روزنامه همدلی در گزارشی نوشت: بعدها دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از اعطای مبلغ یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از سوی آمریکا به ایران در جریان توافق برجام انتقاد کرد که بر اساس سریال گاندو، این مبلغ در قبال آزادی جیسون رضاییان به صورت وجه نقد به ایران پرداخت شده است.جیسون رضاییان دوم بهمن ۱۳۹۲ به اتهام جاسوسی در تهران بازداشت شد. مهمترین اتهام او نفوذ در اماکن مهم دولتی و افشای اطلاعات اعلام شد. رضاییان در نهایت ۲۶ دی ۱۳۹۴ همزمان با حضور وزرای خارجه ایران و آمریکا در وین به منظور قرائت بیانیه اجرایی شدن برجام، در راستای مصوبات شورای عالی امنیت ملی ایران و مصالح کلی نظام، آزاد شد.
تناقض در اصالت ماجرا
جواد افشار این سریال را بر اساس نوشتهای از آرش قادری ساخته است. قادری اعلام کرده؛ گاندو که بر اساس مساله آقای جیسون رضاییان ساخته شده، صددرصد بر اساس واقعیت بوده است. فقط داستانکهایی که در کنار پرونده اصلی جیسون رضاییان برای پیشبرد سریال آمده، بر اساس تخیل نویسنده بوده است که آن هم در نویسندگی ناچار به این اقدام هستیم تا سریال جذاب و مخاطبپسند هم باشد.با این حال کارگردان با تاکید بر اینکه هرگز حاضر نیستم مقامهای ارشد کشور را تخطئه کنم، گفته است؛ آنچه شما میبینید [در سریال گاندو] سطح دسترسی ما به اطلاعات این پرونده بوده است.
اختلاف در دل این سخنان، تنها یک معنا و دلیل دارد؛ تناقض گفتاری نویسنده و کارگردان. و اینکه این سریال چقدر بر اساس واقعیتهای موجود ساخته و پرداخته شده است. علت این تناقض هم وارد کردن اتهام مستقیم به دولت و اطرافیان شخصیتهای ردهبالای دولتی است. موضوعاتی مانند جاسوس بودن یکی از چهره مطرح دولت، نگاه سیاسی وزارت امور خارجه به یک پرونده امنیتی، ماهی گرفتن دولت از آب گلآلود با تبادل جاسوس و دریافت پول هنگفت از آمریکا ذیل برجام، نفوذ دستگاههای امنیتی خارجی به وزارت نفت، جاسوس خطاب شدن روزنامهنگاران و عکاسان خبری، نقش مدیران دولتی به عنوان پارتی در دادن امکان فعالیت به عکاسان جاسوس و… که هم صدای خیلیها را درآورد و هم انتقاد مستقیم دولت علیه این اقدام صدا و سیما و شبکه سه مطرح شد.
باز هم دیوار کوتاه خبرنگاران
سریال گاندو که اتفاقاً پربیننده بود و بخشی از این مخاطبان را خبرنگاران و روزنامهنگاران تشکیل میدادند، قشر رسانهای کشور را مستقیم به همکاری با جاسوسان آمریکایی متهم کرد. در این سریال مایکل هاشمیان (کاراکتر جیسون رضاییان) به عنوان سوژه اصلی داستان روزنامهنگار آمریکایی ایرانی است و ارتباطات خود در ایران را بر اساس تعاملات روزنامهنگاری پیش میبرد. یکی از مظنونان و متهمان اصلی پرونده استاد کلاس روزنامهنگاری است تا استعدادهای مناسب برای پیشبرد اهداف و برنامههای عملیات جاسوسی را شناسایی و جذب کند. عکسبرداری از اماکن و تاسیسات محرمانه و نظامی به قشر عکاسان خبری واگذار میشود.
