تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۳

شیراز-ایرنا- ششم ذی العقده در تقویم ملی، روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) نامگذاری شده است که به همین مناسبت مروری بر زندگی و شخصیت این امامزاده والا مقام خواهیم داشت.

حضرت سید امیر احمد (ع) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم (ع) است. مادر وی، مشهور به "ام احمد"، مادر بعضی از فرزندان حضرت موسی بن جعفر (ع) بوده است. ایشان داناترین، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنان در نزد آن حضرت بودند و حضرت اسرار خود را به وی می گفتند و امانتشان را نزد وی به ودیعه می گذاشتند.
مرحوم شیخ مفید از احمد بن موسی شاهچراغ (ع) با بزرگی و عظمت یاد کرده و گفته است: "احمد بن موسی (ع) فردی کریم النفس، جلیل القدر و پرهیزکار بود که پدرش او را دوست داشت و بر دیگر فرزندان مقدم می‌کرد. امام کاظم (ع) مزرعه خویش را که به «‌یسیره‌» معروف بود به او بخشید و احمد بن موسی بن جعفر (ع) هزار بنده را آزاد کرد."
نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز در ارتباط با شخصیت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) گفت: در حرکت حضرت احمد بن موسی (ع) به شیراز و فارس یک جمع قابل توجهی از سادات و اولاد ائمه به رهبری و سرپرستی حضرت احمد موسی (ع) حضور داشتند که در یک دوره قابل توجه در حدود نیم قرن در جای جای استان فارس و شیراز حضور پیدا کردند.
آیت الله دژکام یادآور شد: از جمله امامزادگانی که در شیراز حضور یافتند می توانیم به حضرت سید محمد (ع)، حضرت سید علاء الدین حسین (ع)، حضرت سید علی بن حمزه (ع) و حضرت سید تاج الدین غریب (ع) اشاره کرد که اینها هرکدام برای خود پیشینه تاریخی دارند.
وی ادامه داد: از این جهت شیراز بهره مندی ویژه ای از مکتب اهل بیت برده است و رهبر معظم انقلاب که خود ید طولایی در مباحث تاریخی دارند با توجه به این عمق اثری که مهاجرت حضرت احمد بن موسی (ع) به کشور ما داشته و ویژگی که حضور ایشان در شیراز داشته، در سفر تاریخی خود شیراز را به عنوان سومین حرم اهل بیت (ع) در ایران اسلامی معرفی کردند.
تولیت آستان مقدس حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) نیز در ارتباط با شخصیت این امامزاده عظیم الشان با اشاره به مشهور بودن حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) به امین ولایت، گفت: خیلی‌ها بعد از شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع) برای بیعت با ایشان آمدند چون هم سن ایشان بالاتر بود و هم دارای مقامات عالیه بودند اما حضرت فرمودند شما همراه من بیایید تا جانشین پدر را معرفی کنم و آنها پیش امام رضا (ع) آوردند و گفتند امام شما بعد از پدر ایشان است و من در بیعت ایشان هستم و بر شما لازم است با ایشان بیعت کنید.
آیت الله سید علی اصغر دستغیب افزود: امام رضا (ع) نیز درباره ایشان اینگونه دعا کردند، همچنان که حق من را ضایع نکردی خداوند حق تو را ضایع نکند.
رئیس حوزه های علمیه کشور نیز در این زمینه گفت: حضرت احمد بن موسی برادر بزرگ امام رضا (ع) است که مورد احترام پدر بزرگوارش و انسان بزرگ و جلیل القدری بوده است.
آیت الله حسینی بوشهری با اشاره به ولایت مداری حضرت احمد بن موسی (ع) افزود: امروز در جامعه سخن از ولایت مداری است، ولایت مداری را از حضرت احمد بن موسی (ع) باید آموخت که وقتی مردم برای بیعت با او آمدند گفت برادر من امام و پیشوای جامعه است و باید با او بیعت کنید.

