به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی پیش روی ما قرار دارد، ولی وضعیت کنونی فضای سیاسی کشور، مشارکت پرشوری را نوید نمیدهد.
در کمتر از ۹ ماه مانده به انتخایات، جریانهای سیاسی عمده کشور چنان که باید مهیای رقابت سیاسی نشدهاند. اصولگرایان در حالی مشغول هم اندیشی و چانه زنی برای ایجاد سازوکار وحدت هستند که اصلاح طلبان هنوز در خم کوچه تصمیم گیری در مورد مشارکت یا تحریم انتخابات ماندهاند.
اظهارات اخیر «آذر منصوری» فعال سیاسی اصلاح طلب در خصوص اینکه «هنوز هیچ جمع بندی خاصی در مورد نوع مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات صورت نگرفته است» گویای رویکرد مبهم این جریان در خصوص چند و چون مواجهه با انتخابات پیش رو است.
این در حالی است که رجوع به مبانی و اصول بنیادی رویکرد اصلاح طلبانه، چون دفترچهای راهنما، مسیر روشنی را پیش روی اصلاح طلبان قرار میدهد.
**اصلاح طلبان سرگردان میان حمایت یا تبری جویی از دولت
اصلاح طلبان ناراضی از عملکرد دولت اعتدالی، مدتها است بر سر گزاره تداوم یا قطع حمایت از دولت با یکدیگر اختلاف نظر دارند.
تأثیر حمایت اصلاح طلبان از روحانی در راه یابی او به پاستور در جریان انتخابات ۹۲ و ۹۶ ریاست جمهوری انکارناپذیر است، ولی آنچه در عرصه عمل رخ داد، با مطالبات و انتظارات اصلاح طلبان از دولت زمین تا آسمان تفاوت داشت و زمینه خلق نارضایتیهایی را فراهم کرد. در نتیجه، گروهی از اصلاح طلبان به طور کلی از دولت تبری میجویند و گروهی دیگر همچنان از لزوم تداوم حمایت از دولت سخن میگویند.
رجوع به اصول بنیادین اصلاح گرایی، نقشه راهی روشن پیش روی اصلاح طلبانی قرار میدهد که میان موضع گیری حمایت یا تبری جویی از دولت سرگردان هستند.
مسؤولیت ذاتی اصلاح طلبی در آگاه سازی اجتماعی و سیاسی، مطالبه سازی و مطالبه گری مدنی و اصلاح تدریجی رویههای جاری، اتخاذ موضع مسوولانه در برابر دولت را به گزینهای پرهیزناپذیر برای اصلاح طلبان تبدیل کرده است.
هرچند دولت اعتدال صد درصد برآمده از اردوگاه اصلاح طلبی نیست، ولی همپیمانی اصلاح طلبان با روحانی، مسوولیتهایی را متوجه این جریان کرده است. اصلاح طلبان باید به سهم خود در قبال عملکرد دولت اعتدال پاسخگو باشند. این مساله نه تنها اسباب سرشکستگی و تضعیف اصلاح طلبان را به دنبال نخواهد داشت، بلکه با آگاهی بخشی به جامعه، زمینههای رونق و مقبولیت این جریان را هم فراهم خواهد کرد.
اگرچه روحانی بر سکان بالاترین دستگاه اجرایی کشور تکیه زده، ولی محذوریتها و مضیقههای او در سیاست ورزی مانع از ایفای مسوولیتهای کامل او در مقام رئیس جمهوری میشود. گلایههای مکرر روحانی در ماههای اخیر در خصوص اختیارات محدودش، گویای این واقعیت است.
آگاه سازی جامعه در خصوص موانعی که فعالیت نهادهای قدرت و ثروت موسوم به «دولت پنهان یا موازی» بر سر راه اجرای مسوولیتهای دولت ایجاد میکند، حتی در شرایط کنونی میتواند اعتماد عمومی به اصلاح طلبان را احیا کند.
چندی پیش «ابراهیم اصغر زاده» فعال سیاسی اصلاح طلب، در گفت و گویی رسانهای سکوت اصلاح طلبان در شرایط کنونی را مانند تکرار اشتباه جریان چپ در قبال اتمام جنگ دانست و به اصلاح طلبان توصیه کرد برای بازتولید سرمایه اجتماعی خود با مردم سخن بگویند.
بر همین اساس اصلاح طلبان در شرایط کنونی باید مطالبه گرایانه با دولت مواجه شوند و از دولت و شخص رئیس جمهوری بخواهند با مردم سخن بگوید و در خصوص موانع و چالشهایی که اختیارات و اقتدار رئیس جمهوری به عنوان منتخب ملت را زیر سوال میبرد سخن بگوید.
به گفته اصغر زاده اگر دولت مقتدر باشد، اختیارات قانونی خود را طلب کند و از کارشکنیها بگوید، اصلاح طلبان میتوانند سرشان را بالا بگیرند. از دید این فعال سیاسی، اگر دولت بخواهد فرسوده و رنجور باشد، آنگاه اصلاح طلبان باید موازنه قدرت را به سمت جامعه مدنی ببرند و با جامعه گفت و گو کنند. آنان میتوانند با نمایندگی مطالبات عمومی، اعتماد از دست رفته و سرمایههای اجتماعی خود را احیا کنند.
