تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۸

تهران- ایرنا- عبدالرضا هاشم زایی، نماینده تهران در مجلس می گوید: اگر مهره‌ های اصلی اصلاح‌طلبان بتوانند از سد شورای نگهبان بگذرند و تایید صلاحیت بگیرند، می‌توانیم به شکلی قوی وارد انتخابات شویم و به مردم هم اطلاع‌رسانی کنیم که افرادی که ردصلاحیت می‌شدند، در صورتی که این‌بار شورای نگهبان صلاحیتشان را احراز کند، احتمالا می‌توانند تحولی را ایجاد کنند.

عبدالرضا هاشم زایی، نماینده تهران در مجلس در گفت و گویی با «دنیای اقتصاد» می گوید: به نحوه رفتار جریان‌های سیاسی در مجلس دهم به ویژه در آخرین انتخابات هیأت رئیسه این مجلس پرداخت. او در بخشی از این گفت وگو، الزامات حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات دوم اسفندماه مجلس یازدهم را برشمرد و توضیح داد که در چه شرایطی اصلاح طلبان می‌توانند در این انتخابات، نتایج خوبی به دست آورند. هاشم زایی همچنین بر ضرورت تعامل با جهان برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور تاکید کرد.

عبدالرضا هاشم زایی، نماینده اصلاح طلب تهران که مسن‌ترین نماینده مجلس دهم است و سابقه نمایندگی اش علاوه بر این دوره از پارلمان، به مجلس دوم باز می‌گردد، نحوه حضور فراکسیون امید در انتخابات هیأت رئیسه مجلس در خردادماه را تشریح و تاکید کرد که برخی اصلاح طلبان مجلس در این انتخابات به ریاست محمدرضا عارف بر مجلس رأی ندادند. او می‌گوید درمقابل برخی مستقلین هم عارف را به علی لاریجانی ترجیح دادند و نام عارف را بر برگه رأی نوشتند. او همچنین بر این باور است که اصلاح طلبان باید محافظه کاری را کنار بگذارند و برای انتخابات اسفندماه، زیر بار فهرست درجه چند یا ائتلاف نروند. او معتقد است که بدون برجام و برداشته شدن تحریم‌ها، سرمایه گذاری در ایران توجیه نمی‌یافت.

امسال یک تصمیم از سوی فراکسیون امید در جریان انتخابات هیأت رئیسه چهارمین سال مجلس دهم، در واقع اصولگرایان پارلمان را به آرزویی که خودشان هم امیدی به برآورده شدنش نداشتند رساند. بسیاری معتقدند که اصلاح طلبان مجلس نه تنها با ارائه لیست مستقل در این انتخابات، ریاست مجلس را نتوانستند به‌دست بگیرند بلکه با از دست دادن امکان ائتلاف با مستقلین که رأی آنها معمولاً سیال و اغلب به نفع اصلاح طلبان بود، یک کرسی نایب رئیسی را هم به اصولگرایان واگذار کردند. چرا این تصمیم غلط در فراکسیون امید گرفته شد؟

فراکسیون‌های مجلس به عنوان جریانات سیاسی در پارلمان هستند و در مجلس دهم سه فراکسیون سیاسی به وجود آمد. فراکسیون امید که از نظر تعداد در اکثریت قرار دارد نه اکثریت مطلق، فراکسیون مستقلین و فراکسیون ولایی. به شخصه معتقدم طرفداران دولت و شاید رئیس مجلس، فراکسیون مستقلین را به‌وجود آوردند که بخشی از این فراکسیون را نمایندگانی تشکیل می‌دهند که با لیست امید نماینده مجلس شدند اما در نهایت از فراکسیون امید انشعاب کردند و در قالب فراکسیون مستقلین جای گرفتند.

