کابل- ایرنا- دولت «محمد اشرف غنی» هر چه که باشد، رئیس دولتی است که با انتخاب مردم سر کار آمده است. پس دولتی قانونی است. سوالی که وجود دارد اینکه چرا آمریکایی‌ها اجازه بازی به یک دولت قانونی در زمین مذاکرات صلح با طالبان را نمی‌دهند؟

‌باید در افغانستان باشید و ببینید مردمی که چهل سال جنگ را تجربه کرده‌اند، چگونه صلح رویایشان شده است. حالا «صلح» مقدس‌ترین واژه در میان این ملت است.

تقدم و تاخر «آتش بس» و «صلح» در جوامع بشری، امری ثابت شده است. صلح وقتی می‌آید که ابتدا آتش بس اعلام شود.

اما طالبان در حالی وارد مذاکرات صلح شد، که آتش بس را نپذیرفته است. یعنی گروهی از این جنگجویان روی میز مذاکره فریاد می کشند و گروهی دیگر از اینان ماشه تفنگ می‌چکانند. گروهی دست به تریبون می‌برند و گروهی دیگر با دستانی خون آلود، دکمه بمبی را می‌فشارند.

اما نکته اینجاست که چرا آمریکایی‌ها در این شرایط، پذیرفته‌اند که پای میز مذاکره بنشینند؟

واقعیت این است که آمریکا ۱۸ سال است که در باتلاق افغانستان گیر افتاده است. آنان اضمحلال دو امپراتوری را در خاک این نقطه از جغرافیایی جهان به چشم سر دیده‌اند. حالا نمی‌خواهند سومین قدرتی باشند که نامشان در فهرست دو امپراتوری دیگر در صفحات تاریخ ثبت شود.

اما تصمیم آمریکایی‌ها برای خروج از افغانستان برخلاف دو قدرت دیگر، انتخاب غیرانسانی ترین شکل آن است. تنها گذاشتن مردم افغانستان در میان حجمی از کابوس‌های بزرگ، فقط از دست آمریکایی‌ها برمی آید.

دولت «محمد اشرف غنی» هر چه که باشد، دولتی است که با انتخاب مردم سر کار آمده است. پس دولتی قانونی است. سوالی که وجود دارد اینکه چرا آمریکایی‌ها اجازه بازی به یک دولت قانونی در زمین مذاکرات صلح با طالبان را نمی‌دهند؟

اینکه قدرتی به نام آمریکا این گونه در برابر یک گروه مسلح به نام طالبان دست و پا بسته نشان می‌دهد، نمی‌تواند نماینگر حقایق موجود در صحنه افغانستان باشد، بلکه بیانگر یک حقیقت تاسفبار است و آن اینکه آمریکا در پروژه مذاکرات صلح با طالبان، فقط به فکر حل کردن مشکلات خود با این گروه مسلح مخالف دولت است، نه مشکلات مردم سرزمینی که ۱۸ سال آن را به اشغال خود درآورد.

تأمین امنیت مردم سرزمین‌های اشغالی بر اساس معاهدات بین المللی، بر عهده اشغالگران است. آمارهای سازمانهای بین المللی از فراوانی کشته شدن غیرنظامیان در افغانستان، موید این حقیقت است که آمریکایی‌ها هیچگاه به فکر امنیت مردم افغانستان نبوده‌اند.

این روزها دو نشست در دوحه قطر جریان دارد. نشست اول ادامه مذاکرات صلح آمریکایی‌ها با طالبان است و نشست دوم، ادامه مذاکرات «میان افغانان» است که دو دور آن پیش از این در مسکو برگزار شده بود.

آمریکایی‌ها اعلام می‌کنند که نشست دوم، فتح بابی برای مذاکره مستقیم دولت افغانستان با طالبان خواهد بود، اما عدم حضور حتی یک مقام دولتی در این هیأت ۶۰ نفره نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها این بار هم دروغ می‌گویند.

وقتی پمپئو با سفری سرزده به کابل اعلام کرد که مذاکرات صلح قبل از انتخابات ریاست جمهوری افغانستان (ششم مهر) به نتیجه می‌رسد، انتظار داشت برایش هورا بکشند اما ۱۸ مدت سال برای مردم یک کشور به اندازه کافی از اشغالگران شناخت ایجاد می‌کند که به راحتی مفتون جادوی کلمات و قول‌های بی اساس آنان نشوند.

حالا سوالاتی پیش روی جامعه افغانان است و آن اینکه: بر فرض به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح، آیا طالبان به نتیجه انتخاب مردم در ششم مهر تن می‌دهند؟ آیا گروه مسلحی که در زمان حضور نظامیان غربی در افغانستان، به هیچ اصول دموکراسی پایبند نیست، آیا بعد از خروج آنان حاضر می‌شود وارد فاز سیاسی شده و با فعالیت‌های مدنی به دنبال کسب قدرت باشد؟

وقتی آمریکایی‌ها نمی‌توانند طالبان را مجاب کنند که دولت مشروع یک کشور، باید در مذاکرات صلح حضور داشته باشد، چگونه می‌توانند تضمین کنند که بعد از خروج نظامیان آنان از افغانستان، این گروه جنگجو به تعهدات خود در چارچوب قرارداد صلح پایبند باشد؟

و دهها سوال دیگر، نمایانگر این حقیقت است که صلح مورد ادعای آمریکایی‌ها در کنار پروژه داعش سازی در افغانستان، فقط برای کم کردن هزینه خروج از افغانستان است و در این پروسه امنیت و سعادت مردم افغانستان برای آمریکایی‌ها، محلی از اعراب ندارد.