به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاشهای مکرر و بی ثمر غرب برای شکست انقلاب به جایی نرسید. آنها با روشهای مختلف از جمله تأسیس حزب و گروه و حمایت از احزاب و سازمانهای موجود، دامن زدن به تنشهای مذهبی و قومی، تجزیه طلبی و براندازی مسلحانه، ترور رهبران و ایجاد شورش و آشوب تلاش گستردهای کردند تا انقلاب اسلامی را به شکست بکشانند اما موفق نشدند. بنابراین دشمنان این مرز و بوم به ارزیابی نشستند و با حمایت از عناصر ضد انقلاب به مرزهای ایران چشم دوخته بودند و قبل از کودتای نافرجام نوژه غائلههایی در استانهای مرزی ایجاد کردند و بعد حمله نظامی طبس را به راه انداختند.
در واقع دولت آمریکا کودتا را راه حلی مناسب برای سرنگونی دولتها میدانست و از آن به عنوان یک گزینه تأثیرگذار و کم هزینه برای دستیابی به اهداف خویش استفاده میکرد. به همین سبب در آذر ۱۳۵۹ خورشیدی، وقتی که بختیار از رهبران جبهه ملی و آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی و عوامل داخلی و بیرونیاش به فکر کودتا و براندازی نظام اسلامی برآمدند با استقبال کشورهای مختلف و سازمانهای جاسوسی روبه رو شدند.
آغاز کودتا از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان برنامهریزی شده بود و به همین دلیل پس از کشف و سرکوب به «کودتای نوژه» شهرت یافت. این کودتا، درست میان ۲ تحول بزرگ تاریخ معاصر ایران یعنی تسخیر لانه جاسوسی و جنگ تحمیلی به وقوع پیوست.
سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) به کودتای نوژه امید زیادی بسته بود و آن را ضربه نهایی و قطعی بر پیکر نظام نوپای جمهوری اسلامی میپنداشت و اهمیت آن را بیش از تجاوز نظامی ارزیابی میکرد. همچنین این کودتا از لحاظ تجهیزات نظامی که قرار بود از داخل و خارج در جریان آن به کار گرفته شود در تاریخ کودتاهای جهان بی سابقه و چنان دقیق طرح ریزی شده بود که سیا موفقیت آن را قطعی میدانست و امید به موفقیت کودتا تا بدان حد بود که حتی اعلامیه پیروزی آن را نیز آماده کرده بودند اما وضعیت به گونهای دیگر رقم خورد.
یکی از خلبانان ارتش که برای همکاری در اجرای این کودتا انتخاب شده بود، در تهران با شخصی از عناصر این کودتا دیداری داشت و پس از آگاهی از نوع مأموریت و میزان کشتار مردم برای اجرای آن مردد شد و تصمیم به افشای آن گرفت. بنابراین ستادی از واحدهای اطلاعات سپاه همدان و گروه مهندسی انجمن اسلامی نیروی هوایی، تعدادی از پرسنل نیروی زمینی و تیپ نوهد به نام ستاد خنثی سازی کودتا به منظور جلوگیری از کودتای نوژه شکل گرفت و سرانجام این توطئه با دستگیری رهبران اصلی و بسیاری از اعضای آن در ۱۸ تیر ۱۳۵۹ خورشیدی شکست خورد.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت فرارسیدن سالروز کشف کودتای نوژه با جواد منصوری نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران به گفت و گو پرداخت.
متن این گفت و گو را در ادامه میخوانیم:
ایرنا: انگیزه افرادی که در کودتای نوژه شرکت کردند چه بود، چه تصوری داشتند و پایان کار چگونه بود؟
منصوری: پس از پیروزی انقلاب اسلامی قدرتهای بزرگ برای مقابله با انقلاب اقدامهای خود را شروع کردند که در ابعاد مختلفی شکل گرفتند اگر چه در ابتدا تصور میکردند که انقلاب اسلامی چندان دیر پا نخواهد بود اما با گذشت زمان متوجه شدند که آن چنان که میپنداشتند نمیتوانند این انقلاب را مانند انقلابهای دیگر به شکست روبرو سازند. بنابراین از اواخر ۱۳۵۷ خورشیدی برنامههای گستردهای برای تجزیه ایران از جمله حمله طبس طراحی کردند که با شکست مواجه شد. همزمان با طراحی عملیات طبس، کودتای دیگری طرح ریزی کردند به این تصور که ایران مانند برخی دیگر از کشورها که در دنیا علیه آنها کودتا میکنند، است اما نمیدانستند که ایران یک رهبر بی نظیر و مردمی آگاه و حاضر در صحنه و متحد دارد که با ایمان به اسلام بسیاری از معادلات را به هم میزنند.
طراحان کودتا با این تصور که میتوانند با ایجاد رعب و وحشت مردم را از صحنه خارج کنند و به دلیل اینکه نظام اداری کشور، دستگاههای اطلاعاتی و نیروهای مسلح کشور انسجام لازم را ندارند میتوانند به سرعت موفق شوند. به همین علت در این ارتباط تعدادی از سران رژیم سابق به کار گرفته شدند، آنها انگیره کافی را در این باره داشتند زیرا که با پیروزی در این کودتا میتوانستند دوباره به قدرت برسند و از طرف دیگر اینکه یک نظام انقلابی و اسلامی که به هیچ عنوان قابل قبول برای ابرقدرتها آن زمان نبود به وسیله آن افراد به شکست کشیده میشد.