معتقدم فراکسیون مستقلین را نمی‌توان فراکسیونی خودجوش نامید و این فراکسیونی است که با برنامه ریزی تشکیل شد که نوعاً بخشی از دولت هم در تشکیل این فراکسیون نقش داشتند و مداخله کردند، آن هم برای چنین روزهایی. در سنوات گذشته ائتلافاتی بین فراکسیون مستقلین و امید صورت می‌گرفت. حتی گاه سه فراکسیون با هم بر سر کرسی‌های هیأت رئیسه به توافق می‌رسیدند و یک لیست مشخص می‌دادند. برای نمونه با وجود آنکه تعداد آرا نشان می‌دهد که فراکسیون اصولگرایان (ولایی‌ها) از نظر تعداد، کوچک ترین فراکسیون سیاسی مجلس دهم هستند اما در اجلاسیه های مختلف، نمایندگانی در هیأت‌رئیسه دارند و این نتیجه توافق و تفاهم با سایر فراکسیون‌ها است. واقعیت آن است که در جریان انتخابات مجلس دهم بسیاری از اصلاح طلبان از جمله بنده، اعتقادی به ائتلاف با اعتدالیون نداشتیم چراکه هرچه فکر می‌کردیم، می‌دیدیم مشترکات زیادی با آنها نداریم. با این حال انتخابات مجلس سال ۹۴، طی ائتلافی که میان اصلاح‌طلبان و اعتدالیون رخ داد، علاوه بر معرفی نمایندگان این دو طیف در قالب لیست امید در شهرستان‌ها، در تهران لیستی ۳۰ نفره بسته شد و هر ۳۰ نفر رأی آوردند اما ماجرا این است که اگر این لیست بدون ائتلاف بااعتدالیون و به‌صورت یکدست از اصلاح طلبان هم بسته می‌شد رأی می‌آورد زیرا فضای آرای مردمی دست اصلاح‌طلبان بود. اعتدالیون حزب تازه تاسیسی بود که تعداد اعضای متنفذ آن از تعداد انگشتان دست بیشتر نبود و با ائتلاف با اصلاح طلبان بود که توانستند نمایندگان خود را وارد مجلس دهم کنند. به نظر من ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالیون برای انتخابات مجلس دهم، حاصل محافظه کاری اصلاح طلبان بود و من به شخصه با این کار مخالف بودم. اما مساله ریشه‌ای‌تر در این ماجرا، این است که به ویژه اصلاح طلبان مجلس، به‌صورت فراکسیونی رأی نمی‌دهند. در انتخابات اخیر هیأت‌رئیسه مجلس، ارائه فهرست مستقل در این انتخابات در فراکسیون امید به رأی گذاشته شد. درست است که در یک فراکسیون همه هم نظر نیستند اما بعد از آنکه اکثریت به یک تصمیم رسید، قاعدتاً سایر اعضا باید پیروی کنند.

شما می‌گوئید امیدی‌ها فراکسیونی رأی نمی‌دهند اما آرای نامزدهای امید در انتخابات هیأت‌رئیسه تقریباً با تعداد احتمالی اعضا (هرچند هیچ وقت به صورت رسمی اعلام نشده) منطبق است.

تعداد اعضای فراکسیون امید بیش از ۱۰۰ نفر است.

رأی آقای عارف هم در انتخابات آخرین هیأت رئیسه مجلس دهم ۱۰۵ رأی بود.

به نظر من تعداد رأی آقای عارف را نمی‌شود ملاک قرار داد. همه رأی آقای عارف، رأی فراکسیون امید نبود.

یعنی اصلاح طلبان مجلس، در انتخابات اخیر ریاست پارلمان به فردی غیر از محمدرضا عارف رأی دادند؟

بله. اعضای فراکسیون امید بعضاً به آقای عارف رأی ندادند. در مقابل هم تعدادی از نمایندگانی که در هیچ فراکسیونی نیستند و حتی برخی اعضای فراکسیون مستقلین به آقای عارف برای ریاست مجلس رأی دادند. من این را در صحن دیدم که برخی نمایندگان خارج فراکسیون امید نام عارف را بر برگه رأی نوشتند. بنابراین من معتقدم در انتخابات مجلس دهم باید از افراد مطمئن شد و بعد وارد لیست کرد؛ حتی اگر قرار به ائتلاف با احزاب و جریان‌های غیراصلاح‌طلب است باید سازوکار متعهدماندن آنان به ائتلاف پیش بینی شود در غیر این صورت ائتلاف نشود بهتر است. مشکل ما این است که احزاب در کشور ما نهادینه نیستند و درباره عملکرد افرادی که به مردم معرفی می‌کنند و در لیست‌های مستقل یا ائتلافی قرار می‌دهند، پاسخگو نیستند.

