روزنامه آرمان در گزارشی نوشت: بیتردید سخن گفتن با سعید حجاریان آرزوی برخی اصولگرایان است چه رسد به اینکه بخواهند با او مناظره کنند. سعید حجاریان چهره شناخته شدهای است و جماران نوشته است: «حجاریان در یک خانواده نسبتاً مذهبی و از طبقه متوسط در محله نازیآباد تهران زندگی میکرد و جرقه فعالیتهای سیاسی اجتماعیاش از دبیرستان الهی زده شد و در دوران تحصیل در دانشکده فنی دانشگاه تهران با برگزاری کلاسهای تفسیر قرآن و شریعتیخوانی و توزیع اعلامیههای امام با بچههای همان محله به اوج خود رسید. بعد از پیروزی انقلاب به ژاندارمری، کمیته نازیآباد و نهایتاً ستاد کل ارتش رفت. گفته میشود در آنجا، از وقوع کودتای نوژه جلوگیری کرد. بعد از تشکیل دفتر نخست وزیری به تیم اطلاعاتی آنجا میپیوندد.
از وی به عنوان یکی از طراحان اصلی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی یاد میشود. با شروع دولت سازندگی از این نهاد امنیتی به مرکز استراتژیک ریاست جمهوری میپیوندد. در این دوره، در راستای تقویت حکومت جمهوری اسلامی، در کنار توسعه اقتصادی؛ بحث ضرورت توسعه و نوسازی اجتماعی و سیاسی را مطرح میکند.
در نخستین دوره از تشکیل شورای شهر تهران به عنوان نایب رئیس انتخاب شد». همین نقشآفرینی و اثربخشی بود که سبب شد تا آنانی که دل در گرو توسعه و آرامش کشور نداشتند تمایلی به تداوم مسیر حجاریان نداشته باشند که به گفته خودش یک بار در سال ۱۳۶۰ مورد سوءقصد مجاهدین خلق قرار گرفت و بار دیگر سعید عسگر در سال ۷۸ بود که اقدام به ترور حجاریان کرد؛ هر چند مغز متفکر اصلاحات از این حادثه جان به در برد اما از آن پس تاکنون صندلی چرخدار همراه زندگی است. ۲۰ سال که هر روزش حجاریان درد جریانی را با خود حمل میکند که هنوز حاضر نیستند به اشتباه بودن مسیر خودشان اذعان کنند.
منافعی که هر روز در یک پوشش کسب میکنند و با انقلابی نشان دادن خود هر آنچه لایق خودشان است نثار آنانی میکنند که دل در گرو آبادانی و توسعه ایران دارند. سعید حجاریان قربانی خودسرها شد اما بهجای اندیشیدن به انتقام، مسیر آگاهسازی را انتخاب کرد تا تعداد ناآگاهانی که خودسری را برای نیل به اهدافشان انتخاب میکنند، افزایش نداشته باشد. آگاهسازی حجاریان هنوز هم از سوی برخی سیاسیون اصولگرا و مدعیان انقلابیگری قابل تحمل نیست و به هر بهانهای درصدد مسدود کردن راهی هستند که حجاریان طی میکند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
ضلع تفرقهافکنی ناکام شد
در اردیبهشت بود که حجاریان چنین عنوان کرد: «شاید عقلانیترین راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط» جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد ولی چنانچه شروط مطرح شده برآورده نشد، عطای انتخابات را به لقایش بخشید.»
آنچه تئوریسین اصلاحات بیان کرد تصمیم قطعی این جریان نبود و تنها یک راهکار بود که از سوی او بیان شد اما اصولگرایان راهکار نخنما شده اختلافافکنی را انتخاب کردند که در نهایت ناکام شدند. چنانکه سخنی از محمدعلی نمازی عضو کارگزاران را پاسخ به حجاریان نشان دادند که گفته بود: «برخلاف برخی دوستان در جریان اصلاحات که معتقد به حضور مشروط در انتخابات هستند، حزب کارگزاران معتقد به مشارکت بدون شرط در انتخابات است». عمر این تفرقهافکنی کوتاه بود و سیدحسین مرعشی از اعضای اصلی حزب کارگزاران تاکید کرد: «دوستانی که میگویند مشروط، به خاطر این است که شرایط را بهبود ببخشند. خیلی برایمان سخت است که ظرفیتهای فراوانی داشته باشیم که به صحنه نیایند یا حذف شوند و ما با لیستهای حداقلی حداکثر مسئولیت را بپذیریم». این توضیح مرعشی سبب سکوت کامل طراحان پروژه تفرقه شد.
ضلع تحریف هم رسوا شد
علیرضا زاکانی دلواپس اصولگرا در مناظره با مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات مدعی شد: «آقای عسگر، فردی که آقای حجاریان را ترور کرد، سال ۸۸ در ستاد انتخاباتی آقای موسوی بود». این ادعای زاکانی در حالی است که عسگر در همان سال ۸۸ با انتشار بیانیهای حضورش در ستاد نامزد اصلاحطلبان را تکذیب کرده بود.