حتی در قسمتی از این سریال مسئول پرونده در پاسخ به همکارانش در خصوص اینکه چرا مایکل هاشمیان روی روزنامهنگاران سرمایهگذاری کرده است، میگوید؛ روزنامهنگاران بهترین انتخاب برای انجام عملیاتهای جاسوسی هستند. در قسمت دیگری، مایکل هاشمیان در نیویورک وقتی پروژهاش برای ادامه فعالیت در ایران را به رئیس خود در نشریهای که در آن کار میکند، شرح میدهد، از تصمیمش برای راهاندازی از روزنامهای در ایران خبر میدهد و تاکید میکند که برای راهاندازی روزنامه در ایران فقط کافی است از روزنامهای که در حال انتشار است، حمایت شود. او موافقت CIA برای این امر را جلب کرده بود. فحوای کلام این بود که روزنامهنگاران در ایران به راحتی قابل خریده شدن هستند.
به هرحال اقدام تخریبی گاندو علیه روزنامهنگاران موضوعی نیست که به راحتی بتوان از کنار آن عبور کرد و شک نداشته باشید که ذهنیت جامعه نسبت به این قشر مظلوم که دیوارشان کوتاهترین است و متهم به همکاری با سرویسهای امنیتی خارجی شدهاند، تغییر کرده و خواهد کرد. به نظر روزنامهنگاران هم خیلی وارد این بحث در فضای رسمی نشدند تا مبادا متهم به ناراحتی از لو رفتن یک پرونده گسترده جاسوسی شوند.
منتقدان یک سریال ضدحال
مدیریت شبکه سه برای ساخت و پخش این سریال دچار شادی مضاعفی است که توانسته از عملکرد خود دفاع کند و کمی از حجم انتقادات از آن را بکاهد؛ انتقاداتی که در خصوص تعطیلی برنامه پرمخاطب «نود» و نیز جنجالهای رایگیری در جریان جشنواره ملی تلویزیون و اعمال نظر در محتوای برنامهسازیها، نمایش و معرفی مسیر دور زدن تحریمها توسط نفتکش ایرانی و… به اوج رسیده بود. تیم برآمده از دانشگاه کادرساز امام صادق (ع)، در ذهنیت خود سریالی را روی آنتن برد که در آن با کششها و تعلیقهای داستانی هالیوودی مواجه بودیم. اتفاقاً از نظر بصری و محصول تلویزیونی، کار قابل قبول و خوبی از آب درآمده است، اما از نظر اخلاقی و با در نظر گرفتن اینکه «تلویزیون دانشگاه است» نتوانست انتظارات را برآورده سازد. همانطور که در پیشتر گفتیم، این سریال اتهامهای یکجانبه و مستقیمی به شخصیتهای حقیقی و حقوقی وارد ساخته که با توجیه «سریالبودن» از مسئولیت آن شانه خالی میکنند.
جدال توئیتری
روزنامهنگاران که پاسخ ندادن را به ارائه انتقادات رسمی ترجیح دادند، توئیتر و اینستاگرام را برای بیان نظرات گاهی تند خود، بستر مناسبی دانستند. توئیتر مورد استفاده حسامالدین آشنا، مشاور رئیس جمهور در حمله به گاندو هم بود. او در واکنش به ادعای شبکه سه و سازندگان گاندو مبنی بر وجود فشار از سوی دولت برای سانسور بخشهایی از این سریال، در حساب شخصی خود نوشت: «جالبه که هم میگن سانسور شده، هم پخش میکنن. هم میگن صداگذاری شده، هم اصلش را در فضای مجازی منتشر میکنن. هم میگن فشار روی ماست، هم خیلی راحت این جمله را میگن و ادامه هم میدن. هم فیلم به طور کامل فیلمبرداری شده، هم میگن بگذارین کار کنیم. هم از توبره، هم از آخور.»