بنابراین در طراحی این کودتا از تمامی جریانها استفاده شد و به پیروزی بسیار امیدوار بودند. باور داشتند تمامی برنامهها مطابق پیش بینی انجام شده طی خواهد شد و در آخرین مرحله میتوانستند فرمان آغاز عملیات بدهند و پیش روند اما به گونهای غیر منتظره این برنامه با شکست مواجه شد.
ایرنا: کودتاچیان میپنداشتند که کدام مراکز و شهرها را تصرف خواهند کرد؟
منصوری: طرح عملیات کودتا بسیار گسترده بود. تصرف مراکز مهم نظامی کشور و به دنبال آن تصرف مراکزی در تهران مانند مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و دفتر امام (ره) جز برنامه آنها بود و حتی سخن از این بود که اگر با شلیک موشک به مراکز مورد هدفشان به نتیجه نرسند یک فروند هواپیما در ۲ و سه نقطه از جمله دفتر امام (ره) سقوط کند تا به اطمینان به هدف خود برسند. البته تهران مهمترین اولویت آنها بود اما نقاط مهم دیگری هم در نظر داشتند.
ایرنا: چرا کودتاچیان پایگاه نوژه را برای این عملیات در نظر گرفتند و آیا مزیت و امتیاز خاصی نسبت به دیگر پایگاهها داشت؟
منصوری: چون این پایگاه دور از شهر بود و کمتر میپنداشتند که اجرای برنامه از آنجا شروع شود. البته معمولاً فرودگاهها بزرگ مانند اصفهان، تهران، شیراز به شدت تحت نظر بودند به همین دلیل تصور آنها این بود که از این فرودگاهها نمیتوانند برنامه خود را آغاز کنند. بنابراین از فرودگاهی به نام نوژه که به اسم یک شهید انقلاب نامگذاری شده بود، استفاده کردند. اگرچه نام اصلی این کودتا را کودتای نقاب یعنی نجات قیام ایران بزرگ گذاشتند.
در ادامه این گفت و گو، دیدگاههای «شاداب عسگری» سرهنگ بازنشسته ارتش، پژوهشگر تاریخ معاصر و نویسنده کتاب قدر مطلق یک توطئه (کودتای نوژه) را جویا شدیم.
متن این گفت و گو را در ادامه میخوانیم:
ایرنا: افراد حاضر در کودتای نوژه چگونه و چرا انتخاب شدند؟
عسگری: یک واقعیت غیرقابل انکار این بوده که برای اجرای یک کار بزرگ مانند کودتا شناخت افراد لازم است در آن زمان ایران حدود ۲ هزار تن سرتیپ، سرلشکر، سپهبد و ارتشبد داشت که ابتدای انقلاب بازنشسته شدند. بنابراین چرا برای کودتا باید از این ۲ هزار سراغ عدهای خاص بروند؟ آیا این ریشه در شناخت نداشته است؟ آیا برای گزینش این افراد نیاز به بررسی زیادی وجود نداشت؟ پاسخ این سوالها مثبت است اما چه افرادی و چه جایگاههایی این شناخت را داشتند؟ نخست فرماندهانی بودند که همه آنها روزهای نخست انقلاب برکنار شدند و دوم ضد اطلاعات بودند که از ۲۲ بهمن تعطیل شدند و سوم سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که آن هم منحل شده بود. بنابراین تنها جایگاهی که میتوانست این شناخت را منتقل کند، دفتر رایزنان نظامی آمریکا بود که مدت ۲۵ سال روی تمام افرادی که به دورههای خارج از کشور میرفتند، نظارت داشت و افرادی را که در ساواک و ضد اطلاعات کار میکردند، میشناخت و به همین دلیل این افراد را به محمدباقر بنی عامری سرهنگ دوم بازنشسته ژاندارمری سپردند و بنی عامری به سراغ این افراد رفت و خود طراح و فرمانده نظامی عملیات نقاب را بر عهده گرفت.
ایرنا: نقش سازمان سیا و ارتجاع منطقه عرب با کودتای نوژه را چگونه ارزیابی میکنید؟
عسگری: آنچه مشخص است اینکه در هیچ جای دنیا و در هیچ کشوری پس و پیش از انقلاب حتی در ایران هیچگاه یک سرهنگ دوم ژاندرمری نمیتواند یک سپهبد، یک سرلشگر و پنج سرتیپ و ۲۰ تا سرهنگ و سرهنگ دوم ارتش را زیر امر خود را قرار دهد مگر اینکه از حمایت قدرت و نیرویی برخوردار باشد که به این افراد بگوید که از این فرد تمکین کنند. تنها قدرتی که آن موقع این شرایط داشت سازمان سیا بود. همچنین ۵۰ درصد خانواده افرادی که در کودتا شرکت داشتند از یک تَن تا تمام اعضای خانواده در زمان وقوع کودتا در آمریکا بودند.
عربستان سعودی و حکومت وقت عراق به شدت از این کودتا حمایت کردند. شاپور بختیار در یک گفت وگو که در شبکه مجازی هم وجود دارد به صراحت عنوان میکند که هر فردی در مقابل ایران بایستد من در مقابلش خواهم ایستاد و در ادامه میگوید من برای براندازی رهبر نظام اسلامی از قطب شمال و قطب جنوب هم کمک میگیرم و به حرف شارل دوگل افسر ارتش فرانسه که آیا دوگل از انگلیس کمک نگرفت، استناد میکند. البته این حرف دارای تناقض است زیرا میگوید به شرطی که در مقابل ایران قرار نگیرند و آیا نمیدانست که رژیم بعثی در مقابل ایران قرار نگرفته بود و عربستان سعودی از لحاظ مادی هم کمکهای بسیاری به بختیار و دیگر کودتاچیان میکرد.