حضرت احمد بن موسی (ع)، امین ولایت
چون خبر شهادت حضرت موسی کاظم (ع) در مدینه شایع شد، مردم به در خانه ام احمد، مادر حضرت احمد بن موسی (ع) گرد آمده و حضرت را با خود به مسجد بردند، زیرا از جلالت قدر و شخصیت بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرایع و احکام و ظهور کرامات و بروز خوارق عادات که در آن جناب سراغ داشتند، گمان کردند که پس از وفات پدرش امام موسی بن جعفر (ع)، امام بحق و خلیفه آن حضرت فرزندش "احمد" است.
به همین جهت در امر امامت با حضرتش بیعت کردند و او نیز از مردم مدینه بیعت بگرفت، سپس بر منبر بالا رفت، خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت انشاء و قرائت فرمود، آنگاه تمامی حاضران را مخاطب ساخته و خواست که غایبان را نیز آگاه سازند و فرمود: همچنان که اکنون تمامی شما در بیعت من هستید، من خود در بیعت برادرم علی بن موسی (ع) می باشم، بدانید بعد از پدرم برادرم (علی) امام و خلیفه ی بحق و ولی خداست و بر من و شما فرض و واجب است که امر آن بزرگوار را اطاعت کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم.
پس از آن شمه ای از فضایل و جلالت قدر برادرش علی (ع) را بیان فرمود تا آنجا که همه حاضران گفته های آن بزرگوار را اطاعت کردند، ابتدا او بیعت را از مردم برداشت، سپس گروه حاضران در خدمت احمد به در خانه حضرت امام علی بن موسی (ع) آمده و همگی با ایشان بر امامت و وصایت و جانشینی امام موسی بن جعفر (ع) بیعت کردند و حضرت امام رضا (ع) درباره برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.

سفر حضرت احمد بن موسی (ع) به ایران و شیراز
شیعیان و محبان اهل بیت (ع) پس از حضور با برکت امام هشتم (ع) در خراسان برای زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف، به سوی ایران حرکت می کنند.
حضرت احمد بن موسی (ع) نیز در همین سال ها (۱۹۸-۲۰۳ هجری قمر) به همراه برادرانش حضرت سید امیر محمد (ع) و حضرت سید علاءالدین حسین (ع) و جمع زیادی از برادرزادگان و محبان اهل بیت (ع)، به قصد زیارت حضرت رضا (ع) از مدینه حرکت می کنند تا از طریق شیراز به طوس عزیمت کنند و در بین راه نیز عده کثیری از شیعیان به آنان ملحق می شوند.
گفته شده است زمانی که حضرت احمد بن موسی (ع) به شیراز رسیدند، تقریباً یک قافله ۱۵ هزار نفری از زنان و مردان تشکیل شده بود.
خبر حرکت چنین قافله بزرگی مأمون خلیفه عباسی را به وحشت انداخت، خبر حرکت این کاروان را به خلیفه وقت (مأمون) دادند، وی ترسید که اگر چنین جمعیتی از بنی هاشم و دوستداران و فداییان آنها به طوس برسند، اسباب تزلزل مقام خلافت شوند لذا امریّه ای به تمام حکام بلاد صادر کرد که در هر کجا قافله بنی هاشم رسیدند، مانع از حرکت شوید و آنها را به سمت مدینه برگردانید، به هرکجا این حکم رسید قافله حرکت کرده بود مگر شیراز.
حاکم شیراز مردی به نام "قتلغ خان" بود. وی با ۴۰ هزار لشکر جرّار، در "خان زنیان" در هشت فرسخی شیراز اردو زد و همین که قافله بنی هاشم رسیدند، پیغام داد که حسب الامر خلیفه، آقایان از همین جا باید برگردید. حضرت سید احمد (ع) فرمود: "ما قصدی از این مسافرت نداریم، جز دیدار برادر بزرگوارمان". اما لشکر قتلغ خان راه را بستند و جنگ شدید خونینی شروع شد اما لشکر در اثر فشار و شجاعت بنی هاشم پراکنده شدند.
لشکر شکست خورده، تدبیری اندیشیدند و بالای بلندی ها فریاد زدند: "الان خبر رسید که ولیعهد (امام هشتم علیه السلام) وفات کرد". این خبر مانند برق، ارکان وجود مردمان سست ‎عنصر را تکان داده، از اطراف امام زادگان متفرق شدند، حضرت سید احمد (س) شبانه با برادران و اقارب از بیراهه به شیراز رهسپار گردیدند و با لباس مبدّل پراکنده شدند.