او در توئیت دوم خود نوشت: «راستی نگفتن بالاخره کی تلفن کرده؟ کی فشار آورده و میاره؟ کی اصلاً خبر داره چی ساختن و چی پخش میکنن؟ و آخر اینکه فرض کنیم تماس و فشار هم درست باشه، از کی تا حالا، فشار و تماس دولت موثر بوده؟»
آشنا کمی بعد هم در واکنش تند به یکی دیگر از قسمتهای گاندو که دولت و شورای عالی امنیت ملی را به انفعال در خصوص پرونده جاسوسی علیه ایران متهم کرده بود، در توییتر خود نوشت: «١- دولت نه اجازه و نه پول دارد که سریال بسازد. ٢- صدا و سیما هم که پول ندارد سریال بسازد. ٣- ولی گویا جای دیگری هست که برای تضعیف نهاد دولت هم پول فراوان دارد، هم مجوزها و مشوقهای لازم را دریافت کرده است و هم میتواند صدا و سیما را الزام به پخش کند. ۴- با گاندو، گنده نمیشوید.»
وقتی تلویزیون مسئولیت را از خود دور کرد و توپ را در زمین موسسه شهید آوینی انداخت، آشنا باز هم توئیت کرد و در آن نوشت: ۱. «موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی مستقل است یا وابسته به یک نهاد عمومی است؟ ۲. هیات امنا، هیات مدیره و مدیرعامل این موسسه چه کسانی هستند و توسط چه کسانی و چه سازوکاری منصوب میشوند و به چه کسانی پاسخگو هستند؟ ۳. بودجه سالانه این موسسه چقدر است و چگونه تامین میشود؟»
کمی بعد مجتبی امینی، تهیهکننده سریال تلویزیونی گاندو در توئیتی خطاب به حسامالدین آشنا نوشت: «جناب سرهنگ آشنا؛ همه میدانند موسسهای مزین به نام سید شهیدان اهل قلم؛ سیدمرتضی آوینی چیست و کجاست؟ اما همه نمیدانند یک روحانی ترک لباس کرده که از مدیران ارشد امنیتی سابق وزارت اطلاعات بوده، در حوزه فرهنگ و هنر چه میکند و به دنبال چیست؟» به هر حال در پاسخ توئیتری تهیهکننده گاندو، جوابی به سوالات آشنا داده نشد.
سیدعباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در نشست هفتگی خود در پاسخ به سوالی درباره پخش سریال گاندو و اینکه هدف آن دولت و وزارت خارجه است، گفت: عجیب است. آنچه درباره وزارت خارجه و شخص وزیر و همکاران ما در این سریال نشان داده میشود خیلی با واقعیت منطبق نیست، هر چند ادعا کردند داستانشان واقعی است. فیلم به لحاظ جلوههای هنری فیلم بدی نیست، و من هم نگاه میکنم، ولی ای کاش تقوا در آن رعایت میشد.
شکلدهی به تقابلهای دوگانه درون دولت
گاندو در یک مورد ویژه و حساس هم عملکرد قابل انتقاد دیگری داشته است، طرح دوقطبیهای درون دولت و نظام. در گاندو سرویس امنیتی متعلق به وزارت اطلاعات، تنها ارگان دولت است که در آن منافع ملی و دفاع از حیثیت و شرف نظام را بر هر موضوع دیگری ارحج میداند و در مقابل آن وزارت امور خارجه، شورای عالی امنیت ملی و دولت در مواجهه با پروندههای امنیتی تنها به دنبال بهرهبرداریهای سیاسی و دولتی و حتی تامین منافع شخصی خود هستند. در گاندو حتی به تیم حفاظت سپاه هم اطمینان کامل وجود ندارد، فقط وزارت اطلاعات قابل تقدیس شدن است. طرح مصنوعی این تقابل و نیز اتهاماتی که در یک سریال تلویزیون بیان شدهاند، قطعاً در دوره کنونی که کشور با حساسترین برهه و سختترین مشکلات خارجی مواجه است، اوج بدسلیقگی در شبکهای است که معلوم نیست مدیران آنچه ماموریتی را دنبال میکنند.