اینکه تعدادی از امیدی‌ها در نهایت هم به آقای عارف رأی ندادند نشان می‌دهد که فراکسیون نتوانست اجماع ایجاد کند. این موضوع حتماً در جلسات فراکسیون امید هم خودش را نشان داده بود اما احتمالاً به آن بی‌توجهی شد و هیأت‌رئیسه فراکسیون امید تدبیرش در نهایت ارائه لیست مستقل بود. آیا این به معنای خودزنی امیدی‌ها و در نتیجه به‌دست نیاوردن کرسی ریاست مجلس از یکسو و از دست دادن یک کرسی نایب‌رئیسی از سوی دیگر بود؟

به نظر من اینکه بگوییم ارائه لیست مستقل از سوی فراکسیون امید به تنهایی باعث شد که یکی از نایب رئیسان را از دست بدهیم درست نیست. به انتخابات‌های گذشته نگاه کنید. آقای مصری که با اختلاف کمی جای علی مطهری را گرفت، در انتخابات قبلی با رأی کمی از مطهری شکست خورده بود. کافی بود دو سه نفر از این طرف به آن طرف رأی دهند.

اختلاف رأی آقای مصری و مطهری ۱۵ رأی بود نه فقط رأی دو یا سه نفر.

ببینید در این زمینه عوامل مختلفی دخیل بود.

چه عواملی؟

بالاخره امسال سال انتخابات است و خیلی‌ها ممکن است که ملاحظاتی داشته باشند، به ویژه درباره رد صلاحیت‌ها.

یعنی بسیاری از مستقلین ترجیح دادند به‌دلیل گرفتن تأیید صلاحیت برای انتخابات آتی از اصلاح طلبان فاصله بگیرند؟

بله. به نظر من این طور بوده است.

این موضوع در انتخابات هیأت رئیسه کمیسیون‌های تخصصی هم صادق بود و مستقلین برای مواجه نشدن با مشکل در زمینه تأیید صلاحیت در انتخابات اسفند مجلس یازدهم به ولایی‌ها رأی دادند؟ یا آنکه مستقلین تحت‌تأثیر ائتلافی که در انتخابات هیأت‌رئیسه مجلس با ولایی‌ها داشتند، انتخابشان را تغییر دادند؟ مثلاً در انتخابات کمیسیون امنیت ملی، آقای فلاحت‌پیشه که مورد حمایت اصلاح‌طلبان بود رأی نیاورد و آقای ذوالنور با حمایت مستقلین رئیس شد. در کمیسیون فرهنگی، رأی یک نماینده مستقل، علی مطهری را از ریاست کمیسیون بازداشت اما از طرفی دیگر، در انتخابات کمیسیون آموزش، عارف به دلیل احتمال شکست، با وجود آنکه سال گذشته رئیس همین کمیسیون بود، ترجیح داد در انتخابات شرکت نکند.

در انتخابات هیأت‌رئیسه کمیسیون‌ها هم اختلاف آرا یک یا دو رأی بود. حتی می‌دانم که یکی از چهره‌های شاخصی که با لیست امید رأی آورده، در انتخابات کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به آقای ذوالنور رأی داد. به نظر من نمی‌شود به‌طور کلی گفت که همه نتیجه انتخابات کمیسیون‌ها تحت تأثیر ائتلاف ولایی‌ها و مستقلین در انتخابات هیأت‌رئیسه مجلس بود. ممکن است بی‌تاثیر نبوده باشد اما چون اختلاف رای‌ها زیاد نبود و مرز به یک رأی رسید و یک رأی سرنوشت‌ساز می‌شود، جذب یک رأی خیلی کار سختی نیست. خیلی نمی‌توانیم قاطع بگوییم که ارائه لیست مستقل از سوی اصلاح‌طلبان در انتخابات هیأت‌رئیسه به تنهایی این پیامدها را در انتخابات کمیسیون‌ها داشته است.