شهادت حضرت احمد بن موسی (ع)
حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) برای امان از گزند حکومت، به همراه برادران خود مخفیانه به شیراز رهسپار شد. ایشان در منزل یکی از شیعیان در منطقه "سردزک" که مرقد مطهر ایشان در این منطقه واقع است، سکنی گزید و در خانه این شخص مخفی گشت و شب و روز را به عبادت می گذرانید.
"قتلغ خان" که جاسوسانی را برای شناسایی و دستگیر کردن سادات که از مناطق خود فرار کرده بودند قرار داده بود، مکان ایشان را بعد از یک سال یافت و او و همراهانش را محاصره کردند و نبردی بین آنها و مأموران حکومت در گرفت و حضرت احمد بن موسی (ع) با شهامت و شجاعت هاشمی خود به دفاع از خود و همراهان خود پرداخت.
هنگامی که "قتلغ خان" دانست که از طریق ستیز مسلحانه، قدرت از میان بردن آنان را ندارد، از طریق خانه همسایه او شدند و از طریق شکافی که در خانه همسایه درست کردند وارد خانه ای که ایشان در آن پناه برده بود، شدند و زمانی که ایشان برای استراحت و تجدید قوا رفته بودند، هنگام خروج، با شمشیری بر سر او ضربه ای وارد کردند، سپس به دستور "قتلغ خان" خانه را بر روی آن بدن شریف خراب کردند و زیر آوار باقی گذاردند.
با توجه به تبلیغ گسترده حکومت و مأموران بر علیه تشیع و اهل بیت (ع) تعداد زیادی از مردم که از مخالفان تشیع بودند، حرمت بدن شریف نوه پیامبر (ص) را نگاه نداشتند و آن را در زیر آوار نگاه داشته و به خاک نسپردند.

انتخاب لقب شاهچراغ برای حضرت احمد بن موسی (ع)
تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی رسید که در اطراف آن، خانه های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود.
از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می بود، روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت، با خود اندیشید شاید در این مکان، مقبره یکی از امامزادگان یا اولیای خدا باشد، بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم، هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود برای او بیان کرد، امیر و حاضران از بیانش تعجب کردند.
درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند اما امیر که مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت گفت: اولین شب جمعه شخصاً به خانه پیرزن می روم تا از موضوع آگاه شوم.
چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و به پیرزن گفت هر وقت چراغ روشن شد مرا بیدار کن؛ چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد: " شاه! چراغ".
امیر بیدار شد و ناگهانی از خواب پریده و چشمش را متوجه سمتی کرد که پیرزن چراغ را به او نشان می داد و چون علناً و آشکارا چشمش نور چراغ را دید در شگفتی عجیب بماند و چون رو به سمت چراغ بر بالای تل برآمد اثری از چراغ ندید و چون به پایین آمد باز نور چراغ با روشنایی زیاد خود نمایی می کرد، خلاصه اینکه امیر شخصی را جهت کاوش در آن منطقه مامور می کند و مقبره فرزند ارشد موسی بن جعفر (ع) حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) پیدا می شود و به دستور امیر بر بالای آن جایگاهی ساخته می شود که تا امروز زیارتگاه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است.
۹۲۵۴/‏‬ ۲۰۲۷