از این رو است که برخی چهرههای شاخص اصلاح طلب این روزها به جای انتقاد صرف از دولت، به روشنگری در خصوص مقدورات و محذورات آن میپردازند. چنانکه به تازگی «بهزاد نبوی» در این خصوص گفته: الان ۶۰ درصد اقتصاد در اختیار نهادهای خارج از دولت است؛ دولت در اقتصاد نقش ندارد. اداره رادیو و تلویزیون در اختیار دولت روحانی نیست. مسؤولیت دولت باید با اختیاراتی همراه باشد. الان دولت در اقتصاد و در سیاست خارجی اختیاری ندارد. باید به میزان توان دولت برای ورود و دخالت در این حوزهها توجه کرد. از دولت چه میخواهیم؟ دولت چه میتواند بکند؟ وظیفه وزرا چیست؟ مشکلات دولت از ایرادهای ما بزرگتر است. غیر از روحانی چه گزینهای داشتیم؟ ما درست عمل کردیم. ما در حد امکانات عمل کردیم. نباید این واقعیتها را فراموش کرد. باید به امکانات توجه کنیم و گزینهها را در نظر بگیریم.»
این اظهارات و این رویکرد، از اصول بنیادین اصلاح طلبی بر میآید که از هر فرصتی برای ارتقای آگاهی جامعه و ایجاد مطالبه مدنی استفاده کنند. عمل به این اصل، میتواند شرایط کنونی جامعه را به نفع اصلاح طلبان تغییر دهد.
**اصول اصلاح طلبی در مورد انتخابات چه میگوید؟
مساله نحوه مواجهه با دولت، همبستگی نزدیکی با رویکرد اصلاح طلبان در مورد انتخابات پیش رو دارد. گروهی از اصلاح طلبان که به دولت انتقادات جدی دارند و به نوعی از دولت تبری میجویند، گزارههایی چون تحریم انتخابات و قهر با صندوق آرا را مطرح میکنند.
این در حالی است که برخورد انفعالی، در ذات رویکرد اصلاح طلبی جایی ندارد. اصلاح طلبی یک نظام فکری فرازمانی و فرامکانی مبتنی بر اصلاح تدریجی روندهای جاری از طریق تجربه گرایی و روشهای مسالمت آمیز است. بر این اساس عقب نشینی در رویکرد اصلاح طلبانه جایی ندارد. چنانکه به گفته «فیض الله عرب سرخی» فعال سیاسی اصلاح طلب، در شرایط کنونی جامعه «همچنان باید برای اصلاح تلاش کرد، چرا که اصلاح، راهبردی بی بدیل و بهترین راهکار ممکن است.»
بر این اساس، گزاره تحریم انتخابات به خاطر مضیقههایی که نظارت استصوابی بر سر راه بهره گیری حداکثری از نیروهای اصلاح طلب پیش روی این جریان قرار میدهد، از رویکرد اصلاح گرایانه چندان پذیرفته شده نیست.
اصلاح طلبان حتی در شرایط کنونی به جای کنشی سترون که در واقع به بی عملی منجر میشود، باید برای تغییر رویهها و تأثیرگذاری بر روندها تلاش کنند. از این رو است که فعالان اصلاح طلب، اخیراً خواستار مذاکره با حاکمیت برای بهبود شرایط بررسی صلاحیتها شدهاند.
تعامل و رایزنیهای اخیر گروهی از اصلاح طلبان با نهادهای قدرت و حاکمیت، اقدامی است که در نتیجه بازگشت به اصول بنیادین اصلاح طلبی و در راستای کنش فعالانه این جریان انجام میشود.
اصلاح طلبان همچنین در فضای رسانهای کشور مطالباتشان را از شورای نگهبان به عنوان یک نهاد نظارتی مطرح میکنند. «مرتضی مبلغ» فعال سیاسی اصلاح طلب به تازگی در گفت و گویی رسانهای با اشاره به چالشهای برخورد سلیقهای و مضیق شورای نگهبان در بحث نظارت استصوابی، توصیه کرد: اعضای محترم شورای نگهبان باید سعیشان را بر بیطرفی و عمل به مُر قانون بگذارند و از تفسیرهایی که موجب نقض آشکار قانون میشود، پرهیز کنند.
از این رو است که برخی اصلاح طلبان گزاره مشارکت مشروط در انتخابات را در راستای ایجاد مطالبه گری مدنی در جامعه مطرح میکنند. با اینکه افرادی چون بهزاد نبوی بر این باور هستند که «اصلاح طلبان باید در انتخابات حضور داشته باشند»، گروهی دیگر معتقدند که «اصل بر مشارکت مشروط در انتخابات است، مگر آنکه حداقلهای مورد انتظار توسط برگزار کنندگان آن رعایت نشود».
در همین راستا، افرادی چون «سعید حجاریان» و «محسن صفایی فراهانی» معتقدند دیگر نباید با چهرههای رده سوم وارد عرصه انتخابات شد و بر این اساس لازم است شورای نگهبان از رویکرد موسع در روال بررسی صلاحیتها بازنگری کند.
آنچه مسلم است اینکه هم اصلاح طلبان و هم حاکمیت لازم است برای برگزاری انتخابات پرشور تلاش کنند. به ویژه در شرایط کنونی که دولت و نظام به پشتوانه مردمی قویتری برای مواجهه با فشارهای بین المللی نیاز دارد، مشارکت بالای مردم در انتخابات لازم و ضروری است. مشارکت بالا در انتخابات با تأیید جمهوریت نظام، اقتدار ملی را افزایش داده و کشور را در غلبه بر تنگناهای موجود توانمندتر میکند.