درباره انتخاب نشدن آقای مطهری می‌توانیم به‌صورت قاطع بگوییم که پیامد ارائه لیست مستقل از سوی اصلاح طلبان در انتخابات هیأت‌رئیسه و ترغیب مستقلین به ائتلاف با ولایی‌ها بوده است؟

بله. به احتمال زیاد اگر با مستقلین بر سر ریاست آقای لاریجانی ائتلاف می‌کردیم، علی مطهری الان نایب‌رئیس مجلس بود که در هر صورت نشد.

فکر می‌کنید باتوجه به عملکرد فراکسیون امید در مجلس دهم، اصلاح طلبان در انتخابات اسفندماه امسال می‌توانند به نتایج خوبی دست یابند؟

به عقیده من، اگر مهره های اصلی اصلاح‌طلبان بتوانند از سد شورای نگهبان بگذرند و تأیید صلاحیت بگیرند، می‌توانیم به شکلی قوی وارد انتخابات شویم و به مردم هم اطلاع‌رسانی کنیم که افرادی که ردصلاحیت می‌شدند، در صورتی که این‌بار شورای نگهبان صلاحیتشان را احراز کند، احتمالاً می‌توانند تحولی را ایجاد کنند.

اگر صلاحیت مهره‌های اصلی اصلاح طلبان بنابر آنچه شما گفتید، باز هم رد شود، آیا این بار هم اصلاح طلبان به سراغ گزینه لیست ضعیف یا ائتلافی می‌روند؟

به نظر من در صورتی که صلاحیت نامزدهای اصلی اصلاح‌طلبان احراز نشود، این عده نباید لیست انتخاباتی بدهند به ویژه برای تهران. چون در شهرستان‌ها، علاوه بر جریان‌های سیاسی، عوامل مؤثر دیگری نیز در رأی آوری وجود دارد ازجمله قومیت. باید برایحضور در انتخابات امسال موانع کار را به مردم بگوییم. همچنین نباید به سراغ گزینه ائتلاف برویم. البته این به معنای تحریم انتخابات نیست. اصلاح‌طلبان افزایش مشارکت مردم در انتخابات را در جهت منافع ملی می‌دانند حتی اگر در انتخابات نامزدی نداشته باشند.

آیا این آمادگی را در مردم می‌بینید که اسفندماه باز هم به اصلاح طلبان رأی بدهند؟

در حال حاضر خیر. نمی‌بینم. البته این به معنای آن نیست که مردم به اصلاح‌طلبان رأی ندهند و به دیگران رأی بدهند. مشارکت در انتخابات، براساس آنچه امروز می‌بینم، احتمالاً کمتر از انتخابات مجلس دهم است. البته باید صبر کرد و الان برای پیش‌بینی زود است چون فضا هنوز انتخاباتی نیست و مردم در دقایق نود تصمیم می‌گیرند. اما بر مبنای امروز و احتمال مشارکت پایین مردم در انتخابات، شانس اصلاح‌طلبان کم است چون تجربه ثابت کرده هر وقت مشارکت مردم بالا بود اصلاح‌طلبان رأی آوردند و هر وقت مشارکت کم شد، اصولگرایان. در واقع عملکرد اصلاح‌طلبان در بسیج مردم برای شرکت در انتخابات همیشه مثبت و اثرگذار بوده است.

