بعدی آمریکا به برجام باز گردد. البته در این مورد هم نمی توان اطمینان کاملی داشت.
طبق اعلام اتحادیه اروپایی، کمیسیون مشترک برجام تاکنون ۱۲ نشست در سطوح مختلف داشته است که ۳ نشست آن در سطح معاونان و ۲ نشست آن در سطح وزرا بوده است. نشست های کمیسیون، بر اجرای کامل و مؤثر کلیه مفاد برجام و اجرای کامل تعهدات توسط کلیه طرف ها تاکید داشته است. خروج آمریکا از برجام علاوه بر احیای تحریم‌های ثانویه علیه ایران، اعمال تحریم‌های یکجانبه گسترده‌تری را با هدف فشار حداکثری به ایران بدنبال داشته است. این تحریم‌ها مشکلات سیاسی، بانکی و مالی را به وجود آورده است و این سایر شرکای برجام هستند که باید برای رفع مشکلات مسیرهای گوناگونی را طی کنند. در حال حاضر آنچه مشاهده می‌شود اقدامات این شرکای برجام محدود به موضع گیری‌های سیاسی و تکرار حرف‌های بی اثر بوده است. آنها اقدام ملموسی برای اجرای تعهدات خود نداشته اند.
این در حالی است که هدف روشن برجام، عادی سازی روابط تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای جهان بوده است. اتحادیه اروپایی برای تحقق این هدف گزینه های زیر را پیش روی خود دارد:
الف) در پیش گرفتن تجارت با پایه یورو، تداوم خرید کالا از ایران (از جمله نفت خام و فرآورده های نفتی) با یورو و تخصیص منابع حاصل از آن برای تأمین مالی صادرات به ایران، دلیل عدم ورود اتحادیه اروپایی به این مکانیزم روشن نیست،
ب) اختصاص مجاری بانکی، مالی و بیمه ای برای کار تجاری و اقتصادی با ایران با حمایت اتحادیه اروپایی،
د) بروز رسانی اقدامات سد کننده برای عدم تأثیرگذاری قوانین فرامرزی ایالات متحده بر شرکت های اروپایی،
اتحادیه اروپایی به جای اقدام مستقیم، صریح و روشن در خصوص موارد بالا، ترجیح داده است مکانیزم اینستکس را برای تجارت با ایران راه اندازی نماید تا از طریق آن گامی برای ایفای بخشی از تعهدات خود بردارد، در حالی که این اقدام اتحادیه اروپایی بیشتر به مسکن می ماند تا درمان.
در آخرین بند بیانیه اخیر نشست کمیسیون مشترک برجام به برگزاری نشست آتی آن در سطح وزرای امورخارجه اشاره شده است؛ برای نتیجه بخش بودن این نشست لازم است اقداماتی چند باید قبل و بعد از این نشست صورت گیرد:
الف) لازم است اتحادیه اروپایی پیش از برگزاری این نشست، واشنگتن را از تداوم اقدامات تحریک کننده، در همه زمینه ها باز دارد. بازدارندگی اروپایی، بویژه در اشکال سیاسی و امنیتی می‌تواند کارساز باشد.
ب) پایه گذاری مذاکرات منطقه ای: افزایش حضور نظامی ایالات متحده در منطقه و اقدامات تحریک آمیز دو ماه اخیر در خلیج فارس و دریای عمان، راهی مؤثرتر از آغاز گفت وگوهای منطقه ای برای رسیدن به تفاهم، نگذاشته است. حضور نیروهای بیگانه در منطقه نه تنها امنیت آور نیست بلکه تنها عامل ناامنی است. شاید ترامپ در تمامی عمر خود یک حرف راست زده باشد و آن این است که دلیلی برای حضور کشورش در منطقه نیست و امنیت منطقه باید توسط کشورهای ذینفع، تأمین شود. شایسته است کشورهای عضو برجام نیز این پیام را گرفته و در راستای عملی شدن گفت وگوهای منطقه ای و بازداشتن آمریکا از اقدامات تحریک آمیز بیشتر، تلاش کنند.

هر چند موضوعات مطروحه ذیل برجام قرار ندارد، ولی برای حفظ برجام می توانند مؤثر باشد و اعضای دیگر برجام می‌توانند در این زمینه نقش مؤثری ایفا کنند.
ج) در خصوص صادرات ایران به اروپا و مجاری بانکی و مالی بصورت مشخص، روشن و عملی اقدامات لازم صورت گیرد. حفظ برجام از سه جهت واجد اهمیت است: نخست) امنیت خاورمیانه بواسطه عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای در منطقه و ترویج آن در کشورهای دیگر؛ دوم) قابلیت و توانمندی اتحادیه اروپایی در پایبندی به معاهدات چند جانبه؛ و سوم) اتخاذ یک سیاست خارجی اتحادیه اروپایی. برای سیاست خارجی مستقل، اتحادیه اروپایی باید بتواند از حقوق اشخاص حقیقی و حقوقی خود در تجارت با کشورهای ثالث حفاظت و حمایت نماید. در واقع پایبندی اتحادیه اروپایی به برجام، به منزله تمایل و توانایی آن برای حفاظت از منافع خویش است و موجب ارتقا قابلیت و اعتبار آن اتحادیه به عنوان یک بازیگر مؤثر در صحنه بین المللی خواهد شد.
ه) بر اساس مفاد مندرج مورد توافق در برجام، علاوه بر عادی سازی روابط تجاری و اقتصادی در کوتاه مدت، اتحادیه اروپایی، چین و فدراسیون روسیه باید زمینه همکاری‌های میان مدت و بلندمدت را فراهم سازند. باید تمهیداتی فراهم شود تا یک جانبه گرایی، اقدامات غیرقانونی و غیرعادی ترامپ و تیم بی، کارایی خود را از دست بدهند. کشورهای متعهد و مسئول باید تمامی توان خود را برای حفظ برجام بعنوان یک تفاهم چند جانبه به کار گیرند. از هم اکنون باید گفتگوهایی را جهت پایه گذاری همکاری‌های میان و بلندمدت آغاز نمود و با ارائه برنامه‌های همکاری متقابل که منافع همه طرف‌ها در آن لحاظ شده باشد، زمینه برای پروژه‌های زیر ساختی ایران فراهم شود. ایران استعداد و قابلیت رشد بالای ۱۰ درصدی را برای حداقل دو دهه داراست و اجرایی نمودن آن با همکاری طرف‌های باقیمانده در برجام فرصتی مناسب برای آنان به شمار می‌رود.
شاید اینستکس قادر به تحقق، تأمین و دستیابی به هدف عادی سازی روابط تجاری و اقتصادی ایران و اتحادیه اروپا در بلندمدت نباشد، ولی به عنوان نخستین گام در کوتاه مدت قابل قبول است. تداوم سیاست خارجی مستقل و مؤثر اتحادیه اروپایی می تواند به انزوای سیاست‌های یک جانبه، غیر منعطف و غیرقانونی ترامپ در سطح بین المللی منجر شود. حصول به برخی از اهداف بالا مستلزم آماده سازی خوب برای نشست آتی کمیسیون مشترک برجام در سطح وزرای امورخارجه است تا نتایجی ملموس، عملی و مؤثری برای عادی سازی روابط تجاری و اقتصادی حاصل گردد.
‌کارشناس مسائل سیاسی