او بعدها در مصاحبهای حمایتش از میرحسین موسوی را نیز رد کرد. در بیانیه سعید عسگر در تاریخ ۲۹ خرداد سال ۸۸ آمده است: این روزها مطالب روی سایتها و روزنامهها تحت عنوان «ضارب، مضروب و بازجو همه در جبهه حامیان موسوی»، فعالیت سعید عسگر در ستاد میرحسین موسوی شهرری و… مشاهده گردیده است که بنده آن را صریحاً در روزنامه جوان و ایران تکذیب کردهام و در سایتی نوشته شده است که «سعید عسگر ضارب سعید حجاریان در جریان آشوبهای خیابانی به نفع میرحسین موسوی وارد میدان شده بود که این هم یک دروغ و تهمتی بیش نیست».
نتیجه عکس برای ضلع خدشه به محبوبیت
۱۵ تیر هم عباس سلیمینمین درخواست مناظره خود با حجاریان را به بهانه نقد یادداشت تئوریسین اصلاحات درباره ترامپ مطرح کرد و نوشت: «دوستان شما در خارج از کشور همچون محسن سازگارا، اکبر گنجی، محسن مخملباف، محبوبه عباسقلیزاده و… بهرغم رفتارهای بسیار نازل سیاسی همچنین عکس یادگاری گرفتن با بوش پسر نتوانستند اعتماد پیشپاافتادهترین جریانات و گروهها را جلب کنند. تجدید این پیوندها چه افزوده سیاسی، برای شما خواهد داشت؟ شما بهجای دوریجستن از تندرویها و تلاش برای تفاهم با دلسوزان این مرزوبوم در سایر طیفهای سیاسی، در مسیر انزوای بیشتر گام برمیدارید؛ زیرا متأثر از «فضای جهانی» و «رویکردهای موجود» عمل میکنید، نه بر اساس اعتقادی ثابت؛ لذا هر نامه و طوماری بهلحاظ سیاسی وبال گردنتان میشود. آیا شما امروز میتوانید از نامه ۱۲۷ نفر از دوستانتان در مجلس ششم که رهبری را در برابر گردنکشیهای بوش پسر دعوت به تسلیم میکرد دفاع کنید؟ یادتان نرفته است که در آن نامه نیز جنگ و حمله آمریکا قطعی فرض شده بود. از این نامه حتی آقای دکتر روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» خود ابراز برائت میکند. چرا راه دوری برویم؛ آیا میتوانید از نامه ماه گذشته ۲۲۵ تن از دوستانتان در یک مناظره دفاع کنید؟ تصور اینکه چنین رویکردهایی موقعیت شما را در انتخابات پیشِرو تقویت کند، خطاست؛ خطاهای گذشته را با خطا جبران نتوان کرد.» او بهخوبی میدانست حجاریان اخلاقمدار است و درخواست مناظره سلیمینمین را بیپاسخ نمیگذارد که چنین هم شد.
حجاریان در پاسخ به درخواست سلیمی نمین نوشت: «همانگونه که اطلاع دارید من دو عقده در لسان دارم که با دعای حضرت موسی نیز قابل رفع نیست. اول آنکه اختلال تکلم مانع از انجام هر نوع مناظره میشود. دیگر آنکه در بسیاری از امور ناگزیر از خودسانسوری هستم تا مبادا خفیهنویسان دامنم را بگیرند و کار به جای باریک بکشد! خوشبختانه شما از این دو مشکل بری هستید. اولاً بحمدا… طلیقاللسان هستید و ثانیاً محدودیتی برای ابراز عقایدتان ندارید. لذا با کمال تأسف باید بگویم قادر نیستم دعوت شما را اجابت کنم.»
پس از پاسخ حجاریان دور جدید بیاخلاقی دلواپسان آغاز شد چنانکه حجاریان را ناتوان از مناظره با سلیمی نمین خواندند و مناظرهای که در درخواست ابتدایی نشانی از مکتوب بودن نداشت را درخواست مکتوب نامیدند که حجاریان نیاز به سخن گفتن در آن نداشت اما آن را رد کرد! رد مناظرهای که ماهیتش با آنچه به اطلاع حجاریان رسید محلی از اعراب ندارد و تنها نیت و هدف برنامهنویسان تخریب حجاریان را نمایان میکند. اصولگرایان بهخوبی به نقش و تاثیرگذاری حجاریان واقف هستند که این موضوع در واکنشهای آنها به اظهارات و مواضع تئوریسین اصلاحات مشهود است و نمیتوانند آن را پنهان کنند که همین موضوع اخیر یعنی رد مناظره لسانی با سلیمی نمین گویای این حساسیت و شاید حسرت اصولگرایان است.