چقدر اتخاذ سیاست‌های غلط اقتصادی دولت و آنچه انفعال مجلس در این زمینه خوانده می‌شود که به وضعیت سخت معیشتی جامعه منجر شده را در کاهش رغبت مردم به شرکت در انتخابات مؤثر می‌دانید؟

در همه دولت‌ها که از نظر جریان سیاسی با اصولگرایان نبوده‌اند، همه مشکلات اقتصادی ازجمله گرانی، تورم، کاهش ارزش پولملی، بر سر دولت و مدیریت دولت‌ها خراب شده. البته و قطعاً اتخاذ سیاست درست مسأله‌ای حائز اهمیت است اما آنچه امروز به روشنی دیده می‌شود آن است که مخالفان دولت در تلاش‌اند اثر تحریم در وضعیت معیشتی مردم و اقتصاد کشور را کمرنگ جلوه دهند. این درحالی است که من معتقدم تحریم‌های ناعادلانه بیشتر از سو مدیریت بر اقتصاد ایران اثرگذار بوده و هست. ما پس از انقلاب و پس از تسخیر لانه جاسوسی با تحریم‌هایی روبه‌رو شدیم. بعد از آن هم تحریم‌های هسته‌ای و… وقتی کشوری همواره با تحریم‌های متفاوت روبه‌رو است ناچار است سیاست‌هایش را مرتباً تغییر دهد. برای مثال؛ وقتی در فروش نفتمان تحریم می‌شویم، منابع مالی دولت به شدت کاهش می‌یابد و ناچار است روش‌های دیگری انتخاب کند. بر فرض هم که نفت را به روش‌هایی فروختیم! تا پول آن به کشور برگردد، حداقل ۱۲ درصد در انتقال پول نفت به کشور باید هزینه بدهیم و این یعنی ضرر برای کشور. البته الان که همین تحریم‌ها اجازه نمی‌دهد پول نفت وارد کشور شود امکان مبادله بسیار کم است، زیرا کشورهایی که با ما معامله کنند از سوی آمریکا جریمه می‌شوند و به بهانه جریمه‌ای که می‌شوند از ایران تخفیف می‌خواهند. خب ببینید همین تحریم چقدر منابع مالی ما را کاهش می‌دهد. بنابراین تحریم‌ها بر خلاف آنچه که برخی‌ها در داخل می‌گویند، نعمت نیست.

برخی جریان‌های سیاسی از تحریم به عنوان ابزاری برای ناکارآمد جلوه دادن دولت استفاده می‌کنند. البته همه اینها سبب نمی‌شود که ضعف مدیریت را کتمان کنیم. ما در بسیاری از بخش‌های اقتصادی با ضعف مدیریتی روبه‌رو هستیم و تصمیمات غلطی هم اتخاذ می‌شود. اما سوال این است که پیش از تصمیمات غلط، وضع ما نرمال بود؟ می‌توانستیم ال سی باز کنیم؟ از طریق سیستم بانکی می‌توانستیم به راحتی مبادلات مالی داشته باشیم؟ در این میان اگر ما موارد صادراتی را صادر کردیم و پول آن را نتوانستیم دریافت کنیم، چه بلایی بر سر تجار و صادر کنندگان ما می‌افتد و چگونه می‌شود آن را جبران کرد؟ بنابراین باید به مردم گفته شود که کمرنگ کردن تحریم عین پاک کردن صورت مساله است. بنابراین با قبول همه سیاست‌های غلط اقتصادی ازجمله ارز ۴۲۰۰ تومانی، اما تحریم‌ها اثرات منفی بسیار زیادتری در اقتصاد کشور و معیشت مردم دارند. ما اتفاقاً باید در دنیا فریاد بزنیم که تحریم چه ظلم‌هایی را به مردم ایران تحمیل کرده و می‌کند.

تحریم، تروریسم اقتصادی است بنابراین اگر سیاست‌های بین المللی ما اصلاح نشود و در راستای تعامل با جهان نباشد، با وضعیت موجود، وضعیت اقتصادی کشور را روشن نمی‌بینم و ادامه وضع موجود می‌تواند بر رفتارهای سیاسی مردم ازجمله انتخابات هم اثرگذار باشد.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد